۱۳۹۲ مرداد ۱۷, پنجشنبه

نامه نرگس محمدی به شیخ کروبی در حصر

پیر در حصر امروز و مرد در قدرت دیروزکه یقین امروز قدرتمندتر از دیروزید، از همسر محترم تان شنیدیم که در چنین شرایطی در حصر هم نگران گرفتاران و قربانیان ظلم هستید و برای شان دعا می کنید.نه بهره مندی از قدرت حکومت و نه نبودن در آن،مانع همدردی شما با گرفتاران و زندانیان نشده و این نشان از صداقت شما دارد.

یادتان نزد بسیاری گرامی است و بهانه های یادکردتان فراوان. لیکن امروز تکه پارچه ای متبرک از جامه کعبه، بهانه یاد کرد دیگری از شما عزیز در حصر شد.شما که اکنون در حصرید و محروم از حقوق اولیه یک انسان،نه انسان آزاد بلکه حتی از حقوق یک زندانی نیز محرومید،روزگاری در مسند قدرت و همراه و همدرد زندانیان و خانواده هایشان بودید.

روزی جمعی از خانواده های زندانیان به دیدارتان آمدیم. از سفر حج بر گشته بودید. خانواده ها نگران زندانیان بودند.سلول های انفرادی طولانی شده بود . مهندس سحابی پس از یک بیماری سخت به بیمارستان منتقل شده بود.ملاقات ها ماهها طول می کشید و بی خبری از آنها برای خانواده ها پر هراس و اضطراب بود. هر بار به دیدارتان می آمدیم با تماس های مکرر با مقامات قضایی و امنیتی بالاخره خبری از زندانیان به خانواده ها می دادید . گاه ملاقاتی فراهم می کردید و یا سفارش تماس تلفنی.به هر حال تا زندانیان در حبس بودند شما بی دریغ و پیوسته پی گیر وضعیت شان بودید و دفتر ریاست مجلس شورای اسلامی نه تنها به روی ما بلکه به روی تک تک خانواده های زندانیان باز بود.

در آن دیدار در روزهای گرم سال ۱۳۸۰ تحفه گرانقدری برای خانواده ها داشتید. جامه متبرک کعبه مقدس را که به رسم بزرگان از سوی مقامات عربستان تقدیم شما شده بود، به خانواده ها بخشیدید. پارچه ای سیاه و معطر به عطر خانه ای بر افراشته به دستهای ابراهیم. از دعاهای تان در آن سرزمین پاک برای زندانیان گفتید و خانواده ها را به صبر دعوت کردید.

۱۲ سال از آن زمان می گذرد و آن پارچه های متبرک بین بسیاری دست به دست شده است. آن پارچه های متبرک هنوز در سجاده های ما، خاطره آن روز در خاطر ما و البته زیباتر از آن خاطره ،یاد مهربانی های شما در دل های ماست.

به یاد دارم که برخی از مسئولان و حتی گروهی از جریانات سیاسی وابسته به حکومت شما را بارها از همراهی با خانواده ها و رسیدگی به اوضاع زندانیان بر حذر می داشتند .ولی این فشارها نه تنها شما را از همدردی و همراهی با زندانیان و خانواده هایشان باز نداشت بلکه برای پیگیری و حل مسائل زندانیان پایدارتر می کرد.

در آن روزهای سخت انتقاد برخی از حکومتی ها بر شما و فشار بر زندانیان در سلول های انفرادی افزایش می گرفت، اما شما در مقابل فضایی که علیه زندانیان ساخته شده بود و برانداز نامیده می شدند ، درهای مجلس را به روی خانواده ها ی بی پناه و مظلوم باز نگه داشتید و خود نیز با موضع گیری های شجاعانه و مدبرانه زندانیان را نه برانداز بلکه منتقد نامیدید.یقین در فضایی که زندانیان از سوی بخشی از حکومت برانداز نامیده می شدند و اطلاعیه های شدید اللحن از سوی مراجع قضایی در رسانه های عمومی حکومتی اعلام می شد و در حالی که شما یکی از سران نظام بودید ، مواجهه و موضع گیری خلاف سیاست اتخاذ شده علیه زندانیان، امری آسان نبود.

این روزها شما در رنج بیماری هستید و این ایام بر شما سخت می گذرد و خوب می دانیم که تحمل درد بیماری در تنهایی و محرومیت چقدر دشوار است. توان و همت ما در همراهی با خانواده محترم تان بسیار اندک و ناچیز بوده و شرمسار از این بی همتی و ناتوانی هستیم.

پیر در حصر امروز و مرد در قدرت دیروزکه یقین امروز قدرتمندتر از دیروزید، از همسر محترم تان شنیدیم که در چنین شرایطی در حصر هم نگران گرفتاران و قربانیان ظلم هستید و برای شان دعا می کنید.نه بهره مندی از قدرت حکومت و نه نبودن در آن،مانع همدردی شما با گرفتاران و زندانیان نشده و این نشان از صداقت شما دارد.

صدا و تلاش شما در حمایت از زندانیان مظلوم و خانواده های شان هرگز فراموش نخواهد شد و من به عنوان یکی از کسانی که همواره نسبت به شما احساس دین و تکلیف انسانی می کنم ، در این روزها که روز شنیده شدن صداها و تظلم خواهی هاست از خدای توانا می خواهم که دعای تان را که در آن سرزمین صلح و امن از صمیم جان برخاست یک بار دیگر بشنود و این بار شما مظلوم رنج کشیده را نیز در زمره همه مظلومان، از این ظلم و بی عدالتی رها سازد.

نرگس محمدی

هیچ نظری موجود نیست: