“سه تا از پسرهایم جانباز هستند، زمان جنگ با پدرشان رفتند شلمچه. علی اکبر در جبهه دو پا و دو چشم خود را از دست داد و جانباز هفتاد درصد است، علی اصغر جانباز شیمیایی و مجتبی موجی است. الان خیلی ناراحت هستند از اینکه محمد را زندان انداخته اند.”
نادر جانی از جانبازان دوران دفاع مقدس است که در زمان جنگ تحمیلی با برادران خود برای دفاع از کشور و مردم به جبهه های جنگ رفت. این فعال اصلاح طلب همدانی در جبهه از ناحیه پا مجروح شد و آسیب های فراوانی دید اما هیچگاه حاضر نشد از خدمات جانبازی استفاده کند.
هفته گذشته، این جانباز محبوس بند ۳۵۰دچار شوک عصبی و حمله قلبی شد و درحالی که هوشیاری خود را از دست داده بود به اورژانس بیمارستان لقمان منتقل شد.
داوود جانی، برادر نادر که خود نیز جانباز شیمیایی است با اشاره به اینکه برادرش مجروح جنگی است، به سایت ملی ـ مذهبی می گوید: “نادر جانباز است و مشکلات جسمانی زیادی دارد و آخرین بار که ملاقاتش رفتم دو روز در آی سی یو بوده و گویا دوباره او را به بند ۳۵۰ برگردانند و اطلاعی از وضعیتش نداریم.”
مادر نادر جانی که در سالهای دفاع مقدس فرزندان خود را برای دفاع از کشور به جبهه فرستاد در طول این سالها سختی های زیادی را متحمل شده است. دو فرزندش داوود و نادر در جبهه مجروح شدند و یک فرزندش مفقود الاثر است. خانم جانی که ساکن همدان است بدلیل بیماری و مسافت طولانی قادر نیست هر هفته به ملاقات فرزندش برود. چندی پیش مسئولین وعده مرخصی در ماه رمضان را به خانواده جانی دادند اما با محقق نشدن این وعده وضعیت روحی مادر این فعال جنبش سبز بهم ریخته و دلتنگ و بی قرار فرزندش است.
نادر جانی بدلیل عوارض و جراحاتی که در دوران دفاع مقدس بر بدنش وارد شد از بیماری های مختلف از جمله ناراحتی قلبی، ریوی و نخاعی رنج می برد. او به اتهام شرکت در تجمعات اعتراضی سال ۸۸ برای اولین بار در بهمن ماه همان سال بازداشت شد و سپس در دادگاه به سه سال حبس تعزیری محکوم شد. وی از اسفندماه سال گذشته در زندان اوین دوران محکومیت خود را می گذراند.
محمد ابراهیمی دیگر زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین است که از خونریزی و مشکل ریوی رنج می برد اما دادستانی تهران از انتقال او به بیمارستان جلوگیری می کند.
صدیقه زینلی، مادر محمد ابراهیمی با ابراز نگرانی از وضعیت فرزندش خاطرنشان می کند: “امروز روز ملاقات بود نتوانستم بروم و الان سه ، چهار ماه می شود که نتوانستم محمد را ببینم، مریض هستم و پا و کمرم درد می کند و نمیتوانم از اراک تا تهران بروم. نزدیک به سه سال است که شوهرم بعد از دیدن محمد در بیمارستان از ناراحتی سکته کرد و مرد. پسرم در زندان ، ازکتک هایی که به او زدند خیلی اذیت شد و الان پیر شده و خودم هم خیلی نگران محمدم و می خواهم بروم او را ببینم اما توانایی ندارم سه طبقه پله زندان را بالا بروم. در آخرین ملاقاتی هم که با محمد داشتم حالش خوب نبود و مریض بود. پیش مسئولین هم رفتم اما اصلا ما را نمی پذیرند.”
خانم زینلی از شیر زنانی است که در زمان دفاع مقدس همسر و پسرانش به شلمچه رفتند و با ایستادگی و صبوری بار زندگی را به تنهایی بر دوش کشید. او با افتخار از آن دوران تعریف می کند اما ناراحت است که چرا پس از سی سال محمدش بی گناه در زندان بسر می برد. خانم زینلی می گوید: “سه تا از پسرهایم جانباز هستند، زمان جنگ با پدرشان رفتند شلمچه. علی اکبر در جبهه دو پا و دو چشم خود را از دست داد و جانباز هفتاد درصد است، علی اصغر جانباز شیمیایی و مجتبی موجی است. الان خیلی ناراحت هستند از اینکه محمد را زندان انداخته اند.”
محمد ابراهیمی ۲۲ آذر ماه سال ۸۹ توسط ماموران اطلاعات در محل کارش بازداشت شد و در همان محل مورد ضرب و شتم قرار گرفت و سپس حدود هفت ماه در حالیکه خانواده اش از او بی خبر بودند در انفرادی بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین نگهداری شد. وی در این مدت تحت فشارهای روانی و جسمی قرار داشت. شکنجه هائی که در نهایت موجب انتقال او به آسایشگاه روانی امین آباد شد و دو ماه در آنجا بستری بود.
سید محمد ابراهیمی پس از مصاحبۀ خواهرش با رسانه ها و افشاگریش از شکنجه های وی به دادگاه انقلاب احضار و تهدید شد. این زندانی سیاسی تحت فشار بود تا خبرهائی را که در سایت های خبری دربارۀ شکنجه اش منتشر شده تکذیب کند اما وی از تکذیب این خبرها سر باز زد.
سید محمد ابراهیمی به اتهام ارتباط وی با مادران عزادار پارک لاله و ترتیب دادن جلسۀ دیدار این مادران با مهندس میرحسین موسوی به پنج سال حبس قطعی محکوم شد.
نادر جانی از جانبازان دوران دفاع مقدس است که در زمان جنگ تحمیلی با برادران خود برای دفاع از کشور و مردم به جبهه های جنگ رفت. این فعال اصلاح طلب همدانی در جبهه از ناحیه پا مجروح شد و آسیب های فراوانی دید اما هیچگاه حاضر نشد از خدمات جانبازی استفاده کند.
هفته گذشته، این جانباز محبوس بند ۳۵۰دچار شوک عصبی و حمله قلبی شد و درحالی که هوشیاری خود را از دست داده بود به اورژانس بیمارستان لقمان منتقل شد.
داوود جانی، برادر نادر که خود نیز جانباز شیمیایی است با اشاره به اینکه برادرش مجروح جنگی است، به سایت ملی ـ مذهبی می گوید: “نادر جانباز است و مشکلات جسمانی زیادی دارد و آخرین بار که ملاقاتش رفتم دو روز در آی سی یو بوده و گویا دوباره او را به بند ۳۵۰ برگردانند و اطلاعی از وضعیتش نداریم.”
مادر نادر جانی که در سالهای دفاع مقدس فرزندان خود را برای دفاع از کشور به جبهه فرستاد در طول این سالها سختی های زیادی را متحمل شده است. دو فرزندش داوود و نادر در جبهه مجروح شدند و یک فرزندش مفقود الاثر است. خانم جانی که ساکن همدان است بدلیل بیماری و مسافت طولانی قادر نیست هر هفته به ملاقات فرزندش برود. چندی پیش مسئولین وعده مرخصی در ماه رمضان را به خانواده جانی دادند اما با محقق نشدن این وعده وضعیت روحی مادر این فعال جنبش سبز بهم ریخته و دلتنگ و بی قرار فرزندش است.
نادر جانی بدلیل عوارض و جراحاتی که در دوران دفاع مقدس بر بدنش وارد شد از بیماری های مختلف از جمله ناراحتی قلبی، ریوی و نخاعی رنج می برد. او به اتهام شرکت در تجمعات اعتراضی سال ۸۸ برای اولین بار در بهمن ماه همان سال بازداشت شد و سپس در دادگاه به سه سال حبس تعزیری محکوم شد. وی از اسفندماه سال گذشته در زندان اوین دوران محکومیت خود را می گذراند.
محمد ابراهیمی دیگر زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین است که از خونریزی و مشکل ریوی رنج می برد اما دادستانی تهران از انتقال او به بیمارستان جلوگیری می کند.
صدیقه زینلی، مادر محمد ابراهیمی با ابراز نگرانی از وضعیت فرزندش خاطرنشان می کند: “امروز روز ملاقات بود نتوانستم بروم و الان سه ، چهار ماه می شود که نتوانستم محمد را ببینم، مریض هستم و پا و کمرم درد می کند و نمیتوانم از اراک تا تهران بروم. نزدیک به سه سال است که شوهرم بعد از دیدن محمد در بیمارستان از ناراحتی سکته کرد و مرد. پسرم در زندان ، ازکتک هایی که به او زدند خیلی اذیت شد و الان پیر شده و خودم هم خیلی نگران محمدم و می خواهم بروم او را ببینم اما توانایی ندارم سه طبقه پله زندان را بالا بروم. در آخرین ملاقاتی هم که با محمد داشتم حالش خوب نبود و مریض بود. پیش مسئولین هم رفتم اما اصلا ما را نمی پذیرند.”
خانم زینلی از شیر زنانی است که در زمان دفاع مقدس همسر و پسرانش به شلمچه رفتند و با ایستادگی و صبوری بار زندگی را به تنهایی بر دوش کشید. او با افتخار از آن دوران تعریف می کند اما ناراحت است که چرا پس از سی سال محمدش بی گناه در زندان بسر می برد. خانم زینلی می گوید: “سه تا از پسرهایم جانباز هستند، زمان جنگ با پدرشان رفتند شلمچه. علی اکبر در جبهه دو پا و دو چشم خود را از دست داد و جانباز هفتاد درصد است، علی اصغر جانباز شیمیایی و مجتبی موجی است. الان خیلی ناراحت هستند از اینکه محمد را زندان انداخته اند.”
محمد ابراهیمی ۲۲ آذر ماه سال ۸۹ توسط ماموران اطلاعات در محل کارش بازداشت شد و در همان محل مورد ضرب و شتم قرار گرفت و سپس حدود هفت ماه در حالیکه خانواده اش از او بی خبر بودند در انفرادی بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین نگهداری شد. وی در این مدت تحت فشارهای روانی و جسمی قرار داشت. شکنجه هائی که در نهایت موجب انتقال او به آسایشگاه روانی امین آباد شد و دو ماه در آنجا بستری بود.
سید محمد ابراهیمی پس از مصاحبۀ خواهرش با رسانه ها و افشاگریش از شکنجه های وی به دادگاه انقلاب احضار و تهدید شد. این زندانی سیاسی تحت فشار بود تا خبرهائی را که در سایت های خبری دربارۀ شکنجه اش منتشر شده تکذیب کند اما وی از تکذیب این خبرها سر باز زد.
سید محمد ابراهیمی به اتهام ارتباط وی با مادران عزادار پارک لاله و ترتیب دادن جلسۀ دیدار این مادران با مهندس میرحسین موسوی به پنج سال حبس قطعی محکوم شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر