در حدود 13 سال پیش در همین ایام بود خبر ترور سعید حجاریان مثل بمب در رستنه ها منفجر شد و حتی پیش از انتشار آن توسط رسانه ها توسط مردم.
سعید عسگر در روز روشن با موتور غیر مجاز سنگین به جلوی درب شورای شهر تهران می آید و با اصلحه کمری ماکاروف گلوله ای را به سر سعید حجاریان شلیک میکند و میگریزد!
آن سال هایی که کشور به شدت در تنش بود و اتفاقات و خودسری های مقام های ازلاعاتی به اوج خود رسیده بود از حوادث کوی دانشگاه بگیر تا قتل ها زنچیره ای و ..../آن سال ها کشور به شدت در فروبستگی و خفقان بسر میبرد و شخصی همچون سعید حجاریان در آن اوضاع نابسامان سخن از اصلاحات و نقد رهبری به میان اورد.اگر کتاب بازی ترور که پس از این حوادث منتظر شد بخوانبد متوجه خواهید شد که ترور سعید حجاریان نه توسط یک شخص به نام سعید عسگر اتفاق افتاد بلکه توسز یک تفکر به نام "حزب الله" عملی شد که در آن سپاه بسیج و تند رو های دیگر متعصب نیز وجود داشتند.در آن روزها سخن بسیجیان و سپاهیان این بود اگر"آقا حکم جهادم دهد" منظور از آقا همین اقای خامنه ای بود و منظور از جهاد بر اندازی راه و جنبش اصلاحات بود که جرقه شعله ور شدن ان را سعید حجاریان نظریه پرداز منتقد حکومت زده بود.سعید حجاریان با سخنان خود ترکی به کوزه جهل متعصبان حزب الله انداخت که سران ان این ضربه را تاب نیاوردند و دست به ترور زدند.
حال که حکومت ایران دم از قانون و عدالت اجتماعی میزند و جوانان کشور را به جرم های مختلف به زندان می افکند و فعالان سیاسی را مخفیانه اعدام میکند و یا اخیرا 2جوان را به اتهام زورگیری به اعدام به جرم "محاربه" محکوم میکند!
مگر این نیست که در تعالیم مجازات اسلامی که خود جای بسی بحث و انتقاد دارد محارب کسی است که در مقابل مردم دست به سلاح ببرد و آرامش مردم و جامعه را سلب کند؟
پس چطوربود که جناب سعید عسگر حزب اللهی تند رو با یک محاکمه سوری از حکم اعدام رهید و در حال حاضر هم کارمند رسمی سپاه است و در نزد دوستان و تفکر متعصب بسیجی انسانی قهرمان؟!
در اینجا حظور سپاه و شخص رهبری مشهود است.از ابتدای حکومت انقلاب اسلامی دستگاه قضایی هیچ گاه نتوانسته به صورت عادلانه و بدور از جهت گیری به قضاوت بپردازد که بارها و بارها شاهد ان بوده ایم.
سعید عسگر در روز روشن با موتور غیر مجاز سنگین به جلوی درب شورای شهر تهران می آید و با اصلحه کمری ماکاروف گلوله ای را به سر سعید حجاریان شلیک میکند و میگریزد!
آن سال هایی که کشور به شدت در تنش بود و اتفاقات و خودسری های مقام های ازلاعاتی به اوج خود رسیده بود از حوادث کوی دانشگاه بگیر تا قتل ها زنچیره ای و ..../آن سال ها کشور به شدت در فروبستگی و خفقان بسر میبرد و شخصی همچون سعید حجاریان در آن اوضاع نابسامان سخن از اصلاحات و نقد رهبری به میان اورد.اگر کتاب بازی ترور که پس از این حوادث منتظر شد بخوانبد متوجه خواهید شد که ترور سعید حجاریان نه توسط یک شخص به نام سعید عسگر اتفاق افتاد بلکه توسز یک تفکر به نام "حزب الله" عملی شد که در آن سپاه بسیج و تند رو های دیگر متعصب نیز وجود داشتند.در آن روزها سخن بسیجیان و سپاهیان این بود اگر"آقا حکم جهادم دهد" منظور از آقا همین اقای خامنه ای بود و منظور از جهاد بر اندازی راه و جنبش اصلاحات بود که جرقه شعله ور شدن ان را سعید حجاریان نظریه پرداز منتقد حکومت زده بود.سعید حجاریان با سخنان خود ترکی به کوزه جهل متعصبان حزب الله انداخت که سران ان این ضربه را تاب نیاوردند و دست به ترور زدند.
حال که حکومت ایران دم از قانون و عدالت اجتماعی میزند و جوانان کشور را به جرم های مختلف به زندان می افکند و فعالان سیاسی را مخفیانه اعدام میکند و یا اخیرا 2جوان را به اتهام زورگیری به اعدام به جرم "محاربه" محکوم میکند!
مگر این نیست که در تعالیم مجازات اسلامی که خود جای بسی بحث و انتقاد دارد محارب کسی است که در مقابل مردم دست به سلاح ببرد و آرامش مردم و جامعه را سلب کند؟
پس چطوربود که جناب سعید عسگر حزب اللهی تند رو با یک محاکمه سوری از حکم اعدام رهید و در حال حاضر هم کارمند رسمی سپاه است و در نزد دوستان و تفکر متعصب بسیجی انسانی قهرمان؟!
در اینجا حظور سپاه و شخص رهبری مشهود است.از ابتدای حکومت انقلاب اسلامی دستگاه قضایی هیچ گاه نتوانسته به صورت عادلانه و بدور از جهت گیری به قضاوت بپردازد که بارها و بارها شاهد ان بوده ایم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر