فائزه هاشمی معتقد است که گفتگوی تلفنی حسن روحانی و باراک اوباما می تواند به دیدار مستقیم بین سران دو کشور بینجامد. او در مصاحبه با "روز" میگوید که اگر این مسیر، از هر دو طرف دچار افراط و تفریط نشود و با واقع بینی جلو برود می تواند ملاقات سران را هم به دنبال داشته باشد. به نظر من شدنی است.
خانم هاشمی درباره شعار "مرگ بر امریکا" که اکنون بیشتر در صفوف نمازجمعه سرداده می شود میگوید که مگر مرگ بر روسیه نداشتیم، نه شرقی نه غربی نداشتیم، الان داریم؟ طبیعی و منطقی است که در طول زمان، چیزهایی تغییر میکند. مهم این است که به منافع ملی بیندیشیم. بالاخره روسیه هم از ابتدا دوست ما نبود. الان هم نیست. آنها نیز دنبال منافع خود هستند چرا ما به فکر منافع خود نباشیم.
گفتگوی تلفنی بی سابقه روسای جمهور ایران و امریکا بازتاب های فراوانی را در سطح داخلی و بین المللی به دنبال داشته است. در آخرین واکنش ها علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس به خبرگزاری مهر گفته است که برخی فکر می کنند اگر مذاکره ای بین ایران و آمریکا صورت بگیرد انقلاب به نقطه پایان خودش رسیده است، در صورتی که این طور نیست و از ابتدا قرار بر قطع رابطه با آمریکا نبود و آمریکایی ها خودشان این ارتباط را قطع کردند.
اوگفته است که اصل صحبت و مذاکره هیچ قبحی ندارد. پیامبر هم با ابوسفیان پیش از فتح مکه صحبت و مذاکره داشت،
مذاکره کردن که امتیاز نمی خواهد بلکه مذاکره وسیله ای است برای اینکه ما امتیاز بگیریم.اشکالی ندارد در جایی که دشمن خودش انعطاف به خرج می دهد ما هم انعطاف به خرج دهیم تا بتوانیم به آرمان های انقلاب دست یابیم.
همزمان حمید رسایی، عضو جبهه پایداری (تشکیلات زیر نظر مصباح یزدی) این گفتگوی تلفنی را خطایی غیرقابل گذشت از سوی حسن روحانی دانسته است.
اما این گفتگوی تلفنی آیا می تواند در ادامه دیداری مستقیم بین سران دولت ها را به دنبال داشته باشد و چگونه؟ چرا تاکنون هرگونه مذاکره ای با امریکا تابو بود و اکنون چه ویژگیها و شرایطی باعث شده طرفین تا پای مذاکره تلفنی هم پیش بروند؟ چشم انداز مناسبات جدید دو کشور چیست؟ اینها سوالاتی است که با فائزه هاشمی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و مدیرمسول روزنامه توقیف شده "زن" مطرح کرده ام.
او معتقد است که قطع ارتباط با امریکا شاید تصمیمی بوده که در شرایط انقلابی صورت گرفته و کار کارشناسی درستی روی آن در آن زمان نشده.
فائزه هاشمی توضیح میدهد: ما نمی توانیم بگوییم که امریکا، روسیه وانگلیس و.. با ایران روابط شان ، روابط درستی بوده و غارتگری نبوده. چپاول منافع و منابع ایران در طول تاریخ نبوده. امریکا نسبت به ان کشورها جدیدتر است وآنها قدیمی تر هستند در این موضوعات. همانطور که با روسیه و سایر کشورهای استعماری از قدیم رابطه داریم می شد با امریکا هم این رابطه ادامه می یافت. این یک تابویی شد که ۳۵ سال تداوم پیدا کرد. خب حالا این تابو و این سد شکست و این قدم خوب و مثبتی است به نظر من. حالا روابط مان را به طور مثال با روسیه نگاه کنیم. آیا روسیه شریک دائمی و باوفایی بوده؟ آیا امتیازاتی که ما به روسیه و دیگر کشورها به خاطر مشکلاتی که با امریکا و غرب داشتیم داده ایم کم بوده؟ آیا روسیه پای ما ایستاده و جاهای مهم به ما پشت نکرده؟ مثلا قطعنامه شورای امنیت علیه ایران. روسیه هم به آن رای داده و خیلی جاهای دیگر. موشک های ۳۰۰ اس ما را نداد. بنابراین متوجه نمی شوم که چرا ما باید به روسیه اعتماد کنیم ولی آنجا که می توانیم رابطه داشته باشیم و مشکلات حل شود و نیازی هم نباشد امتیاز به جایی بدهیم اینکار را نکنیم.
سوال میکنم که چه ویژگیها و شرایطی در مقطع کنونی باعث شد چنین تابویی بدین شکل شکسته شود و طرفین به مذاکره تلفنی روی اورند؟ خانم هاشمی میگوید: مشکلاتی که الان ایران با آن دست به گریبان است کم نیست. به خصوص در ۸ سال گذشته که نه تنها روابط با امریکا وجود نداشت با کشورهای غربی، عربی، اسیانه میانه و... هم روز به روز روابط تیره تر شد و در حیطه های مختلف در بن بست و انزوا قرار گرفتیم و روز به روز منافع ملی و اعتبار ما بیشتر آسیب دید. فکر میکنم این موضوع بالاخره درک شده که دشمنی با دنیا، یه غیر از چند کشور معدود، نمی تواند راه حل و روش درستی باشد یکی از مشکلات هم مساله رابطه با امریکا بوده. و به نفع منافع ملی ما نیست. ما همانطور که با کشورهای دیگر توانستیم روابط درستی برقرار کنیم و منافع ملی مان مدنظر باشد چرا با امریکا نتوانیم؟ البته معتقد به مصالحه نیستم بلکه معتقد به معامله هستم. در معامله دو طرف باید منتفع شوند. اینکه ما فکر کنیم در مقابل امریکا ضعیف هستیم و امریکا منافع ایران را در این رابطه غارت میکند به نظرم حرف درستی نیست. اگر دیپلماسی مناسبی داشته باشیم و در مسیری درست قرار بگیریم حتما می توانیم در چارچوب روابط متقابل و برد-برد حرکت کنیم.
این نماینده سابق مجلس معتقد است که می تواند این گفتگوی تلفنی به دیداری مستقیم بینجامد. او می گوید: چرا نه؟ وقتی گفتگوی تلفنی انجام گرفته، وقتی وزاری خارجه دو کشور با هم دیدار کردند اگر این مسیر، از هر دو طرف دچار افراط و تفریط نشود و با واقع بینی جلو برود می تواند ملاقات سران را هم به دنبال داشته باشد. به نظر من شدنی است.
چه چیزی باعث می شد این اتفاق تا الان نیفتد؟ زمان آقای هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد؟ اما الان همه گروهها همصدا شده اند در این زمینه.
خانم هاشمی در پاسخ به این سوال میگوید: در هیچ دوره ای ما اینقدر مشکلات حاد نداشتیم، مشکلات عمیق نداشتیم بحران عمیق در سیاست خارجی و سایر زمینه ها نداشتیم. این مشکلات احتمالا همه این گروهها و افراد را به این نتیجه رسانده که این رابطه باید برقرار شود تا راهی برای فائق آمدن بر مشکلات باشد.
او می افزاید: اگر بتوانیم بر خلاف گذشته روابط مان را بر پایه درستی برقرار کنیم مسائل قابل حل است. ما می گوییم برنامه هسته ای ما مسالمت امیز است دنبال سلاح هسته ای نیستیم خب چرا نتوانیم اعتمادسازی کنیم؟ در 8 سال گذشته بنا بر اعتمادسازی نبود، بنا بر ایجاد تنش بود بنا بر این بود که هر روز بحران جدیدی بیافرینیم و مشکلات هر روز حادتر شود. الان اما ما براساس حرف هایی که زده می شود میخواهیم چیزی که هستیم را به دنیا نشان بدهیم. ما نمیخواهیم دروغ بگوییم ما دنبال تنش نیستیم. می خواهیم واقعیت را نشان بدهیم و بگوییم ما دنبال صلح و گفتگو هستیم. فکر میکنم کار سختی نباشد زمان می برد اما شدنی است. مگر قبل از این دوره هشت ساله چنین نبود؟ تنش های ما با دنیا بیشتر از مساله هسته ای ، به خاطر روابط نامناسب بوده که ایجاد کرده بودیم به همه بد و بیراه میگفتیم برخلاف نظر کارشناسان عمل میکردیم. هدف مذاکره حل مشکل نبود بحث مدیریت جهان بود. میخواهم بگویم که بیشتر مشکلات ما از مدیریت های سو و روابط نادرست با اکثر کشورها بود.
تکلیف شعار مرگ بر امریکا چیست شعاری که همواره سرداده شده و اکنون به شعاری ثابت در نمازجمعه ها تبدیل شده است؟ مدیرمسول روزنامه توقیف شده زن میگوید: مگر مرگ بر روسیه نداشتیم، نه شرقی نه غربی نداشتیم، الان داریم؟ طبیعی و منطقی است که در طول زمان، چیزهایی تغییر میکند. مهم این است که به منافع ملی بیندیشیم. بالاخره روسیه هم از ابتدا دوست ما نبود. الان هم نیست. آنها نیز دنبال منافع خود هستند چرا ما به فکر منافع خود نباشیم.
می پرسم گذشته از مساله هسته ای و بحث سوریه، یکی از مباحثی که امریکا همیشه در قبال ایران مطرح کرده بحث حقوق بشر است در این زمینه چه فکر میکنید ایا مناسبات جدید در این زمینه هم تاثیرگذار خواهد بود در داخل؟ خانم هاشمی میگوید: کشورهایی را می بینیم که در زمینه حقوق بشر شرایط بسیار بدتری نسبت به ایران دارند اما دچار تحریم نشده اند. نه تنها فشاری آنچنانی روی شان نیست بلکه با امریکا و غرب روابط حسنه ای هم دارند. یا مگر اسرائیل سلاح هسته ای ندارد؟ ایا روابط غرب با او خراب است و تحت فشار؟ اینها بیشتر بهانه است بنابراین با یک سیاست خارجی پویا و منطقی و یک مدیریت واقع گرا و مناسب در داخل مسائل می توانند کم کم به سمت حل شدن بروند. اینها بیشتر بهانه است من نمیگویم همه مسائل ایران حل شده میگویم به این سمت پیش می رویم که حل شود. زمان خیلی چیزها را نشان خواهد داد.
خانم هاشمی درباره شعار "مرگ بر امریکا" که اکنون بیشتر در صفوف نمازجمعه سرداده می شود میگوید که مگر مرگ بر روسیه نداشتیم، نه شرقی نه غربی نداشتیم، الان داریم؟ طبیعی و منطقی است که در طول زمان، چیزهایی تغییر میکند. مهم این است که به منافع ملی بیندیشیم. بالاخره روسیه هم از ابتدا دوست ما نبود. الان هم نیست. آنها نیز دنبال منافع خود هستند چرا ما به فکر منافع خود نباشیم.
گفتگوی تلفنی بی سابقه روسای جمهور ایران و امریکا بازتاب های فراوانی را در سطح داخلی و بین المللی به دنبال داشته است. در آخرین واکنش ها علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس به خبرگزاری مهر گفته است که برخی فکر می کنند اگر مذاکره ای بین ایران و آمریکا صورت بگیرد انقلاب به نقطه پایان خودش رسیده است، در صورتی که این طور نیست و از ابتدا قرار بر قطع رابطه با آمریکا نبود و آمریکایی ها خودشان این ارتباط را قطع کردند.
اوگفته است که اصل صحبت و مذاکره هیچ قبحی ندارد. پیامبر هم با ابوسفیان پیش از فتح مکه صحبت و مذاکره داشت،
مذاکره کردن که امتیاز نمی خواهد بلکه مذاکره وسیله ای است برای اینکه ما امتیاز بگیریم.اشکالی ندارد در جایی که دشمن خودش انعطاف به خرج می دهد ما هم انعطاف به خرج دهیم تا بتوانیم به آرمان های انقلاب دست یابیم.
همزمان حمید رسایی، عضو جبهه پایداری (تشکیلات زیر نظر مصباح یزدی) این گفتگوی تلفنی را خطایی غیرقابل گذشت از سوی حسن روحانی دانسته است.
اما این گفتگوی تلفنی آیا می تواند در ادامه دیداری مستقیم بین سران دولت ها را به دنبال داشته باشد و چگونه؟ چرا تاکنون هرگونه مذاکره ای با امریکا تابو بود و اکنون چه ویژگیها و شرایطی باعث شده طرفین تا پای مذاکره تلفنی هم پیش بروند؟ چشم انداز مناسبات جدید دو کشور چیست؟ اینها سوالاتی است که با فائزه هاشمی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و مدیرمسول روزنامه توقیف شده "زن" مطرح کرده ام.
او معتقد است که قطع ارتباط با امریکا شاید تصمیمی بوده که در شرایط انقلابی صورت گرفته و کار کارشناسی درستی روی آن در آن زمان نشده.
فائزه هاشمی توضیح میدهد: ما نمی توانیم بگوییم که امریکا، روسیه وانگلیس و.. با ایران روابط شان ، روابط درستی بوده و غارتگری نبوده. چپاول منافع و منابع ایران در طول تاریخ نبوده. امریکا نسبت به ان کشورها جدیدتر است وآنها قدیمی تر هستند در این موضوعات. همانطور که با روسیه و سایر کشورهای استعماری از قدیم رابطه داریم می شد با امریکا هم این رابطه ادامه می یافت. این یک تابویی شد که ۳۵ سال تداوم پیدا کرد. خب حالا این تابو و این سد شکست و این قدم خوب و مثبتی است به نظر من. حالا روابط مان را به طور مثال با روسیه نگاه کنیم. آیا روسیه شریک دائمی و باوفایی بوده؟ آیا امتیازاتی که ما به روسیه و دیگر کشورها به خاطر مشکلاتی که با امریکا و غرب داشتیم داده ایم کم بوده؟ آیا روسیه پای ما ایستاده و جاهای مهم به ما پشت نکرده؟ مثلا قطعنامه شورای امنیت علیه ایران. روسیه هم به آن رای داده و خیلی جاهای دیگر. موشک های ۳۰۰ اس ما را نداد. بنابراین متوجه نمی شوم که چرا ما باید به روسیه اعتماد کنیم ولی آنجا که می توانیم رابطه داشته باشیم و مشکلات حل شود و نیازی هم نباشد امتیاز به جایی بدهیم اینکار را نکنیم.
سوال میکنم که چه ویژگیها و شرایطی در مقطع کنونی باعث شد چنین تابویی بدین شکل شکسته شود و طرفین به مذاکره تلفنی روی اورند؟ خانم هاشمی میگوید: مشکلاتی که الان ایران با آن دست به گریبان است کم نیست. به خصوص در ۸ سال گذشته که نه تنها روابط با امریکا وجود نداشت با کشورهای غربی، عربی، اسیانه میانه و... هم روز به روز روابط تیره تر شد و در حیطه های مختلف در بن بست و انزوا قرار گرفتیم و روز به روز منافع ملی و اعتبار ما بیشتر آسیب دید. فکر میکنم این موضوع بالاخره درک شده که دشمنی با دنیا، یه غیر از چند کشور معدود، نمی تواند راه حل و روش درستی باشد یکی از مشکلات هم مساله رابطه با امریکا بوده. و به نفع منافع ملی ما نیست. ما همانطور که با کشورهای دیگر توانستیم روابط درستی برقرار کنیم و منافع ملی مان مدنظر باشد چرا با امریکا نتوانیم؟ البته معتقد به مصالحه نیستم بلکه معتقد به معامله هستم. در معامله دو طرف باید منتفع شوند. اینکه ما فکر کنیم در مقابل امریکا ضعیف هستیم و امریکا منافع ایران را در این رابطه غارت میکند به نظرم حرف درستی نیست. اگر دیپلماسی مناسبی داشته باشیم و در مسیری درست قرار بگیریم حتما می توانیم در چارچوب روابط متقابل و برد-برد حرکت کنیم.
این نماینده سابق مجلس معتقد است که می تواند این گفتگوی تلفنی به دیداری مستقیم بینجامد. او می گوید: چرا نه؟ وقتی گفتگوی تلفنی انجام گرفته، وقتی وزاری خارجه دو کشور با هم دیدار کردند اگر این مسیر، از هر دو طرف دچار افراط و تفریط نشود و با واقع بینی جلو برود می تواند ملاقات سران را هم به دنبال داشته باشد. به نظر من شدنی است.
چه چیزی باعث می شد این اتفاق تا الان نیفتد؟ زمان آقای هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد؟ اما الان همه گروهها همصدا شده اند در این زمینه.
خانم هاشمی در پاسخ به این سوال میگوید: در هیچ دوره ای ما اینقدر مشکلات حاد نداشتیم، مشکلات عمیق نداشتیم بحران عمیق در سیاست خارجی و سایر زمینه ها نداشتیم. این مشکلات احتمالا همه این گروهها و افراد را به این نتیجه رسانده که این رابطه باید برقرار شود تا راهی برای فائق آمدن بر مشکلات باشد.
او می افزاید: اگر بتوانیم بر خلاف گذشته روابط مان را بر پایه درستی برقرار کنیم مسائل قابل حل است. ما می گوییم برنامه هسته ای ما مسالمت امیز است دنبال سلاح هسته ای نیستیم خب چرا نتوانیم اعتمادسازی کنیم؟ در 8 سال گذشته بنا بر اعتمادسازی نبود، بنا بر ایجاد تنش بود بنا بر این بود که هر روز بحران جدیدی بیافرینیم و مشکلات هر روز حادتر شود. الان اما ما براساس حرف هایی که زده می شود میخواهیم چیزی که هستیم را به دنیا نشان بدهیم. ما نمیخواهیم دروغ بگوییم ما دنبال تنش نیستیم. می خواهیم واقعیت را نشان بدهیم و بگوییم ما دنبال صلح و گفتگو هستیم. فکر میکنم کار سختی نباشد زمان می برد اما شدنی است. مگر قبل از این دوره هشت ساله چنین نبود؟ تنش های ما با دنیا بیشتر از مساله هسته ای ، به خاطر روابط نامناسب بوده که ایجاد کرده بودیم به همه بد و بیراه میگفتیم برخلاف نظر کارشناسان عمل میکردیم. هدف مذاکره حل مشکل نبود بحث مدیریت جهان بود. میخواهم بگویم که بیشتر مشکلات ما از مدیریت های سو و روابط نادرست با اکثر کشورها بود.
تکلیف شعار مرگ بر امریکا چیست شعاری که همواره سرداده شده و اکنون به شعاری ثابت در نمازجمعه ها تبدیل شده است؟ مدیرمسول روزنامه توقیف شده زن میگوید: مگر مرگ بر روسیه نداشتیم، نه شرقی نه غربی نداشتیم، الان داریم؟ طبیعی و منطقی است که در طول زمان، چیزهایی تغییر میکند. مهم این است که به منافع ملی بیندیشیم. بالاخره روسیه هم از ابتدا دوست ما نبود. الان هم نیست. آنها نیز دنبال منافع خود هستند چرا ما به فکر منافع خود نباشیم.
می پرسم گذشته از مساله هسته ای و بحث سوریه، یکی از مباحثی که امریکا همیشه در قبال ایران مطرح کرده بحث حقوق بشر است در این زمینه چه فکر میکنید ایا مناسبات جدید در این زمینه هم تاثیرگذار خواهد بود در داخل؟ خانم هاشمی میگوید: کشورهایی را می بینیم که در زمینه حقوق بشر شرایط بسیار بدتری نسبت به ایران دارند اما دچار تحریم نشده اند. نه تنها فشاری آنچنانی روی شان نیست بلکه با امریکا و غرب روابط حسنه ای هم دارند. یا مگر اسرائیل سلاح هسته ای ندارد؟ ایا روابط غرب با او خراب است و تحت فشار؟ اینها بیشتر بهانه است بنابراین با یک سیاست خارجی پویا و منطقی و یک مدیریت واقع گرا و مناسب در داخل مسائل می توانند کم کم به سمت حل شدن بروند. اینها بیشتر بهانه است من نمیگویم همه مسائل ایران حل شده میگویم به این سمت پیش می رویم که حل شود. زمان خیلی چیزها را نشان خواهد داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر