بعد ازسپری شدن دو ماه از پیروزی،روحانی را تاملی لازم است . جامعه مدنی و دموکراسی خواهان ایران را هم تدبیری .همان طور که نظامیان را هم تغییری در نقش خودو اصول گرایان یا راست ایران را توجهی به پیام مردم در انتخابات ضروری است .
به عبارت دیگر ضروری است درک شود که پیام های انتخاب مردم شنیده شده و تاثیر گذاشته ،اما هنوز به مرحله قابل قبول نرسیده است.این قابل قبول نبودن هم خود را در رای اعتماد مجلس به وزرا نشان می دهد .پس مدتی تلاش باید تا خون دل مردم ،شیر روان شود به کام آنان.
«نظامیان رهبر» که سودای سیاست مداری داشتند، در انتخابات شکست خوردند و کاندیدای آنان رای نیاورد. رفتار «چند لایه» آنان ـ همانند انتخابات 84 و 88 ـ موثر واقع نشد.اما این می تواند آغاز ماجرای عقب نشینی نظامیان از سیاست باشد که با مقاومت آنان همراه خواهد بود.
در همین ارتباط است که نظامیان را اگر سر جای خود بازگردانند، این بازگشت نیاز به رعایت 3 عامل مهم دارد: 1- خروج نظامیان از اقتصاد ،که کار ساده ای برای دولت بورکرات روحانی نیست . اما مجلس این امکان را به روحانی در 24 مرداد داده است.با توجه به رای اعتماد مجلس به تیم اقتصادی روحانی این امکان حقوقی فراهم شده است.اعلام رئیس ستاد نیرو های مسلح مبنی بر آمادگی کناره گیری سپاه از طرح های اقتصادی را هم باید به فال نیک گرفت و استقبال کرد.روحانی را سودا، دادن نظم به اقتصاد بی نظم کشور است ،که البته اصلاح اقتصادی با نظم اقتصادی متفاوت است.اصلاح اقتصاد ایران در برنامه روحانی معین و کاربردی نیست.
2- راست افراطی که با کمک نظامیان در ایران قدرت گرفت، اکنون سکه اش از مد افتاده است و تقلبی می نماید.دربازار سیاست در ایران، این سکه تا دیروز نقد بود و میدان دار صحنه . حتی بدان سان نقدی و باب شده بود که رهبر نظام هم با این جریان در ابراز نظرات رادیکال مسابقه گذاشته بود. ایشان در سخنرانی در مشهد در نوروز امسال اعلام کرد که انقلابی است نه دیپلمات . -البته وی در 24 خرداد برنامه نظامیان و افراطیون را مبنی بر کشاندن انتخابات به دور دوم را نپذیرفت -.با این وصف مقام سیاسی کارش سیاست مداری است،نه ایجاد انقلاب.نظامیان باید دست از حمایت از این جناح بردارندو به جایگاه مناسب خود باز گردند. بخصوص که بدنه سپاه هم به این بازگشت تمایل دارد.
3- نظامیان را بهتر آن است که «سیاست مداری نظامی» را کنار بگذارندو اگر می خواهند سیاستمدار شوند از لباس نظامی به در آیند واگر احترام مردم و مصلحت را می طلبند، جناح سیاسی خود بر این اساس انتخاب کنند و سراغ جریانات سیاسی بروند که ریشه دار هستند. و از همه اولی تر اقدام به ساختن جریان های افراطی نکنند،که نتیجه چنین «جریان ساختنی»کمک به افراطی گری است که پایدارهم نیست.
اصول گرایان یا راست
از سوی دیگر اینک جریان راست یا اصول گرا که در دوره احمدی نژاد زجر فراوانی کشید و دچار ناتوانی مفرطی شده، مجالی یافته است تا خود را در برابر راست افراطی مستقل نشان دهد . از نتیجه انتخابات 24 خرداد این جریان به واسطه تجربه و نفوذ خود در حکومت سود می برد نه به دلیل قدرت مندی در میان اقشار مردم .
روحانی در انداختن فاصله میان راست و راست افراطی موفق عمل کرده است،اما استمرار این سیاست کار ساده ای نیست . برای فاصله انداختن میان راست و راست افراطی، باید میزان ریسک روحانی مشخص باشد . عدم رای اعتماد مجلس به 3 وزیر روحانی نشان از پیام راست به روحانی داشت به این معنا که با فضای باز در آموزش و پرورش و دانشگاه موافق نیست و این به معنی تلاش برای ضربه زدن به پشتیبانی مردم از روحانی است . در این جاست که کار سخت روحانی و جامعه مدنی شروع می شود . 1- چرا که باید تلاش کنند راست به طرف راست افراطی نرود. 2 – جامعه مدنی از روحانی ناامید نشود .
اصول گرایان به روحانی پیام دادند که ما از راست افراطی جدا می شویم، تو هم از اصلاح طلبان رها شو. این پیامی مشخص است و مشکل و سختی کار از همین جا آغاز می شود .روحانی اما به هر دو جریان نیاز دارد. روجانی برای موفقیت باید صدای جامعه مدنی را بلند کند یا بگذارد که بلند شود،آن گاه به راست نشان دهد که مردم چه می خواهندو سپس برنامه خود را پیشنهاد کند.از سوی دیگر اما جامعه مدنی به تدبیر و استمرار نیاز دارد .این جامعه، همان گونه که احساس ضرورت کرد و از هاشمی وخاتمی خواست که کاندیدا شوند،همان گونه که از روحانی و عارف ائتلاف طلب کرد و بعد از هاشمی و خاتمی حمایت از روحانی را خواست، امروز هم می تواند کار ساز باشد.امروز امکانات این جامعه مدنی ژله ای از دیروز بهتر شده وجامعه امیدوارتر گشته است.
البته هم توان مانور راست افراطی و هم توان راست در نظام چشم گیر است،اما بی آینده است . راست باید بپذیرد که نیاز به تغییرات اساسی دارد؛هر چند این پذیرش زمان بر است . در نتیجه فقط حمایت سیاسیون و جامعه مدنی از برنامه روحانی می تواند،رفتار راست را تعدیل کند. این حمایت باید مستمر اما انتقادی باشد، به نحوی که تعادل برقرار کند . فشارجریان راست برروحانی،او را از تعادل خارج می کند.اما هوشیاری جامعه مدنی و حمایت همراه با انتقاد از روحانی ،بر قدرت و تعادل روحانی می افزاید.
شاید بازیگر اصلی میدان، این بار جامعه مدنی باشد که به جای ایفای نقش بازیگر درجه سوم در عمل بازیگر نقش اول شود ، منتها به شرط استمرار و هوشیاری .چرا که در ایران برای رسیدن به حداقل فضای باز،جریانها باید در خود تغییراتی به وجود آورندو فقط خواست و فشار مردم می تواند هم به این تغییرات سرعت ببخشد و هم هزینه آن را کم کند.
به عبارت دیگر ضروری است درک شود که پیام های انتخاب مردم شنیده شده و تاثیر گذاشته ،اما هنوز به مرحله قابل قبول نرسیده است.این قابل قبول نبودن هم خود را در رای اعتماد مجلس به وزرا نشان می دهد .پس مدتی تلاش باید تا خون دل مردم ،شیر روان شود به کام آنان.
«نظامیان رهبر» که سودای سیاست مداری داشتند، در انتخابات شکست خوردند و کاندیدای آنان رای نیاورد. رفتار «چند لایه» آنان ـ همانند انتخابات 84 و 88 ـ موثر واقع نشد.اما این می تواند آغاز ماجرای عقب نشینی نظامیان از سیاست باشد که با مقاومت آنان همراه خواهد بود.
در همین ارتباط است که نظامیان را اگر سر جای خود بازگردانند، این بازگشت نیاز به رعایت 3 عامل مهم دارد: 1- خروج نظامیان از اقتصاد ،که کار ساده ای برای دولت بورکرات روحانی نیست . اما مجلس این امکان را به روحانی در 24 مرداد داده است.با توجه به رای اعتماد مجلس به تیم اقتصادی روحانی این امکان حقوقی فراهم شده است.اعلام رئیس ستاد نیرو های مسلح مبنی بر آمادگی کناره گیری سپاه از طرح های اقتصادی را هم باید به فال نیک گرفت و استقبال کرد.روحانی را سودا، دادن نظم به اقتصاد بی نظم کشور است ،که البته اصلاح اقتصادی با نظم اقتصادی متفاوت است.اصلاح اقتصاد ایران در برنامه روحانی معین و کاربردی نیست.
2- راست افراطی که با کمک نظامیان در ایران قدرت گرفت، اکنون سکه اش از مد افتاده است و تقلبی می نماید.دربازار سیاست در ایران، این سکه تا دیروز نقد بود و میدان دار صحنه . حتی بدان سان نقدی و باب شده بود که رهبر نظام هم با این جریان در ابراز نظرات رادیکال مسابقه گذاشته بود. ایشان در سخنرانی در مشهد در نوروز امسال اعلام کرد که انقلابی است نه دیپلمات . -البته وی در 24 خرداد برنامه نظامیان و افراطیون را مبنی بر کشاندن انتخابات به دور دوم را نپذیرفت -.با این وصف مقام سیاسی کارش سیاست مداری است،نه ایجاد انقلاب.نظامیان باید دست از حمایت از این جناح بردارندو به جایگاه مناسب خود باز گردند. بخصوص که بدنه سپاه هم به این بازگشت تمایل دارد.
3- نظامیان را بهتر آن است که «سیاست مداری نظامی» را کنار بگذارندو اگر می خواهند سیاستمدار شوند از لباس نظامی به در آیند واگر احترام مردم و مصلحت را می طلبند، جناح سیاسی خود بر این اساس انتخاب کنند و سراغ جریانات سیاسی بروند که ریشه دار هستند. و از همه اولی تر اقدام به ساختن جریان های افراطی نکنند،که نتیجه چنین «جریان ساختنی»کمک به افراطی گری است که پایدارهم نیست.
اصول گرایان یا راست
از سوی دیگر اینک جریان راست یا اصول گرا که در دوره احمدی نژاد زجر فراوانی کشید و دچار ناتوانی مفرطی شده، مجالی یافته است تا خود را در برابر راست افراطی مستقل نشان دهد . از نتیجه انتخابات 24 خرداد این جریان به واسطه تجربه و نفوذ خود در حکومت سود می برد نه به دلیل قدرت مندی در میان اقشار مردم .
روحانی در انداختن فاصله میان راست و راست افراطی موفق عمل کرده است،اما استمرار این سیاست کار ساده ای نیست . برای فاصله انداختن میان راست و راست افراطی، باید میزان ریسک روحانی مشخص باشد . عدم رای اعتماد مجلس به 3 وزیر روحانی نشان از پیام راست به روحانی داشت به این معنا که با فضای باز در آموزش و پرورش و دانشگاه موافق نیست و این به معنی تلاش برای ضربه زدن به پشتیبانی مردم از روحانی است . در این جاست که کار سخت روحانی و جامعه مدنی شروع می شود . 1- چرا که باید تلاش کنند راست به طرف راست افراطی نرود. 2 – جامعه مدنی از روحانی ناامید نشود .
اصول گرایان به روحانی پیام دادند که ما از راست افراطی جدا می شویم، تو هم از اصلاح طلبان رها شو. این پیامی مشخص است و مشکل و سختی کار از همین جا آغاز می شود .روحانی اما به هر دو جریان نیاز دارد. روجانی برای موفقیت باید صدای جامعه مدنی را بلند کند یا بگذارد که بلند شود،آن گاه به راست نشان دهد که مردم چه می خواهندو سپس برنامه خود را پیشنهاد کند.از سوی دیگر اما جامعه مدنی به تدبیر و استمرار نیاز دارد .این جامعه، همان گونه که احساس ضرورت کرد و از هاشمی وخاتمی خواست که کاندیدا شوند،همان گونه که از روحانی و عارف ائتلاف طلب کرد و بعد از هاشمی و خاتمی حمایت از روحانی را خواست، امروز هم می تواند کار ساز باشد.امروز امکانات این جامعه مدنی ژله ای از دیروز بهتر شده وجامعه امیدوارتر گشته است.
البته هم توان مانور راست افراطی و هم توان راست در نظام چشم گیر است،اما بی آینده است . راست باید بپذیرد که نیاز به تغییرات اساسی دارد؛هر چند این پذیرش زمان بر است . در نتیجه فقط حمایت سیاسیون و جامعه مدنی از برنامه روحانی می تواند،رفتار راست را تعدیل کند. این حمایت باید مستمر اما انتقادی باشد، به نحوی که تعادل برقرار کند . فشارجریان راست برروحانی،او را از تعادل خارج می کند.اما هوشیاری جامعه مدنی و حمایت همراه با انتقاد از روحانی ،بر قدرت و تعادل روحانی می افزاید.
شاید بازیگر اصلی میدان، این بار جامعه مدنی باشد که به جای ایفای نقش بازیگر درجه سوم در عمل بازیگر نقش اول شود ، منتها به شرط استمرار و هوشیاری .چرا که در ایران برای رسیدن به حداقل فضای باز،جریانها باید در خود تغییراتی به وجود آورندو فقط خواست و فشار مردم می تواند هم به این تغییرات سرعت ببخشد و هم هزینه آن را کم کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر