شاید همگی خاطراتی از دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی داشته باشیم .ویاد اون روزها کنیم که مردم طبقه متوسط جامعه از دولت وقت هاشمی گله میکردند که این حکومت و شخس آقای رفسنجانی از نظام سرمایه داری حمایت میکند و این موضوع تقلیدی از سیستم نظام اقتصادی و سیاسی امریکاست و ضرر ان را مردم در طبقه متوسط خواهند پرداخت.یادم میآید
در ان دوران اسکناس های 1000 تومانی تازه به چاپ رسیده بود و همه در مورد این موضوع صحبت میکردند که روزی خواهد رسید که 1000تومان برابر 1دلار خواهد بود و این کاهش ارزش پول کشور را از چشم هاشمی رفسنجانی میدیدند و لی....
حال چه شده است ؟بعد از حدود15سال از آخرین روزهای ریاست جمهوری رفسنجانی چه بر سر اقتصاد کشورآمده است؟
و خود هاشمی رفسنجانی چه میکند؟خانواده اش چه شده است؟
در سایت های تحلیلی خبر میخواندم که از هاشمی رفسنجانی نقل شده بود که این حکومت نتواتست دلسوزان نظام را نابود کند آنها را متفرق و خانه نشین کرد.... دلسوزان نظام کلمه ای بس اغراق آمیز برای رجال سیاسی در کشور ماست.
اگر مطالعه کوتاه در نطام سیاسی و اقتصادی ایران بعد از انقلاب ایران بیندازیم پر واضح است که از چند سال قبل از انقلاب و با نا ارامی ها و فشارها بر رپیم شاهنشاهی کشور از نظم خود خارج شده بود وبه ورطه سقوط خود نطدیک تر میشد تا آنجا که بعد از انقلاب با روی کار امدن حکومت جمهوری اسلامی وکنار زدن مخالفان وسرکوب رقیبان و ایجاد فضای خفقان سیاسی کشور در سراشیبی تند انزال جایگاه بین الملل و سیاست و اقتصاد قرار گرفت و این روند تا هم اکنون ادامه دارد وتا زمان ایحاد آشتی بین الملل و ایجاد دموکراسسی واقعی و ازادی های اجتماعی ادامه خواهد داشت.
پس از انقلاب ایران جمهوری اسلامی بر پایه خون و سرکوب ادامه یافت و قدرت گرفت و به نظر شخص بنده تمامی سران و رجال سیاسی که در این سالها سکوت کردند جزئی ازخائنان به ملت اند که در زمان از بین رفتن جایگاه و موقعیت اجتماعی و مالی شان دایه دار دلسوزس یرای ایران شدند...
چه فراوانند استادان و خبرگان نظام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در ایران که گمنام در کنج خانه مشغول گذران عمرند و بجای ایشان ها مدیرانی بی سواد و نا لایق با هدف چپاول ثروت کشور و سرکوب معتزضان بر مسند قدرت تکیه زدند تا شرایط کشور
اینگونه اسفناک باشد.حال همان نالایقان دیروز که با بهره گیری از ذات فراموش کار انسان لقب دلسوزان نظام را یدک میکشند...
نظام جمهوری ایکه با دین و مذهب آمیخته شد به بیراهه میرود و مذهب بلد نظام ناپخته خواهد شد که همین موضوع در ایران به وضوع مبرهن است. جمهوریت و دموکراسی همراه با آزادی های اجتماعی و حقوق فردی اصل یک جامعه سالم است که همگان آن را به دست فراموشی سپردند و به حواشی دیگر میپردازند تا فکر مردم از موضوعی که برای ان انقلاب کردند منحرف شود
به هرحال از تمامی خوانندگان احتمالی این وب لاگ تقتضت دارم "گذشته ها را از یاد نبریم" که راهنمای اصلی سعادت آینده است.
زیرا اگر گذشته ها و تجارب نیک و بد را در هر عرصه از یاد ببری و به دست تاریخ بسپاریم نمیتوانیم آینده را درست بسازیم و مطمئن باشیم که اشتباهات گدشته تکرار نخواهد شد.
در ان دوران اسکناس های 1000 تومانی تازه به چاپ رسیده بود و همه در مورد این موضوع صحبت میکردند که روزی خواهد رسید که 1000تومان برابر 1دلار خواهد بود و این کاهش ارزش پول کشور را از چشم هاشمی رفسنجانی میدیدند و لی....
حال چه شده است ؟بعد از حدود15سال از آخرین روزهای ریاست جمهوری رفسنجانی چه بر سر اقتصاد کشورآمده است؟
و خود هاشمی رفسنجانی چه میکند؟خانواده اش چه شده است؟
در سایت های تحلیلی خبر میخواندم که از هاشمی رفسنجانی نقل شده بود که این حکومت نتواتست دلسوزان نظام را نابود کند آنها را متفرق و خانه نشین کرد.... دلسوزان نظام کلمه ای بس اغراق آمیز برای رجال سیاسی در کشور ماست.
اگر مطالعه کوتاه در نطام سیاسی و اقتصادی ایران بعد از انقلاب ایران بیندازیم پر واضح است که از چند سال قبل از انقلاب و با نا ارامی ها و فشارها بر رپیم شاهنشاهی کشور از نظم خود خارج شده بود وبه ورطه سقوط خود نطدیک تر میشد تا آنجا که بعد از انقلاب با روی کار امدن حکومت جمهوری اسلامی وکنار زدن مخالفان وسرکوب رقیبان و ایجاد فضای خفقان سیاسی کشور در سراشیبی تند انزال جایگاه بین الملل و سیاست و اقتصاد قرار گرفت و این روند تا هم اکنون ادامه دارد وتا زمان ایحاد آشتی بین الملل و ایجاد دموکراسسی واقعی و ازادی های اجتماعی ادامه خواهد داشت.
پس از انقلاب ایران جمهوری اسلامی بر پایه خون و سرکوب ادامه یافت و قدرت گرفت و به نظر شخص بنده تمامی سران و رجال سیاسی که در این سالها سکوت کردند جزئی ازخائنان به ملت اند که در زمان از بین رفتن جایگاه و موقعیت اجتماعی و مالی شان دایه دار دلسوزس یرای ایران شدند...
چه فراوانند استادان و خبرگان نظام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در ایران که گمنام در کنج خانه مشغول گذران عمرند و بجای ایشان ها مدیرانی بی سواد و نا لایق با هدف چپاول ثروت کشور و سرکوب معتزضان بر مسند قدرت تکیه زدند تا شرایط کشور
اینگونه اسفناک باشد.حال همان نالایقان دیروز که با بهره گیری از ذات فراموش کار انسان لقب دلسوزان نظام را یدک میکشند...
نظام جمهوری ایکه با دین و مذهب آمیخته شد به بیراهه میرود و مذهب بلد نظام ناپخته خواهد شد که همین موضوع در ایران به وضوع مبرهن است. جمهوریت و دموکراسی همراه با آزادی های اجتماعی و حقوق فردی اصل یک جامعه سالم است که همگان آن را به دست فراموشی سپردند و به حواشی دیگر میپردازند تا فکر مردم از موضوعی که برای ان انقلاب کردند منحرف شود
به هرحال از تمامی خوانندگان احتمالی این وب لاگ تقتضت دارم "گذشته ها را از یاد نبریم" که راهنمای اصلی سعادت آینده است.
زیرا اگر گذشته ها و تجارب نیک و بد را در هر عرصه از یاد ببری و به دست تاریخ بسپاریم نمیتوانیم آینده را درست بسازیم و مطمئن باشیم که اشتباهات گدشته تکرار نخواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر