متن کامل نامه ی حسین رونقی به حسن روحانی رییس جمهوری را که در اختیار کلمه قرار گرفته با هم می خوانیم:
وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِینا
آنانکه مردان و زنان باایمان را بدون جرم و بیگناه بیازارند “بترسند” که دانسته گناه و افتراء بزرگی را مرتکب شدهاند. ۵۸ / احزاب
جناب آقای دکتر حسن روحانی؛ رئیس جمهور منتخب ایران
با سلام و عرض ادب
من نگارنده این نامه، سید حسین رونقی ملکی، ۲۸ ساله، زندانی سیاسی هستم که به جهت فعالیتهای حقوق بشری به ۱۵ سال زندان محکوم شدهام و اکنون نزدیک به ۴ سال است، بجز یک دوره چند ماهه به دلیل اخذ مرخصی استعلاجی، در بند ۳۵۰ زندان اوین بسر میبرم. اخیرا هم به جرم کمک به زلزله زدگان آذربایجان به دو سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شدهام؛ اجازه بدهید پیش از آنکه دلایل نوشتن این نامه را توضیح دهم، انتخاب حضرتعالی را بعنوان رئیس جمهور منتخب مردم ایران تبریک بگویم. چنان که یقینا بیش از من اطلاع دارید، پس از گذشت چندین سال تاریک و پر ادبار، اکنون چشمهای بیشماری به جنابعالی دوخته شده است تا مگر اندکی از خرابیها و ویرانیهای ایجاد شده و حصر و سرکوبهای به عمل آمده جبران گردد. عدم پاسخگویی و رسیدگی مسئولان در تمامی این سالها، رازی نیست که بر کسی پوشیده باشد و همین امر باعث شده است من که نگران آینده کشور و سرزمینم و تضعیع حقوق مردم و قانون شکنیها و فسادهای بیپایان هستم، مبادرت به نوشتن این نامه کنم و انتظار داشته باشم که جنابعالی به عنوان ر ئیس جمهور منتخب در جهت اصلاح، بیش از پیش تلاش بفرمایید.
جناب آقای دکتر روحانی
قوه قضاییه که به نص قانون اساسی مرجع تظلمات و رسیدگی عادلانه به منازعات است اکنون خود به یکی از مراجع ستم به مردم تبدیل شده است. بگذارید برای اثبات این ادعا از گفتههای مقامهای قضایی و امنیتی نقل کنم و اینکه دادستان تهران به صراحت به اینجانب اعلام کردند که در مورد ما “زندانیان سیاسی” تصمیم گیرنده نهایی نهادهای اطلاعاتی – امنیتی هستند. یا اینکه دادیار ویژه امنیت عنوان کردند که در مورد مرخصی استعلاجی و درمان من، منتظر نظر و دستور اطلاعات سپاه هستند. یا اینکه بازجویان گفتند که قاضی تصمیم گیرنده نیست و خودشان پروندهها را پیش میبرند. مطمئنا مقامهای قضایی و امنیتی، واقعیت را بیان میکنند اما متاسفانه ریاست محترم قوه قضاییه بنا به مصالحی، خلاف واقع میگویند که از صیانت از استقلال قوه قضاییه و اداره مقتدرانه آن سخن به میان میآورند و عنوان میکنند که قاطعانه از هرگونه حرکت تعدی گونه و دخالت نابجا ممانعت خواهند کرد و به نظر میرسد اصولا فاقد چنین قدرت یا اختیاراتی هستند. بنابراین با کمال تاسف باید پذیرفت برخی از اصول قانون اساسی و حقوق اساسی مردم با مصلحت اندیشی و تشخیص شخصی در قوه قضاییه متوقف شده یا نادیده انگاشته میشود و براین نکته نیز صحه گذاشت که مردم امنیت قضایی ندارند و بسیاری از رفتارها و مواضع در قوه قضاییه تحت تأثیرحوادث سیاسی است. به دلیل همین مصلحت هاست که اساسا وجود زندانی سیاسی را درایران انکارمی کنند و حقوق اساسی آنها را نادیده میگیرند.
جناب آقای دکتر حسن روحانی
تجربه دولت اصلاحات به همه نشان داد که قدرت رئیس جمهور برای اصلاح امور تا چه میزان محدود است و هنگامی که تصمیم گرفته شود همین قدرت محدود، به طور کلی مهار شود، تا چه اندازه نیز غیر موثر است بنابراین اینجانب انتظار ندارم که حضرتعالی فراتر از حوزه اختیاراتتان بتوانید دستگاه قضایی نابسامان کنونی را سامان دهید اما در گفتگوهایی که با عالیترین مقامات نظام خواهید داشت میتوانید مطرح بفرمایید که آیا بهتر نیست به جای آنکه اندیشمندان و نخبگان و انسانهای آزادی خواه و میهن دوست را به اتهامهای امنیتی و ساختگی به زندان بیفکنند، آنانی را که بیت المال را غارت میکنند و با بیتدبیری و بیکفایتی، این سرزمین را به تباهی میکشانند محاکمه کنند؟ یا به جای آنکه دختران و زنان این سرزمین را به جرم بدحجابی که به گفته آیت الله خامنهای، «چه بخواهیم چه نخواهیم، انتخاب نوعی ازسبک زندگی است»، بازداشت و مورد آزار و اذیت قرار دهند؛ قاضیای را که در جریان واقعه تلخ کهریزک مجرم شناخته شد و در عوض وی را در راس یکی از بزرگترین نهادهای کشور منصوب کردند بدرستی و عادلانه محاکمه و مجازات کنند؟، بازداشت کنند؟ آیا آنها نمیدانند اجبار به امری که از امور شخصیه و خصوصی یک فرد محسوب میشود بر خلاف شرع اسلام و قرآن است. چنان که آیه ۹۹سوره یونس بصراحت میگوید: “آیا تو میخواهی مردم را، با اکراه و اجبار بیآنکه خود خواسته باشند، وادار کنی تا ایمان بیاورند؟” و نیزآیه ۱۰۸ سوره یونس میگوید: “بگوای مردم، اینکه شما را حق از سوی پروردگارتان آمد، پس هر که راه یابد جزاین نیست که به سود خویشتن راه مییابد و هر که گمراه شود، همانا به زیان خویش گمراه میشود و من بر شما نگهبان نیستم.” این آیات تصریح دارند که قبول هر اعتقادی از جمله معتقدات مذهبی اجباری نیست، گرچه اعراض از حق موجب گمراهی و در نهایت خسران و عذاب الهی میشود.
جناب آقای دکتر روحانی
بسیاری از ما که تصور میکنیم تنها به جرم وطن دوستی و دلسوزی برای سرزمینمان در زندان هستیم، میپرسیم چرا از ریس دولتی که روزگاری دولت محبوب آیت الله خامنهای تلقی میشد به خاطر دروغهای که به مردم گفت و کمر به ویران کردن ایران بست و مردم را در دشوارترین و سختترین شرایط زندگی قرار داد بازخواست نمیشود اما میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و صدها زندانی سیاسی به دلیل ایستادگی در مقابل استبداد و دفاع از رای و حقوق مردم، همچنان مورد کم لطفی حاکمیت قرار میگیرند؟ چرا مجلس که خانه ملت است و در رأس امور! امروز هیچ نقشی به عنوان قانون گذار و پاسدار قانون ایفا نمیکند؟ آیا نباید ریس نیروی انتظانی را در قبال برخوردهای قرون وسطایی از جمله شلاق زدن، شوک الکتریکی و کتک زدن، آویزان کردن و توهین و بیحرمتی به متهم که در اکثریت بازداشتگاههای پلیس آگاهی و اطلاعات – امنیت توسط ماموران خودسر و قانون شکن صورت میگیرد، که مرگ ستار بهشتی در بازداشتگاه پلیس فتا گواه مسلم وجود چنین برخوردهای است، وادار به پاسخگویی کرد؟ استقلال قوه قضاییه با حضور افراد مجرم در رأس دستگاههای اجرایی کشور امکان پذیر نیست، همانگونه که قانونمداری قوه قضاییه با وجود دادگاههای انقلاب قابل تصور نیست. به نظر حضرتعالی که از سابقه طولانی فعالیت در بالاترین سطوح کشور برخوردارید و یقینا از زوایای مشکلات کشور مطلعید، چه کسی به نهادهای اطلاعاتی – امنیتی و نظامی چنین اختیاراتی داده است که این سرزمین را این گونه و به طور کامل بدست گرفتهاند و چنین جولان میدهند؟!
حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر حسن روحانی
واقعیت این است که متاسفانه ایران ما آن چنان که بیش از یکصد سال پیش مرحوم آیت الله نایینی گفت اسیر استبداد زیر پرده دین است. همچنین نباید فراموش کنیم سخنان آیت الله طالقانی را که در تعقیب نظریه نایینی گفته است: “از قوای پاسداراستبداد، شعبه استبداد دینی است. کار این شعبه این است که مطالب و سخنانی از دین یاد گرفته و ظاهر خود را آن طور که جالب عوام ساده باشد، میآرایند و مردمی را که از اصول و مبانی دینی بیخبرند و به اساس دعوت پیمبران گرام آشنایی ندارند، میفریبند و مطیع خود میسازند و با این روش فریبنده، به نام غمخواری دین و نگهداری آئین، ضل الشیطان را بر سر عموم میگسترانند و در زی راین سایه شوم جهل و ذلت، مردم را نگه میدارند. این دسته چون با عواطف پاک مردم سروکار دارند و درپشت سنگر محکم دین نشستهاند، خطرشان بیشتر و دفعشان دشوارتر است.” دینی را که از آن دم میزنیم و به آن گرایش داریم و افعال و کردار ما از آن نشأت میگیرد چه دینی است و کتابش که احکام و دستورات آن دین را از آن اخذ میکنیم، چه کتابی است؟ اگر مرادمان از آن دین، اسلام و کتابش قرآن است که در آنجا به صراحت تمام رفتارهای این سالها را از سرکوب مردم و اجازه خروج میلیاردها دار از بیت المال و ایجاد اختناق و استبداد به وسیله حکومت و دولت را محکوم و آن را مخالف با اسلام معرفی نموده است.
جناب آقای دکتر روحانی
اینجانب به عنوان یک ایرانی که از جانب حاکمیت فتنه گر، خس و خاشاک و عامل بیگانه مورد خطاب قرار گرفتهام و شاهد بودم که چگونه بسیجیان از پایگاه بسیج مردم را گلوله باران کردند و گناه این جنایت را به دوش مردم بیدفاع انداختند، طبیعتا حق خود نمیدانم که بازجویان وزارت اطلاعات به من بگویند «مرگ من تداوم جمهوری اسلامی را در پی خواهد داشت». من اگر فریادی زدهام، فریاد علیه ظلم، ستم و نارواییهای حاکم بوده است. من اگر نوشتهام، از دردها نوشتهام، از هجوم به زندگی خصوصیمان نوشتهام، از تجاوز به حقوقمان و توهین به عقایدمان نوشتهام. من اگر در صفی ایستادهام که دانشجویان، کارگران، زنان و مردم ایران ایستادهاند به خاطرآن است که همچون آنان از وضعیت کنونی سرزمینم ناراضیام واز آن رنج میبرم. باید باور کنیم که هستند انسانهای که برای این سرزمین و در راه عدالت و آزادی از جان خود گذشتهاند و میگذرند. آنها نه به جایی وابستهاند و نه هیچ کجای دنیا را به ایران عزیزتر از جانمان ترجیح میدهند؛ ما به قول میرحسین موسوی «از دروغ خسته شده ایم» و بازداشت، تحت فشار قرار دادن و زندان هیچ تاثیری در عقیده و ایمان من و همراهانم ندارد و عقاید و افکار ما را نمیتوان در زندان اسیر کرد. اعتراض ما به قانون شکنیها و قانون گریزی هاست، به نارواییها و بیعدالتیهای حاکم.
جناب آقای دکتر روحانی
اجازه میخواهم برای ارائه یک نمونه از وضع اسف بار سیاسی و امنیتی کشور، به واقعهای که شخصا شاهد یا بهتر بگویم درگیر آن بودهام، اشاره کنم. سال گذشته در حادثه دردناک زلزله آذربایجان که اینجانب و گروهی دیگر از امدادگران برای کمک به هم میهنان آسیب دیدهمان به مناطق زلزله زده شتافته بودیم، به چه اتهامی بدون ارائه هیچ مدرکی، بازداشت، مضروب یا مجروح شدیم؟ تهدید علیه بهداشت عمومی از طریق پخش نان کپک زده و کنسرو فاسد، تمرد از حکم قضایی و مقاومت در برابر مأموران و مشارکت در اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه کشور از طریق مخابره اخبار به رسانههای بیگانه، سیاه نمایی و دروغ گویی در مورد ارگانهای مختلف، ارسال خبر دستگیری پیش از دستگیری، تهیه و توزیع پرسشنامههای با محوریت مخالفت با نظام جمهوری اسلامی، تهیه کلیپهای صوتی و تصویری حاوی توهین به امام خمینی و رهبری به انگیزه پخش در کمپ، انهدام و آتش زدن کالاهای غیر مجاز و فاسد پیش از رسیدن مأموران و رصد اخبار ماهواره ی، از جمله اتهامات واهی و ساختگیای بود که اداره اطلاعات تبریز با همراهی معاونت امنیت دادستان تبریز در کنار اتهام دروغین دیگری همچون تبلیغ به نفع بهاییت و وهابیت بدلیل حضور هم میهنان و امدادگران بهایی در کمپ بر ما وارد کرده است. این اتهامات در حالی است که اجتماع صورت گرفته در کمپ سرند به گواه همگان برای امدادرسانی و کمک به زلزله زدگان و آسیب دیدگان و نهایتا درجهت تأمین منافع ملی بوده است. این امر البته اتفاق تازهای نیست. زیرا امروزه هر انسان آزاده و میهن پرستی که به فکر منافع ملی و مردمانش باشد با اتهاماتی همچون توهین به ارزشهای نظام، اقدام علیه امنیت ملی و صدها اتهام دیگر مواجه میشود که اتهامهای وارده، پرونده ساخته شده و حکم صادره برای ما گواه همین ماجراست. بارها بعنوان یک جوان ایرانی، چه در مواجه با مسئولان امنیتی و چه در نامه به مقامهای کشور، گفتهام که بترسیم ازآینده این رویه که بحرانهای موجود رابه مرحلهای غیرقابل حل خواهند رساند. همانگونه که امام علی (ع) فرمودهاند بیگمان، قانون شکنیها و منطق ستیزیها، آدمی را در دین و دنیایش به گرداب تباهی میکشاند.
جناب آقای دکتر حسن روحانی
همه ما میدانیم که روزهای سختی را در پیش رو دارید. جنابعالی بهتر از هر کس دیگری از مشکلات کشور مطلع هستید و میدانید پاسخ دادن به مطالبات مردم محروم تا به چه اندازه دشوار است. من بعنوان یک زندانی سیاسی بر این امر آگاهی دارم که نباید با افزایش مطالبات، یادآوری مداوم تباهکاریهای این سالها و دامن زدن به ناامیدیها عرصه را به شما تنگ کرد. شما با شعار تدبیر، امید و اعتدال آمدهاید و مردم، بیشائبه اعتماد خود را نثار حضرتعالی کردهاند. یقینا تجربه و دانش شما عبور از مسر بحرانهای موجود را هموار خواهد کرد و حامیان سرکوب و استبداد خواهند دید که آزادی و پیشرفت است که امنیت و استقلال کشور را تضمین و تامین خواهد کرد.
آه اگر آزادی سرودی میخواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ئی،
هیچ کجا دیواری فرو ریخته بر جای نمیماند
سالیان بسیار میبایست
دریافتن را
که هر ویرانه نشانی از غیاب انسانی است
که حضور انسان آبادانی است.
احمد شاملو
با امید به توفیق و پیروزی شما
سید حسین رونقی ملکی
زندان اوین – بند ۳۵۰
دهم مرداد ماه سال92
وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِینا
آنانکه مردان و زنان باایمان را بدون جرم و بیگناه بیازارند “بترسند” که دانسته گناه و افتراء بزرگی را مرتکب شدهاند. ۵۸ / احزاب
جناب آقای دکتر حسن روحانی؛ رئیس جمهور منتخب ایران
با سلام و عرض ادب
من نگارنده این نامه، سید حسین رونقی ملکی، ۲۸ ساله، زندانی سیاسی هستم که به جهت فعالیتهای حقوق بشری به ۱۵ سال زندان محکوم شدهام و اکنون نزدیک به ۴ سال است، بجز یک دوره چند ماهه به دلیل اخذ مرخصی استعلاجی، در بند ۳۵۰ زندان اوین بسر میبرم. اخیرا هم به جرم کمک به زلزله زدگان آذربایجان به دو سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شدهام؛ اجازه بدهید پیش از آنکه دلایل نوشتن این نامه را توضیح دهم، انتخاب حضرتعالی را بعنوان رئیس جمهور منتخب مردم ایران تبریک بگویم. چنان که یقینا بیش از من اطلاع دارید، پس از گذشت چندین سال تاریک و پر ادبار، اکنون چشمهای بیشماری به جنابعالی دوخته شده است تا مگر اندکی از خرابیها و ویرانیهای ایجاد شده و حصر و سرکوبهای به عمل آمده جبران گردد. عدم پاسخگویی و رسیدگی مسئولان در تمامی این سالها، رازی نیست که بر کسی پوشیده باشد و همین امر باعث شده است من که نگران آینده کشور و سرزمینم و تضعیع حقوق مردم و قانون شکنیها و فسادهای بیپایان هستم، مبادرت به نوشتن این نامه کنم و انتظار داشته باشم که جنابعالی به عنوان ر ئیس جمهور منتخب در جهت اصلاح، بیش از پیش تلاش بفرمایید.
جناب آقای دکتر روحانی
قوه قضاییه که به نص قانون اساسی مرجع تظلمات و رسیدگی عادلانه به منازعات است اکنون خود به یکی از مراجع ستم به مردم تبدیل شده است. بگذارید برای اثبات این ادعا از گفتههای مقامهای قضایی و امنیتی نقل کنم و اینکه دادستان تهران به صراحت به اینجانب اعلام کردند که در مورد ما “زندانیان سیاسی” تصمیم گیرنده نهایی نهادهای اطلاعاتی – امنیتی هستند. یا اینکه دادیار ویژه امنیت عنوان کردند که در مورد مرخصی استعلاجی و درمان من، منتظر نظر و دستور اطلاعات سپاه هستند. یا اینکه بازجویان گفتند که قاضی تصمیم گیرنده نیست و خودشان پروندهها را پیش میبرند. مطمئنا مقامهای قضایی و امنیتی، واقعیت را بیان میکنند اما متاسفانه ریاست محترم قوه قضاییه بنا به مصالحی، خلاف واقع میگویند که از صیانت از استقلال قوه قضاییه و اداره مقتدرانه آن سخن به میان میآورند و عنوان میکنند که قاطعانه از هرگونه حرکت تعدی گونه و دخالت نابجا ممانعت خواهند کرد و به نظر میرسد اصولا فاقد چنین قدرت یا اختیاراتی هستند. بنابراین با کمال تاسف باید پذیرفت برخی از اصول قانون اساسی و حقوق اساسی مردم با مصلحت اندیشی و تشخیص شخصی در قوه قضاییه متوقف شده یا نادیده انگاشته میشود و براین نکته نیز صحه گذاشت که مردم امنیت قضایی ندارند و بسیاری از رفتارها و مواضع در قوه قضاییه تحت تأثیرحوادث سیاسی است. به دلیل همین مصلحت هاست که اساسا وجود زندانی سیاسی را درایران انکارمی کنند و حقوق اساسی آنها را نادیده میگیرند.
جناب آقای دکتر حسن روحانی
تجربه دولت اصلاحات به همه نشان داد که قدرت رئیس جمهور برای اصلاح امور تا چه میزان محدود است و هنگامی که تصمیم گرفته شود همین قدرت محدود، به طور کلی مهار شود، تا چه اندازه نیز غیر موثر است بنابراین اینجانب انتظار ندارم که حضرتعالی فراتر از حوزه اختیاراتتان بتوانید دستگاه قضایی نابسامان کنونی را سامان دهید اما در گفتگوهایی که با عالیترین مقامات نظام خواهید داشت میتوانید مطرح بفرمایید که آیا بهتر نیست به جای آنکه اندیشمندان و نخبگان و انسانهای آزادی خواه و میهن دوست را به اتهامهای امنیتی و ساختگی به زندان بیفکنند، آنانی را که بیت المال را غارت میکنند و با بیتدبیری و بیکفایتی، این سرزمین را به تباهی میکشانند محاکمه کنند؟ یا به جای آنکه دختران و زنان این سرزمین را به جرم بدحجابی که به گفته آیت الله خامنهای، «چه بخواهیم چه نخواهیم، انتخاب نوعی ازسبک زندگی است»، بازداشت و مورد آزار و اذیت قرار دهند؛ قاضیای را که در جریان واقعه تلخ کهریزک مجرم شناخته شد و در عوض وی را در راس یکی از بزرگترین نهادهای کشور منصوب کردند بدرستی و عادلانه محاکمه و مجازات کنند؟، بازداشت کنند؟ آیا آنها نمیدانند اجبار به امری که از امور شخصیه و خصوصی یک فرد محسوب میشود بر خلاف شرع اسلام و قرآن است. چنان که آیه ۹۹سوره یونس بصراحت میگوید: “آیا تو میخواهی مردم را، با اکراه و اجبار بیآنکه خود خواسته باشند، وادار کنی تا ایمان بیاورند؟” و نیزآیه ۱۰۸ سوره یونس میگوید: “بگوای مردم، اینکه شما را حق از سوی پروردگارتان آمد، پس هر که راه یابد جزاین نیست که به سود خویشتن راه مییابد و هر که گمراه شود، همانا به زیان خویش گمراه میشود و من بر شما نگهبان نیستم.” این آیات تصریح دارند که قبول هر اعتقادی از جمله معتقدات مذهبی اجباری نیست، گرچه اعراض از حق موجب گمراهی و در نهایت خسران و عذاب الهی میشود.
جناب آقای دکتر روحانی
بسیاری از ما که تصور میکنیم تنها به جرم وطن دوستی و دلسوزی برای سرزمینمان در زندان هستیم، میپرسیم چرا از ریس دولتی که روزگاری دولت محبوب آیت الله خامنهای تلقی میشد به خاطر دروغهای که به مردم گفت و کمر به ویران کردن ایران بست و مردم را در دشوارترین و سختترین شرایط زندگی قرار داد بازخواست نمیشود اما میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و صدها زندانی سیاسی به دلیل ایستادگی در مقابل استبداد و دفاع از رای و حقوق مردم، همچنان مورد کم لطفی حاکمیت قرار میگیرند؟ چرا مجلس که خانه ملت است و در رأس امور! امروز هیچ نقشی به عنوان قانون گذار و پاسدار قانون ایفا نمیکند؟ آیا نباید ریس نیروی انتظانی را در قبال برخوردهای قرون وسطایی از جمله شلاق زدن، شوک الکتریکی و کتک زدن، آویزان کردن و توهین و بیحرمتی به متهم که در اکثریت بازداشتگاههای پلیس آگاهی و اطلاعات – امنیت توسط ماموران خودسر و قانون شکن صورت میگیرد، که مرگ ستار بهشتی در بازداشتگاه پلیس فتا گواه مسلم وجود چنین برخوردهای است، وادار به پاسخگویی کرد؟ استقلال قوه قضاییه با حضور افراد مجرم در رأس دستگاههای اجرایی کشور امکان پذیر نیست، همانگونه که قانونمداری قوه قضاییه با وجود دادگاههای انقلاب قابل تصور نیست. به نظر حضرتعالی که از سابقه طولانی فعالیت در بالاترین سطوح کشور برخوردارید و یقینا از زوایای مشکلات کشور مطلعید، چه کسی به نهادهای اطلاعاتی – امنیتی و نظامی چنین اختیاراتی داده است که این سرزمین را این گونه و به طور کامل بدست گرفتهاند و چنین جولان میدهند؟!
حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر حسن روحانی
واقعیت این است که متاسفانه ایران ما آن چنان که بیش از یکصد سال پیش مرحوم آیت الله نایینی گفت اسیر استبداد زیر پرده دین است. همچنین نباید فراموش کنیم سخنان آیت الله طالقانی را که در تعقیب نظریه نایینی گفته است: “از قوای پاسداراستبداد، شعبه استبداد دینی است. کار این شعبه این است که مطالب و سخنانی از دین یاد گرفته و ظاهر خود را آن طور که جالب عوام ساده باشد، میآرایند و مردمی را که از اصول و مبانی دینی بیخبرند و به اساس دعوت پیمبران گرام آشنایی ندارند، میفریبند و مطیع خود میسازند و با این روش فریبنده، به نام غمخواری دین و نگهداری آئین، ضل الشیطان را بر سر عموم میگسترانند و در زی راین سایه شوم جهل و ذلت، مردم را نگه میدارند. این دسته چون با عواطف پاک مردم سروکار دارند و درپشت سنگر محکم دین نشستهاند، خطرشان بیشتر و دفعشان دشوارتر است.” دینی را که از آن دم میزنیم و به آن گرایش داریم و افعال و کردار ما از آن نشأت میگیرد چه دینی است و کتابش که احکام و دستورات آن دین را از آن اخذ میکنیم، چه کتابی است؟ اگر مرادمان از آن دین، اسلام و کتابش قرآن است که در آنجا به صراحت تمام رفتارهای این سالها را از سرکوب مردم و اجازه خروج میلیاردها دار از بیت المال و ایجاد اختناق و استبداد به وسیله حکومت و دولت را محکوم و آن را مخالف با اسلام معرفی نموده است.
جناب آقای دکتر روحانی
اینجانب به عنوان یک ایرانی که از جانب حاکمیت فتنه گر، خس و خاشاک و عامل بیگانه مورد خطاب قرار گرفتهام و شاهد بودم که چگونه بسیجیان از پایگاه بسیج مردم را گلوله باران کردند و گناه این جنایت را به دوش مردم بیدفاع انداختند، طبیعتا حق خود نمیدانم که بازجویان وزارت اطلاعات به من بگویند «مرگ من تداوم جمهوری اسلامی را در پی خواهد داشت». من اگر فریادی زدهام، فریاد علیه ظلم، ستم و نارواییهای حاکم بوده است. من اگر نوشتهام، از دردها نوشتهام، از هجوم به زندگی خصوصیمان نوشتهام، از تجاوز به حقوقمان و توهین به عقایدمان نوشتهام. من اگر در صفی ایستادهام که دانشجویان، کارگران، زنان و مردم ایران ایستادهاند به خاطرآن است که همچون آنان از وضعیت کنونی سرزمینم ناراضیام واز آن رنج میبرم. باید باور کنیم که هستند انسانهای که برای این سرزمین و در راه عدالت و آزادی از جان خود گذشتهاند و میگذرند. آنها نه به جایی وابستهاند و نه هیچ کجای دنیا را به ایران عزیزتر از جانمان ترجیح میدهند؛ ما به قول میرحسین موسوی «از دروغ خسته شده ایم» و بازداشت، تحت فشار قرار دادن و زندان هیچ تاثیری در عقیده و ایمان من و همراهانم ندارد و عقاید و افکار ما را نمیتوان در زندان اسیر کرد. اعتراض ما به قانون شکنیها و قانون گریزی هاست، به نارواییها و بیعدالتیهای حاکم.
جناب آقای دکتر روحانی
اجازه میخواهم برای ارائه یک نمونه از وضع اسف بار سیاسی و امنیتی کشور، به واقعهای که شخصا شاهد یا بهتر بگویم درگیر آن بودهام، اشاره کنم. سال گذشته در حادثه دردناک زلزله آذربایجان که اینجانب و گروهی دیگر از امدادگران برای کمک به هم میهنان آسیب دیدهمان به مناطق زلزله زده شتافته بودیم، به چه اتهامی بدون ارائه هیچ مدرکی، بازداشت، مضروب یا مجروح شدیم؟ تهدید علیه بهداشت عمومی از طریق پخش نان کپک زده و کنسرو فاسد، تمرد از حکم قضایی و مقاومت در برابر مأموران و مشارکت در اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه کشور از طریق مخابره اخبار به رسانههای بیگانه، سیاه نمایی و دروغ گویی در مورد ارگانهای مختلف، ارسال خبر دستگیری پیش از دستگیری، تهیه و توزیع پرسشنامههای با محوریت مخالفت با نظام جمهوری اسلامی، تهیه کلیپهای صوتی و تصویری حاوی توهین به امام خمینی و رهبری به انگیزه پخش در کمپ، انهدام و آتش زدن کالاهای غیر مجاز و فاسد پیش از رسیدن مأموران و رصد اخبار ماهواره ی، از جمله اتهامات واهی و ساختگیای بود که اداره اطلاعات تبریز با همراهی معاونت امنیت دادستان تبریز در کنار اتهام دروغین دیگری همچون تبلیغ به نفع بهاییت و وهابیت بدلیل حضور هم میهنان و امدادگران بهایی در کمپ بر ما وارد کرده است. این اتهامات در حالی است که اجتماع صورت گرفته در کمپ سرند به گواه همگان برای امدادرسانی و کمک به زلزله زدگان و آسیب دیدگان و نهایتا درجهت تأمین منافع ملی بوده است. این امر البته اتفاق تازهای نیست. زیرا امروزه هر انسان آزاده و میهن پرستی که به فکر منافع ملی و مردمانش باشد با اتهاماتی همچون توهین به ارزشهای نظام، اقدام علیه امنیت ملی و صدها اتهام دیگر مواجه میشود که اتهامهای وارده، پرونده ساخته شده و حکم صادره برای ما گواه همین ماجراست. بارها بعنوان یک جوان ایرانی، چه در مواجه با مسئولان امنیتی و چه در نامه به مقامهای کشور، گفتهام که بترسیم ازآینده این رویه که بحرانهای موجود رابه مرحلهای غیرقابل حل خواهند رساند. همانگونه که امام علی (ع) فرمودهاند بیگمان، قانون شکنیها و منطق ستیزیها، آدمی را در دین و دنیایش به گرداب تباهی میکشاند.
جناب آقای دکتر حسن روحانی
همه ما میدانیم که روزهای سختی را در پیش رو دارید. جنابعالی بهتر از هر کس دیگری از مشکلات کشور مطلع هستید و میدانید پاسخ دادن به مطالبات مردم محروم تا به چه اندازه دشوار است. من بعنوان یک زندانی سیاسی بر این امر آگاهی دارم که نباید با افزایش مطالبات، یادآوری مداوم تباهکاریهای این سالها و دامن زدن به ناامیدیها عرصه را به شما تنگ کرد. شما با شعار تدبیر، امید و اعتدال آمدهاید و مردم، بیشائبه اعتماد خود را نثار حضرتعالی کردهاند. یقینا تجربه و دانش شما عبور از مسر بحرانهای موجود را هموار خواهد کرد و حامیان سرکوب و استبداد خواهند دید که آزادی و پیشرفت است که امنیت و استقلال کشور را تضمین و تامین خواهد کرد.
آه اگر آزادی سرودی میخواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ئی،
هیچ کجا دیواری فرو ریخته بر جای نمیماند
سالیان بسیار میبایست
دریافتن را
که هر ویرانه نشانی از غیاب انسانی است
که حضور انسان آبادانی است.
احمد شاملو
با امید به توفیق و پیروزی شما
سید حسین رونقی ملکی
زندان اوین – بند ۳۵۰
دهم مرداد ماه سال92
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر