عماد افروغ در خصوص آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی در روزنامه آرمان نوشت: به سهم خودم از اینکه تعدادی از شهروندان از زندان آزاد شدند بسیار خوشحالم. فکر میکنم اگر بخواهیم از در حبس بودن یک مسلمان، یک انسان و یک ایرانی خوشحال باشیم، خیلی باید از انسانیت به دور باشیم. چه حتی اینکه وی به خاطر مواضع، بیانات و رفتارهای سیاسیاش گرفتاراین وضعیت شده باشد.
همان زمان که در یک فضای روانی، سیاسی و اجتماعی خاص و به دلیل اتفاقات مربوط به سال ۸۸ هم تعدادی از شهروندانمان دستگیر شدند نیز موضع گیری کرده و به این کار انتقاد کردم. از خطبههای آیتا… هاشمی در نماز جمعه دفاع کردم و آن بحثها را راهگشا دانستم، ضمن اینکه شخصا از منتقدان جدی سیاستها و رفتارهای آقای هاشمی در دولت سازندگی بودم. اما به خودم اجازه ندادم که چون الگوی فکری ایشان را تایید نمیکنم روا دارم که به شخصیت ایشان به خاطر آن صحبت ها توهین شود.
در آن زمان هم گفتم پیشنهادات آقای هاشمی شروط و ملزومات حداقلی فضای سیاسی کشور هستند. به عنوان یک شاگرد کوچک جامعهشناسی فکر میکنم که رفتارها در شرایط عادی و غیرعادی باید متفاوت باشند. مواجهه با مردم هم در شرایط غیرعادی متفاوت است و این مساله هم باید فهمیده شود که کسانی که نظارت و برخورد میکنند هم باید برای شرایط ویژه آموزش دیده باشند. نظام با آزادی زندانیان سیاسی، رحمت و سعه صدر و گذشت خود را به نمایش میگذارد و هرگاه این رفتارها بروز داده شوند، آثار مبارکی خواهد داشت. قطع نظر از هر تفسیری که از صحبتم شود و شاید برخی را خشمگین کند، باید بگویم که صادقانه احساسات قلبی خودم را بروز میدهم و واقعا از این اتفاق خوشحال شدم.
هر کس که به خاطر بیان و قلمش خطایی کند و حتی اگر جرمی هم مرتکب شده باشد، چاره اش زندان نیست بلکه باید مجازاتهای جایگزین برای آن در نظر گرفته شود. البته اینطور هم نیست که فضایی ایجاد شود که هر کس هر چیزی که دلش خواست بنویسد. باید بدانیم که هیچ کس نمیگوید هر کسی هر چه دلش خواست بگوید. کسی این را نمیخواهد اما باید قوانین درستی برای این مساله تدوین و اجرا شود. تا جایی که امکان دارد نباید مجازات زندان را برای اینگونه مسائل در نظر گرفت و حدالامکان از صدور حکم حبس باید پرهیز کرد.باز هم میگویم که من از این اتفاق فرخنده خیلی خوشحال و مسرور هستم و امیدوارم که آزادی زندانیان سیاسی یک استراتژی باشد و نه یک تاکتیک و اگر منع قانونی هم برای ادامه این روند وجود دارد با تدبیر و درایت موانع حقوقی برداشته شوند. وجود زندانی سیاسی از هر حیث یک آسیب است و باید در نظر داشته باشیم که به لحاظ روانشناسی اجتماعی وقتی کسی را حبس میکنیم و فضای بستهای برایش ایجاد میکنیم، مشکلات و عوارض زیادی برای وی ایجاد میکنیم.
مساله بعدی هم این است که با این کار، قهرمان درست میکنیم. وقتی کسی فقط به خاطر زندان رفتن قهرمان شود، یک قهرمان غیرواقعی است. قهرمانها باید در فضای باز و به وسیله اندیشه و در مصاف مدنی خودشان را نشان دهند و نه با حبس کشیدن. زمانی که در مجلس بحث حبسزدایی از مجازاتهای قضایی مطرح شد به سهم خودم تلاش کردم که این حبسزدایی برای جرائم سیاسی هم جاری شود و اعتقاد داشتم که این مساله برای جرائم سیاسی اهمیت بیشتری دارد. درشرایط فعلی در وهله اول باید به سمت حبسزدایی از تخلفات سیاسی در قانون حرکت کنیم و در وهله دوم نیز در نحوه مدیریت بین شرایط عادی و شرایط غیرعادی تفاوت بگذاریم. در شرایط بحرانی باید سعه صدر خیلی بیشتر باشد. برای این کار اگر خلأ قانونی هم وجود دارد باید رفع شود. باید فضای تضارب آرا وجود داشته باشد و با رعایت اخلاق بتوانیم با فکر افراد سر و کار داشته باشیم.
در فضای اجتماعی و سیاسی کشور ما این مشکل خیلی بزرگی است که افراد اغلب به شخصیت یکدیگر اهمیت میدهند و نه به فکر هم. اکنون از اینکه به فکر هم بپردازیم خیلی دوریم و باید به سمتی حرکت کنیم که افکار یکدیگر را نقد کنیم و شخصیتهای هم را تخریب نکنیم. برای حل مشکل مجازات جرائم سیاسی موانعی هم وجود دارد که فکر میکنم در این زمینه نمایندگان مجلس باید دست به کار شوند چراکه اغلب این موانع حقوقی هستند.
بعد از اینکه جرم سیاسی تعریف شد بهتر است، نمایندگان مجلس به فکر باشند تا جایگزینی برای حبس تعریف شود که واقعا میتواند این اتفاق رخ دهد و مشکل حبس زندانی حل شود. مثلا وقتی شخصی در فضای سیاسی به کسی هتک حرمت یا توهینی کرد میتوان برای وی مجازاتی از عذرخواهی تا جریمه نقدی قرار داد. مجازات هم پذیرفتنی است اما نه به خاطر خود جرم بلکه در صورتی که مجرم نتواند جریمه نقدی را بپردازد باید به زندان برود. طبیعی است که در این صورت محکوم تمام سعی خود را خواهد کرد که جریمه را بپردازد تا به زندان نرود و طبیعتا آسیبهای ناشی از حبس سیاسی هم دامنگیر هیچ کس نمیشود. به تبع این اتفاق، فرهنگ تحقیق میتواند جا بیفتد. در آن زمان اگر هم کسی بخواهد شخص دیگر را نقد کند باید به صورت مستند این کار را انجام دهد و فضای تخریب و توهین از بین خواهد رفت.
وقتی در مجلس ششم کاندیدا شدم عناوین تمام مقالاتم را در یک بروشور آوردم و در آن زمان حتی از آن بروشور قدیمی هم استفاده کردند که افروغ در فلان روزنامه مقاله نوشته است و به صورت کلی به جای تضارب فکر، من را سوزاندند. حتی میخواستم شکایت کنم اما فضا را مناسب نمیدیدم چون میدانستم که در صورت شکایت نه تنها حملهها کم نمیشد بلکه دو تا هم رویش میگذاشتند. اگر کسی را بخواهند بزنند باید قبل از آن از خودش سوال کنند یا اینکه حداقل بصورت مستند او را خراب کنند. این مثالی بود که بر سر خودم آمده بود و باید به این سمت برویم که با افزایش سعه صدر در مدیریت بحرانها، حل مشکلات حقوقی و کاهش حبسها بتوانیم فضای نقد منطقی را در کشورایجاد کنیم.
همان زمان که در یک فضای روانی، سیاسی و اجتماعی خاص و به دلیل اتفاقات مربوط به سال ۸۸ هم تعدادی از شهروندانمان دستگیر شدند نیز موضع گیری کرده و به این کار انتقاد کردم. از خطبههای آیتا… هاشمی در نماز جمعه دفاع کردم و آن بحثها را راهگشا دانستم، ضمن اینکه شخصا از منتقدان جدی سیاستها و رفتارهای آقای هاشمی در دولت سازندگی بودم. اما به خودم اجازه ندادم که چون الگوی فکری ایشان را تایید نمیکنم روا دارم که به شخصیت ایشان به خاطر آن صحبت ها توهین شود.
در آن زمان هم گفتم پیشنهادات آقای هاشمی شروط و ملزومات حداقلی فضای سیاسی کشور هستند. به عنوان یک شاگرد کوچک جامعهشناسی فکر میکنم که رفتارها در شرایط عادی و غیرعادی باید متفاوت باشند. مواجهه با مردم هم در شرایط غیرعادی متفاوت است و این مساله هم باید فهمیده شود که کسانی که نظارت و برخورد میکنند هم باید برای شرایط ویژه آموزش دیده باشند. نظام با آزادی زندانیان سیاسی، رحمت و سعه صدر و گذشت خود را به نمایش میگذارد و هرگاه این رفتارها بروز داده شوند، آثار مبارکی خواهد داشت. قطع نظر از هر تفسیری که از صحبتم شود و شاید برخی را خشمگین کند، باید بگویم که صادقانه احساسات قلبی خودم را بروز میدهم و واقعا از این اتفاق خوشحال شدم.
هر کس که به خاطر بیان و قلمش خطایی کند و حتی اگر جرمی هم مرتکب شده باشد، چاره اش زندان نیست بلکه باید مجازاتهای جایگزین برای آن در نظر گرفته شود. البته اینطور هم نیست که فضایی ایجاد شود که هر کس هر چیزی که دلش خواست بنویسد. باید بدانیم که هیچ کس نمیگوید هر کسی هر چه دلش خواست بگوید. کسی این را نمیخواهد اما باید قوانین درستی برای این مساله تدوین و اجرا شود. تا جایی که امکان دارد نباید مجازات زندان را برای اینگونه مسائل در نظر گرفت و حدالامکان از صدور حکم حبس باید پرهیز کرد.باز هم میگویم که من از این اتفاق فرخنده خیلی خوشحال و مسرور هستم و امیدوارم که آزادی زندانیان سیاسی یک استراتژی باشد و نه یک تاکتیک و اگر منع قانونی هم برای ادامه این روند وجود دارد با تدبیر و درایت موانع حقوقی برداشته شوند. وجود زندانی سیاسی از هر حیث یک آسیب است و باید در نظر داشته باشیم که به لحاظ روانشناسی اجتماعی وقتی کسی را حبس میکنیم و فضای بستهای برایش ایجاد میکنیم، مشکلات و عوارض زیادی برای وی ایجاد میکنیم.
مساله بعدی هم این است که با این کار، قهرمان درست میکنیم. وقتی کسی فقط به خاطر زندان رفتن قهرمان شود، یک قهرمان غیرواقعی است. قهرمانها باید در فضای باز و به وسیله اندیشه و در مصاف مدنی خودشان را نشان دهند و نه با حبس کشیدن. زمانی که در مجلس بحث حبسزدایی از مجازاتهای قضایی مطرح شد به سهم خودم تلاش کردم که این حبسزدایی برای جرائم سیاسی هم جاری شود و اعتقاد داشتم که این مساله برای جرائم سیاسی اهمیت بیشتری دارد. درشرایط فعلی در وهله اول باید به سمت حبسزدایی از تخلفات سیاسی در قانون حرکت کنیم و در وهله دوم نیز در نحوه مدیریت بین شرایط عادی و شرایط غیرعادی تفاوت بگذاریم. در شرایط بحرانی باید سعه صدر خیلی بیشتر باشد. برای این کار اگر خلأ قانونی هم وجود دارد باید رفع شود. باید فضای تضارب آرا وجود داشته باشد و با رعایت اخلاق بتوانیم با فکر افراد سر و کار داشته باشیم.
در فضای اجتماعی و سیاسی کشور ما این مشکل خیلی بزرگی است که افراد اغلب به شخصیت یکدیگر اهمیت میدهند و نه به فکر هم. اکنون از اینکه به فکر هم بپردازیم خیلی دوریم و باید به سمتی حرکت کنیم که افکار یکدیگر را نقد کنیم و شخصیتهای هم را تخریب نکنیم. برای حل مشکل مجازات جرائم سیاسی موانعی هم وجود دارد که فکر میکنم در این زمینه نمایندگان مجلس باید دست به کار شوند چراکه اغلب این موانع حقوقی هستند.
بعد از اینکه جرم سیاسی تعریف شد بهتر است، نمایندگان مجلس به فکر باشند تا جایگزینی برای حبس تعریف شود که واقعا میتواند این اتفاق رخ دهد و مشکل حبس زندانی حل شود. مثلا وقتی شخصی در فضای سیاسی به کسی هتک حرمت یا توهینی کرد میتوان برای وی مجازاتی از عذرخواهی تا جریمه نقدی قرار داد. مجازات هم پذیرفتنی است اما نه به خاطر خود جرم بلکه در صورتی که مجرم نتواند جریمه نقدی را بپردازد باید به زندان برود. طبیعی است که در این صورت محکوم تمام سعی خود را خواهد کرد که جریمه را بپردازد تا به زندان نرود و طبیعتا آسیبهای ناشی از حبس سیاسی هم دامنگیر هیچ کس نمیشود. به تبع این اتفاق، فرهنگ تحقیق میتواند جا بیفتد. در آن زمان اگر هم کسی بخواهد شخص دیگر را نقد کند باید به صورت مستند این کار را انجام دهد و فضای تخریب و توهین از بین خواهد رفت.
وقتی در مجلس ششم کاندیدا شدم عناوین تمام مقالاتم را در یک بروشور آوردم و در آن زمان حتی از آن بروشور قدیمی هم استفاده کردند که افروغ در فلان روزنامه مقاله نوشته است و به صورت کلی به جای تضارب فکر، من را سوزاندند. حتی میخواستم شکایت کنم اما فضا را مناسب نمیدیدم چون میدانستم که در صورت شکایت نه تنها حملهها کم نمیشد بلکه دو تا هم رویش میگذاشتند. اگر کسی را بخواهند بزنند باید قبل از آن از خودش سوال کنند یا اینکه حداقل بصورت مستند او را خراب کنند. این مثالی بود که بر سر خودم آمده بود و باید به این سمت برویم که با افزایش سعه صدر در مدیریت بحرانها، حل مشکلات حقوقی و کاهش حبسها بتوانیم فضای نقد منطقی را در کشورایجاد کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر