محمد خاتمی در تماس تلفنی با دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از برخورد نیروهای امنیتی با آنها ابراز تأسف کرد.
به گزارش کلمه، خاتمی همچنین ابراز امیدواری کرد تا “با پایان دادن به حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد و آزادی زندانیان سیاسی، توان کشور صرف پیشرفت و رفاه و آرامش هرچه بیشتر مردم شود.”
زهرا و نرگس موسوی، دو دختر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد میگویند روز پنجشنبه دوم آبان پس از ملاقات با پدر و مادرشان از سوی مأموران امنیتی مورد حمله قرار گرقتند.
روایت نرگس موسوی، دختر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد است از دیدار روز عید غدیر با پدر و مادرش و رفتار ماموران که به گفته او اول خواستهاند لباس زیرشان را هم در بیاورند و بعد هم توی گوششان زدهاند:
“سلام
آنچه که میخوانید بخشی از وقایع ملاقات ما در روز عید غدیر با پدر و مادر زندانیمان است:
روز چهار شنبه اول ابان از طرف ماموران امنیتی تماس گرفته شد که نهار روز عید را استثنائاَ میتوانیم کنار پدر و مادر باشیم.
البته این ملاقات به جای آزاد کردن و توضیح بابت نزدیک به هزار روز حبس غیر قانونی بود
زمان ملاقات دو ساعت و نیم تعیین شده بود یعنی از ساعت یازده و نیم تا دو.
ملاقات البته با حضور دو مامور زن بود به نام های مستعار مریم و سارا (اسم واقعی: مژگان ناظمی متولد سال ۶۲ ) که یکی از این ماموران زن پیش از این در مدتی که پدرم در بیمارستان (میرحسین موسوی در سکوت خبری در بیمارستان سینا بستری بود؛ سلامت کروبی در خطر جدی قرار دارد) بود با بی شرمی با وی درگیر شده بود و هتاکی کرده بود. این در حالی بود که مادرم رفتارش با این ماموران زن همواره مادرانه بوده ودر تمام اعیاد به ایشان عیدی میدادهاند.
پس از اتمام ساعت ملاقات به خواسته این زن به خانه امن اطلاعات که کنار منزل پدر و مادرم در پاستور است رفتیم که اطمینان حاصل آید که چیزی از خانه پدر و مادرمان برنداشته باشیم و غیر قانونی به خارج از زندان اختر منتقل نکرده باشیم که با درخواست کثیف و غیر متعارفی از این زندان بان روبرو شدیم.
اول باورکردنی نبود اما باز با بیشرمی درخواست را تکرار کرد و حتی از ما خواست لباس زیر خود را در بیاوریم…
توصیف و شرح برخورد ایشان خارج از عرف بود.
در پی ممانعت ما از در آوردن لباس ایشان به ما حمله ورشد و سیلی محکمی به گوش من و زهرا خواهرم زد. در تلاش بنده برای گرفتن دست ایشان برای جلوگیری از حملههای بیشتر با رفتار غیر انسانی او روبرو شدم که با وحشیگری تمام مچ دست من را گاز گرفت که عکس را ضمیمه این متن میکنم.
وی پیاپی به ما حمله میکرد و وقتی آقای فروغی رئیس زندان بان ها را صدا کردیم ایشان البته عذر خواهی کرد اما هیچ پاسخی بابت این رفتار غیر اخلاقی خود نداشتند.
در تمام این لحظات درگیری پدرم از پشت میله های آشپزخانه خانه که مشرف به خانه امن اطلاعات است صداهای این برخورد و حمله های وحشیانه مامور امنیتی را میشنید و البته مادرم نیز متاسفانه شاهد برخورد خشن ماموران امنیتی بود.
عکسهای دیگری هم البته گرفته شده از رئیس زندان بانها که در صورت لزوم در اختیار دوستان قرار میدهم.”
به گزارش کلمه، خاتمی همچنین ابراز امیدواری کرد تا “با پایان دادن به حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد و آزادی زندانیان سیاسی، توان کشور صرف پیشرفت و رفاه و آرامش هرچه بیشتر مردم شود.”
زهرا و نرگس موسوی، دو دختر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد میگویند روز پنجشنبه دوم آبان پس از ملاقات با پدر و مادرشان از سوی مأموران امنیتی مورد حمله قرار گرقتند.
روایت نرگس موسوی، دختر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد است از دیدار روز عید غدیر با پدر و مادرش و رفتار ماموران که به گفته او اول خواستهاند لباس زیرشان را هم در بیاورند و بعد هم توی گوششان زدهاند:
“سلام
آنچه که میخوانید بخشی از وقایع ملاقات ما در روز عید غدیر با پدر و مادر زندانیمان است:
روز چهار شنبه اول ابان از طرف ماموران امنیتی تماس گرفته شد که نهار روز عید را استثنائاَ میتوانیم کنار پدر و مادر باشیم.
البته این ملاقات به جای آزاد کردن و توضیح بابت نزدیک به هزار روز حبس غیر قانونی بود
زمان ملاقات دو ساعت و نیم تعیین شده بود یعنی از ساعت یازده و نیم تا دو.
ملاقات البته با حضور دو مامور زن بود به نام های مستعار مریم و سارا (اسم واقعی: مژگان ناظمی متولد سال ۶۲ ) که یکی از این ماموران زن پیش از این در مدتی که پدرم در بیمارستان (میرحسین موسوی در سکوت خبری در بیمارستان سینا بستری بود؛ سلامت کروبی در خطر جدی قرار دارد) بود با بی شرمی با وی درگیر شده بود و هتاکی کرده بود. این در حالی بود که مادرم رفتارش با این ماموران زن همواره مادرانه بوده ودر تمام اعیاد به ایشان عیدی میدادهاند.
پس از اتمام ساعت ملاقات به خواسته این زن به خانه امن اطلاعات که کنار منزل پدر و مادرم در پاستور است رفتیم که اطمینان حاصل آید که چیزی از خانه پدر و مادرمان برنداشته باشیم و غیر قانونی به خارج از زندان اختر منتقل نکرده باشیم که با درخواست کثیف و غیر متعارفی از این زندان بان روبرو شدیم.
اول باورکردنی نبود اما باز با بیشرمی درخواست را تکرار کرد و حتی از ما خواست لباس زیر خود را در بیاوریم…
توصیف و شرح برخورد ایشان خارج از عرف بود.
در پی ممانعت ما از در آوردن لباس ایشان به ما حمله ورشد و سیلی محکمی به گوش من و زهرا خواهرم زد. در تلاش بنده برای گرفتن دست ایشان برای جلوگیری از حملههای بیشتر با رفتار غیر انسانی او روبرو شدم که با وحشیگری تمام مچ دست من را گاز گرفت که عکس را ضمیمه این متن میکنم.
وی پیاپی به ما حمله میکرد و وقتی آقای فروغی رئیس زندان بان ها را صدا کردیم ایشان البته عذر خواهی کرد اما هیچ پاسخی بابت این رفتار غیر اخلاقی خود نداشتند.
در تمام این لحظات درگیری پدرم از پشت میله های آشپزخانه خانه که مشرف به خانه امن اطلاعات است صداهای این برخورد و حمله های وحشیانه مامور امنیتی را میشنید و البته مادرم نیز متاسفانه شاهد برخورد خشن ماموران امنیتی بود.
عکسهای دیگری هم البته گرفته شده از رئیس زندان بانها که در صورت لزوم در اختیار دوستان قرار میدهم.”
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر