تقاطع - عبدالرضا احمدی:
شاید بیراه نباشد اگر انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ را یکی از پیچیدهترین انتخابات در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ایران نامید. در این انتخابات چه آنان که در انتخابات شرکت کردند و چه آنان که انتخابات را تحریم کردند، هر کدام با دغدغهای مشترک راهی دوگانه را پیمودند؛ تحریمیها پای منطق را به میان میآوردند و دیگران را از وارد شدن به ورطهای که حاصلش تنها بقای جمهوری خواهد بود که جز قرائت اسلامی قرائتی را برنمی تابد بر حذر داشتند و رایدهندگان، امید به خواندن رای را عامل مهم برای شرکت در انتخابات بیان نمودند، تا در نهایت تمام بیم و امیدها، شخصی به ریاست جمهوری انتخاب شود که بسیاری به عملکردش در این مقام امیدوارند.
اما اگر در انتخاباتی که به دعوت آقای خامنهای، خودی و غیر خودی نداشت و مخالف و موافق برای حفظ یکپارچگی کشورشان به آن دعوت شدهاند، امیدی برای تغییر باشد، راه تحقق آن امید چیست. شروین نکویی، جامعهشناس و روزنامهنگار، ضمن بررسی انتخابات ۹۲ به جایگاه مطالبهمحوری توسط فعالان مدنی و سیاسی میپردازد. او معتقد است نه تنها آقای روحانی، بلکه آقای خامنهای نیز باید مخاطب مطالبات باشد. وی میگوید راه تحقق تغییر و اصلاح در حکومت را تنها مطالبهمحوری جامعه مدنی و شهروندان است.
روحانی و جنبش سبز
شروین نکویی در خصوص «انتخابات ریاست جمهوری و مطالبه مردم» میگوید: «به نظرم خیلی زود است برای آنکه قضاوت کنیم چه عواملی روحانی را برنده نهایی انتخابات کرد و انتخاب روحانی چه تبعاتی را به همراه خواهد داشت، شاید نباید از اثر تحریمها به عنوان ابزاری موفق غافل ماند تا جایی که آقای خامنهای تنها دوروز قبل از انتخابات از همه واجدان رای خواست تا رای دهند، چه آنان که به نظام معتقدند و چه آنان که مخالف نظاماند. همچنین میتوان چند پارگی قدرت در ایران را نیز از دلایل دیگر انتخاب روحانی دانست. اما در کنار این عوامل، اتفاقی که صورت گرفته عقبنشینی خامنهای است. از این حیث نتیجه انتخابات را میتوان به عنوان اقدامی سمبلیک دید، اقدامی برای اعلا م آتشبس! بنابراین اگر شرکت مردم در پاسخ به آن دعوت باشد، در پس این شرکت حقی نهفته است، که اکنون باید در قالب مطالبه از آقای خامنهای طلب شود.»
وی ادامه میدهد: «از طرفی آقای روحانی چه دوست داشته باشد یا نه، باید بپذیرد که رای او تا حد زیادی به جنبش سبز و سمپاتی مردم به هر فردی که به نوعی با این جنبش نزدیکی دارند، تکیه دارد. و از این رو به حق میتوان مطالباتی را که قبل از انتخاب روحانی روی میز جنبش سبز مطرح بود، دوباره طرح کرد.»
گسترش جامعه مدنی و فرهنگ دموکرات لیبرالی به عنوان اصلیترین مطالبات
آقای نکویی در خصوص «اولویت مطالباتی که باید در دولت یازدهم مورد توجه قرار گیرد» نیز چنین میگوید: «بخش عمدهی کسانی که در ایران به دنبال تغییرند، حال چه تغییر رژیم و یا اصلاحات در رژیم میتوانند در یک حداقلهایی به اجماع برسند. که به نظر من یکی از این حداقلها تحقق جامعه مدنی منطبق بر فرهنگ دموکراتیک لیبرال است. به عقیده من گسترش جامه مدنی و ترویج فرهنگ دموکراتیک لیبرالی از نگاه یک جنبش سبزی میتواند در اولویت باشد. البته این مطالبات نباید تنها به روحانی ختم شود بلکه همانطور که گفتم باید این بار با اقای خامنهای هم وارد دیالوگ شد. در این روزهای اخیر با هشدارهای اژهای و یا آخرین صحبت صادق لاریجانی در مورد اینکه «افعیهای فتنه ۸۸ کشور در ایران جایی ندارند» در واقع این خطر را که در زمان آقای خاتمی هم یکی از موانع تحقق مطالبات بود، یادآوری کرد.»
این روزنامهنگار میافزاید: «آقای خامنهای با توسل به قوه قضاییه معمولا جلوی اقداماتی را که میتواند به گشایشی در فضای کشور بیانجامد میگیرد؛ به جز تجربه دوران آقای خاتمی همین سخنان آقای اژهای و لاریجانی که به آن اشاره کردم نمونهای از مانعتراشی هاست. بنابراین برای مهار چنین مانعی همانطور که گفتم یکی از روشها میتواند مطالبه خواستن از آقای خامنهای باشد.»
تابوشکنی مخملباف و نوریزاد
آقای نکویی در خصوص «عوامل موثر برای موفقیت در مطالبات» خاطرنشان میکند: «حکومت اسلامی نه تنها ایدلوژیک است که فرهنگ ایدلوژیکی را که تکیه بر بخش ارتجاعی فرهنگ ما دارد، ساخته و پرورش داده است و اکنون زمان آن است که این تابوها شکسته شود. تابوهایی که مربوط به رابطه ایران و جهان و یا روابط فردی و جامعهشناسی است. جامعه مدنی امروز باید از اقداماتی مانند سفر محسن مخملباف به اسراییل و اقدام نوریزاد در دلجویی از شهروندان بهاییمان حمایت کند.»
او با اشاره به اینکه «دانشجویان و فعالان زنان و وکلای حقوقبشر به عنوان بخشهایی از جامعه مدنی، حامل مطالبات جنبش سبز نیز هستند» کارگرها و اقلیتها را از جمله گروههایی میداند که میتوانند در تغییرات دموکراتیک کمک کنند.
به گفتهی نکویی، یکی از عوامل فعال شدن این گروهها ایجاد امنیت در فعالیت است: «شاید دیالوگ با جامعه روحانیت شیعه و سپاه پاسداران بتواند بخشی از این فضا را ایجاد نماید.»
او همچنین در خصوص «نوع مطالبات» میافزاید: «فعالیت آزادانه نهادهای صنفی، حذف ممیزی از حوزهی کتاب، سینما و روزنامهها و لغو ضرورت صدور مجوز در این حوزهها از سوی وزارت ارشاد و نهادهای دولتی و رفع فیلترینگ اینترنت، تلاش برای تاسیس تلویزیونهای خصوصی و حمایت از مطبوعات، بازگرداندن دانشجویان محروم از تحصیل به دانشگاهها، توقف فرایند ستارهدار کردن دانشجویان و لغو تفکیک جنسیتی در محیطهای آموزشی هم از مطالباتی است که میتوان در دولت جدید مطرح و پیگیری نمود.»
کمپین “نه به تحریم” تنها یک فرصتطلبی است
وی در خصوص «درخواست دولت از مردم برای پیوستن به کمپینهای علیه تحریم» میگوید: «من، خامنهای را فردی با روحیات ماکیاولی میدانم. برای او قدرت و حفظ قدرت بسیار مهم است. از همین روی برای دستیابی به قدرت و یا حفظ آن مدام بازی میکند و برای آنکه ما مغلوب و وسیلهای برای تحقق خواستههای آقای خامنهای نشویم باید در برابر هر درخواستی و اقدامی از سوی او مطالبهای را مطرح کنیم، به طور مثال همانطور که گفتم در حال حاضر مخالفان و موافقان نظام بنا به گفتههای پیش از انتخابات آقای خامنهای حقی دارند و هنوز حاکمیت، مطالبه آنان را که میتواند آزادی رهبران جنبش سبز باشد، برآورده نکرده است.»
شروین نکویی در پایان تاکید میکند که «مردم بنا به حرف آقایان خاتمی و رفسنجانی به روحانی رای دادهاند و این اولین اقدامی است که شهروندان انجام دادهاند و حال نوبت دولتمردان ایران است که خودی نشان دهند در جهت برآورده کردن برخی مطالبات و چنانچه این خواستهها برآورده شود میتوانند از مردم بخواهند کمک کنند تا تحریمها را با تهیه طومار و کمپین لغو کنند. وقتی هنوز اتفاقی مثبتی از طرف حکومت رخ نداده است، مردم هم نباید از چنین خواستهایی که تنها به قدرت گرفتن آقای خامنهای میانجامد توجهی کنند».
شاید بیراه نباشد اگر انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ را یکی از پیچیدهترین انتخابات در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ایران نامید. در این انتخابات چه آنان که در انتخابات شرکت کردند و چه آنان که انتخابات را تحریم کردند، هر کدام با دغدغهای مشترک راهی دوگانه را پیمودند؛ تحریمیها پای منطق را به میان میآوردند و دیگران را از وارد شدن به ورطهای که حاصلش تنها بقای جمهوری خواهد بود که جز قرائت اسلامی قرائتی را برنمی تابد بر حذر داشتند و رایدهندگان، امید به خواندن رای را عامل مهم برای شرکت در انتخابات بیان نمودند، تا در نهایت تمام بیم و امیدها، شخصی به ریاست جمهوری انتخاب شود که بسیاری به عملکردش در این مقام امیدوارند.
اما اگر در انتخاباتی که به دعوت آقای خامنهای، خودی و غیر خودی نداشت و مخالف و موافق برای حفظ یکپارچگی کشورشان به آن دعوت شدهاند، امیدی برای تغییر باشد، راه تحقق آن امید چیست. شروین نکویی، جامعهشناس و روزنامهنگار، ضمن بررسی انتخابات ۹۲ به جایگاه مطالبهمحوری توسط فعالان مدنی و سیاسی میپردازد. او معتقد است نه تنها آقای روحانی، بلکه آقای خامنهای نیز باید مخاطب مطالبات باشد. وی میگوید راه تحقق تغییر و اصلاح در حکومت را تنها مطالبهمحوری جامعه مدنی و شهروندان است.
روحانی و جنبش سبز
شروین نکویی در خصوص «انتخابات ریاست جمهوری و مطالبه مردم» میگوید: «به نظرم خیلی زود است برای آنکه قضاوت کنیم چه عواملی روحانی را برنده نهایی انتخابات کرد و انتخاب روحانی چه تبعاتی را به همراه خواهد داشت، شاید نباید از اثر تحریمها به عنوان ابزاری موفق غافل ماند تا جایی که آقای خامنهای تنها دوروز قبل از انتخابات از همه واجدان رای خواست تا رای دهند، چه آنان که به نظام معتقدند و چه آنان که مخالف نظاماند. همچنین میتوان چند پارگی قدرت در ایران را نیز از دلایل دیگر انتخاب روحانی دانست. اما در کنار این عوامل، اتفاقی که صورت گرفته عقبنشینی خامنهای است. از این حیث نتیجه انتخابات را میتوان به عنوان اقدامی سمبلیک دید، اقدامی برای اعلا م آتشبس! بنابراین اگر شرکت مردم در پاسخ به آن دعوت باشد، در پس این شرکت حقی نهفته است، که اکنون باید در قالب مطالبه از آقای خامنهای طلب شود.»
وی ادامه میدهد: «از طرفی آقای روحانی چه دوست داشته باشد یا نه، باید بپذیرد که رای او تا حد زیادی به جنبش سبز و سمپاتی مردم به هر فردی که به نوعی با این جنبش نزدیکی دارند، تکیه دارد. و از این رو به حق میتوان مطالباتی را که قبل از انتخاب روحانی روی میز جنبش سبز مطرح بود، دوباره طرح کرد.»
گسترش جامعه مدنی و فرهنگ دموکرات لیبرالی به عنوان اصلیترین مطالبات
آقای نکویی در خصوص «اولویت مطالباتی که باید در دولت یازدهم مورد توجه قرار گیرد» نیز چنین میگوید: «بخش عمدهی کسانی که در ایران به دنبال تغییرند، حال چه تغییر رژیم و یا اصلاحات در رژیم میتوانند در یک حداقلهایی به اجماع برسند. که به نظر من یکی از این حداقلها تحقق جامعه مدنی منطبق بر فرهنگ دموکراتیک لیبرال است. به عقیده من گسترش جامه مدنی و ترویج فرهنگ دموکراتیک لیبرالی از نگاه یک جنبش سبزی میتواند در اولویت باشد. البته این مطالبات نباید تنها به روحانی ختم شود بلکه همانطور که گفتم باید این بار با اقای خامنهای هم وارد دیالوگ شد. در این روزهای اخیر با هشدارهای اژهای و یا آخرین صحبت صادق لاریجانی در مورد اینکه «افعیهای فتنه ۸۸ کشور در ایران جایی ندارند» در واقع این خطر را که در زمان آقای خاتمی هم یکی از موانع تحقق مطالبات بود، یادآوری کرد.»
این روزنامهنگار میافزاید: «آقای خامنهای با توسل به قوه قضاییه معمولا جلوی اقداماتی را که میتواند به گشایشی در فضای کشور بیانجامد میگیرد؛ به جز تجربه دوران آقای خاتمی همین سخنان آقای اژهای و لاریجانی که به آن اشاره کردم نمونهای از مانعتراشی هاست. بنابراین برای مهار چنین مانعی همانطور که گفتم یکی از روشها میتواند مطالبه خواستن از آقای خامنهای باشد.»
تابوشکنی مخملباف و نوریزاد
آقای نکویی در خصوص «عوامل موثر برای موفقیت در مطالبات» خاطرنشان میکند: «حکومت اسلامی نه تنها ایدلوژیک است که فرهنگ ایدلوژیکی را که تکیه بر بخش ارتجاعی فرهنگ ما دارد، ساخته و پرورش داده است و اکنون زمان آن است که این تابوها شکسته شود. تابوهایی که مربوط به رابطه ایران و جهان و یا روابط فردی و جامعهشناسی است. جامعه مدنی امروز باید از اقداماتی مانند سفر محسن مخملباف به اسراییل و اقدام نوریزاد در دلجویی از شهروندان بهاییمان حمایت کند.»
او با اشاره به اینکه «دانشجویان و فعالان زنان و وکلای حقوقبشر به عنوان بخشهایی از جامعه مدنی، حامل مطالبات جنبش سبز نیز هستند» کارگرها و اقلیتها را از جمله گروههایی میداند که میتوانند در تغییرات دموکراتیک کمک کنند.
به گفتهی نکویی، یکی از عوامل فعال شدن این گروهها ایجاد امنیت در فعالیت است: «شاید دیالوگ با جامعه روحانیت شیعه و سپاه پاسداران بتواند بخشی از این فضا را ایجاد نماید.»
او همچنین در خصوص «نوع مطالبات» میافزاید: «فعالیت آزادانه نهادهای صنفی، حذف ممیزی از حوزهی کتاب، سینما و روزنامهها و لغو ضرورت صدور مجوز در این حوزهها از سوی وزارت ارشاد و نهادهای دولتی و رفع فیلترینگ اینترنت، تلاش برای تاسیس تلویزیونهای خصوصی و حمایت از مطبوعات، بازگرداندن دانشجویان محروم از تحصیل به دانشگاهها، توقف فرایند ستارهدار کردن دانشجویان و لغو تفکیک جنسیتی در محیطهای آموزشی هم از مطالباتی است که میتوان در دولت جدید مطرح و پیگیری نمود.»
کمپین “نه به تحریم” تنها یک فرصتطلبی است
وی در خصوص «درخواست دولت از مردم برای پیوستن به کمپینهای علیه تحریم» میگوید: «من، خامنهای را فردی با روحیات ماکیاولی میدانم. برای او قدرت و حفظ قدرت بسیار مهم است. از همین روی برای دستیابی به قدرت و یا حفظ آن مدام بازی میکند و برای آنکه ما مغلوب و وسیلهای برای تحقق خواستههای آقای خامنهای نشویم باید در برابر هر درخواستی و اقدامی از سوی او مطالبهای را مطرح کنیم، به طور مثال همانطور که گفتم در حال حاضر مخالفان و موافقان نظام بنا به گفتههای پیش از انتخابات آقای خامنهای حقی دارند و هنوز حاکمیت، مطالبه آنان را که میتواند آزادی رهبران جنبش سبز باشد، برآورده نکرده است.»
شروین نکویی در پایان تاکید میکند که «مردم بنا به حرف آقایان خاتمی و رفسنجانی به روحانی رای دادهاند و این اولین اقدامی است که شهروندان انجام دادهاند و حال نوبت دولتمردان ایران است که خودی نشان دهند در جهت برآورده کردن برخی مطالبات و چنانچه این خواستهها برآورده شود میتوانند از مردم بخواهند کمک کنند تا تحریمها را با تهیه طومار و کمپین لغو کنند. وقتی هنوز اتفاقی مثبتی از طرف حکومت رخ نداده است، مردم هم نباید از چنین خواستهایی که تنها به قدرت گرفتن آقای خامنهای میانجامد توجهی کنند».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر