قصهای که ۱۵ سال است تکرار میشود: اول آذر ۱۳۷۷ داریوش و پروانه فروهر از رهبران حزب ملت ایران هریک با ۱۱ و ۲۴ ضربه چاقو در خانه خود در تهران کشته شدند. کمتر از چهار روز بعد از آن، جنازه مجید شریف، نویسنده و مترجم یک هفته پس از ناپدید شدنش در پزشکی قانونی پیدا شد.
۱۹ آذر پیکر بیجان محمد مختاری، شاعر ونویسنده و عضو کانون نویسندگان پس از یک هفته ناپدیدی توسط خانوادهاش در پزشک قانونی شناسایی شد و یک روز بعد پیکر دوست و همکار او محمد جعفر پوینده مورد شناسایی برادر همسرش قرار گرفت.
در سومین روز شهریور ماه همان سال، پیروز دوانی، نویسنده و عضو دیگر کانون نویسندگان به قصد خانه خواهرشاز منزل خارج شده و دیگر باز نگشته بود. پیروز دوانی کسی بود که نامه فرج سرکوهی در فاصله دو زندانش را در داخل ایران تکثیر و منتشر کرده بود. جنازه پیروز دوانی هرگز پیدا نشد هرچند بر اساس اعترافات متهمان پرونده قتلهای زنجیرهای، او در همان روزها به قتل رسیده و جنازهاش در کنار خطوط راه آهن سوزانده و دفن شده است.
و در آخرین روز شهریور ماه همان سال، حمید حاجیزاده شاعر و دبیر ادبیات به همراه پسر ۹ سالهاش کارون در منزل خود در کرمان با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بودند.
"قتلهای زنجیرهای" نامی بود که بر این مرگها نشست؛ هرچند در پرونده رسمی آن نامهای مجید شریف، پیروز دوانی و حمید حاجیزاده حذف شد اما پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده چهار تنی بودند که دستگاه قضایی ایران رسما پرونده قتل آنان را به جریان انداخت و کمتر از یک ماه بعد، وزارت اطلاعات طی بیانیهای رسمی اعلام کرد که قتل این چهار نفر کار ماموران "خودسر" این وزارتخانه بوده است.
۱۹ آذر پیکر بیجان محمد مختاری، شاعر ونویسنده و عضو کانون نویسندگان پس از یک هفته ناپدیدی توسط خانوادهاش در پزشک قانونی شناسایی شد و یک روز بعد پیکر دوست و همکار او محمد جعفر پوینده مورد شناسایی برادر همسرش قرار گرفت.
در سومین روز شهریور ماه همان سال، پیروز دوانی، نویسنده و عضو دیگر کانون نویسندگان به قصد خانه خواهرشاز منزل خارج شده و دیگر باز نگشته بود. پیروز دوانی کسی بود که نامه فرج سرکوهی در فاصله دو زندانش را در داخل ایران تکثیر و منتشر کرده بود. جنازه پیروز دوانی هرگز پیدا نشد هرچند بر اساس اعترافات متهمان پرونده قتلهای زنجیرهای، او در همان روزها به قتل رسیده و جنازهاش در کنار خطوط راه آهن سوزانده و دفن شده است.
و در آخرین روز شهریور ماه همان سال، حمید حاجیزاده شاعر و دبیر ادبیات به همراه پسر ۹ سالهاش کارون در منزل خود در کرمان با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بودند.
"قتلهای زنجیرهای" نامی بود که بر این مرگها نشست؛ هرچند در پرونده رسمی آن نامهای مجید شریف، پیروز دوانی و حمید حاجیزاده حذف شد اما پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده چهار تنی بودند که دستگاه قضایی ایران رسما پرونده قتل آنان را به جریان انداخت و کمتر از یک ماه بعد، وزارت اطلاعات طی بیانیهای رسمی اعلام کرد که قتل این چهار نفر کار ماموران "خودسر" این وزارتخانه بوده است.
اکنون ۱۵ سال از آن پاییز میگذرد و پرونده این چهار تن همچنان مفتوح است. ناصر زرافشان یکی از وکلای این پرونده اواخر آذر سال ۷۹ حدود ۱۰ روز قبل از برگزاری دادگاه متهمان این پرونده، به اتهام "افشای اسرار پرونده و تشويش اذهان عمومی" بازداشت شد. وی در اسفند همان سال از سوی سازمان قضایی نیروهای مسلح به پنج سال زندان و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد.
خانوادههای فروهر، مختاری و پوینده سه روز قبل از برگزاری دادگاه طی نامهای، ناصر زرافشان، شیرین عبادی و احمد بشیری وکلای خود را در اعتراض به ناقص بودن تحقیقات و عدم رفع نقص پرونده عزل و بدین ترتیب خود و وکلایشان حضور در دادگاه را تحریم کردند.
پروندهای که برای بازماندگان همچنان مفتوح است
«متأسفانه، نه روند رسیدگی به این پرونده و نه احکام صادر شده در دادگاه غیرعلنیای که برگزار شد، مورد تایید خانوادهها نبود و خانوادههای این قربانیان در همان سالها، طی نامههایی به قوهی قضاییهی ایران و کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، اعتراضات خود را نسبت به روند پیگیری این پرونده اعلام کردند و دادگاهی که به صورت غیرعلنی و غیرشفاف در بارهی این پرونده برگزار شد را به رسمیت نشناختند، وکلای خود را عزل کردند و عنوان کردند که سعی میکنند از طریق مجامع بینالمللی به این پرونده رسیدگی بشود».
این اظهارات سهراب مختاری فرزند محمد مختاری است که در پانزدهمین سالگرد قتل پدرش به دویچهوله میگوید.
پرستو فروهر فرزند پروانه و داریوش فروهر نیز میگوید: «پرونده سالهاست در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی مختومه اعلام شده است. اما همانطور که ما بارها اعلام کردهایم، روندی که به کار بردند، روند غیرعادلانهای بود، پروندهای مخدوش را به یک دادگاه نمایشی بردند و تعدادی مأمور اجرای حکم را به محاکمه کشیدند، بدون این که دستوردهندگان به پاسخگویی وادار بشوند. به این دلیل، پرونده از نظر ما باز است، ولی دستگاه قضایی با تمام شدت، آن را بسته نگاه داشته است و ما امیدواریم بر بستر اعتراض عمومی بشود دوباره این پرونده را باز کرد».
خانوادههای فروهر، مختاری و پوینده سه روز قبل از برگزاری دادگاه طی نامهای، ناصر زرافشان، شیرین عبادی و احمد بشیری وکلای خود را در اعتراض به ناقص بودن تحقیقات و عدم رفع نقص پرونده عزل و بدین ترتیب خود و وکلایشان حضور در دادگاه را تحریم کردند.
پروندهای که برای بازماندگان همچنان مفتوح است
«متأسفانه، نه روند رسیدگی به این پرونده و نه احکام صادر شده در دادگاه غیرعلنیای که برگزار شد، مورد تایید خانوادهها نبود و خانوادههای این قربانیان در همان سالها، طی نامههایی به قوهی قضاییهی ایران و کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، اعتراضات خود را نسبت به روند پیگیری این پرونده اعلام کردند و دادگاهی که به صورت غیرعلنی و غیرشفاف در بارهی این پرونده برگزار شد را به رسمیت نشناختند، وکلای خود را عزل کردند و عنوان کردند که سعی میکنند از طریق مجامع بینالمللی به این پرونده رسیدگی بشود».
این اظهارات سهراب مختاری فرزند محمد مختاری است که در پانزدهمین سالگرد قتل پدرش به دویچهوله میگوید.
پرستو فروهر فرزند پروانه و داریوش فروهر نیز میگوید: «پرونده سالهاست در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی مختومه اعلام شده است. اما همانطور که ما بارها اعلام کردهایم، روندی که به کار بردند، روند غیرعادلانهای بود، پروندهای مخدوش را به یک دادگاه نمایشی بردند و تعدادی مأمور اجرای حکم را به محاکمه کشیدند، بدون این که دستوردهندگان به پاسخگویی وادار بشوند. به این دلیل، پرونده از نظر ما باز است، ولی دستگاه قضایی با تمام شدت، آن را بسته نگاه داشته است و ما امیدواریم بر بستر اعتراض عمومی بشود دوباره این پرونده را باز کرد».
اشاره پرستو فروهر درباره مخدوش بودن پرونده مربوط به اظهارات سعید امامی است؛ کسی که از مدیران رده بالای وزارت اطلاعات بود و پس از دستگیری به عنوان متهم ردیف اول این قتلها معرفی شد. گفته شد که وی در زندان خودکشی کرده است. به گفته پرستو فروهر و وکلایش، متن اظهارات سعید امامی از پرونده حذف شده بود.
مهشید شریف همسر مجید شریف نیز تاکید میکند که از دید او و پسرش پرونده قتل آقای شریف همچنان باز است. خانم شریف که در سوئد زندگی میکند به دویچهوله میگوید: «این پرونده باز است، ولی به دلیل محدودیتهای بسیار جدی که برای وکلای ما قائل شدهاند، اجازهی رسیدگی دقیقتر و بر مبنای اصول قضایی ایران، داده نشد. حتی در سوئد اقدام کردیم و از یکی از وکلای بسیار معتبر این کشور که با پروندههای خارج از کشور در ارتباط بود، تقاضا کردیم که این پرونده را دنبال کند. متأسفانه در زمان خیلی کوتاهی اطلاع دادند که هیچ نوع همکاریای وجود ندارد. هیچ نوع اجازهی حقوقی به ایشان داده نمیشود که این پرونده را دنبال کنند. نه اطلاعاتی در اختیارشان گذاشته شد و نه هیچ نوع ارتباط حقوقی- قضایی بین ایران و سوئد وجود دارد که ایران پذیرا باشد یک وکیل سوئدی به این پرونده رسیدگی کند».
پروندهای که حذف شد
در ابتدای رسیدگی به پرونده قتلهای پاییز ۷۷، نام مجید شریف نیز در میان مقتولان این پرونده ذکر شده بود اما در اوایل کار، نام او از این پرونده حذف شد.
مهشید شریف درباره علت حذف نام همسرش از پرونده رسمی قتلهای زنجیرهای میگوید: «یکی از مهمترین دلایلش پیچیدگی پروندهی مجید بود و در گزارشی که به آقای خاتمی، رییسجمهور وقت داده بودند، در اصل انتخاب کرده بودند که این مرگ را به عنوان یک مرگ طبیعی قلمداد کنند. به هرحال، توجه کنیم که این پاک کردن اسم مجید شریف از مجموعهی قتلهای زنجیرهای ابتکار رژیم جمهوری اسلامی و دستاندرکاران قضایی آن بوده است و به هرحال تاثیرات کموبیشی هم روی فضای فرهنگی داشت و در مواردی و مواقعی اسم مجید در مجموعهی قتلهای زنجیرهای کمرنگ میشد. اما خوشبختانه با اقدامات و صبوری بسیاری از دگراندیشان و روزنامهنگاران اجازه داده نشد که این اسم برای همیشه از این مجموعه حذف شود».
حذف نام مجید شریف از این پرونده در حالی صورت گرفت که پزشکی قانونی علت مرگ او را نامعلوم ذکر کرده بود و ذکر واژه "نامعلوم" با مهر پزشکی قانونی در گواهی فوت این نویسنده و مترجم، خانواده او را بر آن داشت تا علت این "نامعلومی" را روشن کنند.
مجید شریف دو سال و نیم قبل از قتلش بعد از ۱۲ سال زندگی در اروپا به ایران باز گشته بود. همسرش علت بازگشت او را اینگونه شرح میدهد: «این بازگشت، در اصل یک بازگشت فرهنگی بود و در اطلاعیهای اعلام هم کرد که "من برای فعالیتهای فکری و فرهنگی و گسترش مفهوم دموکراسی به کشورم برمیگردم". بنابراین، پیشاپیش موضعاش را به عنوان این که چه کسی است و قرار است چه کاری را بکند، مشخص کرد. حاصل کمتر از سه سال زندگی در ایران، یک کار فشردهی ترجمه است و همینطور صدها مصاحبه، شرکت در تجمعهای گوناگون در قالب سخنرانیهای مختلف و همه اینها نشان میدهد که او به عهد خودش وفا کرد و به عنوان یک عنصر فرهنگی به فعالیتش ادامه داد».
قتلهای زنجیرهای؛ قتل آزادیخواهی
هرچند روند قضایی و حقوقی رسیدگی به پرونده قتلهای زنجیرهای از سوی سیستم قضایی ایران متوقف شده اما بازماندگان این قتلها ۱۵ سال پس از وقوع آنها تاکید دارند که به منظور روشن شدن حقیقت و نه گرفتن انتقام، پیگیری این قتلها را متوقف نخواهند کرد.
سهراب مختاری میگوید: «در آن زمان هم، ما خانوادهها اعلام کردیم که این قتلها را اقدامی علیه آزادیخواهی در جامعهمان میدانیم و به همین دلیل هدف ما این است که از تکرار چنین فجایعی جلوگیری شود و این فقط زمانی امکان دارد که حقایق به طور کامل برای همگان روشن شود».
و پرستو فروهر معتقد است نه تنها خانوادههای کشتهشدگان بلکه افکارعمومی جامعه نیز منتظر روشن شدن علت این قتلها هستند. او میگوید: «به اعتقاد من، افکار عمومی همچنان پاسخی را که با آن همه اعتراض میخواست از مسئولین بگیرد، نگرفته است. در برخوردهای متفاوت، من خودم میشنوم که هنوز میگویند کسانی که دستوردهنده و مسئول اصلی چنین جنایتهایی در حق دگراندیشان بودند، به پاسخگویی وادار نشدند».
برای مهشید شریف و فرزند او که حالا ۳۰ سال دارد، علاوه بر روشن شدن نقاط تاریک مرگ همسرش، پاسخ به یک "چرا" نیز ۱۵ سال است که او را پیگیر قتل مجید شریف نگاه داشته است: «حق طبیعی فرزند من است که بداند چرا، به چه دلیل و به چه شکل، پدرش به قتل رسید. این حق طبیعی و انسانی ماست که این را بدانیم. اولین بار که پسرم را ایران بردم، یک جوان ۱۸ ساله بود که به ایران رفته بود تا وکالت دهد که به مرگ پدرش رسیدگی شود. او مدام این سئوال را تکرار میکرد که "چرا؟" و از من میخواست که برایش توضیح بدهم "چرا؟" این چرایی است که من، ما و خیلیهای دیگر به دنبالش هستیم».
مجید شریف دو سال و نیم قبل از قتلش بعد از ۱۲ سال زندگی در اروپا به ایران باز گشته بود. همسرش علت بازگشت او را اینگونه شرح میدهد: «این بازگشت، در اصل یک بازگشت فرهنگی بود و در اطلاعیهای اعلام هم کرد که "من برای فعالیتهای فکری و فرهنگی و گسترش مفهوم دموکراسی به کشورم برمیگردم". بنابراین، پیشاپیش موضعاش را به عنوان این که چه کسی است و قرار است چه کاری را بکند، مشخص کرد. حاصل کمتر از سه سال زندگی در ایران، یک کار فشردهی ترجمه است و همینطور صدها مصاحبه، شرکت در تجمعهای گوناگون در قالب سخنرانیهای مختلف و همه اینها نشان میدهد که او به عهد خودش وفا کرد و به عنوان یک عنصر فرهنگی به فعالیتش ادامه داد».
قتلهای زنجیرهای؛ قتل آزادیخواهی
هرچند روند قضایی و حقوقی رسیدگی به پرونده قتلهای زنجیرهای از سوی سیستم قضایی ایران متوقف شده اما بازماندگان این قتلها ۱۵ سال پس از وقوع آنها تاکید دارند که به منظور روشن شدن حقیقت و نه گرفتن انتقام، پیگیری این قتلها را متوقف نخواهند کرد.
سهراب مختاری میگوید: «در آن زمان هم، ما خانوادهها اعلام کردیم که این قتلها را اقدامی علیه آزادیخواهی در جامعهمان میدانیم و به همین دلیل هدف ما این است که از تکرار چنین فجایعی جلوگیری شود و این فقط زمانی امکان دارد که حقایق به طور کامل برای همگان روشن شود».
و پرستو فروهر معتقد است نه تنها خانوادههای کشتهشدگان بلکه افکارعمومی جامعه نیز منتظر روشن شدن علت این قتلها هستند. او میگوید: «به اعتقاد من، افکار عمومی همچنان پاسخی را که با آن همه اعتراض میخواست از مسئولین بگیرد، نگرفته است. در برخوردهای متفاوت، من خودم میشنوم که هنوز میگویند کسانی که دستوردهنده و مسئول اصلی چنین جنایتهایی در حق دگراندیشان بودند، به پاسخگویی وادار نشدند».
برای مهشید شریف و فرزند او که حالا ۳۰ سال دارد، علاوه بر روشن شدن نقاط تاریک مرگ همسرش، پاسخ به یک "چرا" نیز ۱۵ سال است که او را پیگیر قتل مجید شریف نگاه داشته است: «حق طبیعی فرزند من است که بداند چرا، به چه دلیل و به چه شکل، پدرش به قتل رسید. این حق طبیعی و انسانی ماست که این را بدانیم. اولین بار که پسرم را ایران بردم، یک جوان ۱۸ ساله بود که به ایران رفته بود تا وکالت دهد که به مرگ پدرش رسیدگی شود. او مدام این سئوال را تکرار میکرد که "چرا؟" و از من میخواست که برایش توضیح بدهم "چرا؟" این چرایی است که من، ما و خیلیهای دیگر به دنبالش هستیم».