شب گذشته ساعت ۱۱ حبیب الله گلپری پور را از قرنطینه خارج و در ساعت ۱۲ جنایتکارانه اعدام می شود. بنا به گفته زندانیان حبیب با اراده محکم و روحیهای زنده و مقاوم و با سرود “ای رقیب” سرود ملی و مبارزاتی مردم کردستان به سوی میدان اعدام رفته است.
طبق خبر جنازه حبیب هم اکنون در بیمارستان امام ارومیه است و بستگانش در بیمارستان تجمع کردهاند.
طبق این خبر زندانیان زندان ارومیه هم اکنون در حال برگزاری مراسم و تجلیل از حبیب هستند.
حبیبالله گلپریپور اهل سنندج و متولد سال ۱۳۶۳، چهار سال پیش در تاریخ پنجم مهرماه ۱۳۸۸ در حین خروج از مهاباد به مقصد ارومیه، توسط نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه مهاباد دستگیر شد.
وی که از سوی دادگاه انقلاب محارب شناخته شده وطی این مدت در بازداشتگاههای شهرهای مهاباد، ارومیه، سنندج و سمنان محبوس و متحمل شکنجههای روحی و جسمی شدیدی بوده است.
خودش، وکیلش و خانوادهاش در این سالها بارها و بارها گفتند که در هنگام بازداشت فقط کتاب همراهش بوده و زیر شکنجه به کارهای نکرده اعتراف کرده.
نقض حقوق بشر در روزهای گذشته رشد چشمگیری داشته، ولی با این وجود مقامات جمهوری اسلامی همواره گزارشهای سازمان ملل در مورد حقوق بشر را فاقد اعتبار میدانند.
به گزارش خبرگزاری مهر، روز پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۲ مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه با تاکید بر اینکه انتصاب گزارشگر ویژه حقوق بشر را توهین به ملت بزرگ ایران است و آن را به رسمیت نمی شناسد، گفت: همانطور که قبلا نیز اعلام کرده ایم سازوکار انتصاب گزارشگر کاملا سیاسی بوده و نتیجه یک روند گزینشی است که توسط معدودی کشورهای خاص در شورای حقوق بشر دنبال می شود.
او حدود دو سال پیش این نامه را در مورد وضعیتش نوشته بود:
“من به عنوان یک انسان طبق قانون بین المللی از حقوقی اولیه انسانی برخوردارم حقوق همچون آزاد زیستن، داشتن رفاه اجتماعی ، حق انتخاب و… با توجه به اینکه در حال حاظر به عنوان یک زندانی سیاسی به مرگ محکوم شدهام و تمام راههای قانونی برای رسیدن به حق خویش را در داخل ایران از دست داده ام و تمامهای درهای قانونی بر روی من بسته شده است این حق را برای خود محفوظ می دانم که صدای خود را به گوش جوامع بین المللی و سازمانهای حقوق بشری برسانم تا از اجحافی که از حق من شده جلوگیری شود.
به عنوان یک شهروند کُرد در ایران از حقوق اولیه انسانی خویش محروم بودهام و علی رغم تلاش برای رسیدن به آن با مجازات نا عادلانه رو به رو شدم مجازاتی که در راستای تامین ساختار اقتدار طلبانه اقلیتی، بر من و جامعه ام تحمیل شده است. حق انتخاب از ابتدایی ترین حقوق هر انسانی است، حال که انتخابها به دفاع از هویت ملی ماست با مجازات سنگین اعدام روبرو شدهام . ترویج افکار و دفاع از هویت ما به عنوان جنگ علیه حکومت اسلامی تعریف کرده اند از بارزترین بی قانونیهایست که در حق یک من انسان صورت گرفته است. حق با این اوصاف که من به عنوان یک انسان مورد ظلم قرار گرفته هیچ ، در چارچوب قانون اساسی این سرزمین هم حقوقم پایمال شده است. با توجه به اینکه هر گونه حکمی باید در دادگاهی عادالانه صادر شود حکم اعدام من در یک دادگاه نمایشی به مدت ۵ دقیقه ،نه بیشتر داده شده که در چارچوب قانوین کشور هم مطابقت ندارد.
علی رغم بازداشتهای طولانی مدت و شکنجه های فیزیکی و روحی من را تا حد مرگ پیش بردند که شکایت آن را همراه به مراتب و ارگانی گوناگون دولتی ارسالی کرده ام ولی در این ممکلت صدای ما از سلولهای زندانمان هم عبور نمی کند چه برسد به اینکه شنونده داشته باشد.
این در حالی است که قانون تنها و تنها روی کاغذ و برای سوءاستفاده است و در عمل هیچ ،هر چند این قانون هم خود خالی از نا عدالتی هم نیست. قانونی که حقوق اولیه مرا زیر سوال میبرد نمی تواند از من دفاع کند و این قانون، قانون مدافع حکومت است نه مردم جامعه. تبعیض ها در این قانون بدون لاپوشانی و تبصره کاملا آشکارا اعمال می شود و بسته به جنس، نظر، افکار، سلایق تغییر می کند قبولاندن افکار حکومتی و تعمیم آن به جامعه با فشار و جبر باعت شده است که من در چنین جایگاهی قرار بگیرم همچنین کشمکشهای اقتدار طلبانه سران حکومتی و حتی منطقهایی سبب گشته که من قربانی چنین سیاستهای بشوم.
در حال حاضر علنا هویت ملی من به عنوان یک کُرد و افکار آزادی خواهانهام به عنوان افساد فی الارض و تلاشهای برای آن به عنوان محاربه دیده شده و این خود تبعیض آشکار و ظلمی علنی است هر چند این نحوه برخورد در خود قانون اساسی کشور با چنین مجازاتی محکوم نمیشوند. در حال حاضر که درد تظلم خواهی من در تمام ارگانهای حقوقی و ذیربط با جوامع ایران رد شده است از جوامع حقوق بین المللی و حقوق بشر خواستار که در دفاع از حقوق اولیهام وظیفه انسانی خویش را انجام دهند تا امید جوانی زیر خاک نرود. همچنین از مسئولین حکومتی ایران، می خواهم که تعهدات انسانی خود را فدای منافع اقتدار طلبانه نکنند.
حبیب الله گلپری پور – بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه – اسفند ۹۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر