سید محمد خاتمی روز به روز به نقطه تصمیم نزدیک تر می شود. زبان او هم روز به روز صریح تر می شود. آنچه او این روزها می گوید، جدید نیست اما صریح تر و واضح تر از گذشته است. همه آنچه دغدغه او و البته بسیاری دیگر از دلسوزان کشور است، این روزها در سخنان او خلاصه شده است. برای همین است که عمق ابهام ها، نگرانی ها، غصه ها و امیدها را درباره آینده کشور و انقلاب، یکجا در سخنان او می توان دید.
متن زیر، مشروح سخنانی خاتمی در جمع معلمان و فرهنگیانی است که به دیدار وی رفته اند تا در آستانه روز معلم، خاتمی را برای شرکت در انتخابات متقاعد کنند. او اما باز هم دغدغه های خود را با این گروه فرهیخته در میان گذاشته است: آیا فقط آمدن هست که ما را به این نتیجه می رساند؟ به این طرف قضیه هم بیاندیشیم. اگر هدف اصلاح امور است و برآورده شدن مطالبات انسانی و معیشتی آیا فقط آمدن فرد خاص و گرایش خاص وضع را بهتر می کند یا بدتر؟
خاتمی تقریبا برای اولین بار به این صراحت، به محدودیت هایی که حاکمیت برای سفر رفتن او ایجاد کرده اشاره می کند، و نیز به درخواست توبه اصلاح طلبان، آن هم از سوی کسانی که در واقع خود باید به پیشگاه خدا و ملت توبه کنند.
وی گفته است: “آیا فردی که به عنوان یک شهروند عادی هم محدودیت زیادی برای صحبت کردن و اظهار نظر و سفر کردن دارد و در معرض انواع تهمت ها است، به سادگی اجازه می دهند اوضاع به دست او سپرده شود؟ وقتی می گویند و تهدید می کنند که کسانی باید توبه کنند مرادشان چیست؟ توبه از اصلاح طلبی؟ یا از حقی که هست و از آن دفاع می کنیم؟ چه جرمی رخ داده است که باید از آن توبه کرد؟”
او همچنین صراحتا به نگرانی هایی که در خصوص تقلب و دستکاری و مهندسی آرا وجود دارد، اشاره می کند و به احتمال تکرار آنچه در سال ۸۸ اتفاق افتاد اشاره می کند و می گوید:
اگر نگذارند فرد مورد نظر شما بیاید چه پیش خواهد آمد؟ حاصل کار چه خواهد بود؟ کسانی که امید بسته اند دوباره مأیوس نمی شوند؟ کینه ها بیشتر نمی شود؟ و آیا در این صورت اوضاع بدتر نمی شود و درها مسدودتر نمی گردد؟
مشروح سخنان خاتمی در جمع معلمان، که به نقل از وب سایت رسمی وی نقل می شود، حاوی فهرستی از دلنگرانی هایی است که این روزها او و بسیاری دیگر از اصلاح طلبان و سبزها را بی قرار ساخته و به فکر فرو برده است. اکثر صاحبنظران و اهل اندیشه و عمل، پیشنهادهای خود را به خاتمی و نزدیکانش منتقل کرده اند، و دیر نیست که او پس از جمع بندی آن نگرانی ها و این نظرات، تصمیم نهایی خود را اتحاذ و اعلام کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
خیر مقدم می گویم به همه عزیزان، معلمان و فرهنگیان محترم
یادی از شهید خانعلی شد. جبنشی که دوستان معلم عزیز ما به راه انداختند، درست است که جنبه صنفی داشت، اما آثار بزرگ سیاسی به بار آورد. یکی از بزرگترین آثار آن این بود که وزارت عوض شد و به دست کسی افتاد که باشگاه مهرگان یا معلمان را در اختیار داشت. در بحران ها و مقاطع حساس معلمان در بیدار کردن جامعه و ایجاد تحرک برای تغییر و تحول در همه عرصه های اجتماعی نقش مهمی داشتند.
در کنار دکتر مصدق معلمان بزرگی بودند. در دوران انقلاب از معلمان خاص نام برده می شود که در نهضت فکری و تحولات منجر به انقلاب نقش مهمی داشتند. شهید مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی و در رأس همه خود حضرت امام (ره) معلمان بزرگ انقلاب ما بودند. آیت الله طالقانی، شهید بهشتی و بزرگان دیگری که حضور داشتند و بالاخره سمبل معلمان بعد از انقلاب، شهیدان رجایی و باهنر هستند که انجمن اسلامی با نام آنها گره خورده و به نحوی میراث آنها است.
در دوره اخیر هم جا دارد یاد کنیم از دو معلم بزرگوار مهندس موسوی و خانم رهنورد که هر دو معلم بودند و هستند، هرچند هنرمند و سیاست مدار هم هستند.
با توجه به نقشی که معلمان در افزایش سرمایه های اجتماعی دارند، وقتی احساس می کنند حاصل تلاش و کارشان به دلیل رویه های نادرست از بین می ورد بیش از بخش های دیگر جامعه رنج می کشند.
معلمان باید احساس خشنودی کنند. دوستانی که اینجا هستند رنج کشیده اند، زندان رفته اند و تعداد قابل توجهی از معلمان امروز گرفتارند و مشکلات زیادی را تحمل می کنند.
روز معلم و هفته معلم را گرامی می داریم. امیدواریم فضایی باز شود که معلم بتواند در جامعه ما کار خود را انجام دهد. امروز برای رواج تعلیم و تربیت صحیح در جامعه ما سخت نیازمند معلمان هستیم. نسل هایی که به صحنه می آیند باید با معیارهای مردم سالاری آشنا باشند. علاوه بر آگاهی و دانش های معمولی، درس مدارا و زندگی هم باید داده شود. درس با هم زندگی کردن و آگاه کردن و بالابردن دانش جامعه برای دانستن حقوق خود و آموزش این که روی پای خود بایستند و تشکل پیدا کنند برای پیشرفت و استیفای حقوق اساسی خود.
کم و بیش در دوران گذشته سعی شد در آموزش و پروش و دانشگاه ها تحقق پیدا کند اما چون دولت مستعجل بود خلافش دوام پیدا کرد. در سطح جامعه به معلمی که ترویج کننده راستی و شفافیت و درستی باشد نیاز داریم و همین طور برای کسانی که قدرت دارند و در رأس قدرت هستند. گاهی بداخلاقی ها از بالا سرازیر می شود. کسانیکه دست اندر کار هستند الگو هم می شوند. نقشی که پیامبر اکرم در تربیت داشته الگو بودن است. رفتارها را باید با نشان دادن مصداق های عملی نشان دهند. اگر در حاکمیت دروغ و تهمت و فساد رواج پیدا کرد در جامعه پخش می شود.
باید آزادی وجود داشته باشد، نقد باشد و قدرت در مقابل افکار عمومی پاسخگو باشد تا خود اصلاحی صورت بگیرد. بودن محافل و رسانه های آزاد نقشی در جلو گیری از فساد ها دارد. امیدواریم به سوی چنان وضعیتی برویم.
در زمینه مسائل روز حرف هایم تکراری می شود. همه قبول داریم و دارند که وضع بدی است و باید از آن بیرون برویم. صحبت بر سر این که چگونه بیرون برویم.
آیا فقط آمدن هست که ما را به این نتیجه می رساند؟ به این طرف قضیه هم بیاندیشیم. اگر هدف اصلاح امور است و برآورده شدن مطالبات انسانی و معیشتی آیا فقط آمدن فرد خاص و گرایش خاص وضع را بهتر می کند یا بدتر؟
آیا فردی که به عنوان یک شهروند عادی هم محدودیت زیادی برای صحبت کردن و اظهار نظر و سفر کردن دارد و در معرض انواع تهمت ها است، به سادگی اجازه می دهند اوضاع به دست او سپرده شود؟ وقتی می گویند و تهدید می کنند که کسانی باید توبه کنند مرادشان چیست؟ توبه از اصلاح طلبی؟ یا از حقی که هست و از آن دفاع می کنیم؟ چه جرمی رخ داده است که باید از آن توبه کرد؟
اگر صحبت کردن اشتباه است، بله همه اشتباه می کنند! اما آیا فضایی ایجاد می شود که همه اقرار به اشتباه کنند. طرف قدرت و مردم بحث و آسب شناسی کنند. یک طرف خوب بوده و همه چیز درست، یک طرف همه بد و خیانت و جرم؟!
بیان اشتباه و جبران آن فضای باز و گفت و گو می خواهد. اگر این فضا باز شود مسلماً اولین کس من و شما خواهیم بود که اشتباهات را می گوییم و آسیب شناسی می کنیم. اما یک طرفه این طرف متهم می شود هرکاری کرده خیانت و جاسوسی و براندازی بوده و حتی حق دفاع هم ندارد. دادگاه ها را دیدیم چطور است
اگر نگذارند فرد مورد نظر شما بیاید چه پیش خواهد آمد؟
حاصل کار چه خواهد بود؟ کسانی که امید بسته اند دوباره مأیوس نمی شوند؟ کینه ها بیشتر نمی شود؟ و آیا در این صورت اوضاع بدتر نمی شود و درها مسدودتر نمی گردد؟
ما به فکر نجات ایران، بهبود اوضاع و تغییر فضا به صورتی هستیم که کینه ها کمتر شود و بتوانیم حرف بزنیم. برای انتخابات شرط گذاشته نمی شود، ولی آیا نباید انتظار داشت که نتیجه انتخابات تأمین آزادی ها، باز شدن فضا، تغییر فضای امنیتی به سیاسی و … باشد؟ اما نتیجه انتخابات باید این باشد و تغییر فضای امنیتی را به دنبال داشته باشد. ولی اگر کاری کنیم که محصوران و زندانیان آزاد نشوند، بلکه به تعداد زندانی ها اضافه شود و فضای امنیتی بیشتر شود به هدفمان نرسیده ایم.
دلسوزی شما را می دانم، همه در این شرایط وظیفه داریم. نباید در انتخابات را ببندیم بلکه باید سعی کنیم باز شود، انتخاباتی بهتر و مطلوب تر. فکر کنیم صحبت این که واقعاً این وضعیتی که هست و کشور و مملکت و نظام در معرص تهدید است عوض شود. هرکس بتواند فضا را به این شکل عوض کند باید استقبال کرد. اکنون زمانی نیست که کاری کنیم که خدای ناکرده کینه ها و تقابل ها بیشتر شود. هویت خودمان را نباید ازدست بدهیم. هویت ما درگیری و براندازی نیست. هویت ما اصلاح امور است. نظام هم باید بپذیرد که اصلاح پذیر باشد تا شکاف بین ملت و دولت پر شود. هویت ما عدالت خواهی و آزادی طلبی است. هویت ما دفاع از حقوق انسان ها است. هویت ما به کارگیری نیروهای شایسته، عالم و کاردان است. هویت ما تلاش برای برقراری عدالت بدون تحقیر ملت است. نباید آن را از دست بدهیم.
باید بکوشیم فضایی فراهم بیاید که آزادانه دور هم جمع شویم، معلمی کنیم و حرفمان را بزنیم و حکومت تحملش را در مقابل نقد و انتقاد بالا ببرد و قانع شود که راهی که انتخاب شده راه به نا کجا آباد است؛ با تفاهم و رفع سوء تفاهم ها.
امیدوارم تصمیمی بگیریم که خیر مردم و جامعه در آن باش
متن زیر، مشروح سخنانی خاتمی در جمع معلمان و فرهنگیانی است که به دیدار وی رفته اند تا در آستانه روز معلم، خاتمی را برای شرکت در انتخابات متقاعد کنند. او اما باز هم دغدغه های خود را با این گروه فرهیخته در میان گذاشته است: آیا فقط آمدن هست که ما را به این نتیجه می رساند؟ به این طرف قضیه هم بیاندیشیم. اگر هدف اصلاح امور است و برآورده شدن مطالبات انسانی و معیشتی آیا فقط آمدن فرد خاص و گرایش خاص وضع را بهتر می کند یا بدتر؟
خاتمی تقریبا برای اولین بار به این صراحت، به محدودیت هایی که حاکمیت برای سفر رفتن او ایجاد کرده اشاره می کند، و نیز به درخواست توبه اصلاح طلبان، آن هم از سوی کسانی که در واقع خود باید به پیشگاه خدا و ملت توبه کنند.
وی گفته است: “آیا فردی که به عنوان یک شهروند عادی هم محدودیت زیادی برای صحبت کردن و اظهار نظر و سفر کردن دارد و در معرض انواع تهمت ها است، به سادگی اجازه می دهند اوضاع به دست او سپرده شود؟ وقتی می گویند و تهدید می کنند که کسانی باید توبه کنند مرادشان چیست؟ توبه از اصلاح طلبی؟ یا از حقی که هست و از آن دفاع می کنیم؟ چه جرمی رخ داده است که باید از آن توبه کرد؟”
او همچنین صراحتا به نگرانی هایی که در خصوص تقلب و دستکاری و مهندسی آرا وجود دارد، اشاره می کند و به احتمال تکرار آنچه در سال ۸۸ اتفاق افتاد اشاره می کند و می گوید:
اگر نگذارند فرد مورد نظر شما بیاید چه پیش خواهد آمد؟ حاصل کار چه خواهد بود؟ کسانی که امید بسته اند دوباره مأیوس نمی شوند؟ کینه ها بیشتر نمی شود؟ و آیا در این صورت اوضاع بدتر نمی شود و درها مسدودتر نمی گردد؟
مشروح سخنان خاتمی در جمع معلمان، که به نقل از وب سایت رسمی وی نقل می شود، حاوی فهرستی از دلنگرانی هایی است که این روزها او و بسیاری دیگر از اصلاح طلبان و سبزها را بی قرار ساخته و به فکر فرو برده است. اکثر صاحبنظران و اهل اندیشه و عمل، پیشنهادهای خود را به خاتمی و نزدیکانش منتقل کرده اند، و دیر نیست که او پس از جمع بندی آن نگرانی ها و این نظرات، تصمیم نهایی خود را اتحاذ و اعلام کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
خیر مقدم می گویم به همه عزیزان، معلمان و فرهنگیان محترم
یادی از شهید خانعلی شد. جبنشی که دوستان معلم عزیز ما به راه انداختند، درست است که جنبه صنفی داشت، اما آثار بزرگ سیاسی به بار آورد. یکی از بزرگترین آثار آن این بود که وزارت عوض شد و به دست کسی افتاد که باشگاه مهرگان یا معلمان را در اختیار داشت. در بحران ها و مقاطع حساس معلمان در بیدار کردن جامعه و ایجاد تحرک برای تغییر و تحول در همه عرصه های اجتماعی نقش مهمی داشتند.
در کنار دکتر مصدق معلمان بزرگی بودند. در دوران انقلاب از معلمان خاص نام برده می شود که در نهضت فکری و تحولات منجر به انقلاب نقش مهمی داشتند. شهید مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی و در رأس همه خود حضرت امام (ره) معلمان بزرگ انقلاب ما بودند. آیت الله طالقانی، شهید بهشتی و بزرگان دیگری که حضور داشتند و بالاخره سمبل معلمان بعد از انقلاب، شهیدان رجایی و باهنر هستند که انجمن اسلامی با نام آنها گره خورده و به نحوی میراث آنها است.
در دوره اخیر هم جا دارد یاد کنیم از دو معلم بزرگوار مهندس موسوی و خانم رهنورد که هر دو معلم بودند و هستند، هرچند هنرمند و سیاست مدار هم هستند.
با توجه به نقشی که معلمان در افزایش سرمایه های اجتماعی دارند، وقتی احساس می کنند حاصل تلاش و کارشان به دلیل رویه های نادرست از بین می ورد بیش از بخش های دیگر جامعه رنج می کشند.
معلمان باید احساس خشنودی کنند. دوستانی که اینجا هستند رنج کشیده اند، زندان رفته اند و تعداد قابل توجهی از معلمان امروز گرفتارند و مشکلات زیادی را تحمل می کنند.
روز معلم و هفته معلم را گرامی می داریم. امیدواریم فضایی باز شود که معلم بتواند در جامعه ما کار خود را انجام دهد. امروز برای رواج تعلیم و تربیت صحیح در جامعه ما سخت نیازمند معلمان هستیم. نسل هایی که به صحنه می آیند باید با معیارهای مردم سالاری آشنا باشند. علاوه بر آگاهی و دانش های معمولی، درس مدارا و زندگی هم باید داده شود. درس با هم زندگی کردن و آگاه کردن و بالابردن دانش جامعه برای دانستن حقوق خود و آموزش این که روی پای خود بایستند و تشکل پیدا کنند برای پیشرفت و استیفای حقوق اساسی خود.
کم و بیش در دوران گذشته سعی شد در آموزش و پروش و دانشگاه ها تحقق پیدا کند اما چون دولت مستعجل بود خلافش دوام پیدا کرد. در سطح جامعه به معلمی که ترویج کننده راستی و شفافیت و درستی باشد نیاز داریم و همین طور برای کسانی که قدرت دارند و در رأس قدرت هستند. گاهی بداخلاقی ها از بالا سرازیر می شود. کسانیکه دست اندر کار هستند الگو هم می شوند. نقشی که پیامبر اکرم در تربیت داشته الگو بودن است. رفتارها را باید با نشان دادن مصداق های عملی نشان دهند. اگر در حاکمیت دروغ و تهمت و فساد رواج پیدا کرد در جامعه پخش می شود.
باید آزادی وجود داشته باشد، نقد باشد و قدرت در مقابل افکار عمومی پاسخگو باشد تا خود اصلاحی صورت بگیرد. بودن محافل و رسانه های آزاد نقشی در جلو گیری از فساد ها دارد. امیدواریم به سوی چنان وضعیتی برویم.
در زمینه مسائل روز حرف هایم تکراری می شود. همه قبول داریم و دارند که وضع بدی است و باید از آن بیرون برویم. صحبت بر سر این که چگونه بیرون برویم.
آیا فقط آمدن هست که ما را به این نتیجه می رساند؟ به این طرف قضیه هم بیاندیشیم. اگر هدف اصلاح امور است و برآورده شدن مطالبات انسانی و معیشتی آیا فقط آمدن فرد خاص و گرایش خاص وضع را بهتر می کند یا بدتر؟
آیا فردی که به عنوان یک شهروند عادی هم محدودیت زیادی برای صحبت کردن و اظهار نظر و سفر کردن دارد و در معرض انواع تهمت ها است، به سادگی اجازه می دهند اوضاع به دست او سپرده شود؟ وقتی می گویند و تهدید می کنند که کسانی باید توبه کنند مرادشان چیست؟ توبه از اصلاح طلبی؟ یا از حقی که هست و از آن دفاع می کنیم؟ چه جرمی رخ داده است که باید از آن توبه کرد؟
اگر صحبت کردن اشتباه است، بله همه اشتباه می کنند! اما آیا فضایی ایجاد می شود که همه اقرار به اشتباه کنند. طرف قدرت و مردم بحث و آسب شناسی کنند. یک طرف خوب بوده و همه چیز درست، یک طرف همه بد و خیانت و جرم؟!
بیان اشتباه و جبران آن فضای باز و گفت و گو می خواهد. اگر این فضا باز شود مسلماً اولین کس من و شما خواهیم بود که اشتباهات را می گوییم و آسیب شناسی می کنیم. اما یک طرفه این طرف متهم می شود هرکاری کرده خیانت و جاسوسی و براندازی بوده و حتی حق دفاع هم ندارد. دادگاه ها را دیدیم چطور است
اگر نگذارند فرد مورد نظر شما بیاید چه پیش خواهد آمد؟
حاصل کار چه خواهد بود؟ کسانی که امید بسته اند دوباره مأیوس نمی شوند؟ کینه ها بیشتر نمی شود؟ و آیا در این صورت اوضاع بدتر نمی شود و درها مسدودتر نمی گردد؟
ما به فکر نجات ایران، بهبود اوضاع و تغییر فضا به صورتی هستیم که کینه ها کمتر شود و بتوانیم حرف بزنیم. برای انتخابات شرط گذاشته نمی شود، ولی آیا نباید انتظار داشت که نتیجه انتخابات تأمین آزادی ها، باز شدن فضا، تغییر فضای امنیتی به سیاسی و … باشد؟ اما نتیجه انتخابات باید این باشد و تغییر فضای امنیتی را به دنبال داشته باشد. ولی اگر کاری کنیم که محصوران و زندانیان آزاد نشوند، بلکه به تعداد زندانی ها اضافه شود و فضای امنیتی بیشتر شود به هدفمان نرسیده ایم.
دلسوزی شما را می دانم، همه در این شرایط وظیفه داریم. نباید در انتخابات را ببندیم بلکه باید سعی کنیم باز شود، انتخاباتی بهتر و مطلوب تر. فکر کنیم صحبت این که واقعاً این وضعیتی که هست و کشور و مملکت و نظام در معرص تهدید است عوض شود. هرکس بتواند فضا را به این شکل عوض کند باید استقبال کرد. اکنون زمانی نیست که کاری کنیم که خدای ناکرده کینه ها و تقابل ها بیشتر شود. هویت خودمان را نباید ازدست بدهیم. هویت ما درگیری و براندازی نیست. هویت ما اصلاح امور است. نظام هم باید بپذیرد که اصلاح پذیر باشد تا شکاف بین ملت و دولت پر شود. هویت ما عدالت خواهی و آزادی طلبی است. هویت ما دفاع از حقوق انسان ها است. هویت ما به کارگیری نیروهای شایسته، عالم و کاردان است. هویت ما تلاش برای برقراری عدالت بدون تحقیر ملت است. نباید آن را از دست بدهیم.
باید بکوشیم فضایی فراهم بیاید که آزادانه دور هم جمع شویم، معلمی کنیم و حرفمان را بزنیم و حکومت تحملش را در مقابل نقد و انتقاد بالا ببرد و قانع شود که راهی که انتخاب شده راه به نا کجا آباد است؛ با تفاهم و رفع سوء تفاهم ها.
امیدوارم تصمیمی بگیریم که خیر مردم و جامعه در آن باش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر