من ازباب این که به روحانیت خردمند و با فرهنگ و آزاد ارادت دارم، وازباب این که می خواهم این ساحتِ روشنفکرِ روشنگرای ازآلودگی های متنوعِ صنفی ای که ازدیربازگرفتارش شده مبرا باشد، پیشنهاد می کنم ازاین به بعد به هیچ آخوندی وبه هیچ مرجع تقلیدی پول ندهیم.
می دانم که این پیشنهاد من با مشقات ونفرت های متعددی همراه خواهد شد، اما چه باک اگرکه درمسیرزدودن این آلودگی ها وسالم سازی فضای دین پژوهی وتبلیغ از فضولاتِ بویناکِ پولی، بارانی ازلطمه ها وناسزاها برمن ببارد. ویا مرا درسیبل دشمنیِ با روحانیت قراردهند وبه ضرب یک فتوای دم دست کارم بسازند. که: آخوندهای سنتی ما ازهرچه بگذرند ازپول جاری ای که ازدم درِ خانه ی شان می گذرد نمی گذرند. ومی گویم: همین پول گرایی آخوندهای ما بوده است که درگذرزمان، و درهیبت معارف دینی، اما به صورت توصیه وگرایش وفتوا به میان مردمان راه یافته وکارهای نباید را سامان بخشوده است.
این نوشته ی من ممکن است بسیاری ازروحانیان ومراجع را از من برنجاند. پیش تراما بگویم وبگذرم که من با همه ی اختلافهای بنیادینی که با روحانیان سنتیِ جامانده درسده های دورتاریخ دارم که شوربختانه حضورشان به این سوی دیوار واماندگیِ ما افتاده، با روحانیان ومراجعِ عقل گرا و فکور و مردمی همدلم. آنانی که پیش وبیش ازمسلمانیِ مخاطبان خود، به انسانیت وانسان بودن مردم مصرّ و متمایلند.
پس بی واهمه، به خودم، به شما، وبه همان روحانیان سنتیِ جامانده درسده های دورتاریخ که امروزه ازپس معرکه های جهالت سربرآورده اند وبرای ما عربده های اسلامی سرمی دهند، می گویم: فرهنگ خام خواری ومفت خواری را آخوندهای ما باب کرده اند، وگرنه هیچ یک ازیکصد وبیست وچهار هزار پیامبرخدا وچهارده معصوم شیعه ونام آوران عرصه ی دین، برای نشرمعارف الهی ازاحدی پول نگرفتند. پیامبران وامامان ما درراه نشردین، آسیب ها دیدند وزخم ها خوردند وهزارانشان ازدم تیغ معاندان گذرانده شدند اما یک نفرشان بخاطرآنهمه مرارت وزحمت ازکسی سکه ای ولقمه ای نگرفت.
من متحیرم که این دکان با چه ظرافتی به سود ملاهای تاریخیِ ما دایرشده وهمچنان رونق وبساط مفت خواری خود را حفظ کرده است. شما پدری را مجسم کنید که درهمین امسالِ ایرانِ خودمان، دوفرزندش را یکی به دبیرستان ودیگری را به حوزه ی علمیه می فرستد. که تا اولی مهندس ومعلم ومتخصص وپزشک شود ودیگری طلبه ی علوم دینی ومنبری ومرجع تقلید. ثبت نام اولی درهردبیرستان، وادامه ی تحصیل اودرهرمقطع، با کلی هزینه ی متداول همراه است اما دومی بمحض ورود به حوزه ی علمیه، شهریه و مستمریِ نقد دریافت می کند تا درهمان قدمهای نخست به آداب تکدی گری خو بگیرد وبه درد مفت خواری مبتلا شود وبدان عادت کند.
من می گویم: چه ایرادی دارد این پدری که می خواهد پسرش روحانی شود – درست مثل فرزند دیگرش – هزینه های تحصیل او را نیز خود متقبل گردد؟ اگرما بتوانیم ازاین گذرگاه مختصرِ پولی عبورکنیم، وخودمان خرج تحصیل فرزندانمان را دربخش معارف وعلوم دینی بپردازیم، می توانیم باب پول دادن به مراجع تقلید را بطورکلی ببندیم ودرِاین دکان چهارنبش را، ودهانه ی این چاه دهان گشوده وسیری ناپذیررا گِل بگیریم.
من با صدای بلند اعلام می دارم: روحانیان وملاها وآخوندهای ما، اگربخاطرلیاقت ودانش وتخصص شان درجایی مشغول بکارند ومسئولیتی دارند ودرهمان مسئولیت نیزپاسخگوی افعال خویش اند، وبخاطراین مسئولیت وپاسخگویی مزدی نیزدریافت می کنند، بخورند که مزدشان حلال وطیب وطاهراست. نوش جانشان. اما اگرصرفاً بخاطرتبلیغ دین ونشرمعارف وآموزش احکام ومسخره ترازهمه: بخاطر پیشنمازی، ازمردم وازدستگاههای بی دروپیکرجمهوری اسلامی پول می گیرند، بدانند که این پول گرفتن ها حرام اندرحرام است چرا که روش ارتزاق دینی مطلقاً درسیره ی رسولان الهی نبوده واختراعی است برای دوشیدن مردمی که به دروغ فهم کرده اند خدا را و نمایندگی خدا را می شود در لباس روحانیان محصور دید.
اگریک روز– آری یک روز- مردم تصمیم بگیرند که به مراجع وروحانیان پولی ندهند، درهمان روزهای نخست می شود به میزان راستگویی ودرستکاری وخداجویی وخداباوری ودین پژوهی و خداخواهی وحسین خواهی وزینب گراییِ روحانیان ومراجع پی برد. که: تا کجاها حاضرند بدون این که پولی ازمردم بگیرند، ازخود وجوانی وعمرواستعداد وداروندارخود برای فهمِ ایمانیِ مردم مایه بگذارند. من اما می گویم: اگریک روز– آری اگریک روز – بساط پرداخت پول به روحانیان ومراجع برچیده شود، بسیاری ازروحانیان ومراجع با شتاب ازلباس وریش وتسبیح فاصله می گیرند. که: هم لباس وهم ریش وهم تسبیح، برای بسیاری ازاینان، به آذینِ یک دکانِ کسب می ماند ولاغیر. راستی درکجای عقل وقرآن واسلام آمده است که: گیرنده ی خمس وزکات، روحانیان ومراجع تقلیدند؟
باردیگرمی گویم که من دراین نوشته، هرگزنخواسته ام حساب روحانیان ودین پژوهان ومراجع اندک اما فهیم ودرستکاری را که ازراههای غیرتبلیغ به تأمین معاش خود همت می کنند، با روحانیان ومراجع سنتی ومفت خوارمان یکی کرده باشم. که اینان، به دایره ی فهم مخاطبان خود بها می دهند اما مفت خواران سنتی، ازفهم مخاطبان خود گریزمی کنند
می دانم که این پیشنهاد من با مشقات ونفرت های متعددی همراه خواهد شد، اما چه باک اگرکه درمسیرزدودن این آلودگی ها وسالم سازی فضای دین پژوهی وتبلیغ از فضولاتِ بویناکِ پولی، بارانی ازلطمه ها وناسزاها برمن ببارد. ویا مرا درسیبل دشمنیِ با روحانیت قراردهند وبه ضرب یک فتوای دم دست کارم بسازند. که: آخوندهای سنتی ما ازهرچه بگذرند ازپول جاری ای که ازدم درِ خانه ی شان می گذرد نمی گذرند. ومی گویم: همین پول گرایی آخوندهای ما بوده است که درگذرزمان، و درهیبت معارف دینی، اما به صورت توصیه وگرایش وفتوا به میان مردمان راه یافته وکارهای نباید را سامان بخشوده است.
این نوشته ی من ممکن است بسیاری ازروحانیان ومراجع را از من برنجاند. پیش تراما بگویم وبگذرم که من با همه ی اختلافهای بنیادینی که با روحانیان سنتیِ جامانده درسده های دورتاریخ دارم که شوربختانه حضورشان به این سوی دیوار واماندگیِ ما افتاده، با روحانیان ومراجعِ عقل گرا و فکور و مردمی همدلم. آنانی که پیش وبیش ازمسلمانیِ مخاطبان خود، به انسانیت وانسان بودن مردم مصرّ و متمایلند.
پس بی واهمه، به خودم، به شما، وبه همان روحانیان سنتیِ جامانده درسده های دورتاریخ که امروزه ازپس معرکه های جهالت سربرآورده اند وبرای ما عربده های اسلامی سرمی دهند، می گویم: فرهنگ خام خواری ومفت خواری را آخوندهای ما باب کرده اند، وگرنه هیچ یک ازیکصد وبیست وچهار هزار پیامبرخدا وچهارده معصوم شیعه ونام آوران عرصه ی دین، برای نشرمعارف الهی ازاحدی پول نگرفتند. پیامبران وامامان ما درراه نشردین، آسیب ها دیدند وزخم ها خوردند وهزارانشان ازدم تیغ معاندان گذرانده شدند اما یک نفرشان بخاطرآنهمه مرارت وزحمت ازکسی سکه ای ولقمه ای نگرفت.
من متحیرم که این دکان با چه ظرافتی به سود ملاهای تاریخیِ ما دایرشده وهمچنان رونق وبساط مفت خواری خود را حفظ کرده است. شما پدری را مجسم کنید که درهمین امسالِ ایرانِ خودمان، دوفرزندش را یکی به دبیرستان ودیگری را به حوزه ی علمیه می فرستد. که تا اولی مهندس ومعلم ومتخصص وپزشک شود ودیگری طلبه ی علوم دینی ومنبری ومرجع تقلید. ثبت نام اولی درهردبیرستان، وادامه ی تحصیل اودرهرمقطع، با کلی هزینه ی متداول همراه است اما دومی بمحض ورود به حوزه ی علمیه، شهریه و مستمریِ نقد دریافت می کند تا درهمان قدمهای نخست به آداب تکدی گری خو بگیرد وبه درد مفت خواری مبتلا شود وبدان عادت کند.
من می گویم: چه ایرادی دارد این پدری که می خواهد پسرش روحانی شود – درست مثل فرزند دیگرش – هزینه های تحصیل او را نیز خود متقبل گردد؟ اگرما بتوانیم ازاین گذرگاه مختصرِ پولی عبورکنیم، وخودمان خرج تحصیل فرزندانمان را دربخش معارف وعلوم دینی بپردازیم، می توانیم باب پول دادن به مراجع تقلید را بطورکلی ببندیم ودرِاین دکان چهارنبش را، ودهانه ی این چاه دهان گشوده وسیری ناپذیررا گِل بگیریم.
من با صدای بلند اعلام می دارم: روحانیان وملاها وآخوندهای ما، اگربخاطرلیاقت ودانش وتخصص شان درجایی مشغول بکارند ومسئولیتی دارند ودرهمان مسئولیت نیزپاسخگوی افعال خویش اند، وبخاطراین مسئولیت وپاسخگویی مزدی نیزدریافت می کنند، بخورند که مزدشان حلال وطیب وطاهراست. نوش جانشان. اما اگرصرفاً بخاطرتبلیغ دین ونشرمعارف وآموزش احکام ومسخره ترازهمه: بخاطر پیشنمازی، ازمردم وازدستگاههای بی دروپیکرجمهوری اسلامی پول می گیرند، بدانند که این پول گرفتن ها حرام اندرحرام است چرا که روش ارتزاق دینی مطلقاً درسیره ی رسولان الهی نبوده واختراعی است برای دوشیدن مردمی که به دروغ فهم کرده اند خدا را و نمایندگی خدا را می شود در لباس روحانیان محصور دید.
اگریک روز– آری یک روز- مردم تصمیم بگیرند که به مراجع وروحانیان پولی ندهند، درهمان روزهای نخست می شود به میزان راستگویی ودرستکاری وخداجویی وخداباوری ودین پژوهی و خداخواهی وحسین خواهی وزینب گراییِ روحانیان ومراجع پی برد. که: تا کجاها حاضرند بدون این که پولی ازمردم بگیرند، ازخود وجوانی وعمرواستعداد وداروندارخود برای فهمِ ایمانیِ مردم مایه بگذارند. من اما می گویم: اگریک روز– آری اگریک روز – بساط پرداخت پول به روحانیان ومراجع برچیده شود، بسیاری ازروحانیان ومراجع با شتاب ازلباس وریش وتسبیح فاصله می گیرند. که: هم لباس وهم ریش وهم تسبیح، برای بسیاری ازاینان، به آذینِ یک دکانِ کسب می ماند ولاغیر. راستی درکجای عقل وقرآن واسلام آمده است که: گیرنده ی خمس وزکات، روحانیان ومراجع تقلیدند؟
باردیگرمی گویم که من دراین نوشته، هرگزنخواسته ام حساب روحانیان ودین پژوهان ومراجع اندک اما فهیم ودرستکاری را که ازراههای غیرتبلیغ به تأمین معاش خود همت می کنند، با روحانیان ومراجع سنتی ومفت خوارمان یکی کرده باشم. که اینان، به دایره ی فهم مخاطبان خود بها می دهند اما مفت خواران سنتی، ازفهم مخاطبان خود گریزمی کنند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر