۱۳۹۲ مرداد ۶, یکشنبه

تحلیل لوموند از بمب و عمامه در ایران

آلن فراشون

در اواخر سال های ۱۹۶۰، یک ایرانی جوان به صورت مخفی به عراق رفت تا با کسی که در آینده به بنیانگذار انقلاب اسلامی تبدیل شد، ملاقات کند. آیت الله روح الله خمینی در شهر نجف که یکی از اماکن مقدس اسلام است در تبعید بسر می برد. روحانی طلبه جوانی بود با عمامه سفید. او خطرات بسیاری را متحمل شد: در آن زمان رابطه ایران و عراق بد بود و خمینی به عنوان مخالف سرسخت حکومت محمدرضا شاه پهلوی محسوب می شد [که البته این حکومت را ۱۰ سال بعد سرنگون کرد].

قاچاقچی که آدم ها را از مرز رد می کرد، در راه از طلبه خواست عمامه را از سر بردارد، چرا که نباید توجه دیگران را به خود جلب می کرد، ولی او تردید داشت: ازیک طرف، این حرکت را بی وفایی به اعتقادات و باورهایش تلقی می کرد و ازطرف دیگر، این حرکت شرط احتیاط بود. نام او، حسن روحانی بود. و بالاخره از عمامه اش جدا شد.

حسن روحانی، ۶۴ ساله، از تاریخ ۱۶ ژوئن به ریاست جمهوری ایران انتخاب شده است. خاطرات سفر او به نجف ازسوی توماس اردبرینک، نماینده اعزامی نیویورک تایمز در تهران، نقل می شود. این خاطرات در یادداشت هایی که توسط رییس جمهور جدید منتشر شده نیز آمده است. او به این موارد اشاره کرد تا عملگرایی و تفسیر لیبرالش از جنبه تصمیم گیری را نشان دهد.

فعالیت آقای رییس جمهور از تاریخ ۳ اوت آغاز خواهد شد. ولی حسن روحانی، با عینکی روشنفکرانه، ریشی آراسته و لبخندی کودکانه باعث شده تا دیدگاه ناظران متفاوت باشد. او کیست؟ این نامزد انتخاباتی که به عنوان فردی میانه رو ظاهر شد و در عین نزدیکی به آیت الله خامنه ای، آرای اصلاح طلبان را از آن خود کرد، کیست؟

این مسأله برای آینده مذاکرات هسته ای که شورای امنیت سازمان ملل آن را یک برنامه نظامی قلمداد می کند حائزاهمیت است. نخست وزیر اسراییل آب پاکی را روی دست همه ریخت. از نظر بنیامین نتانیاهو، روحانی انسان مرموزی نیست و درحال نقش بازی کردن به عنوان یک شخصیت میانه رو است: "او سلف خود [محمود احمدی نژاد] را به اینکه گرگی در قالب گرگ بود سرزنش می کند، ولی خودش گرگی در قالب میش است و با همین لبخند به ساخت بمب ادامه خواهد داد".

به هرحال به گفته اسراییلی ها، حسن روحانی با عمامه یا بی عمامه، از نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی محسوب می شود. او در بطن حاکمیت و یکی از مهره های بانفوذ در پروژه هسته ای ایران است، حتی اگر در سال ۲۰۰۳ با غربی ها بر سر تعلیق برنامه غنی سازی به توافق رسیده باشد. در این حوزه به مانند دیگر حوزه ها، رهبر انقلاب حرف آخر را می زند، نه رییس جمهور. علی خامنه ای از برنامه هسته ای، درست به مانند ائتلاف اش با سوریه اسد و حزب الله لبنان، به عنوان یک ابزار دفاعی استفاده می کند و آن را حربه ای در راستای تسلط بر منطقه می داند.

بی شک اگر تحریم های جدیدی به همراه تهدید نظامی باورپذیر اعمال نشود، ایران به مسابقه تسلیحات اتمی خود ادامه خواهد داد. و به گفته نتانیاهو، اگر تهران بتواند به یک ذخیره ۲۵۰ کیلوگرمی از اورانیوم ۲۰ درصدی دست یابد، اسراییل مجبور به موضع گیری در برابر این مسأله قبل از ایالات متحده خواهد بود.



رزومه طلایی

ازسوی دیگر، "تهران شناسان" معتقدند که نباید اینقدر عجله کرد. آنها معتقدند که آقای خامنه ای به پیروزی حسن روحانی نیاز داشت تا بتواند مشروعیت از دست رفته حکومت اش را در داخل و خارج از کشور احیا کند. او می بایست نشان می داد که جمهوری اسلامی یک دیکتاتوری نظامی- مذهبی نیست. این مسأله یک بهای سیاسی داشت. نامزدی براساس یک برنامه انتخاب شد که دارای یک مأموریت است: تعدیل تحریم های اعمال شده علیه ایران و بهتر کردن وضعیت اقتصادی. نجات حکومت تنها ازطریق بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم ایران حاصل خواهد شد که آن نیز مستلزم لغو حداقل بخشی از تحریم هاست. به همین دلیل، آقای خامنه ای ریسک انتخاب روحانی را به جان خرید.

زیرا وجهه حسن روحانی در صحنه داخلی کشور بیش از سلف اش است. او دارای یک رزومه طلایی است: شخصیت مذهبی، ۲۰ سال نمایندگی مجلس، ۱۶ سال دبیر شوریعالی امنیت ملی، به عنوان یکی از اماکن قدرتمند حکومت. او انگلیسی می داند؛ شاید قدری لهجه اسکاتلندی داشته باشد، زیرا پایان نامه خود را با موضوع "انعطاف پذیری در تفسیر قوانین اسلامی" در زمینه علوم سیاسی در دانشگاه گلاسکو گذرانده. او به تکنیک پرونده هسته ای واقف است. و همچنین حرفش در نزد رهبر خریدار دارد. مجموعه این عوامل به او برای مذاکره پیرامون پرونده هسته ای مشروعیت می دهد.

او در زمان کمپین انتخاباتی اش، تمایلات خود را در زمینه سیاست خارجی ارائه کرد. او قصد دارد از خط مشی ای تبعیت کند که کمتر ایدئولوژیک باشد؛ نزدیک شدن به کشورهای حوزه خلیج فارس و در ابتدا عربستان سعودی. و این مسأله باعث خواهد شد تا محور انقلابی شکل گرفته با دمشق و حزب الله قدری کم رنگ شود.

تمامی اینها را می توان به ماهیت حکومت ایران ربط داد. البته هیچ چیز مکتوب نیست. همان طور که مکتوب نشده بود روحانی جوان روزی عمامه خود را در راه نجف از سر بردارد.

منبع: لوموند، ۱۹ ژوئیه

هیچ نظری موجود نیست: