سعید حجاریان درباره استراتژی که امام (ره) توانستند بر پایه آن یک بسیج عمومی گسترده ایجاد کنند گفت: امام چند کار انجام داد؛ توانست عصاره جنبشهای موجود را جذب کند. جنبشهای موجود چه بودند؟ جنبشهای چریکی، جنبش دکتر شریعتی، حتی جنبش ملیون؛ به شاه میگفت اگر میخواهی آقا باشی، به مردم برگرد! موضع امتی (انترناسیونالیسم اسلامی) را هم جذب کرد، مواضع ضدامپریالیستی را هم جذب کرد.
وی افزود: امام هدف را هم یک مورد روشن و شفاف انتخاب کرد؛ رفتن شاه! اینکه بعد از او چه کسی بیاید را مشخص نکرد. حجاریان در پاسخ به این سوال که برخی افراد معتقدند همین جنبه سلبی که «شاه باید برود» و نداشتن اینکه ما اصلا «چه میخواهیم؟» بعدا مشکل ایجاد کرد گفت: ما در مورد تبعات انقلاب بحث نمیکنیم؛ در مورد متد و روش انقلاب صحبت میکنیم. امام راه دیگری نداشت. اگر میخواست به دعواها دامن بزند این اتفاقات هم نمیافتاد. امام حتی در دعوای شریعتی و بازرگان، دعوای شهید جاوید و دیگر ماجراها هم وارد نشد، زیرا اگر وارد میشد یک طرف آن ماجرا را از دست میداد؛ لذا خودش را در موضع بالا قرار داد.
وی در ادامه درباره نقش دولت آمریکا در سرنگونی رژیم پهلوی گفت: سیاست خارجی آمریکا معمولا ثابت است و مثلا اگر بوش برود و اوباما بیاید تغییر زیادی نمیکند. منتها کارتر در مقطعی که رییسجمهور بود به این نتیجه رسیدکه بهتر است رژیمهای دیکتاتور منطقه دموکرات شوند. لذا به شاه هم فشار آورد و در این راستا ماموران صلیبسرخ و حقوقبشر را به ایران فرستاد؛ لذا ما میگفتیم «جیمیکراسی»! کارتر اعتقاد داشت که دیکتاتورها دوام نمیآورند. مانند همین حرفی که الان میزنند و در موضوع بیداری عربی میگویند دموکراسی برای ما نفع بیشتری دارد.
حجاریان در گفت و گو با بهارافزود: آن زمان شورویها میگفتند هر جا دیکتاتوری هست، با آمریکا است. مانند سعودیها، آرژانتین و… . البته شورویها خودشان هم دیکتاتور بودند، اما میگفتند آمریکا خودش ادعای دموکراسی دارد، اما رعایت نمیکند؛ ما که ادعای دموکراسی نداریم! از آن زمان آمریکا گفت که به سمت آزادی برویم؛ زیرا اگر آزادی نباشد اوضاع بدتر میشود. وی درباره تاثیر تفاوتهای تاکتیکی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، در پیروزی انقلاب گفت: در انقلاب ما موثر بود. البته حرفهای زیادی در این مورد میزنند و میگویند انقلاب «توطئه گوادلوپ» بود که گفتند شاه برود و امام بیاید. این یک حرف مفت است! آمریکاییها و انگلیسیها به شدت پراگماتیست هستند؛ میگویند «شاه زنده را عشق است»! یعنی وقتی آقای خمینی هست و شاه دارد میمیرد، چرا باید برای او هزینه کنیم؟ لذا حتی برای درمان هم، او را تا روزهای آخر راه ندادند. حجاریان افزود: آنها و حتی روسها وقتی دیدند ورق دارد برمیگردد موضع خود را عوض کردند. هواکوفنگ حدود یک ماه قبل از انقلاب از چین به ایران آمده بود اما بعد از انقلاب آنها هم سیاست خود را تغییر دادند. همین امروز در مورد بشار اسد، ترکیه و آمریکا و عربها از مخالفان اسد حمایت کردهاند، برخی کشورهایی هم که هنوز شک دارند، وقتی ببینند که اسد رفتنی میشود آنها هم مخالفان را به رسمیت خواهند شناخت.
وی تصریح کرد: در سیاست اصلی بهنام «مومنتوم سیاسی» داریم؛ یعنی «لختی.» به هر چیزی که یک سنگینی بیخودی دارد، لخت میگویند. مثلا کرهشمالی یک رژیم لخت سیاسی دارد و اگر ذرهای حالت شکننده پیدا کند همه چیز برعکس میشود. حجاریان گفت: ما اول انقلاب وقتی به اداره دوم ارتش رفتیم، بعضی از قوری و کتریهای برقی هنوز روشن بودند! یعنی اینقدر مطمئن بودند بر سر کارند که تا دو ساعت قبل از پیروزی انقلاب مسئولان آن اداره در آنجا بودند و ما از همان قوری و کتری چایی خوردیم! یعنی آن رژیم آنقدر حالت لختی پیدا کرده بود که از ماندن خود مطمئن بود. وی در ادامه با بیان اینکه عدهای میگویند امام موجسواری کرده است گفت: ایشان موج را خودشان درست کرده بودند. امام قدرت بسیج بالایی داشت؛ سخنرانی میکرد و سپس نوار و اعلامیههای ایشان از طریق آن شبکهها به دست مردم میرسید؛ امام یک بسیجگر به معنای واقعی کلمه بود. ضمن اینکه ایشان از طریق ساز و کار مرجعیت تقلید این شبکه ارتباطی را حفظ کرده بودند. لذا اگر موجی هم درست شد، خودش آن را درست منبع: روزنامه بهار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر