اعلام کاندیداتوری آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری و حمایت اصلاح طلبان از او، به همان میزان که آرایش گروههای سیاسی را برهم زده، سئوال نیز ایجاد کرده است؛ سوالاتی مانند اینکه شروط مطرح شده از سوی سیدمحمد خاتمی برای شرکت در انتخابات چه شد؟ اصلاح طلبان با این شروط که مطالبات جامعه هم هست چه خواهند کرد؟ چطور شد که اصلاح طلبان بر روی هاشمی رفسنجانی اجماع کردند و چه چشم اندازی از نتیجه انتخابات دارند...
حمید رضا جلایی پور، عضو جبهه مشارکت در مصاحبه با "روز" به همین سئوالات پاسخ میگوید. تشکل سیاسی متبوع او روز گذشته با انتشار بیانیه ای، کاندیداتوری آقای هاشمی را "عملی شجاعانه" خوانده و با اشاره به "شرایط خطیر کشور و فرصت تاریخی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم" از "حمایت بی دریغ" خود از هاشمی رفسنجانی را اعلام کرده است.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، دیگر تشکل سیاسی اصلاح طلب هم دیروز با انتشار بیانیه ای حمایت خود را از آقای هاشمی اعلام کرد.
آقای جلایی پور در مصاحبه با "روز" میگوید که اجماع اصلاح طلبان بر روی آقای هاشمی، ساده به دست نیامده است و اصلاح طلبان پیه همه چیز را بر تن شان مالیده اند: شرایط اجماع اصلاح طلبان ساده به دست نیامد. شوخی نبود. چندماه بحث کردند تا به نتیجه رسیدند که در انتخابات با کاندیدای حداکثری حضور یابند و بتوانند مطالبات زندانیان، محصورین و مطالبات مردم را پی گیری کنند.
این مصاحبه در پی می آید.
چطور شد که اصلاح طلبان تصمیم به حضور در انتخابات گرفتند و بر حمایت از آقای هاشمی اجماع کردند؟
انتخابات برای اصلاح طلبان رخداد مهمی است، زیرا سازوکاری است که مردم کوچه و بازار را با مسائل عمومی، تقدیر عمومی کشور و حکمرانی متصل میکند. گذشته از این، انتخابات در دوره کنونی برای اصلاح طلبان خیلی مهم است، چون در دوره ای هستیم که ایران با مشکلات و مخمصه هایی روبروست و انتخابات می تواند جامعه را از این شرایط بیرون بیاورد. ما از چندماه قبل چند نظر مشخص داشتیم؛ اگر دقت کرده باشید اصلاح طلبان، رادیکال های بیرون گودنشین نیستند که فقط حرفهای خوشگل در اهمیت تغییرات ساختاری بزنند. ما ۴ سال است در شرایطی هستیم که برای نفس کشیدن مان هم باید به بازجویان پاسخگو باشیم. درچنین شرایطی تصمیم گرفته شد گامی عملی برای خارج کردن جامعه از این مخمصه هابرداریم. ما معتقدیم انتخابات پدیده ای است که میلیون ها نفر از مردم ایران با آن رو به رو می شوند و نمی شود بدون دلیل، از این مواجهه دور شد. اصلاح طلبان از ماه ها قبل بر سر چند چیز توافق داشتند که یکی اهمیت انتخابات و دیگری اهمیت شرکت در انتخابات بوده، ولی این درک را داشتند که در صورت شرکت باید از کاندیدایی حمایت کنند که مورد اجماع اکثریت نیروهای اصلاح طلب باشد؛ یعنی دنبال شرکت در انتخابات با فردی دست هشتم نبودند و نیستند بلکه کاندیدایی می خواستند که اکثر نیروهای اصلاح طلب او را قبول داشته باشند. لذا اصلاح طلبان باید از کاندیدایی دفاع می کردند که تبلیغ سرخود باشد و همه او را بشناسند.به هر حال اصلاح طلبان سرچاه نفت ننشسته اند، رانت ندارند و پول بادآورده ندارند که خرج انتخابات کنند. دو نفر این شرایط را داشتند: آقای خاتمی و آقای هاشمی. آقای خاتمی اما خیلی بر حضور آقای هاشمی اصرار داشت لذا کل اصلاح طلبان از هاشمی تمام قد حمایت کردند و می کنند. من فکر میکنم اولین گام با توجه به فشارهای ۴ ساله ای که اصلاح طلبان تحمل کردند با فداکاری آقای هاشمی برداشته شد، یعنی اصلاح طلبان توانستند کاندیدای مورد نظر خودشان را وارد انتخابات کنند. گام دوم شان انشا الله این است که بتوانند پیروز شوند. الان هم ارزیابی من خیلی مثبت است چون نیروهای خودحق بین داخلی خیلی عصبانی شده اند و همین نشان میدهد که کار اصلاح طلبان درست بوده. حالا امیدواریم عقلانیت همچنان ادامه پیدا کند و شاهد انتخاباتی درست باشیم.
آقای خاتمی و اصلاح طلبان پیشتر از شروطی سخن گفته بودند برای حضور در انتخابات. شروطی چون آزادی زندانیان سیاسی، رفع حصر از آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و همچنین انتخابات آزاد. اما هیچ یک از این شروط محقق نشده است.
آقای خاتمی درباره شروطی که مطرح کرده بود خود توضیح داده. این شروط، شروط انتخابات بود نه شروط اصلاح طلبان. یعنی انتخابات شروطی دارد مثلا باید امکان رقابت باشد، آزادی رای دادن باشد، طرفین امکان رسانه و اجتماع داشته باشند و.. اینها حداقل های یک انتخابات است. اقای خاتمی هم شرایط انتخابات را عنوان میکرد نه شرایط اصلاح طلبان را.
خب هیچ یک از این شروط محقق نشده است با این حال اصلاح طلبان و آقای خاتمی در انتخابات حضور می یابند و کاندیدا دارند. این شروط، مطالبات جامعه هم هست، با این مطالبات چه میکنید؟
یکی از درخواست های مهم اصلاح طلبان، تقویت مردمسالاری در ایران است، یعنی چشم اندازشان این است که سازو کارهای مردمسالاری در ایران نهادینه شود. حال اینجا دو راه عملی است: یک عده می گویند با شرایط فعلی که در ساز و کارهای مردمسالاری به شدت محدودیت ایجاد شده ما وارد فضای انتخابات نشویم. یک عده می گویند باید وارد شویم تا همان سازوکارها را تقویت کنیم. یک عده در حال تامل هستند. در چنین شرایطی اجماع اصلاح طلبان ساده به دست نیامد. شوخی نبود. چندماه بحث کردند تا به نتیجه رسیدند که در انتخابات با کاندیدای حداکثری حضور یابند و بتوانند مطالبات زندانیان، محصورین و مطالبات مردم را پی گیری کنند. یعنی با کنار نشستن، همین مطالبات را هم نمی توان پی گیری کرد.
آقای جلایی پور بحثی که این روزها و بعد از اعلام کاندیداتوری آقای هاشمی و حمایت اصلاح طلبان از او مطرح شده رفتار اصلاح طلبان با او در سالهای گذشته است. اینکه این اصلاح طلبان بودند که دست به تخریب آقای هاشمی زدند و در انتخابات مجلس ششم و..
حرف شما درست نیست؛ کسانی که الان پشت آقای هاشمی هستند آن موقع هم پشت او را خالی نکرده بودند. زمان اصلاحات، آزادی بود دو نفر علیه آقای هاشمی نقدهای تند نوشتند زندان هم رفتند آقای هاشمی هم تحمل کرد. حالا جناح مخالف، مدام این مساله را گنده میکند ما نباید بازی بخوریم. آقای خاتمی ۸ سال رئیس جمهور بود کی پشت آقای هاشمی را خالی کرد؟
در انتخابات ۸۴ اصلاح طلبان در مقابل آقای هاشمی، دکتر معین را وارد کارزار انتخابات کردند و اکنون گفته می شود پیروزی احمدی نژاد در آن انتخابات از سویی محصول تخریب وجهه آقای هاشمی از سوی اصلاح طلبان و از سوی دیگر همین معرفی کاندیدایی دیگر در مقابل وی بوده است. در این مورد چه می گویید؟
همین که الان می بینید، در شرایط بسته ای که تندروهای خودحق بین انتظار داشتند اصلاح طلبان خفه شده باشند آنها اجماع درخشانی را نشان میدهند که به خاطر تجربه های گرانباری است که از گذشته دارند. الان تجربه به ما نشان داده که سال 84 باید یک کاندیدا می داشتیم و اصلاح طلبان نباید اجازه تفرق آرا را میدادند. آن رفتار، خطای اصلاح طلبان بود که آن موقع متوجه نبودند.به مرور متوجه اشتباه خود شدند.همین که در شرایط کنونی اجماع دارند به خاطر تجربه های گذشته است.
زمزمه هایی مبنی بر امکان ردصلاحیت آقای هاشمی هم وجود دارد. حتی برخی از این در وارد شده اند که ایشان از بزرگان نظام است و بهتر است در مجمع تشخیص مصلحت نظام بنشیند و بحث سن ایشان را مطرح میکنند. شما چه فکر میکنید؟
اگر دقت کنید کسانی که به حاکمیت قانون اعتقادی ندارند و تندروهای فرمان بریده، یکی از سلاح ها و ابزار مبارزه شان تهدید و ارعاب و هتاکی و تهمت است. تا ساعت 5 و نیم بعداز ظهر روز شنبه هم در رسانه هایشان علیه آقای هاشمی همین دروغ ها را میگفتند. آقای هاشمی و اصلاح طلبان یا باید تسلیم این جوسازی می شدند و یا فکری برای کشور و این وضعیت میکردند. اصلاح طلبان تسلیم نشدند و پیه همه چیز را هم بر تن شان مالیدند. این ۴ سال که به ما نقل و نبات نمیدادند، دائم احضار و بازجویی و زندان و پرونده سازی بود. ما در چنین شرایطی و با در نظر گرفتن همه احتمالات وارد شده ایم. خوش بین هستیم و امیدوارانه برای حاکمیت قانون و ارزشمند شدن رای مردم گام برمیداریم حالا ممکن است ضربه هم بخوریم تهدید هم بشویم اما امیدواریم.
از امیدواری گفتید، چقدر به پیروزی در انتخابات امید دارید؟ فکر میکنید آقای هاشمی انتخابات را می برد؟
سئوال شما مربوط به یک ماه دیگر است. شرایط ایران طوری ست که باید روزانه بحث و مسائل را روزانه تحلیل کرد. اما من فکر میکنم ما باید خوش بین باشیم چرا بدبین باشیم؟ این ۴ سال صحنه جامعه را ببینید. تعدادی در فقر مطلق به سر می برند و گرفتار نان شب هستند ۷ – ۸ میلیون حاشیه نشین اند ۱۰ میلیون که قرص افسردگی مصرف میکنند ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار معتادند، جوان ها بیکارند. یکسری هم که اروپا هستند و دلشان برای مملکت شان می سوزد و می خواهند کاری بکننددائم مورد تهدید و ارعاب قرار می گیرند. مع الوصف به رغم این محدودیت ها که علیه اینها به وجود آورده اند الان اینها در انتخابات صدای خودشان را با اعلام کاندیداتوری شان به جامعه رساندند و تسلیم رعب و وحشت نشدند و این یک گام مثبت است. من ارزیابی ام اینطور است که تا حالا چه فایده ای داشته و بعد چشم انداز چگونه است. تا الانش مهم است بخشی از مردم آسیب دیده اند بخش دیگری از مردم دلشان میخواهد با شرافت در کشورشان زندگی کنند. شما نگاه کنیدبین این مردم، هرکسی حالا اسمش را بگذارید نخبه یا هر چیزی دیگر، مورد تهدید قرار گرفته، تحت فشار قرار گرفته، از آن قضیه خانه سینما بگیرید تا مسائل و عرصه های دیگر. من خوش بین هستم چون میخواستند با این فشارها و تهدیدها و رفتارها همه را درو کنند و این روزهای انتخابات همانطور که دوست دارند پیش برود اما اینطور نشد. حالا می بینند همه کسانی را که دوست داشتند خفه شوند و ماست ها را کیسه کنند ایستاده اند، هستند، خفه نشده اند و اینها موفقیت است. ما خوش بین هستیم که آقای هاشمی پیروز و روندهای تخریبی موجود متوقف می شود. آقای هاشمی نمی تواند معجزه کند اما روندهای تخریبی متوقف می شود (در قلمرو اقتصاد، در قلمرو سیاست خارجی، در قلمرو سیاست داخلی) و این مهم است.
سپاسگزارم آقای جلایی پور و اگر در پایان صحبت خاصی دارید بفرمایید.
دو نکته در مورد آقای هاشمی وجود دارد که فوق العاده مهم است. یکی اینکه اگر او در این کشور نبود طالبانیسم شیعی تا خرخره جلو رفته بود و آقای هاشمی در رواج اسلام معتدل نقش داشت وگرنه فرقه های تندرو سراسر ایران را گرفته بودند. نکته دوم اینکه در این ۴ سال چه کسانی با صدای بلند طرف مردم را گرفتند؟ من اگر طرف مردم را بگیرم چون در مسند و سمتی هم نیستم زیاد مهم نیست ولی کسی که در قدرت است مهم است. دو نفر طرف مردم را گرفتند و از زندانیان و محصورین قاطعانه دفاع کردند: آقای هاشمی و آقای خاتمی. آدم باید شرایط راتشخیص دهد و روی چیزهایی تاکید کند که عقلایی، معقول و در دسترس باشد و گام ها رابردارد.
حمید رضا جلایی پور، عضو جبهه مشارکت در مصاحبه با "روز" به همین سئوالات پاسخ میگوید. تشکل سیاسی متبوع او روز گذشته با انتشار بیانیه ای، کاندیداتوری آقای هاشمی را "عملی شجاعانه" خوانده و با اشاره به "شرایط خطیر کشور و فرصت تاریخی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم" از "حمایت بی دریغ" خود از هاشمی رفسنجانی را اعلام کرده است.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، دیگر تشکل سیاسی اصلاح طلب هم دیروز با انتشار بیانیه ای حمایت خود را از آقای هاشمی اعلام کرد.
آقای جلایی پور در مصاحبه با "روز" میگوید که اجماع اصلاح طلبان بر روی آقای هاشمی، ساده به دست نیامده است و اصلاح طلبان پیه همه چیز را بر تن شان مالیده اند: شرایط اجماع اصلاح طلبان ساده به دست نیامد. شوخی نبود. چندماه بحث کردند تا به نتیجه رسیدند که در انتخابات با کاندیدای حداکثری حضور یابند و بتوانند مطالبات زندانیان، محصورین و مطالبات مردم را پی گیری کنند.
این مصاحبه در پی می آید.
چطور شد که اصلاح طلبان تصمیم به حضور در انتخابات گرفتند و بر حمایت از آقای هاشمی اجماع کردند؟
انتخابات برای اصلاح طلبان رخداد مهمی است، زیرا سازوکاری است که مردم کوچه و بازار را با مسائل عمومی، تقدیر عمومی کشور و حکمرانی متصل میکند. گذشته از این، انتخابات در دوره کنونی برای اصلاح طلبان خیلی مهم است، چون در دوره ای هستیم که ایران با مشکلات و مخمصه هایی روبروست و انتخابات می تواند جامعه را از این شرایط بیرون بیاورد. ما از چندماه قبل چند نظر مشخص داشتیم؛ اگر دقت کرده باشید اصلاح طلبان، رادیکال های بیرون گودنشین نیستند که فقط حرفهای خوشگل در اهمیت تغییرات ساختاری بزنند. ما ۴ سال است در شرایطی هستیم که برای نفس کشیدن مان هم باید به بازجویان پاسخگو باشیم. درچنین شرایطی تصمیم گرفته شد گامی عملی برای خارج کردن جامعه از این مخمصه هابرداریم. ما معتقدیم انتخابات پدیده ای است که میلیون ها نفر از مردم ایران با آن رو به رو می شوند و نمی شود بدون دلیل، از این مواجهه دور شد. اصلاح طلبان از ماه ها قبل بر سر چند چیز توافق داشتند که یکی اهمیت انتخابات و دیگری اهمیت شرکت در انتخابات بوده، ولی این درک را داشتند که در صورت شرکت باید از کاندیدایی حمایت کنند که مورد اجماع اکثریت نیروهای اصلاح طلب باشد؛ یعنی دنبال شرکت در انتخابات با فردی دست هشتم نبودند و نیستند بلکه کاندیدایی می خواستند که اکثر نیروهای اصلاح طلب او را قبول داشته باشند. لذا اصلاح طلبان باید از کاندیدایی دفاع می کردند که تبلیغ سرخود باشد و همه او را بشناسند.به هر حال اصلاح طلبان سرچاه نفت ننشسته اند، رانت ندارند و پول بادآورده ندارند که خرج انتخابات کنند. دو نفر این شرایط را داشتند: آقای خاتمی و آقای هاشمی. آقای خاتمی اما خیلی بر حضور آقای هاشمی اصرار داشت لذا کل اصلاح طلبان از هاشمی تمام قد حمایت کردند و می کنند. من فکر میکنم اولین گام با توجه به فشارهای ۴ ساله ای که اصلاح طلبان تحمل کردند با فداکاری آقای هاشمی برداشته شد، یعنی اصلاح طلبان توانستند کاندیدای مورد نظر خودشان را وارد انتخابات کنند. گام دوم شان انشا الله این است که بتوانند پیروز شوند. الان هم ارزیابی من خیلی مثبت است چون نیروهای خودحق بین داخلی خیلی عصبانی شده اند و همین نشان میدهد که کار اصلاح طلبان درست بوده. حالا امیدواریم عقلانیت همچنان ادامه پیدا کند و شاهد انتخاباتی درست باشیم.
آقای خاتمی و اصلاح طلبان پیشتر از شروطی سخن گفته بودند برای حضور در انتخابات. شروطی چون آزادی زندانیان سیاسی، رفع حصر از آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و همچنین انتخابات آزاد. اما هیچ یک از این شروط محقق نشده است.
آقای خاتمی درباره شروطی که مطرح کرده بود خود توضیح داده. این شروط، شروط انتخابات بود نه شروط اصلاح طلبان. یعنی انتخابات شروطی دارد مثلا باید امکان رقابت باشد، آزادی رای دادن باشد، طرفین امکان رسانه و اجتماع داشته باشند و.. اینها حداقل های یک انتخابات است. اقای خاتمی هم شرایط انتخابات را عنوان میکرد نه شرایط اصلاح طلبان را.
خب هیچ یک از این شروط محقق نشده است با این حال اصلاح طلبان و آقای خاتمی در انتخابات حضور می یابند و کاندیدا دارند. این شروط، مطالبات جامعه هم هست، با این مطالبات چه میکنید؟
یکی از درخواست های مهم اصلاح طلبان، تقویت مردمسالاری در ایران است، یعنی چشم اندازشان این است که سازو کارهای مردمسالاری در ایران نهادینه شود. حال اینجا دو راه عملی است: یک عده می گویند با شرایط فعلی که در ساز و کارهای مردمسالاری به شدت محدودیت ایجاد شده ما وارد فضای انتخابات نشویم. یک عده می گویند باید وارد شویم تا همان سازوکارها را تقویت کنیم. یک عده در حال تامل هستند. در چنین شرایطی اجماع اصلاح طلبان ساده به دست نیامد. شوخی نبود. چندماه بحث کردند تا به نتیجه رسیدند که در انتخابات با کاندیدای حداکثری حضور یابند و بتوانند مطالبات زندانیان، محصورین و مطالبات مردم را پی گیری کنند. یعنی با کنار نشستن، همین مطالبات را هم نمی توان پی گیری کرد.
آقای جلایی پور بحثی که این روزها و بعد از اعلام کاندیداتوری آقای هاشمی و حمایت اصلاح طلبان از او مطرح شده رفتار اصلاح طلبان با او در سالهای گذشته است. اینکه این اصلاح طلبان بودند که دست به تخریب آقای هاشمی زدند و در انتخابات مجلس ششم و..
حرف شما درست نیست؛ کسانی که الان پشت آقای هاشمی هستند آن موقع هم پشت او را خالی نکرده بودند. زمان اصلاحات، آزادی بود دو نفر علیه آقای هاشمی نقدهای تند نوشتند زندان هم رفتند آقای هاشمی هم تحمل کرد. حالا جناح مخالف، مدام این مساله را گنده میکند ما نباید بازی بخوریم. آقای خاتمی ۸ سال رئیس جمهور بود کی پشت آقای هاشمی را خالی کرد؟
در انتخابات ۸۴ اصلاح طلبان در مقابل آقای هاشمی، دکتر معین را وارد کارزار انتخابات کردند و اکنون گفته می شود پیروزی احمدی نژاد در آن انتخابات از سویی محصول تخریب وجهه آقای هاشمی از سوی اصلاح طلبان و از سوی دیگر همین معرفی کاندیدایی دیگر در مقابل وی بوده است. در این مورد چه می گویید؟
همین که الان می بینید، در شرایط بسته ای که تندروهای خودحق بین انتظار داشتند اصلاح طلبان خفه شده باشند آنها اجماع درخشانی را نشان میدهند که به خاطر تجربه های گرانباری است که از گذشته دارند. الان تجربه به ما نشان داده که سال 84 باید یک کاندیدا می داشتیم و اصلاح طلبان نباید اجازه تفرق آرا را میدادند. آن رفتار، خطای اصلاح طلبان بود که آن موقع متوجه نبودند.به مرور متوجه اشتباه خود شدند.همین که در شرایط کنونی اجماع دارند به خاطر تجربه های گذشته است.
زمزمه هایی مبنی بر امکان ردصلاحیت آقای هاشمی هم وجود دارد. حتی برخی از این در وارد شده اند که ایشان از بزرگان نظام است و بهتر است در مجمع تشخیص مصلحت نظام بنشیند و بحث سن ایشان را مطرح میکنند. شما چه فکر میکنید؟
اگر دقت کنید کسانی که به حاکمیت قانون اعتقادی ندارند و تندروهای فرمان بریده، یکی از سلاح ها و ابزار مبارزه شان تهدید و ارعاب و هتاکی و تهمت است. تا ساعت 5 و نیم بعداز ظهر روز شنبه هم در رسانه هایشان علیه آقای هاشمی همین دروغ ها را میگفتند. آقای هاشمی و اصلاح طلبان یا باید تسلیم این جوسازی می شدند و یا فکری برای کشور و این وضعیت میکردند. اصلاح طلبان تسلیم نشدند و پیه همه چیز را هم بر تن شان مالیدند. این ۴ سال که به ما نقل و نبات نمیدادند، دائم احضار و بازجویی و زندان و پرونده سازی بود. ما در چنین شرایطی و با در نظر گرفتن همه احتمالات وارد شده ایم. خوش بین هستیم و امیدوارانه برای حاکمیت قانون و ارزشمند شدن رای مردم گام برمیداریم حالا ممکن است ضربه هم بخوریم تهدید هم بشویم اما امیدواریم.
از امیدواری گفتید، چقدر به پیروزی در انتخابات امید دارید؟ فکر میکنید آقای هاشمی انتخابات را می برد؟
سئوال شما مربوط به یک ماه دیگر است. شرایط ایران طوری ست که باید روزانه بحث و مسائل را روزانه تحلیل کرد. اما من فکر میکنم ما باید خوش بین باشیم چرا بدبین باشیم؟ این ۴ سال صحنه جامعه را ببینید. تعدادی در فقر مطلق به سر می برند و گرفتار نان شب هستند ۷ – ۸ میلیون حاشیه نشین اند ۱۰ میلیون که قرص افسردگی مصرف میکنند ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار معتادند، جوان ها بیکارند. یکسری هم که اروپا هستند و دلشان برای مملکت شان می سوزد و می خواهند کاری بکننددائم مورد تهدید و ارعاب قرار می گیرند. مع الوصف به رغم این محدودیت ها که علیه اینها به وجود آورده اند الان اینها در انتخابات صدای خودشان را با اعلام کاندیداتوری شان به جامعه رساندند و تسلیم رعب و وحشت نشدند و این یک گام مثبت است. من ارزیابی ام اینطور است که تا حالا چه فایده ای داشته و بعد چشم انداز چگونه است. تا الانش مهم است بخشی از مردم آسیب دیده اند بخش دیگری از مردم دلشان میخواهد با شرافت در کشورشان زندگی کنند. شما نگاه کنیدبین این مردم، هرکسی حالا اسمش را بگذارید نخبه یا هر چیزی دیگر، مورد تهدید قرار گرفته، تحت فشار قرار گرفته، از آن قضیه خانه سینما بگیرید تا مسائل و عرصه های دیگر. من خوش بین هستم چون میخواستند با این فشارها و تهدیدها و رفتارها همه را درو کنند و این روزهای انتخابات همانطور که دوست دارند پیش برود اما اینطور نشد. حالا می بینند همه کسانی را که دوست داشتند خفه شوند و ماست ها را کیسه کنند ایستاده اند، هستند، خفه نشده اند و اینها موفقیت است. ما خوش بین هستیم که آقای هاشمی پیروز و روندهای تخریبی موجود متوقف می شود. آقای هاشمی نمی تواند معجزه کند اما روندهای تخریبی متوقف می شود (در قلمرو اقتصاد، در قلمرو سیاست خارجی، در قلمرو سیاست داخلی) و این مهم است.
سپاسگزارم آقای جلایی پور و اگر در پایان صحبت خاصی دارید بفرمایید.
دو نکته در مورد آقای هاشمی وجود دارد که فوق العاده مهم است. یکی اینکه اگر او در این کشور نبود طالبانیسم شیعی تا خرخره جلو رفته بود و آقای هاشمی در رواج اسلام معتدل نقش داشت وگرنه فرقه های تندرو سراسر ایران را گرفته بودند. نکته دوم اینکه در این ۴ سال چه کسانی با صدای بلند طرف مردم را گرفتند؟ من اگر طرف مردم را بگیرم چون در مسند و سمتی هم نیستم زیاد مهم نیست ولی کسی که در قدرت است مهم است. دو نفر طرف مردم را گرفتند و از زندانیان و محصورین قاطعانه دفاع کردند: آقای هاشمی و آقای خاتمی. آدم باید شرایط راتشخیص دهد و روی چیزهایی تاکید کند که عقلایی، معقول و در دسترس باشد و گام ها رابردارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر