به نظر می رسد که روحانی را سودای آن است که به ترتیب عبارتند از:
۱ـ نظم بورکراتیک را به دولت برگرداند.
۲- مطابق این نظم به اقتصاد ایران سامانی دهد؛ سامانی که به دوره هاشمی نزدیک می شود. اگرچه نباید فراموش کرد که سیاست های اقتصادی تعدیل در جامعه ما بحران زا است، منتها اوضاع و احوال درحال حاضر چنان آشفته است که نظم بخشیدن به بوروکراسی دولت هم چندان آسان نیست؛ اوضاعی آن سان وخیم که احمد توکلی از جریان راست سنتی هم می گوید نظامیان باید پا از اقتصاد کشور وا پس کشند.
۳- گفتگوی هسته ای را پیش ببرد؛ از همین روست که از یک دیپلمات حرفه ای استفاده کرده است.
اما انتخاب رحمانی فضلی و مصطفی پور محمدی هم نشان از راهبرد اصلی روحانی دارد که قابل مطالعه است و هم نشان از انتخاب دشواری که وی کرده؛ انتخابی که هم نیش است و هم نوش. پس اجرای موفق این راهبرد مدیریت می خواهد.
اما چرا نوش است؟ برای اینکه وزارت دادگستری با قوه قضائیه ایران در رابطه است. این پست تشریفاتی است و وزیر قدرت مند و لابی کاری می خواهد که بتواند نقش دولت را در امور قضایی در حد قانون تثبیت کند. پور محمدی این نفوذ را دارد. اما نیش هم است چرا که معلوم نیست وی به حقوق شهر وندی، که دولت وعده آن راداده، وفادار است و حاضر است در این مورد به قوه قضائیه فشار آورد.
وزارت کشور هم با مجلس سر کار دارد، لذا اگر با مجلس تعامل داشته باشد راه برای انجام برنامه هایش باز است. این نوش ماجرا است. اما نیش آن این است که رحمانی فضلی تا چه میزان هم با برنامه مدنی و هم فضای باز سیاسی مورد ادعای دولت روحانی همراه است؟
از سوی دیگر معاونین رئیس جمهور از برخی وزرای انتخابی به جامعه مدنی و خواسته مردم نزدیک تر هستند. انتخاب معاونینی که باید وزیر می شدند نشان از اتخاذ راهبرد روحانی برای تعامل با راست سنتی دارد.
روحانی می داند که رای مردم در جامعه جنبشی ایران، برای نظام سیاسی در ایران تعیین کننده مستمر نیست، و گاهی به مرور زمان قابل نادیدن گرفتن هم می شود. در عوض او با مجلسی روبرو است که در دست راست سنتی است. همان راست سنتی که در بازی قدرت، از سوی راست افراطی تحقیر شده و در انتخابات اخیر حتی نتوانست نماینده خود را در انتخابات داشته باشد. این جریاناز راست افراطی دل خوش نیست، اما راست خلاصه راست است و دیدگاه هایی دارد که با آزادی های مدنی و سیاسی همراه نیست. اما موقعیت راست سنتی روحانی را وا داشته است که در کابینه به حضور راست سنتی تمایل پیدا کند تا در مجلس و در بیت رهبری پایگاهی برای اعمال سیاست های خود داشته باشد. تا این جا رفتار او قابل درک است. وی می داند که نظامیان را با کمک راست سنتی می تواند کنار بزند. او تکنوکرات ها را که با خود دارد و بخشی از اصلاح طلبان را هم همراه خویش کرده، اما برای تعامل با مجلس و بیت رهبری به راست سنتی نیاز دارد تا از هجوم راست افراطی در امان بماند.
در ترکیب کابینه نشانی که هویدا است همانا رفتار دیپلماتیک است که روحانی به خرج داده است. وی هم از تناسب قوای قدرت در درون نظام خبر دارد و هم می داند که اگر فضا را خاکستری کند، از پس راست ایران بر نخواهد آمد، چرا که همه چیز در اختیار این جریان است. راست افراطی توان مانور دارد و اگر با راست همراه شود اوضاع را در اختیار می گیرد. در سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ این اتفاق افتاد.
کابینه، مردم و راهبرد روحانی
اما حالا روحانی با این چینش کابینه می تواند مردم حامی خود و بخصوص جوانان را راضی کند؟
مهمترین چالش روحانی با اتخاد راهبرد شکاف درمیان راست با راست افراطی است. استدلال اتخاذ این تصمیم هم تجربه دوره اصلاحات است که راست افراطی با راست میان دار شدند. در نتیجه وی برای انداختن این شکاف چینش کابینه را سامان داده است.
حال باید دید که با مردم و جامعه مدنی چه خواهد کرد؟ آیا راست سنتی با برنامه وی حاضر به همراهی است یا نه؟ بخصوص رفتار وزارتخا نه های کشور و اطلاعات و علوم و ارشاد در این مورد بیشتر مورد توجه هستند.
اما روحانی برنامه ای ارائه کرده است. شاید توجه وی به آن است که بهبود اوضاع اقتصادی می تواند شرایط را به نفع او در میان مردم تغییر دهد ولی حتی اگر در بعضی از امور فرهنگی یا سیاسی توان گشایش در امور را نداشته باشد؟ بی گمان این برداشت یا تلقی وی مشکل ساز خواهد بود چرا که اجرای برنامه وی ملاک راست گویی وی خواهد بود.
درست است که تیز هوشی در شکاف انداختن میان راست سنتی و راست افراطی یک راهبرد است اما اجرای برنامه های روحانی یک هدف و وظیفه است و راهبرد باید در خدمت هدف قرار بگیرد. در این باره می توان با راهگشایی و مدد از جامعه مدنی ایران حکومت را وادار به نرمش کرد. روحانی در این راه هم ابزار مناسبی دارد و هم قوانین مناسب برای تکیه کردن به آن، که می تواند به کار گیرد. او به صدای بلند اما نه تند، به مردم برای گوشزد کردن اجرای برنامه هایش نیاز دارد؛ صدایی که هم هسته سخت قدرت در ایران آن را بشنود وهم وزرای راست آن را خوب درک کنند. در این صورت است که راهبرد روحانی کامیاب خواهد شد
۱ـ نظم بورکراتیک را به دولت برگرداند.
۲- مطابق این نظم به اقتصاد ایران سامانی دهد؛ سامانی که به دوره هاشمی نزدیک می شود. اگرچه نباید فراموش کرد که سیاست های اقتصادی تعدیل در جامعه ما بحران زا است، منتها اوضاع و احوال درحال حاضر چنان آشفته است که نظم بخشیدن به بوروکراسی دولت هم چندان آسان نیست؛ اوضاعی آن سان وخیم که احمد توکلی از جریان راست سنتی هم می گوید نظامیان باید پا از اقتصاد کشور وا پس کشند.
۳- گفتگوی هسته ای را پیش ببرد؛ از همین روست که از یک دیپلمات حرفه ای استفاده کرده است.
اما انتخاب رحمانی فضلی و مصطفی پور محمدی هم نشان از راهبرد اصلی روحانی دارد که قابل مطالعه است و هم نشان از انتخاب دشواری که وی کرده؛ انتخابی که هم نیش است و هم نوش. پس اجرای موفق این راهبرد مدیریت می خواهد.
اما چرا نوش است؟ برای اینکه وزارت دادگستری با قوه قضائیه ایران در رابطه است. این پست تشریفاتی است و وزیر قدرت مند و لابی کاری می خواهد که بتواند نقش دولت را در امور قضایی در حد قانون تثبیت کند. پور محمدی این نفوذ را دارد. اما نیش هم است چرا که معلوم نیست وی به حقوق شهر وندی، که دولت وعده آن راداده، وفادار است و حاضر است در این مورد به قوه قضائیه فشار آورد.
وزارت کشور هم با مجلس سر کار دارد، لذا اگر با مجلس تعامل داشته باشد راه برای انجام برنامه هایش باز است. این نوش ماجرا است. اما نیش آن این است که رحمانی فضلی تا چه میزان هم با برنامه مدنی و هم فضای باز سیاسی مورد ادعای دولت روحانی همراه است؟
از سوی دیگر معاونین رئیس جمهور از برخی وزرای انتخابی به جامعه مدنی و خواسته مردم نزدیک تر هستند. انتخاب معاونینی که باید وزیر می شدند نشان از اتخاذ راهبرد روحانی برای تعامل با راست سنتی دارد.
روحانی می داند که رای مردم در جامعه جنبشی ایران، برای نظام سیاسی در ایران تعیین کننده مستمر نیست، و گاهی به مرور زمان قابل نادیدن گرفتن هم می شود. در عوض او با مجلسی روبرو است که در دست راست سنتی است. همان راست سنتی که در بازی قدرت، از سوی راست افراطی تحقیر شده و در انتخابات اخیر حتی نتوانست نماینده خود را در انتخابات داشته باشد. این جریاناز راست افراطی دل خوش نیست، اما راست خلاصه راست است و دیدگاه هایی دارد که با آزادی های مدنی و سیاسی همراه نیست. اما موقعیت راست سنتی روحانی را وا داشته است که در کابینه به حضور راست سنتی تمایل پیدا کند تا در مجلس و در بیت رهبری پایگاهی برای اعمال سیاست های خود داشته باشد. تا این جا رفتار او قابل درک است. وی می داند که نظامیان را با کمک راست سنتی می تواند کنار بزند. او تکنوکرات ها را که با خود دارد و بخشی از اصلاح طلبان را هم همراه خویش کرده، اما برای تعامل با مجلس و بیت رهبری به راست سنتی نیاز دارد تا از هجوم راست افراطی در امان بماند.
در ترکیب کابینه نشانی که هویدا است همانا رفتار دیپلماتیک است که روحانی به خرج داده است. وی هم از تناسب قوای قدرت در درون نظام خبر دارد و هم می داند که اگر فضا را خاکستری کند، از پس راست ایران بر نخواهد آمد، چرا که همه چیز در اختیار این جریان است. راست افراطی توان مانور دارد و اگر با راست همراه شود اوضاع را در اختیار می گیرد. در سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ این اتفاق افتاد.
کابینه، مردم و راهبرد روحانی
اما حالا روحانی با این چینش کابینه می تواند مردم حامی خود و بخصوص جوانان را راضی کند؟
مهمترین چالش روحانی با اتخاد راهبرد شکاف درمیان راست با راست افراطی است. استدلال اتخاذ این تصمیم هم تجربه دوره اصلاحات است که راست افراطی با راست میان دار شدند. در نتیجه وی برای انداختن این شکاف چینش کابینه را سامان داده است.
حال باید دید که با مردم و جامعه مدنی چه خواهد کرد؟ آیا راست سنتی با برنامه وی حاضر به همراهی است یا نه؟ بخصوص رفتار وزارتخا نه های کشور و اطلاعات و علوم و ارشاد در این مورد بیشتر مورد توجه هستند.
اما روحانی برنامه ای ارائه کرده است. شاید توجه وی به آن است که بهبود اوضاع اقتصادی می تواند شرایط را به نفع او در میان مردم تغییر دهد ولی حتی اگر در بعضی از امور فرهنگی یا سیاسی توان گشایش در امور را نداشته باشد؟ بی گمان این برداشت یا تلقی وی مشکل ساز خواهد بود چرا که اجرای برنامه وی ملاک راست گویی وی خواهد بود.
درست است که تیز هوشی در شکاف انداختن میان راست سنتی و راست افراطی یک راهبرد است اما اجرای برنامه های روحانی یک هدف و وظیفه است و راهبرد باید در خدمت هدف قرار بگیرد. در این باره می توان با راهگشایی و مدد از جامعه مدنی ایران حکومت را وادار به نرمش کرد. روحانی در این راه هم ابزار مناسبی دارد و هم قوانین مناسب برای تکیه کردن به آن، که می تواند به کار گیرد. او به صدای بلند اما نه تند، به مردم برای گوشزد کردن اجرای برنامه هایش نیاز دارد؛ صدایی که هم هسته سخت قدرت در ایران آن را بشنود وهم وزرای راست آن را خوب درک کنند. در این صورت است که راهبرد روحانی کامیاب خواهد شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر