کارگردان نامدار ایرانی و برنده جایزه سالانه آزادی اندیشه ساخاروف معتقد است بخشی از پیام روحانی در مراسم افتتاح جشنواره فیلم فجر بدون در نظر گرفتن حقایق جاری در سینمای ایران مطرح شده است.
جعفر پناهی متنی را در نقد پیام حسن روحانی در اختیار خبرآنلاین قرار داده است. در این نوشته آمده:
«وقتى گزیده پیام ریاست جمهور اسلامى به مناسبت آغاز جشنواره فیلم فجر را خواندم، با امیدوارى راغب شدم که متن کامل را هم بخوانم، چرا که در این خلاصه آمده بود: «بازگرداندن تماشاگر قهرکرده از سینما، ضروریترین مسئولیت امروز مدیران و سینماگران ماست. سینما بدون تماشاگر معنا ندارد و جشن و جشنواره آن روز معنا مییابد که بدانیم مردم از سینمای بومی خود راضیاند و به آن دل بستهاند.» فکر کردم، یا بهتر است بگویم امیدوار شدم بالاخره یک مقام مسئول براى اولین بار به دلیل اصلى قهر مردم با سینما پى برده، یا باز بهتر است بگویم اعتراف کرده و سعى در برداشتن سانسور از پیش پاى سینماگران را دارد. یعنى تنها راه حل مشخصى که سینماگران و مردم سال هاست از آن آگاه و مسئولین منکر آنند.
اما با کمال تاسف بعد از خواندن متن کامل، این کلام صادق زیبا کلام در ذهنم طنینانداز شد؛ «رگههایی از پوپولیسم احمدینژاد در روحانی نیز وجود دارد.» و این باور که خطر دومى بیشتر است. چرا که اولى در اثر سطحىنگرى به شعار رسیده بود، اما دومى با شعور و آگاهى سعى در پىریزى سانسور جدید دارد.
روحانى مىگوید: «فیلمساز سرزمینم به من میگوید به من آزادی بده و بگذار واقعیتهای تلخ و تیرهای را که تا دیروز نمیتوانستم، امروز در فیلمهایم نشان دهم! من به او میگویم آن واقعیتها را که همگان بیش و کم میدانند، بیا تا در کنارِ تیرگیهای واقعیت، نقطههایی روشن از حقیقت را هم نشان دهیم.» آقاى روحانى خوب مىداند که سالانه بیش از صد فیلم در ایران ساخته مىشود که ۹۵ درصد فیلمهایى است که تماما اختصاص به همان نقطههاى روشنى که ایشان میگویند دارد و فقط پنج درصد و یا کمتر است که تلاش مىکنند به مردم دروع نگوید و نقاط را آنگونه که هستند به تصویر کشند، که ۹۰ درصد از این پنج درصد هم هرگز اجازه نمایش نمىیابند.
چرا این دستورالعملها فقط براى آن پنج درصد است و هرگز به آن ۹۵ درصد گفته نمىشود که کنار نقاط فرمایشى از حقیقت واقعیت هم سخن بگویند. اصلا چرا باید هنرمند مجبور باشد نقاط فرمایشى و سفارشى ایشان یا هر سفارش دهنده دیگر را به تصویر کشد، اگر واقعا آقاى روحانى مىخواهند مردم با سینما آشتى کنند؛ اجازه بدهند، هنرمند خود انتخاب کند چه بسازد یا چه نسازد. فقط در این صورت مىتوان اطمینان داشت که مرجعى قابل قبول براى درستى یا نادرستى آثارش پیدا خواهد کرد که همان استقبال یا عدم استقبال مخاطب است، قهر مردم با سینما دقیقا از همین جا آغاز شد که حاکمانشان به آنها امر فرمودند که چه ببیند یا نبینند.
این تحقیر وتوهین به شعور مخاطبان، آنها را نسبت به سینما بىاعتماد و گریزان کرد. روحانى از سینما گران مىخواهد،… قول بدهند جایزه اولشان را از مردم سرزمین خودشان بگیرند ! …. در بیان این سخن گهربار، بیشتر احساس مىشود که تمایل به مزاح داشتهاند. چرا که مىدانند بزرگترین جایزه براى یک فیلمساز نمایش فیلم در کشور خودش است، وقتى اجازه نمىدهند یک فیلم حتى در یک سینما در ایران به نمایش در آید، چگونه درباره آن مىتوان از مردم، منتقدان و دستاندرکاران سینما درخواست قضاوت کرد.
در این حال فیلمساز چگونه مىتواند چنین قولى را بدهد. شاید آقاى روحانى نمىدانند اگر فیلمسازى بخواهد فیلمش را حتى به همکاران خود در خانه سینما نشان دهد باید مجوزش را وزارت ارشاد صادر کند که در اکثر موارد براى همان پنج درصد چنین مجوزى صادر نمىشود.
نمىدانم آقاى روحانى اطلاع دارند یا نه، در همین جشنواره که به آن پیام دادهاند، فیلمى وجود دارد که دییر جشنواره اجازه نداده هئیت انتخاب آن را ببیند. فیلم «آشغالهاى دوست داشتنى» فیلمى است کاملا ایرانى و بومى که مسلما بیشتر از هر جاى دیگر دنیا فقط در کشور خودمان قابل درک است، چرا که اشارات تاریخى و نمادهاى فیلم امیر یوسفى را فقط تماشاگر ایرانى مىفهمد، اما وزیر ایشان جلوى نمایش آن را گرفته است. با این یک نمونه از نمونههاى بىشمار، براستى آقاى روحانى توقع چه قول و قرارى از سوى سینما گران را دارند!!؟
بارها و بارها از این نو پیامهاى تکرارى براى دستاندرکاران سینما از سوى مسئولان داده شده که نه تنها راهگشا نبوده بلکه در گریز و قهر مخاطب با سینما تأثیر بسیار داشته است. پس بهتر است ایشان به مردم قول بدهد که یک درصد به قولهاى زمان انتخابات وفادار بوده و با تدبیر دور از امید، نمىخواهد سانسورى تازه بنا کند!!!!!!»