"پدرو مادر اولین آموزگار عشق یا نفرت اند و ما عاشقانه عشق را به فرزندانمان آموختیم.
امیرارشدمان به خاطر عشق به هموطن کشته شد و من و همسرم که عاشق ترین عاشقیم، چگونه عشق را به صلیب می کشیم لعنت به ما، اگر با خون پاک پسرمان معامله کنیم!"
امیرارشدمان به خاطر عشق به هموطن کشته شد و من و همسرم که عاشق ترین عاشقیم، چگونه عشق را به صلیب می کشیم لعنت به ما، اگر با خون پاک پسرمان معامله کنیم!"
این نوشته کوتاه، پاسخ شهین مهین فراست؛مادر امیرارشد تاجمیر که عاشورای ۸۸ زیر ماشین نیروی انتظامی له شد و جان باخت.پاسخی به اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی که روز دوشنبه در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا مدعی شده بود ماشین نیروی انتظامی عاشورای ۸۸ از روی یک نفر عبور کرده و نسبت به دلجویی و حل مشکلات اقتصادی و ارائه دیه به خانواده اش اقدام شده است.
خانم مهین فر در مصاحبه با "روز" هم میگوید: "من هنوز نمرده ام که چنین می گویند. زنده ام و هرگز خون بچه ام را با پول معامله نمیکنم. نمیدانم درباره چه کسی دارند سخن میگوند اما من حتی شکایت هم نکرده بودم چون میدانستم فایده ای ندارد یکبار فقط زنگ زدند که چه میخواهید بکنید و دیه بگیرید همان موقع هم گفتم من دیه بگیر نیستم."
راحله فرج زاده، خواهر شهرام فرج زاده و همچنین مادر شبنم سهرابی، دو جوان دیگری که روز عاشورای ۸۸ زیر ماشین های نیروی انتظامی له شدند و جان باختند هم در مصاحبه با "روز" میگویند که تاکنون هیچ مسئولی از خانواده های آنها دلجویی نکرده و دیه ای پرداخت نشده است.
در عاشورای خونین ۸۸، امیرارشد تاجمیر، شهرام فرج زاده، شاهرخ رحمانی و شبنم سهرابی بر اثر برخورد و عبور ماشین های نیروهای انتظامی از روی آنها جان باختند. با گذشت ۴ سال از این واقعه و در حالیکه دستگاههای حکومتی مسئولیت قتل آنها را برعهده نگرفته اند، فرمانده نیروی انتظامی زیر گرفتن تنها یکی از معترضان توسط ماشین نیروی انتظامی را تایید کرده و بدون اینکه اسمی از او بیاورد مدعی شده است: "این بنده خدا صورت سالم نداشت و در بیمارستان هم نمیدانستند از کجا آمده و چه بلایی به سرش آمده و به عنوان جسد مجهولالهویه با وی برخورد کردند. ما نیز ماهها دنبال خانواده وی بودیم تا بتوانیم ردی از هویت این فرد پیدا کنیم، اما موفق نشدیم تا اینکه چند ماه پیش ماموران پلیس امنیت عنوان داشتند که یک نفر مراجعه کرده و مدعی است که از اعضای خانواده این فرد است که تحقیقات صورت گرفت و متوجه شدیم که این خانواده همان فردی است که جان خود را از دست داده است و ما نیز نسبت به دلجویی و حل مشکلات اقتصادی و ارائه دیه اقدام کردیم".
راحله فرج زاده، خواهر شهرام فرج زاده هم در مصاحبه با "روز" در واکنش به سخنان آقای احمدی مقدم میگوید: "برادر مرا روز عاشورا ماشین نیروی انتظامی له کرد. از همان روز نخست هم هویت او مشخص بود، بارها اعلام کردیم و خانواده من وکیل گرفتند و دنبال این قضیه هم رفتند. برادر بزرگم میگفت ما را دنبال نخود سیاه می فرستند. تحقیر و مسخره مان میکنند و هیچ جواب درستی نمیدهند. حالا آقای احمدی مقدم میگوید یک نفر مجهول الهویه بوده؟ من نمیدانم او از چه کسی سخن میگوید اما در قبال برادر من چه توضیحی دارد؟ صورت شهرام ما که کاملا در ویدئوهایی که منتشر شد مشخص بود".
خانم فرج زاد ه می افزاید: "اگر دنبال مدرک می گشتند من با اینکه خیلی برایم دردآور و زجرآور بود ولی با کمک پسرهایم توانستیم در بیاوریم که کدام قسمت ولیعصر شهرام زیر گرفته می شود. در ویدئو کلیپ ها صورت شهرام کاملا مشخص است. بارها خانواده ام طرح کردند، همه دنیا هم دیده. صورت شهرام کاملا مشخص است. لباسی که تنش است، همه چیز کاملا مشخص بوده. وقتی شهرام را به بیمارستان برده اند گفته شده اگر زودتر می رسید زنده می ماند. از خونریزی شدید شهید شد. نه تنها زیر کردند بلکه بیمارستان هم نبردند. مردم بودند که بردند بیمارستان. چون با قصد زده بودند، بعد هم او را ول کردند".
او نیز میگوید که از خانواده اش هیچ دلجویی نشده و دیه ای دریافت نکرده اند: "اصلا از هیچ کدام مادلجویی نشده. در مقابل یک روز پدر بیمار مرا که روی صندلی چرخدار است برده و نگهداشته و ترسانده بودند.نسبت به اعضای خانواده تهدید کرده بودند و.. ما نمی خواستیم دیه بگیریم. به ما گفتند با دادن دیه یعنی پذیرفته اند مسئول بوده اند. اما خانواده من دیه ای نگرفتند. کدام دیه و دلجویی؟ خانواده ها بارها و بارها مراجعه کرده اند هیچ جواب درستی ندادند".
شهین مهین فر، مادر امیرارشد تاجمیر هم به "روز" میگوید: "من نمیدانم شاید جوان دیگری بوده باشد ودارند از جوان دیگری حرف میزنند ولی جوان من امیرارشد تاجمیر، قطعه ۳۰۲ ردیف ۶۶ خاک شده. او مجهول الهویه نبود و از همان ابتدا هم هویت او برای همه روشن بود".
او می افزاید: "من هنوز نمرده ام. هیچ خوب نیست چنین حرف هایی میزنند. من مطمئن هستم هیچ مادری با خون بچه اش معامله نمیکند. ایشان گفته اند دلجویی کردیم یا کنار آمدیم و. من آدمی هستم که با خون بچه ام معامله کنم؟ اصلا دلجویی کرده یعنی چی؟ کی؟ کجا؟ من اجازه نمیدهم کسی از این گروه و جماعت بخواهد راجع به امیرارشد من صحبت کند. من با کسانی که قاتل بچه های من هستند مشکل دارم. مشکل من این نیست که بگویم انتقام بگیرم. خون را با خون نباید شست. شاید اصلا زنده نمانم اما من نباشم مادران دیگر هستند".
خانم مهین فر توضیح میدهد: "من شکایتی نکردم یکبار زنگ زدند گفتند بیایید دیه تان را بگیرید. گفتم من دیه بگیر نیستم. از اطلاعات بوئدند یا هر کجا نمیدانم. زنگ زدند گفتند چه میکنید سر این مساله؟ البته با من هم حرف نزدند با کسی صحبت کردند. گفتم من چه باید بکنم به چه کسی شکایت برم؟ چه نتیجه ای دارد؟ وکیل بگیرم بشود مثل خانم ستوده و آقای دادخواه؟ گفتم من من سکوت کردم ولی فریادی که در سکوت من هست از هر شیون و داد و فریاد دیگری رساتر است. کسی که باید بفهمد می فهمد. کسی که نخواهد بفهمد هم توقعی ندارم."
مادر امیرارشد تاجمیر می افزاید: "بچه من برای نجات هم وطنش جان خود را داد". او پیشتر در مصاحبه با "روز" توضیح داده بود: "امیرارشد همان جوانی است که برای نجات دو هموطنش رفت اما جانش را گرفتند، دو دختر را گرفته بودند و به شدت می زدند؛ بعدها یکی از دختران آمد سرخاک امیرارشد و همه را برای من تعریف کرد... آنها را می زدند و مردم هو میکردند، امیرارشد فریاد زده که هو کردن شما دردی دوا نمی کند نجاتشان بدهید و خود جلو میرود و یکی از ماموران را هل میدهد مردم هم می آیند که کمک کنند و نجات دهند اما ماموران می ریزند؛نمیدانم بچه من چقدر باتوم خورد، نمیدانم چقدر کتک خورد اما از پشت، ماشین نیروی انتظامی با سرعت به او می زند و او را می اندازد و همان موقع یک ماشین دیگر که آن هم مال نیروی انتظامی بود و همان جا پارک کرده بود می آید و از روی امیرارشد من سه بار رد می شود".
شبنم سهرابی دیگر جانباخته عاشورای ۸۸ است که ماشین نیروی انتظامی او را له کرد. مادر او نیز در مصاحبه با "روز" میگوید: "نه کسی خانه ما آمد نه دلجویی کردند نه هیچ چیز دیگر. خیلی هم مرا اذیت کردند، گفتند چرا حرف میزنی و نباید حرف بزنی. ماشین روز عاشورا از روی بچه من رد شد. جواب شان با خداست. شاید کسی دیگر هم بوده که ماشین از رویش رد شده و می گویند رفته اند دلجویی کرده اند. خب بیایند ببینند ما چه میکنیم؟ شبنم مرا زیر ماشین نیروی انتظامی کشتند خب بیایند از ما هم دلجویی کنند. چرا نمی آیند؟"
او می افزاید: "نه کسی آمد نه تلفنی نه دلجویی. من فقط با خودم حرف میزنم. می آمدند دلجویی، می آمدند می گفتند به خاطر این بچه به خاطر نگین آمده ایم اصلا. بچه من مگر چه کرده بود؟ اصلا می آمدند میگفتند اشتباه کردیم اتفاق بوده شلوغ بوده و.. اما نکردند نه دیه ای نه دلجویی نه هیچ چیز دیگر".
شاهرخ رحمانی دیگر جانباخته عاشورای ۸۸ است که او نیز بر اثر برخورد ماشین نیروی انتظامی جان باخته. خانواده او شکایتی طرح نکردندو خواهرش در مصاحبه با "روز" پیشتر توضیح داده بود: "در برگه پزشکی قانونی نوشتند علت مرگ نامعلوم است. ابتدا که گفته بودند بعدا مشخص می شود و بعد هم در نهایت گفتند «نامعلوم». ما هم شکایت نکردیم. جوابی که نمیدادند؛ ما هم نخواستیم بیش از این آزار ببینیم".
او پیش از این هم در پاسخ به این سئوال که آیا مسئولین و مردم برای همدردی یا توضیح به دیدار خانواده شما آمدند، گفته بود: "از مسئولین آمدند اما هر بار رد کردیم و حاضر به دیدن شان نشدیم.تلفن هم کردند بیایند باز رد کردیم، لزومی نداشت بیایند. مردم هم همان اوائل بودند، یعنی در مراسم ختم برادرم.غریبه هایی را می دیدیم که می آمدند ولی بعد دیگر کسی سراغی از ما نگرفت."
در عاشورای ۸۸ اما بیش از ۹ نفر جان باختند و خیابان های تهران به خون نشست. شبنم سهرابی، شهرام فرج زاده، شاهرخ رحمانی و امیر ارشد تاجمیر زیر خودروهای نیروی انتظامی له شدند و مصطفی کریم بیگی، سید علی موسوی، محمدعلی راسخ نیا و مهدی فرهادی را هدف گلوله قرار گرفتند و جان باختند. جهان بخت پازوکی دیگر جان باخته این روز است که تاکنون عکس یا جزئیاتی از نحوه جان باختن او منتشر نشده است.
ادعاهای احمدی مقدم در حالی مطرح شده است که لیلا توسلی، فرزند مهندس محمد توسلی و خواهر زاده ابراهیم یزدی، از اعضای بلند پایه نهضت آزادی ایران که شاهد له شدن شهرام فرج زاده زیرخودرو نیروی انتظامی در روز عاشورا بوده و در مصاحبه با بی بی سی از جزئیات این فاجعه سخن گفته بود به همین دلیل به تبلیغ علیه نظام متهم و به دو سال زندان محکوم شد.
اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی در مصاحبه اش با خبرگزاری ایسنا گفته است: "مسئله دیگر در عاشورا نشان میداد که یک پاترول به سمت مردم آمده و چند نفری را زیر گرفته و فرار میکند. البته در این حادثه کشتهای نداشتیم و آقای علی موسوی بر اثر گلولهای که به کتفش خورد، جان باخت و در اثر دیررسیدن به بیمارستان، جان خود را از دست داد چرا که گلوله به ناحیه حساس نخورده بود و به علت خونریزی جان خود را از دست داد و در آن حادثه – زیر گرفتن خودروی پاترول – هیچکس کشته نشده و چند روز بعد نیز خودرو را به صورت بلاصاحب در خیابان پیدا کردیم. اما از روی مشخصات خودرو، صاحب ماشین را پیدا کرده و متوجه شدیم که این مالک خود در تظاهرات شرکت کرده و در حالی که چراغ میزده و برف پاکن را روشن کرده بود، آدمهای تندرو این فرد را کتک زده و از ماشین پیاده میکنند و پس از آن برای فرار به داخل جمعیت رفته و چند نفری را زیر میگیرند و پس از آن خودرو را به صورت بلاصاحب رها میکنند. با اینکه پلیس آن افراد را پیدا نکرد، اما قطعا آن افراد که حدود یک تا دو تن بودند، ماموران ناجا نبوده و به صورت خودسر درگیر شدند و ما تا الان این افراد را پیدا نکردیم. اما در مورد حادثه میدان ولیعصر (عج) باید بگویم که آن خودرو متعلق به یگان امداد تهرانبزرگ بود".