افشای جزئيات تازه از جنايات بازداشتگاه کهريزک / هنوز فرصت علنی کردن دادگاه «مرتضوی» وجود دارد
روزنامه بهار : بازداشتگاه کهریزک سه سال پیش در داغی تابستان قربانی گرفت. اما دادستاندن اولیای دم کشتهشدگان آن از سه متهمی که روزگاری ردای قضاوت به تن داشتند تا ماه پایانی زمستان سه سال بعد به درازا انجامید. دادگاهی که با رای هیات قضایی شعبه 76 دادسرای کیفری استان تهران به غیرعلنی بودنش، همه انتظارها برای به نظاره نشستناش بینتیجه ماند. شاکیان پس از سه سال انتظار شکواییهشان را پشت درهای بسته خواندند و متهمان در برابر بلندگوی رسانهها به خطابه ایستادند. اما انتشار دفاعیات متهم اصلی پرونده و سخنان او در جمع خبرنگاران اتفاقی بود که روی عنوان دادگاه غیرعلنی به نفع سعید مرتضوی و همکاراناش خط کشید. با این وجود وکلای شاکیان همچنان براساس حکم غیرعلنی بودن دادگاه از صحبت درباره جزییات آن خودداری کردند. به این ترتیب گفتوگوی بهار با حسن کمالی، وکیل خانواده مرحوم محمد کامرانی نیز با مراعات این شرط؛ گفتوگویی است درباره دفاعیههای مرتضوی و ایرادهای او به صلاحیت دادگاه و اتهامات وارد شده.
لایحه دفاعیه مرتضوی و حتی متن سخنانش در دادگاه در بعضی رسانهها منتشر شد؛ اقدامی که برخلاف مقررات حاکم بر دادگاه غیرعلنی است. آیا این حق به شاکیان و وکلایشان هم داده میشود که متقابلا مطالبی را که در دادگاه مطرح کردهاند، منتشر کنند؟
بهعنوان یکی از وکلای پرونده بنا نداشتهام و ندارم وارد موضوعاتی شوم که در پرونده مطرح شده است و به اقتضای غیرعلنیبودن جلسه نباید انعکاس خارجی پیدا کند؛ اما با توجه به اینکه آقای مرتضوی لایحه دفاعیه خودش را منتشر کرده است برای رفع ابهامات بهوجودآمده صرفا براساس نوشته ایشان و نه براساس محتویات پرونده میتوانیم به ایرادهای موجود در این دفاعیه بپردازیم. بهنظر میرسد آقای مرتضوی فضای دادگاه، جریان محاکمه و بعضی از مطالب مطرحشده در دادگاه را به بیرون کشانده و احتمالا مایل بوده است لایحه دفاعیهاش مخاطبانی غیر از دادگاه داشته باشد؛ تا آنجا که این لایحه چهلوچند صفحهای همهجا منتشر شده و بهراحتی قابل دسترسی است. در حالی که حسب نظر دادگاه فقط باید در اختیار وکلای شکات قرار میگرفت.
گویا استدلال در دفاع از این اقدام این است که میگویند در چهار سال گذشته شکات و وکلایشان از طریق رسانهها درباره آنچه اتفاق افتاده است اطلاعرسانی کردهاند و درباره آن صحبت شده اما آقای مرتضوی در این چهار سال سکوت کرده است و حالا باید این صحبتها را منتشر کند. این استدلال تا چه حد میتواند رفتار او را توجیه کند؟ آیا چنین رویکردی بهمعنای آن نیست که شخص سعید مرتضوی دادگاه افکار عمومی را مهمتر از دادگاه رسمی میداند که در حال برگزاری است؟
درباره این ادعای مرتضوی که میگوید شکات و وکلایشان در سالهایی که موضوع در جریان است درباره پرونده صحبت کردهاند، شما به عنوان یک رسانه بروید نگاه کنید ببینید آیا اصلا کسی تا همین چند روز پیش ما را به عنوان وکلای پرونده میشناخت یا نه. بعد هم ببینید در مقایسه با شکات، ایشان و بهویژه آقای حیدریفر چقدر درباره جریان بازداشتگاه و اینکه بیگناهند، صحبت کردهاند؛ بنابراین این ادعای ایشان ادعای درستی نیست. آنهم برای اینکه بخواهد لایحه دفاعیهاش را منتشر کند. اگر اینطور باشد حتما این حق برای من هم باید وجود داشته باشد که لایحه شکواییه خودم را منتشر کنم. حال آنکه قطعا این لوایح مستند به محتویات پرونده و اسناد محرمانه است. توجیه آقای مرتضوی بهعنوان یک حقوقدان پذیرفتنی نیست.
استراتژی شما در مقابل این اقدام مرتضوی چیست؟
طبیعتا به دلیل ابهاماتی که در افکار عمومی ایجاد شده است، ناچاریم توضیحات حقوقی لازم را بدهیم و تا حد ممکن این ابهامات را برطرف کنیم وگرنه این پرونده باید در فضای قانونی خودش و زیر سقف دادگاه رسیدگی و تصمیمگیری شود.
ممکن است بر علنیشدن دادگاه اصرار کنید؟
تا اینجای کار واقعا مسئلهای مطرح نشده است که اقتضا کند دادگاه غیرعلنی باشد. هنوز هم به نظر میرسد فرصت هست که دادگاه تصمیم بگیرد جلسات را علنی کند. آنهم با توجه به اینکه هر دوطرف علاقه خودشان را به این اتفاق اعلام کردهاند و از طرف دیگر آقای مرتضوی چیزی برای غیرعلنیبودن باقی نگذاشته است؛ به این ترتیب بهنظر میرسد دادگاه برای متهم علنی بوده است و این فقط شاکیان هستند که از علنیبودن دادگاه محرومند.
دادگاه ایرادهایی را که مرتضوی به صلاحیت دادگاه و قاضی آن وارد دانسته بود رد کرد. در بررسی لایحه دفاعیه مرتضوی تا چه حد ادعای ردصلاحیت دادگاه اهمیت دارد؟
البته این ایرادهای شکلی ممکن است در دیوانعالی کشور بهعنوان مرجع تجدیدنظر در آرای دادگاه کیفری استان دوباره مورد توجه قرار بگیرد و موجب نقض حکم دادگاه بدوی شود. دادگاه هم در رد این ایرادها استدلال نکرده است، بلکه بهطور کلی گفته است که هیات قضات این ایرادها را پذیرفتنی نمیداند. در هر صورت رای و تصمیم دادگاه باید مستدل باشد. درست است که تصمیمگیری درباره این ایرادها بر عهده دادگاه است، اما ما هم بهعنوان وکلای پرونده حق داریم از صلاحیت دادگاه دفاع کنیم و درباره قابل قبول یا رد بودن آنها صحبت کنیم.
یکی از مواردی که ایشان در بحث ردصلاحیت دادگاه مطرح میکند این است که باید به اتهام مباشر و معاون در یک دادگاه رسیدگی شود. این اشکال تا چه حد پذیرفتنی است؟
آنچه ایشان میگوید ممکن است در نظر اول درست باشد، اما این قاعده مبتنی بر این فرض است که دادگاهی که میخواهد به اتهام هر دو متهم رسیدگی کند باید صلاحیت ذاتی رسیدگی به موارد اتهامی را داشته باشد. در این موضوع متهمانی داریم که پرسنل نیروی انتظامی هستند و برابر قانون باید به اتهاماتشان در دادگاه نظامی رسیدگی میشد و چنین هم شد و براساس اتهام و جرمشان برابر قانون باید در دادسرای نظامی به اتهامشان رسیدگی شود و کسانی هستند که چون آقای مرتضوی قاضی بوده است و بنابر مقررات دادرسی کیفری باید در دادگاه کیفری استان به اتهامشان رسیدگی شود؛ ما دادگاهی نداریم که این صلاحیت ذاتی را داشته باشد که در موضوعی مانند پرونده کهریزک هم یک قاضی را محاکمه کند و هم یک نظامی را؛ پس این استدلال مرتضوی بیمعنی است.
در بخش مربوط به اتهام مشارکت در بازداشت غیرقانونی پاسخ مرتضوی این است که در مرخصی بودم و چون حضور نداشتم این اتهام متوجه من نیست! بعد هم حدود 10صفحه درباره دادگاه 1060 نوشته و به احکام آن ایراد وارد دانسته است. آیا مباحث مطرحشده درباره آن دادگاه در این دفاعیه موضوعیت دارد؟
ابتدا باید بگویم شعبه 1060 دادگاه عمومی تهران جزایی تهران مرجعی است که قرار منع پیگرد اولیه دادسرای کارکنان دولت درباره اغلب اتهامات قضات مرتبط با پرونده را نقض کرده و اتهامات مطرحشده در پرونده فعلی را قابل توجه به آنها دانسته است. یکی از ایرادات مرتضوی به صلاحیت دادگاه کیفری استان این است که میگوید کیفرخواست ناقص است و نقصش هم از باب ذکرنکردن دلایل اتهامات انتسابی است. حال آنکه این ایراد پذیرفتنی نیست؛ زیرا در کیفرخواست به رای دادگاه 1060 استناد شده است؛ به عبارت دیگر دادسرا بهعنوان مقام صادرکننده کیفرخواست از حیث ذکر دلایل ارجاع داده است به آن رای و این به آن معناست که دلایل اتهام در واقع ذکر شده است. علاوه بر اینکه فلسفه لزوم ذکر دلایل در کیفرخواست این است که متهم بداند اتهام با چه دلایلی متوجه او است و چگونه باید از خودش دفاع کند. بیشک آقای مرتضوی بهتفصیل از رای دادگاه 1060 و دلایل آن مطلع بوده است. تا آنجا که یکبار هم در اجرای ماده 18 به آن اعتراض کرده است. حالا هم با اشراف کامل به آن رای دارد از خودش دفاع میکند؛ بنابراین ایراداش به ذکرنکردن دلایل اتهامات انتسابی توجیه ندارد.
مرتضوی در دفاعیهاش ضوابط حاکم بر تشخیص مشارکت در جرم را میشمارد و بعد میگوید بهدلیل نداشتن علم و عمد درباره آنچه در کهریزک میگذشته است از اتهام مشارکت در بازداشت غیرقانونی بری هستم. حتی این شیوه تبرئه خود را به حیدریفر و حداد هم تسری میدهد...
این درست است که شخص مرتضوی مقام صادرکننده قرار بازداشت موقت نیست و حتی مقام تاییدکننده آن نیست و در عنصر مادی جرم ظاهرا مداخله ندارد، اما در ماده استنادی این جرم آمده است که هرکس حتی دستور صدور قرار بازداشت غیرقانونی را هم صادر کند، این اتهام میتواند متوجه او باشد. اگر این امر با توجه به محتویات پرونده ثابت شود، اتهام مورد نظر قابل انتساب به او خواهد بود.
آیا این اتهام با تعهد ایشان برای ادامه فعالیت کهریزک ارتباط دارد؟ اینکه تعهد دادند کهریزک با رعایت شرایط خاصی ادامه فعالیت دهد و منتهی شده به نامهای درباره تغذیه زندانیان با مرغ و پلو و... که در همین دفاعیه هم آمده است. طبق آن نامه گویا کهریزک تنها با تعهد دادستان وقت تهران باز مانده و مسئولان آن صرفا با دستور ایشان حق داشتند افراد بازداشت شده را تحویل بگیرند. آیا این مسائل صحت دارد؟
بله، حتی وقتی ایشان در همین لایحه از قانونیبودن بازداشتگاه کهریزک دفاع میکند، استناد میکند به نامهای که رییس وقت قوهقضاییه داده و تاکید کرده است دادسراهای دیگر حق ندارند بدون هماهنگی با دادستان وقت تهران، یعنی آقای مرتضوی، متهمی را به کهریزک اعزام کنند، اما با این حال مرتضوی میگوید که من ناظر نبودهام! وقتی ایشان مسئول هماهنگی است و بدون هماهنگیاش کسی حق ندارد متهمی را به کهریزک بفرستد اگر ناظر نیست، پس چیست؟
درباره ماده استنادی درباره دستور بازداشت غیرقانونی گویا ایشان معتقدند که اصل این بازداشت غیرقانونی نبوده است؛ چون بازداشتشدگان در حال انجام جرم آشکار بودهاند...
بله. مرتضوی و دیگر متهمان مدعیاند که از نظر عناوین اتهامی که از سوی پلیس مطرح شده، از مصادیق جواز صدور قرار بازداشت موقت بوده است؛ علیالقاعده هم میتوانست باشد، اما در هر مورد قاضی موظف است بررسی کند که اتهامات ذکرشده به متهم مورد نظر قابلیت انتساب دارد یا نه. صرف اینکه اتهام مهمی مثل «اقدام علیه امنیت ملی» مطرح است سبب نمیشود که قاضی برای هرکسی که دستگیر شده است قرار بازداشت صادر کند. وظیفه قاضی این است که گزارش پلیس، اطلاعات پرونده و پاسخ سوالات متهم را ارزیابی کند و بعد نتیجه بگیرد که آیا اتهامی متوجه متهم هست یا نه. ادعای پلیس بهتنهایی برای صدور قرار بازداشت کافی نیست.
گویا همانطور که در این لایحه دفاعیه آمده، کشتهشدگان به دو دسته تقسیم شدهاند. متهمان هم به دو دسته تقسیم شدهاند. یک طرف مرتضوی است که میگوید من هیچ کارهام و سمت دیگر حیدریفر که میگوید من همه کارهام؛ بنابراین اگر بازداشت غیرقانونی اثبات شود حیدریفر علیه خودش اقرار دارد. دستکم در جمع خبرنگاران به این موضوع اقرار کرده است.
این بحث محل مناقشه نیست؛ زیرا مشخص است که قرار بازداشت را حیدریفر صادر کرده است و انکاری درباره آن ندارد، اما بحث بر سر این است که آیا در صدور این قرار ایشان با استقلال کامل عمل کرده یا احیانا کس دیگری نقش داشته است.
حرف حیدریفر این است که من مستقلا دستور صادر کردم.
این ادعای ایشان است و میتواند درست نباشد. اینجا دیگر محتویات پرونده است که دادگاه را به این نتیجه میرساند که آیا دیگران نقشی داشتهاند یا نه.
ادعای دیگر مرتضوی در دفاعیاتش این است که چون تعداد دستگیریها زیاد بود من قضات امنیتی را جمع میکردم و به آنها توصیه میکردم که با بازداشتیها رفتار ملایم داشته باشند و مثلا کسانی را که برای دفعه اول بازداشت شدهاند آزاد کنند و... این ادعا با اتفاقی که حداقل برای کشتهشدگان کهریزک افتاده است همخوانی ندارد. البته ایشان پس از جلسه سوم دادگاه هم مدعی شدند که آقای ضرغامی فهرست میدادند و من با تایید ایشان متنبهشدهها را آزاد میکردم. بعد هم به دکتر روحالامینی متعرض شدند چرا مسئولیت پدریاش را انجام نداده و دستکم با ضرغامی تماس نگرفته است تا سبب آزادی فرزنداش شود...
اساسا نفس این حرف نشان میدهد که چقدر بازداشتها و قرارهایی که صادر شده است ضابطهمند بوده است. اینکه آقای ضرغامی یا هرکس دیگری واسطه شود و افرادی را معرفی کند و تشخیص بدهد که کسی متنبه شده است یا نه دقیقا نادرستی عملکرد دادسرا را ثابت میکند؛ ضمن اینکه اساسا وظیفه دادسرا تنبیه نیست. تنبیه مربوط به مرحله اجرای حکم است. این حرفها اذعان تلویحی است به اینکه چهبسا روابط خارج از ضابطه در مورد آقای مرتضوی موثر بوده است. این وظیفه قاضی است که با توجه به ضوابط قانونی تشخیص بدهد که آیا فرد باید بازداشت شود یا نه، اما گویا آقای مرتضوی چندان تقیدی به مقررات نداشته است.
مرتضوی در ادامه از یکطرف میگوید که من از تبرئهشدن باقی بازپرسها و قضات مرتبط با پرونده خوشحالم و فکر میکنم قانونی عمل شده است، اما مقایسه میکند و میگوید چرا وقتی همکارش حداد تبرئه شده است، چرا نباید خود او تبرئه شود؟ و بعد هم میگوید باید این اتهام متوجه قضاتی که قرار را صادر یا تایید کردهاند یا کسی که متهمان را مستقیما به کهریزک فرستاده هم باشد...
به نظر من شاید این ایراد تا حدود بسیاری وارد باشد. در شکایت ما هم این موضوع مطرح بوده است، اما در نهایت ما تابع حکم دادگاه 1060 شدیم که ظاهرا این اتهام را متوجه قضات دیگر ندانست.
مرتضوی در بخش دیگری از دفاعیه خود گفته چطور است که در دادگاه 1060 بازداشت کشتهشدگان غیرقانونی دانسته شده است، اما شکایت افراد دیگری که در کهریزک کتک خوردهاند یا حتی آسیب دیدهاند به صدور منع تعیقب منجر شده و با این استدلال او از خودش و همکارانش دفاع کرده است.
البته درباره دیگر شکات، دادسرا تصمیم گرفت، اما هنوز آن قرار قطعی نشده است و آن شکات حق اعتراض دارند؛ بههرحال تصمیم دادسرا ملاک نیست. مهم این است که مرجعی بالاتر از دادسرا به نام دادگاه عمومی کیفری که از سوی قانونگذار مرجع صالح شناختهشده، باید نظر بدهد که قرار منع تعقیب در مورد بازداشت غیرقانونی درباره این متهمان صحیح بوده یا خیر. پس استناد به آن رای کمکی به آقای مرتضوی نمیکند؛ کمااینکه آن مرجع درباره شکایت ما هم همین قرار (منع تعقیب) را صادر کرده بود. حتی آقای مرتضوی در آن ایام اعلام کرد که من برائت حاصل کردم. حال آنکه قرار منع پیگرد بهمعنای برائت نیست و صدور حکم برائت در این پرونده تنها در شأن دادگاه کیفری استان است. بههر صورت قرار منع پیگرد دادسرا درباره شکایت ما با رای دادگاه 1060 درباره ایشان نقض شده است و این حرفها کمکی به او نمیکند.
در جای دیگری هم مرتضوی به 21 بازداشتشدهای استناد کرده است که از دادگاه انقلاب به کهریزک فرستاده شدهاند و بهگفته مرتضوی یکنفرشان کشته شده؛ بعد هم میگوید پس چرا آن بازداشت غیرقانونی اعلام نشده است.
بهنظر نمیرسد ایشان عین آنچه را میگویید گفته باشد. منظورش احتمالا این بوده که قبلا نیز افرادی به آن بازداشگاه فرستاده شدند، پس چرا به اعتبار غیرقانونیبودن بازداشگاه آن بازداشتها غیرقانونی تلقی نشد. این خلط مبحث است. اینکه بازداشتی غیرقانونی باشد فارغ از اینکه بازداشتگاه قانونی باشد یا نه بررسیشدنی است. ما درباره اینکه این بازداشت غیرقانونی بوده است دلایل خاص خودش را داریم. غیرقانونیبودن بازداشگاه موضوع دیگری است که به اتهام معاونت در قتل مربوط میشود.
شاید به همین دلیل است که ایشان در لایحه دفاعیه تا این حد از قانونیبودن بازداشتگاه کهریزک دفاع کرده است.
مبنای اتهام معاونت و اساسا قتلی که واقع شده این است که اگر شما متهمی را درست یا غلط بازداشت کنی، اما او را در مکانی نگهداری که آن مکان جای کشندهای است، جایی که از نظر وضعیت زیستی و رفتار مامورانش نوعا کشنده است؛ آنگاه در قبال نتیجه این تصمیم مسئولی. حالا ایشان میگویند هیاتهایی از اینجا بازدید کردهاند و گفتهاند اینجا در حد هتل سه یا چهار ستاره است. واقعا اگر اینگونه بوده پس چرا بازداشگاه از هر جهت به محلی خوفناک و کشنده تبدیل شده است.
آقای حیدریفر حتی به این استناد میکند که کهریزک با تغییر نام هنوز فعال است.
بله تغییر نام داده است. الان سازمان زندانها بر آن نظارت میکند و کاملا وضعیت متفاوتی دارد.
سال 88 هم زیر نظر سازمان زندانها بوده؟
مرتضوی مدعی است که اینطور بوده است اما سازمان زندانها این مسئله را رد میکند. ما هم به دلایلی که در پرونده آمده است معتقدیم کهریزک زیر نظر سازمان زندانها نبوده است.
یک واژه با کهریزک گره خورده و آن مننژیت است. مرتضوی درباره ماجرای مننژیت توضیح مبسوطی داده و گفته ، در گزارش دستنویسی که به شورای امنیت ملی فرستاده توضیح داده است که گزارش غلط است و از این ماجرا برای رد اتهام معاونت در گزارش خلاف واقع استفاده میکند. آیا واقعا چنین مسئلهای صحت دارد؟
اجازه بدهید من وارد جزییات این مطلب نشوم؛ چون حتما باید به استناد محتویات پرونده صحبت کنم و طبعا به این علت که دادگاه غیرعلنی است از پاسخ به این سوال معذورم.
در برابر شو تبلیغاتی که متهم پرونده پس از جلسات دادگاه بهراه میاندازد و جلوگیری از ضایعشدن حق کشتهشدگان و خانوادهشان تمهید شما و دادگاه چی
ست؟ گرچه دادگاه در نهایت حکم خودش را خواهد داد اما بلاخره آقای مرتضوی سعی دارد افکار عمومی را تحتتاثیر قرار دهد.
بهنظر میرسد با تمام اقدامات انجامشده هنوز این وضعیت وصف غیرعلنیبودن جلسات دادگاه را زائل نمیکند. اما شکات و وکلایشان وظیفه دارند که حداقل برای رفع شبهه درباره مطالب کسانی که محتویات دادگاه را به خارج منعکس میکنند توضیحات لازم را بدهند.
درباره اتهام سوم، یعنی معاونت در قتل مرتضوی، براساس مواردی که مطرح میکند این اتهام را ناباورانه، ناروا و بلادلیل میداند. شما معاونت در قتل را از چه نظر به ایشان منتسب میدانید؟
بازداشتگاه کهریزک با توجه به شرایط فیزیکی که داشته و ویژگی مامورانش بهعنوان یکی از اجزای مهم بازداشتگاه نوعا بهگونهای بوده است که با فرض اطلاع کسانی که دستگیرشدگان را به آنجا فرستادهاند کشنده بوده و مسئولیت متوجه آنها بوده است؛ حتی چنانکه خود مرتضوی هم اذعان دارد کسانی که مباشر قتل شناخته شدهاند قصد کشتن نداشتهاند، اما نهایتا دادگاه تشخیص داده است که کاری که انجام دادهاند کشنده بوده است حالا اگر من بهعنوان کسی که میدانم یک مکان وضعیتی دارد که قرارگرفتن متهم در آن میتواند موجب سلب حیاتش شود و کسی را به آنجا بفرستم، دیگر نیازی نیست که به ماموران بگویم که بزنید یا او را بکشید؛ زیرا مکان خودش کشنده است. ماموران کهریزک خودشان اذعان دارند که نوع رفتارشان با متهمان رویه بوده است. پرسیدند کسی به شما آموزش داده است که اینطور رفتار کنید. گفتهاند ما همینطور آموزش دیدیم، به ما گفتند اراذل و اوباش آدم نیستند و حرمتی ندارند، خب ما با کسی که آدم نیستند باید چطور رفتار کنیم. حالا اینکه درباره این بازداشتیهای مورد بحث قصد خاصی بوده یا نه چندان روشن نیست، اما بحث ما این است که این آقایان به شرایط آنجا واقف بودهاند و برایشان هم مهم نبوده متهم چه کسی هست؛ پس در تحقق قتلهایی که اتفاق افتاده نقش ایفا کردهاند و همین کافی است. بالاخره اگر کهریزک کشنده نبود و با مجرمان خطرناک پر نشده بود، چرا ایشان این همه تاکید میکند که من میگفتم دانشجوها و محصلها را آنجا نفرستید. معلوم است که میدانسته است آنجا بازداشتگاه معمولی نیست و شرایط خطرناک و کشندهای دارد. مبانی شکایت ما در بحث معاونت در قتل این است که هر یک از ویژگیهای کهریزک میتوانست کشنده باشد؛ حتی اگر ماموران خیلی مودب بودند، حضور 160بازداشتشده در یک کانکس 60 متری کشنده است. تغذیه آنجا میتوانست کشنده باشد. پزشکان هم که میگویند ما دسترسی به داخل بند نداشتیم؛ بنابراین همهچیز کهریزک در طول زمان میتوانست کشنده باشد.
درباره بحث ایشان و اینکه فعلی منجربهجرم انجام ندادهاند چه نظری دارید؟
بهطور کلی مرتضوی اعتقاد دارد که معاونت در هر جرمی، آن هم جرم قتل، با ترک فعل تحقق پیدا نمیکند و مدعی است. اینکه نظارت نکردیم و سکوت کردیم باعث نمیشود که ما معاون باشیم. اشکال این حرف این است که سکوت و نظارتنکردن از سوی کسی که بهموجب قانون مکلف به انجام امری است و از انجام آن امتناع میکند با افراد دیگر فرق میکند. اگر ماحصل آن امتناع تحقق یک نتیجه مجرمانه باشد با فرض علم و اطلاع کافی مسئولیت از باب معاونت متوجه او است. بماند که ما معتقدیم آنچه اتفاق افتاده است به سکوت و نظارتنداشتن مختص نیست. اگر این متهمان آن بازداشتشدهها را به جایی که میدانستند چه شرایطی دارد نمیفرستادند اصولا قتلی واقع نمیشد. اعزام بازداشتیها به کهریزک یعنی فعل؛ ترک فعل اینجا چه معنایی دارد؟
روزنامه بهار : بازداشتگاه کهریزک سه سال پیش در داغی تابستان قربانی گرفت. اما دادستاندن اولیای دم کشتهشدگان آن از سه متهمی که روزگاری ردای قضاوت به تن داشتند تا ماه پایانی زمستان سه سال بعد به درازا انجامید. دادگاهی که با رای هیات قضایی شعبه 76 دادسرای کیفری استان تهران به غیرعلنی بودنش، همه انتظارها برای به نظاره نشستناش بینتیجه ماند. شاکیان پس از سه سال انتظار شکواییهشان را پشت درهای بسته خواندند و متهمان در برابر بلندگوی رسانهها به خطابه ایستادند. اما انتشار دفاعیات متهم اصلی پرونده و سخنان او در جمع خبرنگاران اتفاقی بود که روی عنوان دادگاه غیرعلنی به نفع سعید مرتضوی و همکاراناش خط کشید. با این وجود وکلای شاکیان همچنان براساس حکم غیرعلنی بودن دادگاه از صحبت درباره جزییات آن خودداری کردند. به این ترتیب گفتوگوی بهار با حسن کمالی، وکیل خانواده مرحوم محمد کامرانی نیز با مراعات این شرط؛ گفتوگویی است درباره دفاعیههای مرتضوی و ایرادهای او به صلاحیت دادگاه و اتهامات وارد شده.
لایحه دفاعیه مرتضوی و حتی متن سخنانش در دادگاه در بعضی رسانهها منتشر شد؛ اقدامی که برخلاف مقررات حاکم بر دادگاه غیرعلنی است. آیا این حق به شاکیان و وکلایشان هم داده میشود که متقابلا مطالبی را که در دادگاه مطرح کردهاند، منتشر کنند؟
بهعنوان یکی از وکلای پرونده بنا نداشتهام و ندارم وارد موضوعاتی شوم که در پرونده مطرح شده است و به اقتضای غیرعلنیبودن جلسه نباید انعکاس خارجی پیدا کند؛ اما با توجه به اینکه آقای مرتضوی لایحه دفاعیه خودش را منتشر کرده است برای رفع ابهامات بهوجودآمده صرفا براساس نوشته ایشان و نه براساس محتویات پرونده میتوانیم به ایرادهای موجود در این دفاعیه بپردازیم. بهنظر میرسد آقای مرتضوی فضای دادگاه، جریان محاکمه و بعضی از مطالب مطرحشده در دادگاه را به بیرون کشانده و احتمالا مایل بوده است لایحه دفاعیهاش مخاطبانی غیر از دادگاه داشته باشد؛ تا آنجا که این لایحه چهلوچند صفحهای همهجا منتشر شده و بهراحتی قابل دسترسی است. در حالی که حسب نظر دادگاه فقط باید در اختیار وکلای شکات قرار میگرفت.
گویا استدلال در دفاع از این اقدام این است که میگویند در چهار سال گذشته شکات و وکلایشان از طریق رسانهها درباره آنچه اتفاق افتاده است اطلاعرسانی کردهاند و درباره آن صحبت شده اما آقای مرتضوی در این چهار سال سکوت کرده است و حالا باید این صحبتها را منتشر کند. این استدلال تا چه حد میتواند رفتار او را توجیه کند؟ آیا چنین رویکردی بهمعنای آن نیست که شخص سعید مرتضوی دادگاه افکار عمومی را مهمتر از دادگاه رسمی میداند که در حال برگزاری است؟
درباره این ادعای مرتضوی که میگوید شکات و وکلایشان در سالهایی که موضوع در جریان است درباره پرونده صحبت کردهاند، شما به عنوان یک رسانه بروید نگاه کنید ببینید آیا اصلا کسی تا همین چند روز پیش ما را به عنوان وکلای پرونده میشناخت یا نه. بعد هم ببینید در مقایسه با شکات، ایشان و بهویژه آقای حیدریفر چقدر درباره جریان بازداشتگاه و اینکه بیگناهند، صحبت کردهاند؛ بنابراین این ادعای ایشان ادعای درستی نیست. آنهم برای اینکه بخواهد لایحه دفاعیهاش را منتشر کند. اگر اینطور باشد حتما این حق برای من هم باید وجود داشته باشد که لایحه شکواییه خودم را منتشر کنم. حال آنکه قطعا این لوایح مستند به محتویات پرونده و اسناد محرمانه است. توجیه آقای مرتضوی بهعنوان یک حقوقدان پذیرفتنی نیست.
استراتژی شما در مقابل این اقدام مرتضوی چیست؟
طبیعتا به دلیل ابهاماتی که در افکار عمومی ایجاد شده است، ناچاریم توضیحات حقوقی لازم را بدهیم و تا حد ممکن این ابهامات را برطرف کنیم وگرنه این پرونده باید در فضای قانونی خودش و زیر سقف دادگاه رسیدگی و تصمیمگیری شود.
ممکن است بر علنیشدن دادگاه اصرار کنید؟
تا اینجای کار واقعا مسئلهای مطرح نشده است که اقتضا کند دادگاه غیرعلنی باشد. هنوز هم به نظر میرسد فرصت هست که دادگاه تصمیم بگیرد جلسات را علنی کند. آنهم با توجه به اینکه هر دوطرف علاقه خودشان را به این اتفاق اعلام کردهاند و از طرف دیگر آقای مرتضوی چیزی برای غیرعلنیبودن باقی نگذاشته است؛ به این ترتیب بهنظر میرسد دادگاه برای متهم علنی بوده است و این فقط شاکیان هستند که از علنیبودن دادگاه محرومند.
دادگاه ایرادهایی را که مرتضوی به صلاحیت دادگاه و قاضی آن وارد دانسته بود رد کرد. در بررسی لایحه دفاعیه مرتضوی تا چه حد ادعای ردصلاحیت دادگاه اهمیت دارد؟
البته این ایرادهای شکلی ممکن است در دیوانعالی کشور بهعنوان مرجع تجدیدنظر در آرای دادگاه کیفری استان دوباره مورد توجه قرار بگیرد و موجب نقض حکم دادگاه بدوی شود. دادگاه هم در رد این ایرادها استدلال نکرده است، بلکه بهطور کلی گفته است که هیات قضات این ایرادها را پذیرفتنی نمیداند. در هر صورت رای و تصمیم دادگاه باید مستدل باشد. درست است که تصمیمگیری درباره این ایرادها بر عهده دادگاه است، اما ما هم بهعنوان وکلای پرونده حق داریم از صلاحیت دادگاه دفاع کنیم و درباره قابل قبول یا رد بودن آنها صحبت کنیم.
یکی از مواردی که ایشان در بحث ردصلاحیت دادگاه مطرح میکند این است که باید به اتهام مباشر و معاون در یک دادگاه رسیدگی شود. این اشکال تا چه حد پذیرفتنی است؟
آنچه ایشان میگوید ممکن است در نظر اول درست باشد، اما این قاعده مبتنی بر این فرض است که دادگاهی که میخواهد به اتهام هر دو متهم رسیدگی کند باید صلاحیت ذاتی رسیدگی به موارد اتهامی را داشته باشد. در این موضوع متهمانی داریم که پرسنل نیروی انتظامی هستند و برابر قانون باید به اتهاماتشان در دادگاه نظامی رسیدگی میشد و چنین هم شد و براساس اتهام و جرمشان برابر قانون باید در دادسرای نظامی به اتهامشان رسیدگی شود و کسانی هستند که چون آقای مرتضوی قاضی بوده است و بنابر مقررات دادرسی کیفری باید در دادگاه کیفری استان به اتهامشان رسیدگی شود؛ ما دادگاهی نداریم که این صلاحیت ذاتی را داشته باشد که در موضوعی مانند پرونده کهریزک هم یک قاضی را محاکمه کند و هم یک نظامی را؛ پس این استدلال مرتضوی بیمعنی است.
در بخش مربوط به اتهام مشارکت در بازداشت غیرقانونی پاسخ مرتضوی این است که در مرخصی بودم و چون حضور نداشتم این اتهام متوجه من نیست! بعد هم حدود 10صفحه درباره دادگاه 1060 نوشته و به احکام آن ایراد وارد دانسته است. آیا مباحث مطرحشده درباره آن دادگاه در این دفاعیه موضوعیت دارد؟
ابتدا باید بگویم شعبه 1060 دادگاه عمومی تهران جزایی تهران مرجعی است که قرار منع پیگرد اولیه دادسرای کارکنان دولت درباره اغلب اتهامات قضات مرتبط با پرونده را نقض کرده و اتهامات مطرحشده در پرونده فعلی را قابل توجه به آنها دانسته است. یکی از ایرادات مرتضوی به صلاحیت دادگاه کیفری استان این است که میگوید کیفرخواست ناقص است و نقصش هم از باب ذکرنکردن دلایل اتهامات انتسابی است. حال آنکه این ایراد پذیرفتنی نیست؛ زیرا در کیفرخواست به رای دادگاه 1060 استناد شده است؛ به عبارت دیگر دادسرا بهعنوان مقام صادرکننده کیفرخواست از حیث ذکر دلایل ارجاع داده است به آن رای و این به آن معناست که دلایل اتهام در واقع ذکر شده است. علاوه بر اینکه فلسفه لزوم ذکر دلایل در کیفرخواست این است که متهم بداند اتهام با چه دلایلی متوجه او است و چگونه باید از خودش دفاع کند. بیشک آقای مرتضوی بهتفصیل از رای دادگاه 1060 و دلایل آن مطلع بوده است. تا آنجا که یکبار هم در اجرای ماده 18 به آن اعتراض کرده است. حالا هم با اشراف کامل به آن رای دارد از خودش دفاع میکند؛ بنابراین ایراداش به ذکرنکردن دلایل اتهامات انتسابی توجیه ندارد.
مرتضوی در دفاعیهاش ضوابط حاکم بر تشخیص مشارکت در جرم را میشمارد و بعد میگوید بهدلیل نداشتن علم و عمد درباره آنچه در کهریزک میگذشته است از اتهام مشارکت در بازداشت غیرقانونی بری هستم. حتی این شیوه تبرئه خود را به حیدریفر و حداد هم تسری میدهد...
این درست است که شخص مرتضوی مقام صادرکننده قرار بازداشت موقت نیست و حتی مقام تاییدکننده آن نیست و در عنصر مادی جرم ظاهرا مداخله ندارد، اما در ماده استنادی این جرم آمده است که هرکس حتی دستور صدور قرار بازداشت غیرقانونی را هم صادر کند، این اتهام میتواند متوجه او باشد. اگر این امر با توجه به محتویات پرونده ثابت شود، اتهام مورد نظر قابل انتساب به او خواهد بود.
آیا این اتهام با تعهد ایشان برای ادامه فعالیت کهریزک ارتباط دارد؟ اینکه تعهد دادند کهریزک با رعایت شرایط خاصی ادامه فعالیت دهد و منتهی شده به نامهای درباره تغذیه زندانیان با مرغ و پلو و... که در همین دفاعیه هم آمده است. طبق آن نامه گویا کهریزک تنها با تعهد دادستان وقت تهران باز مانده و مسئولان آن صرفا با دستور ایشان حق داشتند افراد بازداشت شده را تحویل بگیرند. آیا این مسائل صحت دارد؟
بله، حتی وقتی ایشان در همین لایحه از قانونیبودن بازداشتگاه کهریزک دفاع میکند، استناد میکند به نامهای که رییس وقت قوهقضاییه داده و تاکید کرده است دادسراهای دیگر حق ندارند بدون هماهنگی با دادستان وقت تهران، یعنی آقای مرتضوی، متهمی را به کهریزک اعزام کنند، اما با این حال مرتضوی میگوید که من ناظر نبودهام! وقتی ایشان مسئول هماهنگی است و بدون هماهنگیاش کسی حق ندارد متهمی را به کهریزک بفرستد اگر ناظر نیست، پس چیست؟
درباره ماده استنادی درباره دستور بازداشت غیرقانونی گویا ایشان معتقدند که اصل این بازداشت غیرقانونی نبوده است؛ چون بازداشتشدگان در حال انجام جرم آشکار بودهاند...
بله. مرتضوی و دیگر متهمان مدعیاند که از نظر عناوین اتهامی که از سوی پلیس مطرح شده، از مصادیق جواز صدور قرار بازداشت موقت بوده است؛ علیالقاعده هم میتوانست باشد، اما در هر مورد قاضی موظف است بررسی کند که اتهامات ذکرشده به متهم مورد نظر قابلیت انتساب دارد یا نه. صرف اینکه اتهام مهمی مثل «اقدام علیه امنیت ملی» مطرح است سبب نمیشود که قاضی برای هرکسی که دستگیر شده است قرار بازداشت صادر کند. وظیفه قاضی این است که گزارش پلیس، اطلاعات پرونده و پاسخ سوالات متهم را ارزیابی کند و بعد نتیجه بگیرد که آیا اتهامی متوجه متهم هست یا نه. ادعای پلیس بهتنهایی برای صدور قرار بازداشت کافی نیست.
گویا همانطور که در این لایحه دفاعیه آمده، کشتهشدگان به دو دسته تقسیم شدهاند. متهمان هم به دو دسته تقسیم شدهاند. یک طرف مرتضوی است که میگوید من هیچ کارهام و سمت دیگر حیدریفر که میگوید من همه کارهام؛ بنابراین اگر بازداشت غیرقانونی اثبات شود حیدریفر علیه خودش اقرار دارد. دستکم در جمع خبرنگاران به این موضوع اقرار کرده است.
این بحث محل مناقشه نیست؛ زیرا مشخص است که قرار بازداشت را حیدریفر صادر کرده است و انکاری درباره آن ندارد، اما بحث بر سر این است که آیا در صدور این قرار ایشان با استقلال کامل عمل کرده یا احیانا کس دیگری نقش داشته است.
حرف حیدریفر این است که من مستقلا دستور صادر کردم.
این ادعای ایشان است و میتواند درست نباشد. اینجا دیگر محتویات پرونده است که دادگاه را به این نتیجه میرساند که آیا دیگران نقشی داشتهاند یا نه.
ادعای دیگر مرتضوی در دفاعیاتش این است که چون تعداد دستگیریها زیاد بود من قضات امنیتی را جمع میکردم و به آنها توصیه میکردم که با بازداشتیها رفتار ملایم داشته باشند و مثلا کسانی را که برای دفعه اول بازداشت شدهاند آزاد کنند و... این ادعا با اتفاقی که حداقل برای کشتهشدگان کهریزک افتاده است همخوانی ندارد. البته ایشان پس از جلسه سوم دادگاه هم مدعی شدند که آقای ضرغامی فهرست میدادند و من با تایید ایشان متنبهشدهها را آزاد میکردم. بعد هم به دکتر روحالامینی متعرض شدند چرا مسئولیت پدریاش را انجام نداده و دستکم با ضرغامی تماس نگرفته است تا سبب آزادی فرزنداش شود...
اساسا نفس این حرف نشان میدهد که چقدر بازداشتها و قرارهایی که صادر شده است ضابطهمند بوده است. اینکه آقای ضرغامی یا هرکس دیگری واسطه شود و افرادی را معرفی کند و تشخیص بدهد که کسی متنبه شده است یا نه دقیقا نادرستی عملکرد دادسرا را ثابت میکند؛ ضمن اینکه اساسا وظیفه دادسرا تنبیه نیست. تنبیه مربوط به مرحله اجرای حکم است. این حرفها اذعان تلویحی است به اینکه چهبسا روابط خارج از ضابطه در مورد آقای مرتضوی موثر بوده است. این وظیفه قاضی است که با توجه به ضوابط قانونی تشخیص بدهد که آیا فرد باید بازداشت شود یا نه، اما گویا آقای مرتضوی چندان تقیدی به مقررات نداشته است.
مرتضوی در ادامه از یکطرف میگوید که من از تبرئهشدن باقی بازپرسها و قضات مرتبط با پرونده خوشحالم و فکر میکنم قانونی عمل شده است، اما مقایسه میکند و میگوید چرا وقتی همکارش حداد تبرئه شده است، چرا نباید خود او تبرئه شود؟ و بعد هم میگوید باید این اتهام متوجه قضاتی که قرار را صادر یا تایید کردهاند یا کسی که متهمان را مستقیما به کهریزک فرستاده هم باشد...
به نظر من شاید این ایراد تا حدود بسیاری وارد باشد. در شکایت ما هم این موضوع مطرح بوده است، اما در نهایت ما تابع حکم دادگاه 1060 شدیم که ظاهرا این اتهام را متوجه قضات دیگر ندانست.
مرتضوی در بخش دیگری از دفاعیه خود گفته چطور است که در دادگاه 1060 بازداشت کشتهشدگان غیرقانونی دانسته شده است، اما شکایت افراد دیگری که در کهریزک کتک خوردهاند یا حتی آسیب دیدهاند به صدور منع تعیقب منجر شده و با این استدلال او از خودش و همکارانش دفاع کرده است.
البته درباره دیگر شکات، دادسرا تصمیم گرفت، اما هنوز آن قرار قطعی نشده است و آن شکات حق اعتراض دارند؛ بههرحال تصمیم دادسرا ملاک نیست. مهم این است که مرجعی بالاتر از دادسرا به نام دادگاه عمومی کیفری که از سوی قانونگذار مرجع صالح شناختهشده، باید نظر بدهد که قرار منع تعقیب در مورد بازداشت غیرقانونی درباره این متهمان صحیح بوده یا خیر. پس استناد به آن رای کمکی به آقای مرتضوی نمیکند؛ کمااینکه آن مرجع درباره شکایت ما هم همین قرار (منع تعقیب) را صادر کرده بود. حتی آقای مرتضوی در آن ایام اعلام کرد که من برائت حاصل کردم. حال آنکه قرار منع پیگرد بهمعنای برائت نیست و صدور حکم برائت در این پرونده تنها در شأن دادگاه کیفری استان است. بههر صورت قرار منع پیگرد دادسرا درباره شکایت ما با رای دادگاه 1060 درباره ایشان نقض شده است و این حرفها کمکی به او نمیکند.
در جای دیگری هم مرتضوی به 21 بازداشتشدهای استناد کرده است که از دادگاه انقلاب به کهریزک فرستاده شدهاند و بهگفته مرتضوی یکنفرشان کشته شده؛ بعد هم میگوید پس چرا آن بازداشت غیرقانونی اعلام نشده است.
بهنظر نمیرسد ایشان عین آنچه را میگویید گفته باشد. منظورش احتمالا این بوده که قبلا نیز افرادی به آن بازداشگاه فرستاده شدند، پس چرا به اعتبار غیرقانونیبودن بازداشگاه آن بازداشتها غیرقانونی تلقی نشد. این خلط مبحث است. اینکه بازداشتی غیرقانونی باشد فارغ از اینکه بازداشتگاه قانونی باشد یا نه بررسیشدنی است. ما درباره اینکه این بازداشت غیرقانونی بوده است دلایل خاص خودش را داریم. غیرقانونیبودن بازداشگاه موضوع دیگری است که به اتهام معاونت در قتل مربوط میشود.
شاید به همین دلیل است که ایشان در لایحه دفاعیه تا این حد از قانونیبودن بازداشتگاه کهریزک دفاع کرده است.
مبنای اتهام معاونت و اساسا قتلی که واقع شده این است که اگر شما متهمی را درست یا غلط بازداشت کنی، اما او را در مکانی نگهداری که آن مکان جای کشندهای است، جایی که از نظر وضعیت زیستی و رفتار مامورانش نوعا کشنده است؛ آنگاه در قبال نتیجه این تصمیم مسئولی. حالا ایشان میگویند هیاتهایی از اینجا بازدید کردهاند و گفتهاند اینجا در حد هتل سه یا چهار ستاره است. واقعا اگر اینگونه بوده پس چرا بازداشگاه از هر جهت به محلی خوفناک و کشنده تبدیل شده است.
آقای حیدریفر حتی به این استناد میکند که کهریزک با تغییر نام هنوز فعال است.
بله تغییر نام داده است. الان سازمان زندانها بر آن نظارت میکند و کاملا وضعیت متفاوتی دارد.
سال 88 هم زیر نظر سازمان زندانها بوده؟
مرتضوی مدعی است که اینطور بوده است اما سازمان زندانها این مسئله را رد میکند. ما هم به دلایلی که در پرونده آمده است معتقدیم کهریزک زیر نظر سازمان زندانها نبوده است.
یک واژه با کهریزک گره خورده و آن مننژیت است. مرتضوی درباره ماجرای مننژیت توضیح مبسوطی داده و گفته ، در گزارش دستنویسی که به شورای امنیت ملی فرستاده توضیح داده است که گزارش غلط است و از این ماجرا برای رد اتهام معاونت در گزارش خلاف واقع استفاده میکند. آیا واقعا چنین مسئلهای صحت دارد؟
اجازه بدهید من وارد جزییات این مطلب نشوم؛ چون حتما باید به استناد محتویات پرونده صحبت کنم و طبعا به این علت که دادگاه غیرعلنی است از پاسخ به این سوال معذورم.
در برابر شو تبلیغاتی که متهم پرونده پس از جلسات دادگاه بهراه میاندازد و جلوگیری از ضایعشدن حق کشتهشدگان و خانوادهشان تمهید شما و دادگاه چی
ست؟ گرچه دادگاه در نهایت حکم خودش را خواهد داد اما بلاخره آقای مرتضوی سعی دارد افکار عمومی را تحتتاثیر قرار دهد.
بهنظر میرسد با تمام اقدامات انجامشده هنوز این وضعیت وصف غیرعلنیبودن جلسات دادگاه را زائل نمیکند. اما شکات و وکلایشان وظیفه دارند که حداقل برای رفع شبهه درباره مطالب کسانی که محتویات دادگاه را به خارج منعکس میکنند توضیحات لازم را بدهند.
درباره اتهام سوم، یعنی معاونت در قتل مرتضوی، براساس مواردی که مطرح میکند این اتهام را ناباورانه، ناروا و بلادلیل میداند. شما معاونت در قتل را از چه نظر به ایشان منتسب میدانید؟
بازداشتگاه کهریزک با توجه به شرایط فیزیکی که داشته و ویژگی مامورانش بهعنوان یکی از اجزای مهم بازداشتگاه نوعا بهگونهای بوده است که با فرض اطلاع کسانی که دستگیرشدگان را به آنجا فرستادهاند کشنده بوده و مسئولیت متوجه آنها بوده است؛ حتی چنانکه خود مرتضوی هم اذعان دارد کسانی که مباشر قتل شناخته شدهاند قصد کشتن نداشتهاند، اما نهایتا دادگاه تشخیص داده است که کاری که انجام دادهاند کشنده بوده است حالا اگر من بهعنوان کسی که میدانم یک مکان وضعیتی دارد که قرارگرفتن متهم در آن میتواند موجب سلب حیاتش شود و کسی را به آنجا بفرستم، دیگر نیازی نیست که به ماموران بگویم که بزنید یا او را بکشید؛ زیرا مکان خودش کشنده است. ماموران کهریزک خودشان اذعان دارند که نوع رفتارشان با متهمان رویه بوده است. پرسیدند کسی به شما آموزش داده است که اینطور رفتار کنید. گفتهاند ما همینطور آموزش دیدیم، به ما گفتند اراذل و اوباش آدم نیستند و حرمتی ندارند، خب ما با کسی که آدم نیستند باید چطور رفتار کنیم. حالا اینکه درباره این بازداشتیهای مورد بحث قصد خاصی بوده یا نه چندان روشن نیست، اما بحث ما این است که این آقایان به شرایط آنجا واقف بودهاند و برایشان هم مهم نبوده متهم چه کسی هست؛ پس در تحقق قتلهایی که اتفاق افتاده نقش ایفا کردهاند و همین کافی است. بالاخره اگر کهریزک کشنده نبود و با مجرمان خطرناک پر نشده بود، چرا ایشان این همه تاکید میکند که من میگفتم دانشجوها و محصلها را آنجا نفرستید. معلوم است که میدانسته است آنجا بازداشتگاه معمولی نیست و شرایط خطرناک و کشندهای دارد. مبانی شکایت ما در بحث معاونت در قتل این است که هر یک از ویژگیهای کهریزک میتوانست کشنده باشد؛ حتی اگر ماموران خیلی مودب بودند، حضور 160بازداشتشده در یک کانکس 60 متری کشنده است. تغذیه آنجا میتوانست کشنده باشد. پزشکان هم که میگویند ما دسترسی به داخل بند نداشتیم؛ بنابراین همهچیز کهریزک در طول زمان میتوانست کشنده باشد.
درباره بحث ایشان و اینکه فعلی منجربهجرم انجام ندادهاند چه نظری دارید؟
بهطور کلی مرتضوی اعتقاد دارد که معاونت در هر جرمی، آن هم جرم قتل، با ترک فعل تحقق پیدا نمیکند و مدعی است. اینکه نظارت نکردیم و سکوت کردیم باعث نمیشود که ما معاون باشیم. اشکال این حرف این است که سکوت و نظارتنکردن از سوی کسی که بهموجب قانون مکلف به انجام امری است و از انجام آن امتناع میکند با افراد دیگر فرق میکند. اگر ماحصل آن امتناع تحقق یک نتیجه مجرمانه باشد با فرض علم و اطلاع کافی مسئولیت از باب معاونت متوجه او است. بماند که ما معتقدیم آنچه اتفاق افتاده است به سکوت و نظارتنداشتن مختص نیست. اگر این متهمان آن بازداشتشدهها را به جایی که میدانستند چه شرایطی دارد نمیفرستادند اصولا قتلی واقع نمیشد. اعزام بازداشتیها به کهریزک یعنی فعل؛ ترک فعل اینجا چه معنایی دارد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر