۱۳۹۲ تیر ۳۱, دوشنبه

فشار مضاعف به خانواده زندانیان رجایی شهر

در حالی که پس پیروزی حسن روحانی و اندک تغییر فضای سیاسی کشور انتظار می رفت، زندانیان سیاسی و عقیدتی هر چه سریعتر از زندان آزاد شوند؛ اما دور جدیدی از برخوردهای توهین آمیز و فشارهای روانی بر خانواده های زندانیان سیاسی آغاز شده است. هفته گذشته زمانی که خانواده مهدی محمودیان برای ملاقات با او به زندان رجایی شهر مراجعه می کنند بر خلاف روال گذشته از خانواده های زندانیان سیاسی انگشت نگاری و بازرسی تحقیر آمیز بدنی صورت می گیرد.

مادر محمودیان: علت این فشارهای تازه بر روی زندانیان و خانواده هایشان چیست؟

فاطمه الوندی، مادر مهدی محمودیان با ابراز ناراحتی از تداوم فشارهای روانی به سایت ملی مذهبی می گوید: “بعد از گذشت این چند سال همچنان فشارها و اذیت ها ادامه دارد. این هفته وقتی برای ملاقات مهدی مراجعه کردیم، گفتند مطابق قانون جدید باید از ما انگشت نگاری کنند و عکس بگیرند. به حدی این برخوردها توهین آمیز است که گاهی فکر می کنم شاید خودشان هم نمی فهمند چکار می کنند. سوال ما این است برای یک ملاقات چرا باید این فشارها روی ما باشد؟ انگار چهار سال عذاب کشیدن خانواده و فشارهای وارده بر روی پدر و مادر و همسر و فرزندان زندانی کافی نبوده و حالا برای یک ملاقات نیم ساعته باید اینطور تحقیر آمیز تک تک انگشت ها را انگشت نگاری کنند. مگر ما تروریست یا جنایتکار هستیم که چنین قوانینی را برای ما وضع می کنند. مهدی هم گفت اگر این برخوردها را بخواهند ادامه دهند دیگر به ملاقاتش نرویم. از آن طرف هم که حقوق بشر هیچ کاری برای ما انجام نداده است؛ فقط حرف است و از عمل کردن خبری نیست.”

مهدی محمودیان، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر است که در تاریخ ۲۶ شهریور ۸۸ بازداشت و سه ماه را در سلول انفرادی سپری کرد.

وی یکی از افشاگران فجایع کهریزک است که به اتهام گفتگو با رسانه‌های مختلف در مورد اعلام نام و شمار کشته شدگان و پافشاری بر دفن غیرقانونی آنها در بخش‌های مختلف بهشت زهرا،همچنین افشاگری پیرامون فجایع رخ داده در بازداشتگاه کهریزک، توسط دادگاه انقلاب به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.

ذوالفقاری: در صورت ادامه این برخوردها به ملاقات نمی رویم.

الهام ذوالفقاری، همسر محمودیان نیز با انتقاد شدید از نحوه برخورد ماموران بیان می کند: “بعد از یک ماه که برای گرفتن یک ملاقات حضوری دوندگی کردیم حالا باید بازرسی بدنی و انگشت نگاری هم شویم. بازرسی بدنی که انجام می دادند بسیار عذاب آور بود و حتی به ماموری که زیر لباس هایم را می گشت گفتم این نحوه بازرسی اصلا مناسب خانواده یک زندانی سیاسی نیست و واقعا دنبال چه هستید؟ فقط جواب دادند که این قانون است و ما باید اجرا کنیم.”

وی ادامه می دهد: “البته زمان کم بود و نیرو هم کم داشتند و خیلی از خانواده ها معترض شدند که این چه برخوردی است؟! آقای سلیمانی به آقای مردانی رئیس زندان رجایی شهر زنگ زد و اعتراض خانواده ها را به او رساند. آقای مردانی هم دستور داد از هر خانواده که ملاقات حضوری دارد حتما یکی از اعضای آن خانواده باید انگشت نگاری و عکس گرفته شود و بازرسی بدنی صورت گیرد. و از میان من و دخترم و مادر مهدی، با من این برخوردها را انجام دادند. بعد از آن هم آقای سلیمانی گفت از هفته بعد تمام خانواده هایی که ملاقات حضوری دارند، همین انگشت نگاری و بازرسی بدنی را انجام می دهیم و عکس می گیریم. حالا قرار شد اگر هفته دیگر این برخوردها را بخواهند ادامه دهند اصلا به ملاقات نرویم. اتفاقا وقتی معترض این حرکت شدیم گفتند ما دستورالعمل داریم و باید آن را اجرا کنیم اگر شکایتی دارید می توانید به دفتر آقای خدابخش مراجعه کنید.”

خانم ذوالفقاری بیان می کند: “یکی از ماموران برای توجیه کار خودشان می گفت اتفاق افتاده که کسانی که برای ملاقات آمده اند برادر دو قلو بودند و برادری که زندانی بوده از این طریق از زندان خارج شده است! جالب است که در سالن ملاقات همه جا دوربین کار گذاشته شده و به فاصله یک متری مامور در کنارمان ایستاده است. و اساسا ما خانم هستیم چطور جای خودمان را با جای زندانی می توانیم عوض کنیم؟! در هر صورت در صورت ادامه این برخوردهای نامناسب بعنوان اعتراض از ملاقات صرف نظر خواهیم کرد و امیدواریم در ملاقات های بعدی چنین مسائلی پیش نیاید.”

مادر مجید دری: آیا چهار سال و نیم فشار و عذاب کافی نیست؟

مجید دری نیز از جمله زندانیان سیاسی است که بیش از چهار سال بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بهبهان در تبعید بسر می برد. این دانشجوی محروم از تحصیل که تنها جرمش دفاع از حق تحصیل است در دادگاه بدوی به ده سال زندان محکوم شد که طبق حکم، پنج سال از آن را باید در تبعید بگذراند. این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش سال تغییر یافت.

مادر مجید دری با تاکید بر اینکه برای آنها فضای کشور تغییری نکرده است می گوید: “آیا چهار سال و چند ماه فشار و عذاب کافی نیست؟ به کدامین جرم ناکرده باید این فشارها را تحمل کنیم؟ در این مدت چه سختی هایی که تحمل نکردیم. الان هم که بدلیل گرما و دوری راه و مشکلات جسمانی پدرش دو ماهی است که نتوانستیم به ملاقات مجید برویم فقط با تلفن گاهی صحبت می کنیم. الان بیشتر از چهار سال است که در آن شرایط سخت بسر می برد. زندان و غربت و عدم ملاقات های هفتگی بدلیل همان مشکلاتی که عرض کردم دیگر چه روحیه ای برای مجید می گذارد. البته روحیه اش بخاطر هدفش محکم است اما دلتنگ است. پدرش هم عمل جراحی داشت و خیلی پیگیری کردیم تا مجید بتواند به مرخصی بیاید اما یکصد میلیون تومان وثیقه خواستند و به مجید گفتند خودش درخواست بنویسد. این کارها را انجام دادیم اما گفتند احتمال دارد موافقت نشود. اما اگر موافقت شد فقط برای سه روز مرخصی می دهند. ما هم ناراحت شدیم و دیگر پیگیری نکردیم. تازه اگر بعد از چهار سال و چند ماه راضی شوند سه روز مرخصی می دهند. فقط یکی و دو روزش در راه است دیگر چطور به درمان مشکلات جسمانی که در این سالهای زندان به آن دچار شده بپردازد؟! توکل مان به خداست…”

هیچ نظری موجود نیست: