چندی پیش اخباری مبنی بر حمله نیروهای امنیتی به کلیسایی در شیراز و دستگیری تعدادی از هموطنان نو کیشمان در کلیسا منتشر شد. در بررسی ابتدایی این مساله فقط میتوان مخالفت جمهوری اسلامی ایران با تغییر دین از اسلام به دیگر ادیان بنا بر تعالیم اسلامی را درک کرد که خود جای چندی بحث دارد.
ولی در پشت پرده با کمی تفحص میتوان این گونه حرکت وزارت اطلاعات را بیان کرد که با توجه به فشار های اجتماعی و اقتصادی بر مردم و خوصوصا جوانان کشور وبا توجه به این که این فشار ها بیشتر به قشر ضعیف و متوسط جامعه اعمال میشود این دستگیری ها برای اعمال فشار و ایجاد رعب و وحشت میان مردم صورت گرفته است.چنانکه هر مقدار فشار های جامعه بر مردم بیشتر شود مردم گرایشات بیشتری برای تغییر دین پیدا میکنند.
اگر کمی این موضوع رو موشکافانه نگاه کنیم در میابیم که دین یک راه برای سعادت است و در دنیای تکنولوژیک امروزی کاربرد ان چنانی ندارد و بیشتر شبیه یک سنت و عادت شده است تا دستور العملی برای زندگی....از قدیم گفته اند وقتی انسان گرسنه دین و ایمان ندارد!!!
حال با بست دادن این جمله می توان اینگونه بیان کرد که همچنان که فشار ها بر مردم بیشتر میشود مردم به دنبال راهی برای نجات خود میابند و حکومت اسلامی را مقصر این اوضاع میدانند و گمان میکنند که میتوانند با تغییر دین خود و گرویدند به دیگر ادیان راه نجاتی از لحاظ روحی برای خود بیابند.
در سالهای اخیر به علت خشونت های بسیار زیاد در کشور های اسلامی وصدور احکام اعدام وسنگسار در محاکم مثلا اسلامی ایران اسلام چهره ای خشن پیدا نموده است و مردمی که تحت فشار های گوناگون هشتند در صدد آنند که با گرویدند به مسیحیت
راهی برای آرامش روحشان بیابند.
و مسئله دیگر اینکه عدم انتخاب دین و مذهب میام جوانان امروزی از حساسیت خاصی برخوردار است و جوانان امروزی با بهره گیری از اطلاعات و برقراری ارتباط با دیگر ادیان میخواهند این حق یعنی حق انتخاب را برای خود محفوظ بدارند.
حال اینکه به نظر شخصی من انسانیت خط مقدم و مقدم بر ادیان است وذات پاک انسان میتواند بهترین راهنمای انسان باشد.
ولی در پشت پرده با کمی تفحص میتوان این گونه حرکت وزارت اطلاعات را بیان کرد که با توجه به فشار های اجتماعی و اقتصادی بر مردم و خوصوصا جوانان کشور وبا توجه به این که این فشار ها بیشتر به قشر ضعیف و متوسط جامعه اعمال میشود این دستگیری ها برای اعمال فشار و ایجاد رعب و وحشت میان مردم صورت گرفته است.چنانکه هر مقدار فشار های جامعه بر مردم بیشتر شود مردم گرایشات بیشتری برای تغییر دین پیدا میکنند.
اگر کمی این موضوع رو موشکافانه نگاه کنیم در میابیم که دین یک راه برای سعادت است و در دنیای تکنولوژیک امروزی کاربرد ان چنانی ندارد و بیشتر شبیه یک سنت و عادت شده است تا دستور العملی برای زندگی....از قدیم گفته اند وقتی انسان گرسنه دین و ایمان ندارد!!!
حال با بست دادن این جمله می توان اینگونه بیان کرد که همچنان که فشار ها بر مردم بیشتر میشود مردم به دنبال راهی برای نجات خود میابند و حکومت اسلامی را مقصر این اوضاع میدانند و گمان میکنند که میتوانند با تغییر دین خود و گرویدند به دیگر ادیان راه نجاتی از لحاظ روحی برای خود بیابند.
در سالهای اخیر به علت خشونت های بسیار زیاد در کشور های اسلامی وصدور احکام اعدام وسنگسار در محاکم مثلا اسلامی ایران اسلام چهره ای خشن پیدا نموده است و مردمی که تحت فشار های گوناگون هشتند در صدد آنند که با گرویدند به مسیحیت
راهی برای آرامش روحشان بیابند.
و مسئله دیگر اینکه عدم انتخاب دین و مذهب میام جوانان امروزی از حساسیت خاصی برخوردار است و جوانان امروزی با بهره گیری از اطلاعات و برقراری ارتباط با دیگر ادیان میخواهند این حق یعنی حق انتخاب را برای خود محفوظ بدارند.
حال اینکه به نظر شخصی من انسانیت خط مقدم و مقدم بر ادیان است وذات پاک انسان میتواند بهترین راهنمای انسان باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر