۱۳۹۲ آبان ۱۸, شنبه

حسین رونقی در وضعیت وخیم جسمی به سر می برد.

حسین رونقی، زندانی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در وضعیت وخیم جسمی به سر می برد.
به گزارش کلمه، نتیجه آزمایش های حسین رونقی نشان می دهد غلظت خون وی طی هفته های اخیر بشدت افزایش یافته است. به گفته پزشکان هر چه سریعتر باید از وی خونگیری شود تا دچار عوارض خطرناک غلظت خون نشود. وی هم اکنون از نوسان فشار خون و ضربان قلب بالا نیز رنج می برد.
همچنین بر اساس آزمایش ها کلیه وی عفونت کرده و دچار هیدرونفروز شده و مشکل و التهاب مثانه و پروستات نیز تشدید یافته است. حسین رونقی ملکی در پی وخیم شدن وضعیت بیماری کلیویش روز دوشنبه ۱۳ آبان به بیمارستان هاشمی نژاد اعزام شده بود.
حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس منتقد و فعال حقوق بشردربند در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزدیکی تبریز بازداشت شد. وی مدت ۱۳ ماه را در سلول‌های انفرادی بند ۲-الف زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی برای اخذ مصاحبه و اعترافات تلویزیونی قرار گرفت و سرانجام از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. وی که از نارسایی شدید کلیه رنج می برد چندی پیش به خاطر بی توجهی مسوولان به وضعیت درمانی او دست به اعتصاب غذا زده بود. خواسته او این است که در خارج از زندان و در یک بیمارستان درمانش دنبال شود که تا امروز توجهی به خواسته او نشده است.
هفته ی گذشته زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی در گفت و گو با کلمه خطاب به مسئولین گفته بود: مردم رای ندادند به جمهوری اسلامی که اینطور شود. مردم رای دادند به استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی. گفتید که ما راه پیغمبر اسلام را می رویم. ولی شما آبروی دین را هم بردید.
این زندانی سیاسی در ایام اعتصاب غذای خود در نامه ای به هاشمی رفسنجانی نوشت: از بی‌قانونی حاکم خسته شده‌ام و نمی‌خواهم بیش از این شاهد تحقیر و توهین باشم و شأن و کرامت انسانی خود و خانواده‌ام را نادیده بگیرم. من نه در کهریزک به کسی تجاوز کرده‌ام نه در خیابان‌ها و بازداشتگاه‌ها مرتکب جنایت شده‌ام اما به صرف انتقاد از حاکمیت، قانون شکنی‌ها و فساد‌ها و بدلیل نگرانی از آینده ایران و فعالیت‌های حقوق بشری و مخالفت با سانسور اندیشه‌ها به ۱۵سال حبس تعزیری ناعادلانه محکوم گشته‌ام. براستی ما تا کی باید شاهد سایه‌ای شوم بی‌تدبیری، بی‌لیاقتی و خودکامگی عده‌ای خاص بر زندگی ایرانیان باشیم؟
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ
وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴿۷۱﴾
ای اهل کتاب، چرا حق را به باطل مشتبه می‌کنید و آگاهانه حقیقت را پنهان می‌دارید؟
سوره آل عمران آیه۷۱
حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی
رییس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام
با سلام و عرض ادب
بی‌شک از آنچه بر مردم و سرزمین ایران طی این سال‌ها رفته است خبر دارید و بهتر از هر شخصی از وجود کارشکنی‌ها، قانون گریزی‌ها و افراطی‌گری مطلع هستید برای نمونه یقینا حضرتعالی به دلیل حضور طولانی در زندان سیاسی پیش از انقلاب می‌دانید که چه ظلم‌ها و ستم‌های در حق یک زندانی سیاسی از طرف حاکمیت صورت می‌گیرد و اگر کمی منصف باشید حضرتعالی و بسیاری از مسئولان نظام شهادت خواهید داد که برخی از برخوردهای صورت گرفته با زندانیان سیاسی و علاوه بر آن‌ها با خانواده‌هایشان، در حال حاضر غیر انسانی‌تر و بی‌رحمانه‌تر از پیش از انقلاب است.
حضرت آیت الله
حضرتعالی نیک می‌دانید اعتصاب غذا که سلامت و جان انسان را به خطر می‌ اندازد، برای یک زندانی، آخرین راه اعتراض و دادخواهی است. متاسفم که بگویم امروز من از بسیاری از مسئولان ارشد جمهوری اسلامی و کل دستگاه قضایی کشور برای دادرسی منصفانه قطع امید کرده‌ام و در مقابل برخوردهای تند و نامناسب مقامهای قضایی و امنیتی همچون دادیار ویژه امنیت دادستانی تهران که در مقابل اعتراض من به شرایط زندان عنوان می‌کند: “اعتصاب غذا می‌کنی نهایتا می‌میری و پس از دو سه هفته سر و صدای رسانه‌ها، همه چیز تمام می‌شود» ناچار به اعتصاب غذا شده‌ام. چرا که از بی‌قانونی حاکم خسته شده‌ام و نمی‌خواهم بیش از این شاهد تحقیر و توهین باشم و شأن و کرامت انسانی خود و خانواده‌ام را نادیده بگیرم. من نه در کهریزک به کسی تجاوز کرده‌ام نه در خیابان‌ها و بازداشتگاه‌ها مرتکب جنایت شده‌ام اما به صرف انتقاد از حاکمیت، قانون شکنی‌ها و فساد‌ها و بدلیل نگرانی از آینده ایران و فعالیت‌های حقوق بشری و مخالفت با سانسور اندیشه‌ها به ۱۵سال حبس تعزیری ناعادلانه محکوم گشته‌ام. براستی ما تا کی باید شاهد سایه‌ای شوم بی‌تدبیری، بی‌لیاقتی و خودکامگی عده‌ای خاص بر زندگی ایرانیان باشیم؟”
حضرت آیت الله
زیستن به هر قیمت و تحت هر وضع ناعادلانه‌ای مطلوب من نیست و اگر بنا بر این باشد که با انتخاب سخت‌ترین راه ممکن، حقانیت و بی‌گناهی خود را ثابت کنم، طبعا چنین خواهم کرد و حاضر به پذیرفتن و سر فرود آوردن در مقابل قضاوت غیرمنصفانه و ناعادلانه دستگاه قضایی نیستم. برای شما از دردهای خود گفتم چرا که به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام شما را، آخرین مرجع در نظام جمهوری اسلامی می‌دانم که شاید صدای مظلومیت ما زندانیان سیاسی و خانواده‌هایمان را بشنوید و بتوانید در حد توان اقدامی مثبت انجام دهید. یقینا شما نیز می‌پذیرید که مصلحت کشور، حاکمیت، دولت و هیچ شخص دیگری نیست که جوانان، نخبگان، انسان‌های آزاده و میهن دوست در زندان‌ها باشند و یا بی‌گناه جانشان را از دست بدهند و به هر صورت فرصت خدمت به کشور و مردم از آن‌ها گرفته شود. همانگونه که آیت الله خامنه‌ای، آنانی را که به جمهوری اسلامی اعتقادی ندارند به رسمیت شناخت و برای شرکت در انتخابات از آنان بخاطر کشورشان دعوت کرد، نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی نیز باید حق زیستن و آزادی آنان را در کشور خودشان به رسمیت بشناسند چرا که ایران متعلق به همه ایرانیان با هر اندیشه، عقیده، کیش و آیینی است. اگر براستی مقامهای حاکم، یک بار و به تمامی ، به این واقعیت تن دهند و براستی باور کنند که کشور و حاکمیت ملک انحصاری هیچ فرد و گروهی نیست، بخش عمده مناسبات ظالمانه موجود دگرگون خواهد شد و دستگاه قضایی و امنیتی، به جای تعرض به حقوق شهروندی ما، پاسدار ما خواهد بود.
هرگز از مرگ نهراسیده‌ام
اگر چه دستانش از ابتذال، شکننده‌تر بود.
هراس من – باری –
همه از مردن در سرزمینی است
که مزد گورکن
از آزادی آدمی
افزون‌تر باشد
سیدحسین رونقی ملکی
زندان اوین

هیچ نظری موجود نیست: