۱۳۹۲ تیر ۱۳, پنجشنبه

مهدی کوچک زاده نماینده ای که فحش میدهد/فرشته قاضی

مهدی کوچک زاده، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس که تا مدت ها نقش حامی محمود احمدی نژاد در مجلس را ایفا می کرد، پس از افول دوران رئیس دولت دهم، در مصاحبه ای گفته است سران اصولگرا، احمدی نژاد را دروغگو میدانستند و ما مجبور به حمایت از او شدیم: "من از اول در مجموعه هایی که عضویت داشتم شاهد بودم که با بدترین الفاظ از احمدی نژاد یاد کرده و او را دروغگو و غیره می نامیدند".

این سخنان او بهانه ای شد برای مصاحبه. این مصاحبه به سامان نرسید اما "گفت و گو"یی شد ـ آن طور که کوچک زاده مایل است بنامد ـ برای شناخت بیشتر وی؛ کسی که سگ سعید مرتضوی را به روزنامه نگار ترجیح می دهد، به مخالفان حمله فیزیکی می کند و سال هاست با کلماتی که "دقیقا با ادب و ادبیاتش همخوانی دارد" به دیگران فحاشی و توهین می کند. از "هتاکی به تفاله های اصلاح طلبان" تا سایت روز، از من که تنها به عنوان روزنامه نگار و برای طرح یک پرسش به او زنگ زده ام تا خبرنگاران شرق و هفته نامه آسمان.

کوچک زاده در آغاز این تماس تلفنی و در حالیکه هنوز سئوالم تمام نشده که "من در رابطه با مواضع اخیر شما تماس گرفتم که گفتید مجبور به حمایت از احمدی نژاد شدید و.. "، از "باور قلبی"اش می گوید و اینکه "امثال شماها در راستای منافع دشمنان این مردم کار می کنید".

او سپس اعلام می کند که "مردم این کشور از شما متنفرند". و در پاسخ به این سئوال که "شما از جانب کدام مردم حرف میزنید" می زند به صحرای شلمچه: "من در سن ۳۶ سالگی در حالیکه ۳ بچه داشتم سلامتی ام را در شلمچه از دست دادم. از جانب مردمی حرف میزنم که سیاتیک ام به خاطرشون قطع شده، لگن ام شکسته و در سن ۵۵ سالگی نمی توانم راحت راه بروم. از جانب مردمی که دوست شان دارم و میخواهم بقیه جانم را هم برای شان بدهم".

این نماینده اصولگرا اما قبول ندارد که مردم در انتخابات اخیر ریاست جمهوری به اصولگرایان "نه" گفته اند و حاضر به پاسخگویی در این زمینه نیست. همان طور که تکرار سئوال "چطور بعد از هشت سال میگویید احمدی نژاد دروغگو بود" هم پاسخی ندارد، او میگوید: "شما اگر دست تان برسد کاری را که اربابان شما با مظلومین در اقصی نقاط عالم، می کنندبا من خواهید کرد. آنها سر می برند و سینه می شکافند و جگرهایشان را می خورند». و بعد هم این اتهام که«شما آدم کشتید در این کشور. شما ندا آقا سلطان را کشتید"!

سوال میکنم که آیا به عنوان یک نماینده مجلس تاکنون پای سخنان خانواده ندا آقاسلطان نشسته اید؟ و چرا با گذشت چهار سال دادگاهی برای بررسی پرونده شکایت خانواده ندا تشکیل نمی شود؟ او با برگزاری دادگاهی برای رسیدگی به پرونده خانواده نداهم موافق نیست چون "دادگاه اگر بخواهد تشکیل شود اولین لازمه اش این است کسانی که هنگام جنایت بالای سر این مقتوله بودند در ایران حاضر و پاسخگو باشند". ضمن اینکه به باور وی "به دادگاه نیازی نیست، در محکمه مردم محکوم هستید".

در اینجا سعی میکنم جایگاه وی به عنوان نماینده مجلس و لزوم صحبت بر مبنای قانون را پیش بکشم. هر چند بی فایده... "حقوقدانی تان را به رخ من نکشید شما در روزانلاین تان اینقدر به افراد مختلف تهمت زدید. شما دروغگو هستید".

کاش حداقل بگوید او که "در هشت سال گذشته از احمدی نژاد حمایت کرده، چرا یکباره حرف اش تغییر کرده" و... باز هم بی فایده: "شما راجع به مقولات صحبت نکنید. اول باید پاسخگو باشید برای چی در خدمت دشمنان این ملت قلم میزنید"

طبعا اینکه از او مدرکی برای این اتهام هم بخواهم بی نتیجه است. از دید وی ما یا در "تل آویو" نشسته ایم یا اصلا: "در قلب دشمنان ما نشسته اید قلم میزنید و سایت اداره میکنید بعد می گویید مدرک بدهیم."

اما وقتی می پرسم "یعنی از نظر شما ایرانیانی که در امریکا زندگی میکنند و قلم میزنند در خدمت دشمنان هستند؟" خبر ازوجود "چندین میلیون دوست در آمریکا" می دهد که او با آنها "مشکلی ندارد"، ولی از دید وی، اگر چه "فیلتر شکن" ندارد که روز را بخواند اما "قضاوت را مردم کرده اند". معلوم هم نیست از کدام مردم حرف می زند، در عوض می خواهد از آمریکایی ها بپرسم "چرا در گوانتانامو مردم را شکنجه میکنند؟"

مشکل دیگرش هم این است که چه کسی"خرج" زندگی من را در خارج می دهد و آن هم با این استدلال که: "من دانشیار دانشگاه هستم ۱۶ سال است تدریس میکنم در دوره دکترا. هنوز با درآمدم نمی توانم بروم جایی خارج از کشور زندگی کنم. شما قطعا از نظر مالی توسط دشمنان ما تامین می شوید". البته که سئوال درمورد زندگی شخصی ودوره های اقامتش در خارج و اینکه علی مطهری گفته "نام وی کوچکف بوده و تبار روس دارد" هم در سئوالات این بار من نمی گنجد.

سئوالم از او همچنان این است که چرا پس از ۸ سال "دفاع پر شور از احمدی نژاد" تغییر موضع داده؟

او اما که بر تارک وبلاگ اش، "دانستن حقیقت" را "حق مردم" دانسته، همچنان مایل نیست بگوید چرا، زیرا نباید "وارد مقولات" شد، در عوض باید برگشت ایران و آن هم با "ضمانت نامه" وی؛ کسی که روزگاری صراط نیوزاز "نجات" خبرنگاری از دست اش خبر داده بود: "شما بلند شو بیا اینجا من ضمانت میکنم کسی کاری به شما نداشته باشد. به عنوان یک نماینده مجلس تضمین میکنم".

و چگونه تضمین می کنید؟ به این صورت: "صدای مرا ضبط کردید همین را بریزید توی فلش، بیایید فرودگاه، من می آیم استقبال شما".

کسی که همزمان دارد نام مرا در گوگل سرچ می کند و تیترهای مطالب سایت امنیتی بولتن نیوز درباره مرا میخواند تا باز بگوید: "وارد مقولات نشوید. من اول باید تکلیف ام با شما روشن شود. این عکس شما با تاب که یک بند مشکی پشت گردنتان بسته است.. این مطلب بولتن نیوز درباره شما.. شما خبرنگار مجلس نبودید؟ شما دانشگاه جرج واشنگتن چکار میکردید؟... شما سر زهرا کاظمی جو سازی کردید و... شما چند بچه دارید؟.... برو کمی زندگی کن عشق و محبت در دلت ایجاد کن چرا رفتی برای کسانی خدمت میکنی که جگر می شکافند؟ پوتین هم این را فهمید. من نمیدانم شماها چرا نمی فهمید. "

و لابد بر همین اساس است که فکر می کند ما "جرات" نمی کنیم به "جمع ایرانیان خارج از کشور" هم برویم: "من میدانم.... من نماینده مجلس هستم و مسائل را می فهمم. اینگونه می فهمم. شما رفتید علیه ملت قلم فرسایی میکنید این کار شما تهوع آور است. بروید زندگی کنید".

در پاسخ وی باز به سئوال احمدی نژاد بر می گردم و اینکه "یعنی اکنون سیاست های احمدی نژاد را قبول ندارید؟" او باز هم جوابی ندارد و در عوض، ایران را کشور "خودش" می خواندو وقتی می گویم "کشور شما نه آقای کوچک زاده. آن کشور، کشور ماست" یاد دوران زندگی اش در "خارج" می افتد و از "موقعی که در هلند درس" می خوانده می گوید و پسران آلمانی و هلندی هم به فهرست طولانی او از "هرزه"ها اضافه می شوند: "یک روز داشتم از کنار یک میدانی رد می شدم کنار آن یک خوابگاه دانشجویی بود. یک دختر ایرانی وسط چمن بود با لباس نازکی. ۷- ۸ پسرهلندی و آلمانی آب می ریختند سر او. آنجا آرزوی مرگ کردم که دختر ایرانی ملعبه دست یک مشت هرزه شده. من از این چیزهای تان می ترسم خودتان را نجات دهید".

و در پاسخ به من که آیا این اسائه ادب نیست؟ بعدا خواهید گفت که توهینی نکردید؟ به تعریف خاطره روی می آورد: "من خاطره ای تعریف میکنم که بگویم کسانی که می روند پناهنده می شوند چه خواری و خفتی می کشند. من نمیخواهم چنین شود. مثل امام مان که می گفت شاه رفته بود واشنگتن و رئیس جمهور امریکا عینک اش را برداشته بود و از زیر چشم به او نگاه میکرد. امام میگفت تلخی این هنوز برای من است که چگونه تحقیر میشد شاه این مملکت".

کوچک زاده کاری هم به این ندارد که آیت الله خمینی خود مدتها در خارج زندگی کرد و تبعیدی بود، چرا که "آیت الله خمینی به کوری چشم دشمنان اش هیچ وقت از سر ناچاری هیچ کاری نمیکرد. آزاد بود. مدعی بودند که در فرانسه آزادی است میتوانی سفر کنی اینجا. سفر کرد به فرانسه. گفتند اعلامیه ات را نباید بدهی گفت من وظیفه ام را انجام میدهم. "

میگویم بحث ما عملکرد یا شخصیت آیت الله خمینی نیست. بحث دلایل خروج از کشور و... سخن ام را قطع می کند تا بگوید: "حالا تو میخواهی به خمینی ایراد بگیری؟... می گویند زن ها.. ببین خمینی مرکز عشق بود تو نفهمیدی او را. آیت الله خمینی، امام خمینی مرکز عشق به ابنا بشر بود. نایب امام زمان بود. این چیزها را اصلا می فهمی؟"

و از دید وی "اینجا کشوری است که با دستان مهربان ترین آدم عالم حکومت اش بنیان گذاشته شده. اینقدر به او تهمت نزنید". هر چند قبول دارد "در این کشور هم اتفاقاتی می افتد" اما البته که "در زمان آقای خاتمی اتفاقات شنیع افتاد". کوچک زاده، شهرتش نه فقط به اعتبار حمایت پر شورش از احمدی نژاد که بیشتر به علت دشمنی با خاتمی و اصلاح طلبان است، حتی اگرداستان کهریزک مربوط به دوران احمدی نژاد باشد: "همانگونه که در بین شما آدم خاطی است در بین مسئولین هم ممکن است آدم خاطی باشد. همانطور که یک پزشک، امانت مریض اش را نگه نمیدارد. شما توقع داری یک پاسبان بیچاره اشتباه نکند؟ چرا او هم اشتباه می کند".

و وقتی می پرسم یعنی کهریزک از نظر شما در سطح اشتباه یک پاسبان بیچاره بود؟اگر به جای این اتهام زنی ها، وظیفه نظارتی تان در مجلس را درست انجام میدادید مسائلی مثل کهریزک اتفاق می افتاد؟ جوابش در این حد است: "اصلا ربطی ندارد. انشالله بچه شما بزرگ می شود و میرسد به ۲۰ سالگی و آن موقع ببین هر چه شما می گویید انجام میدهد؟ خیلی بچه ها خلاف مسیری که پدر و مادر می گویند می روند. این ربطی به نظارت ندارد. توی مملکت ۷۰ میلیونی، رهبری یک چیزی می گوید، فرمانده یک چیزی میگوید و کسی کار دیگری می کند اتفاق می افتد. این به این معنی نیست که اتفاقی که افتاده خوب است. جان آدم ها، بله عزیز است، هر کی میخواهد باشد چه زهرای کاظمی، چه بسیجی که شماها در خیابان تکه پاره کردید. اما به این معنی نیست که چون جان ها عزیز است هیچ اتفاقی نیفتد. در قضیه زیبا کاظمی ـ زهرا عزیز است و من بر زبان نمی آورم، زیبا بود کردند زهرا ـ گفتم آقا قضیه را سیاسی نکنید. یک آدم رفته دم زندان اوین از جای ممنوع عکس می گیرد. در برخوردی که پیش می آید و کسی جزئیات را نمیداند باید در دادگاه ثابت شود. "

یعنی "دکتر کوچک زاده" که از سال ۱۳۸۳ در مجلس و به عنوان نماینده مردم تهران، در مجلس حضور دارد، معتقدست اگر کسی عکس غیر قانونی بگیرد باید جان اش را بگیرند؟ این سئوال هم پاسخی ندارد، هر چه باشد او که حامی سعید مرتضوی هم هست و در فکر بوده که "در این شرایط سخت، مرتضوی چگونه می تواند با بدترین توهین ها و فحش ها مواجه شود" و در عین حال کارش هم "پسرفت" نداشته باشد، همیشه زمین دیگری برای بازی دارد: "شما تصمیم گرفته اید با این نظام مقابله و دشمنی کنید. در امریکا یک پلیس در وسط خیابان یک سیاه پوست را به قصد کشت میزند و می میرد کسی می گوید مرگ بر اوباما؟"

زمینی که در آن "دزدی پسر فلان شخصیت را نباید مطرح کرد و احتیاج به اثبات در دادگاه دارد" اما به ستار بهشتی که می رسد، به سه سوت می توان گفت "دادگاه صالحه" را چنین تعریف کرد: "خیلی خوب. وقتی ستار بهشتی گچ کار ـ من نمیگویم وبلاگ نویس چون هر ننه من قمری که وبلاگ نویس نمی شود ـ پزشکی قانونی میگوید براثر فشار و شوک است. شما اصلا این چیزها را قبول ندارید. "

دادگاه پرونده ستار بهشتی چرا برگزار نمی شود؟ "دادگاه بی طرف و براساس قانون و.. قیدهایی است که شما میزنید. انتخابات هم باید بشود و آزاد هم باشد ولی اسم ما در نیاید قبول نداریم و.. بابا ول کنید... شما خواستار نابودی جمهوری اسلامی هستید ما پای آن ایستاده ایم و چنین اجازه ای نمیدهیم..".

پس برگردیم به سئوال اول: آقای کوچک زاده شما گفته اید آقای احمدی نژاد را سران اصولگرا دروغگو میدانستند و مجبور به حمایت از او شدید.

البته که این حرف "دروغ" است حتی اگراز روی سایت خود وی بخوانم، پس باز باید بشنوم: "دیدی چقدر دروغگویی؟ ناف شما را با دروغ بسته اند. من این حرف را نزده ام و اگر نزده ام مستحق همه آن حرف هایی هستید که میگویند من به خبرنگاران زده ام. من به هیچ خبرنگاری تاکنون بد و بیراه نگفته ام."

بله، دروغ است، حتی اگر سایت های اصولگرا خبر را با عکس و تفصیلات داده باشند وخود من هم در مصاحبه قبلی ام، همین "بد و بیراه" ها را از او شنیده باشم؛ اما او با خانواده و اطرافیان اش هم به همین گونه صحبت میکند؟ "شماها فقط بلدید بگویید دروغگو، فحاش، هتاک. کدام فحاشی؟ فحاشی کار دوستان شما است که به من اس ام اس میزنند و بدترین فحش ها را به رهبر و من و مادرم، خواهرم و زنم می زنند".

پی گیری قانونی هم نمی کند، چرا؟ "مگر من بیکار هستم هر چهارپایی در خیابان صدا داد بروم پی گیری کنم؟"

به ایرج جمشیدی، خبرنگار شرق هم توهین نکرده؟ "لعنت بر پدر و مادر کسی که به ایرج جمشیدی توهین کرده باشد. ایرج جمشیدی خبرنگار فاسدی بود که به او گفتم پسرم تو مرا دیدی که رفتم کسی را که پشت تریبون مجلس بود بزنم؟ گفت آره. گفتم خدا عوض ات را جای دیگری بدهد؟ بعد گفتند چرا گفتی ولد زنا اینها از دهن همان شمس الواعظین فاسد درامد. یک فاسدی چون شیخ قدرت علیخانی از تریوبن مجلس گفت که این آقا گفته ولدزنا. میدانی طبق قانون مجازات اسلامی، اگر کسی به کسی نسبتی بدهد و بگوید ولدزنا باید شلاق بخورد. و اگر کسی نسبتی داد در محافل عمومی، او هم باید شلاق بخورد. شیخ قدرت علیخانی گفته همه شنیده اند و باید شلاق بخورد اما اینکه من گفته ام را باید ثابت کنید".

به او می گویم: اتهاماتی هم که شما در این یک ساعت زدید براساس قانون مجازات اسلامی جرم است. اما بام یکی ست و هوا، دو هوا: نه؛ زیرا "در دادگاههای جمهوری اسلامی این چیزها جرم نیست، ببرید دادگاه امریکا و اگر آمریکا در خواب دسترسی به جمهوری اسلامی داشت، پی گیری کنید. به خبرنگار آسمان هم که میگوید که در غذاخوری مجلس او را کتک زدم و فحاشی کردم و.. بگویید فیلم را بده."

باز دیگران دروغگو هستند، چه خبرنگار هفته نامه آسمان باشد چه حتی همکاران وی در مجلس، در عوض از "امام علی" برایم میگوید که "می فرماید یک انسان را دروغگو خطاب کنید اگر هر چه را شنید بازگو کند. این کار خبرنگاران ماست امروز".

مهم هم نیست که فقط او را می گویند و چرا نمی گویند فلان نماینده به خبرنگاران گفت ولدزنا یا حمله کرد و میگویند آقای کوچک زاده؟ چون "برای هر کسی یک برنامه ای دارند برای من هم این برنامه را دارند."

هیچ نظری موجود نیست: