ارزیابی بنی صدر از اظهارات روحانی درباره توافق ژنو و جزئیات اجرایی آن
عصرجدید: روز پنجشنبه ۲۶ دی، کاخ سفید برای نخستین بار نقشه راه ۳۰ صفحهای حاوی طرح اجرای توافق ژنو عرضه کرد، سوالی بدین شرح به دستمان رسیده است: متن کامل جزئیات اجرایی توافق ژنو از سوی امریکا منتشر شد. از سوی دیگر آقای روحانی در خوزستان گفتند: «ایران بر قدرتهای بزرگ دنیا پیروز شده است». نظر شما در این باره چیست؟
بنی صدر: آقای روحانی نگفت: «ایران بر دنیا پیروز شد»، بلکه گفت: «توافق ژنو یعنی اینکه قدرتهای بزرگ دنیا تسلیم ایران شد»، پس توافق ژنو آنطور که آقای ظریف می گفت، توافق بردبردی نبوده، تسلیم نامه است، الا اینکه دعوی آقای روحانی این است که دنیا تسلیم ایران شده و ایران تسلیم آمریکا و اروپا نشده است. تناقض سخن آقای روحانی کجاست؟ اولا بعد شکست طرح توافق اولیه که فرانسویها در آن ان قلت گذاشتند و شرایطش را سخت کردند، آقای ظریف گفت: “این طرح را آمریکاییها تهیه کرده بودند”، نمی دانست که آقای روحانی بعدها در اهواز ادعا خواهد کرد که دنیا تسلیم ایران شده است و الا آن اطلاع را نمی داد، چون اینکه بگوییم: «وزارت خارجه آمریکا شرایط و تعهدات تسلیم آمریکا، اروپا، روسیه و چین را تهیه کرده و به ژنو برده و فرانسه گفته که اینها کافی نیست، تعهدات سخت تری را اضافه کنیم»، معقول نیست، مگر اینکه وارونه باشد، در واقع ایران تسلیم شده و آنها شرایط و تعهدات تسلیم را تنظیم کرده و ایران امضاء کرده باشد، عین توافق نامه ترکمنچای که امپراطوری روس تهیه و به شکست خورده تحمیل کرد.
عصرجدید: روز پنجشنبه ۲۶ دی، کاخ سفید برای نخستین بار نقشه راه ۳۰ صفحهای حاوی طرح اجرای توافق ژنو عرضه کرد، سوالی بدین شرح به دستمان رسیده است: متن کامل جزئیات اجرایی توافق ژنو از سوی امریکا منتشر شد. از سوی دیگر آقای روحانی در خوزستان گفتند: «ایران بر قدرتهای بزرگ دنیا پیروز شده است». نظر شما در این باره چیست؟
بنی صدر: آقای روحانی نگفت: «ایران بر دنیا پیروز شد»، بلکه گفت: «توافق ژنو یعنی اینکه قدرتهای بزرگ دنیا تسلیم ایران شد»، پس توافق ژنو آنطور که آقای ظریف می گفت، توافق بردبردی نبوده، تسلیم نامه است، الا اینکه دعوی آقای روحانی این است که دنیا تسلیم ایران شده و ایران تسلیم آمریکا و اروپا نشده است. تناقض سخن آقای روحانی کجاست؟ اولا بعد شکست طرح توافق اولیه که فرانسویها در آن ان قلت گذاشتند و شرایطش را سخت کردند، آقای ظریف گفت: “این طرح را آمریکاییها تهیه کرده بودند”، نمی دانست که آقای روحانی بعدها در اهواز ادعا خواهد کرد که دنیا تسلیم ایران شده است و الا آن اطلاع را نمی داد، چون اینکه بگوییم: «وزارت خارجه آمریکا شرایط و تعهدات تسلیم آمریکا، اروپا، روسیه و چین را تهیه کرده و به ژنو برده و فرانسه گفته که اینها کافی نیست، تعهدات سخت تری را اضافه کنیم»، معقول نیست، مگر اینکه وارونه باشد، در واقع ایران تسلیم شده و آنها شرایط و تعهدات تسلیم را تنظیم کرده و ایران امضاء کرده باشد، عین توافق نامه ترکمنچای که امپراطوری روس تهیه و به شکست خورده تحمیل کرد.
آقای روحانی احتیاجی نداشت این دروغ بزرگ را بگوید، برای اینکه خیلی راحت می توانست بگوید: «وضعیت کشور و اقتصاد و موقعیت ما در منطقه اینطور است، ما در دنیا در انزوا واقع شدیم و …. بنابرین ناگزیر بودیم که این توافق را انجام دهیم»، البته این سخن از دید من قانع کننده نبود، بلحاظ اینکه راه دیگری بود، همانطور که بارها عرض کردم، اینکه شما حاکمیت دزدیده شده از مردم را به مردم برگردانید و خود مردم امور خویش از جمله همین پرونده اتمی را تصدی کنند، راه حلی روشن، بدون هزینه و پر از سود بود، اما اگر در حدی که آدمی مثل او می توانست بگوید، این سخن را می گفت، حرف معقولی زده بود و مردم را ابله ندانسته بود، برای مردم وجدان عمومی قائل شده بود که درک می کنند، راست را از دروغ تمیز می دهند برای مردم شخصیت ملی قائل شده بود، در دنیا هم دروغ بیمزه و خیلی گستاخانه اش، مایه بیاعتباری و آبروریزی نمی شد چون آنچه که آمریکاییها انتشار دادند، در واقع یک قلم تکذیب سخنان ایشان است، برای اینکه متن جزئیات اجرایی توافق ژنو در آنچه که به غنی سازی و تاسیسات فردو و نطنز مربوط می شود، می گوید که بازرسیهای آژانس باید روزمره باشد.
اگر اینجور است که آقای روحانی می گوید: «دنیا تسلیم ایران شده»، پس اینکه آقای خامنهای گفت: «آمریکا دشمنیاش را با ایران، ایرانی و اسلام و مسلمین ثابت کرد»، دروغ بیمزهای می شود برای اینکه اگر آمریکا تسلیم ایران شده، ایران دشمنیاش را با آمریکا نشان داده است، نه بعکس! به هرحال دروغی که آقای روحانی گفت، تصدیق این است که خامنهای و روحانی می دانستند، توافقی که روحانی به خامنهای گزارش کرد و او به روحانی تبریک گفت، تسلیم نامه است و می دانستند به مردم ایران دروغ می گویند. منتخب و مورد اعتماد ملت واقع شدهام و می دانم، آدمی که خود را منتخب واقعی مردم بداند، نمی تواند به مردم دروغ بگوید و نمی گوید. البته این تنها دروغی نیست که آقای روحانی گفت، از وقتی که انتخاب شد، یک در میان دروغ می گوید اما دروغی به این بزرگی نگفته بود. این دروغ که در عین حال توهین به عقل و شعور و غرور ملی مردم ایران است، می گوید که او خود را منتخب مردم ایران نمی داند، بلکه خود را برگزیده رژیم بنا بر یک موقعیت خاص می داند. حالا که اطلاعات درباره گفتگوهای محرمانه رو شده است، می دانیم که اوائل فروردین که آقای خامنهای پیام نوروزی داد و در واقع اشاره به نتایج گفتگوهای محرمانه بود، در آنجا هم تکلیف مساله اتمی معین شده، هم کسی که باید رئیس جمهور ایران شود.
آمریکاییها جزئیات اجرایی توافق ژنو را منتشر کرده اند و ایرنا متن کوتاهی را بعنوان ترجمه آن انتشار داده که هرآنچه به کنترل مربوط می شود، از آن حذف شده است. متوقف کردن غنی سازی ۲۰ درصد، نساختن سانتریفیوژهای جدید، توقف سوخت رسانی و تکمیل رآکتور آب سنگین اراک، توقف اقدامات جدید برای توسعه برنامههای هستهای و عدم تلاش برای ساخت مجتمع فرآوری سوخت و ذخیره غنی سازی ۵ درصد تعهدهایی است که ایران پذیرفته است. در متن ۱۴ تعهد به پای ایران نوشته شده که در متن منتشره توسط ایرنا سانسور شده اند، دلیل سانسورشان این است که مقامهای رژیم قبلا به دروغ گفته بودند: «تعهدی نگرفتیم، اگر خواستیم به آژانس اجازه می دهیم» و حالا معلوم می شود که آنها برای کنترل کامل از ایران امضا گرفته اند. آقای عراقچی گفته است: «توافق شفاهی بود و نوشته نیست که انتشار بدهیم!» و حالا با انتشار متن خلافش معلوم شد، مگر می شود توافقی برای چنین کنترل کاملی شفاهی انجام گیرد؟ متن می گوید که در ۲۰ ژانویه که اجرای توافق شروع می شود، آژانس بین المللی انرژی اتمی باید ابتدا یک گزارش کامل درباره وضعیت کنونی برنامه اتمی ایران انتشار بدهد و این نکته در ترجمه ایرنا سانسور شده است.
سپس در متن آمده است که نیمی از نطنز و ۰.۷۵ از فردو باید متوقف شود و ساختن سانتریفیوژها باید به تعدادی باشد که لازم است جانشین سانتریفیوژهای از کار افتاده بشود، تاسیسات غنی سازی جدید ایجاد نمی کند. درباره غنی سازی اورانیوم که در توافق با آژانس هم بود، آمده است که غنی سازی نباید به اندازهای باشد که در پایان شش ماه، آنچه که الان موجود است، کم یا زیاد شود و اگر میزان اورانیوم غنی شده اضافه شد، باید آنرا اکسید کند. درباره رآکتور اراک هم علاوه بر توقف تهیه سوخت و تکمیل ساخت رآکتور و عدم انتقال سوخت و آب سنگین، عدم اقدام برای ساخت کارخانه استخراج پلوتونیوم از زباله سوخت اتمی آمده است. نصف اورانیوم ۲۰ درصدی که در انبار دارد را باید در ۳ ماه رقیق کند، نصف دیگرش را نیز باید در ۶ ماه به اکسید تبدیل کند. غیر از اینها، متن به سراغ کنترل می آید و می گوید: «برای اطمینان از اینکه ایران به تعهدات خود عمل می کند، آژانس بر وفق نقش خویش که تفتیش درباره فعالیتهای اتمی و اجرای تعهدهاست، تنها مقام راستی آزمایی و تصدیق کننده عمل ایران به تعهدات خویش است، افزون بر آژانس یک کمیسیون مختلط هم مرکب از کارشناسان کشورهای ۱+۵، اروپا و ایران تشکیل می شود که ماهی یکبار برای رسیدگی به میزان اجرای تعهدات و حل و فصل مسائل پیش آمده جلسه ترتیب می دهد»، یعنی کنترل دو تاست: آژانس و کمیسیون مختلط؛ آژانس گزارش تهیه می کند در اختیار کمیسیون می گذارد و می گوید که ایران باید شفافیت را کامل کند.
این تعهد سیزدهم است: «ایران متعهد می شود که به نحو بیسابقهای شفافیت پیرامون برنامه اتمی خود را افزایش دهد، بخصوص از راه تفتیشهای مکرر آژانس و دادن اطلاعات بیشتر به آژانس. تاسیسات اتمی نطنز و فردو باید به روی تفتیشهای روزانه آژانس باز باشد، آژانس و ایران برای تعیین آیین نامه تفتیش همکاری خواهند کرد به ترتیبی که آژانس بتواند تفتیشهای روزانه را به عمل آورد و صحت اطلاعاتی را که دریافت می کند بیازماید تا از اجرای توافق توسط ایران اطمینان حاصل کند. کنترلها تفتیشهای برنامه گذاری شده و بدون اطلاع قبلی را در بر می گیرند»، یعنی دو جور تفتیش انجام می دهد، یکی آن است که با ایران برنامه گذاری کرده، یکی آن است که درجا می آید و می گوید من می خواهم اینجا را کنترل کنم، شما خیال می کنید کجا را کنترل می کند؟ نه تنها نطنز، فردو، آب سنگین اراک را بلکه کارگاههای ساخت سانتریفیوژها هم باید تحت کنترل آژانس باشد. علاوه بر اینها؛ تعهد چهاردهم این است که رآکتور اتمی اراک و تاسیسات تابعهاش باید حداقل سه ماه یکبار تفتیش شود، ایران باید ارقام در اختیار آژانس بگذارد که معلوم کند چه تعداد سانتریفیوژ تولید می شود تا بیشتر از مقدار لازم برای جایگزینی سانتریفیوژهای از کار افتاده نباشند و همانطور که گفتم، آژانس بتواند کارگاههای تولید را هم تفتیش کند. بعد از اینکه آژانس این کارها را انجام داد، قبل از هر جلسه ماهانه باید یک گزارش به آن کمیسیون بدهد تا اینکه کمیسیون اطمینان حاصل کند که ایران برنامه اتمی محرمانه ندارد. وقتی که تسلیم نامه ژنو را بررسی کردم، عرض نکردم که ایران تحت کنترل دائمی قرار می گیرد؟ متن توافق معلوم کرد که حق با من بوده است.
آیا اینها ایران را از جنگ و مجازاتهای جدید معاف می کند؟ در حال حاضر هنوز در سنای آمریکا بحث است، دیروز این خبر را خواندم: “امروز یا فردا باید معلوم شود که مجازاتهای جدید تصویب می شود یا یک ماه یا تا پایان شش ماه به تاخیر می افتد” و تکلیفش هنوز معلوم نیست، لابی اسرائیل اصرار دارد که حتما باید مجازاتها تصویب شود. یکی از دلایل اصرار لابی اسرائیل خصوصا برای این است که در مجازاتها بندی هست که اگر اسرائیل به ایران حمله کرد، آمریکا از اسرائیل حمایت کند، نه تنها برای اینکه اسرائیل به ایران حمله کند، بلکه برای اینکه اسرائیل باید همیشه بر ایران و کشورهای منطقه دست بالا را داشته باشد، هر وقت لازم شد، بزند و اگر زد، قدرت آمریکا باید حامی او باشد، مجازاتها، مجوز ساختن برای اسرائیل است که دست باز را داشته باشد که هروقت لازم دید، بزند. برای اینکه به اهمیت مساله دقیقتر توجه کنید، خاطرنشان می کنم که اتحاد اسرائیل با عربستان را از یاد نبرید، دولت سعودیها را هم جدی بگیرید، این اتحاد، اکنون موضوع تحلیلهای مهم در مطبوعات اروپا و آمریکا است، مثلا پریروز، لوموند تحلیلی درباره این اتحاد انتشار داده و اینکه عربستان با پول عظیم نفت می خواهد یکه تاز کشورهای علوی و همه کاره خلیج فارس باشد. اینجاست که در آمریکا یک رویارویی می بینیم، همانطور که در خود رژیم ایران رویارویی می بینیم بین آنهایی که بقول آقای جلیلی می گویند: “باید تهدید زدایی کرد ولو به جنگ بیانجامد” و آنهایی که بقول آقای روحانی می گویند: “دنیا تسلیم ایران شد!”. گرایش جنگ طلب آمریکایی می گوید: «کلک ایران را باید درجا کند، مزاحمت دارد و تعادل قوا ساختن در منطقه بسود آمریکا نیست، سود آمریکا در این است که دولتهایی ضعیف و ناتوان و اسرائیلی قوی در منطقه باشند تا منافع آمریکا تامین شود» ولی آقای اوباما و گرایش دیگری که از ایشان حمایت می کنند، می گویند: «نه، با توجه به اتحاد اسرائیل و عربستان، نباید ایران را بیش از حد ضعیف کرد، خصوصا در خلیج فارس نباید گذاشت این اتحاد یکه تاز شود».
نتیجه: تسلیم نامه امضا شده، نحوه اجرایش هم به ترتیبی که مختصرا به عرض مردم ایران رسید، تهیه شده و اجرایش از سه روز دیگر شروع می شود، نه مانع مجازاتهاست و نه مانع جنگ! خصوصا این خطر را در بر دارد که برای اسرائیل مجوز مداخله ایجاد کند. اینکه ایران تعهدات و کنترل را پذیرفته، از دید من اشکالی دارد، اگر برنامه اش، استفاده صلح آمیز از اتم بود، این کار را روز اول می توانست انجام بدهد و اگر از روز اول این شفاف سازیها را انجام می داد، میلیاردها دلار زیان به مردم ایران نمی رسید، اقتصاد ایران به این روز سیاه نمی افتاد. دوباره تاکید می کنم بخاطر تحریمها نیست، بلکه بخاطر سوء استفاده از تحریمها توسط مافیاهای نظامیمالی برای بردن و خوردن ثروت ملی مردم ایران است و به عمد کاری که می شد ۱۰ سال پیش با تعهداتی خیلی کمتر، بدون کمترین ضرر انجام داد با ۱۰ سال تاخیر انجام می گیرد بدون اینکه از خطر جلوگیری کند.
در عین حال آنچه که از دید من مهم است برای اینکه مردم ایران به آن بها بدهند، این است که «گذشته گذشت»، خطاست! ملتی که بخواهد به حیات ملی خود ادامه بدهد محتاج وجدان تاریخی فوق العاده شفافی است، وجدان تاریخی یعنی اینکه شما می دانید تاریخی دارید، یک حیات تاریخی دارید و می دانید که در جریان تاریخ کدام عوامل سبب بقای ایران بوده، کدام عوامل سبب ممات می شده، اینها باید دائم در وجدان تاریخی شما حاضر باشند، شما نمی توانید فراموش کنید که از انقلاب به این طرف چه بر ایران گذشته، چنانکه نمی توانید فراموش کنید که قبل از آن در دوران پهلوی چه بر ایران گذشته، در دوران قاجار چه بر ایران گذشته، برای اینکه اگر اینها را فراموش کنید نمی توانید بفهمید چرا در وضعیت کنونی هستید؟ و اگر نخواهید فراموش کنید، نباید خود را راضی کنید، بگویید: «حالا که چاره نیست!»، اولا چاره هست، ثانیا وقتی شما فعل پذیر باشید، سر حقوق خودتان نایستید، آنوقت آنهایی که بر شما حکومت می کنند، در دروغ گفتن و تحقیر شما و در خدمتگذاری و باج دادن به قدرتهای خارجی اینگونه گستاخ می شوند. یک خبر می گوید: «سلطان عمان بابت دستمزد واسطه ایران و آمریکا شدن، واسطه توافقی بین امارات و رژیم شده است که دو جزیره از سه جزیره به امارات واگذار شود و ایران تاسیسات نظامیاش را در در ابوموسی بر می چیند» که امیدوارم دروغ باشد اما با توجه به سخنانی که آقای ظریف در سفر به خلیج فارس گفت و با توجه به اینکه این رژیم، اساس کار خود را بر باج دادن قرار داده است، مردم ایران باید کاملا هوشیار باشند.
شنیدم که کسی گفته است که باید کشتار سال ۶۷، اعدام زندانیان سال ۶۰ را فراموش کنیم! اگر شما اینها را فراموش کردید، نتیجهاش چه می شود؟ نتیجهاش این می شود که امروز راحت تر می توانند سرکوب کنند، در همین یکی دو روز آقای طبرزدی را بخاطر شرکت در جمعی و انتشار توافقی، به زندان برگرداندند، آقای رشیدی، اقتصاددان را نیز ایضا. آقای روحانی آمده بود که فضا باز کند، شما می بینید که دانشگاهها در کنترل بیشتر و توقیف مطبوعات بیشتر! آقای ذوالنور در مصاحبهای با روزنامه اعتماد می گوید: «سپاه ارتش سایبری دارد، سایتها را کنترل، هک و شنود می کند»، اینها واقعیتهای روز است، چرا اینها روزمره انجام می گیرد؟ برای اینکه شما ایرانی ها، وجدان تاریخی تان را به خواب فرستادید، در نتیجه بیتفاوت شدید. امروز یکی از مقامهای اروپایی به مناسبت مقامی که پیدا کرده، در سخن جالبی گفته است: «بدترین دردها درد بیتفاوتی است، کشنده است!»، حالا ببینید ما ایرانیها چقدر بیتفاوتیم و چه اندازه به این درد کشنده مبتلاییم و این بیتفاوتی، خصوصا از خواباندن وجدان تاریخی می آید. هیچ چیز را فراموش نکنید، خیانتها به ایران، فسادهای بزرگ، جنایتهای بزرگ، تجاوزها به حقوق انسان و محروم کردن شما از حقوق شهروندی را فراموش نکنید، بر حق بایستید، تردید نکنید که پیروز می شوید.
شاد و پیروز باشید
گفتگو با رادیو عصرجدید در ۲۷ دی ۱۳۹۲
آمریکاییها جزئیات اجرایی توافق ژنو را منتشر کرده اند و ایرنا متن کوتاهی را بعنوان ترجمه آن انتشار داده که هرآنچه به کنترل مربوط می شود، از آن حذف شده است. متوقف کردن غنی سازی ۲۰ درصد، نساختن سانتریفیوژهای جدید، توقف سوخت رسانی و تکمیل رآکتور آب سنگین اراک، توقف اقدامات جدید برای توسعه برنامههای هستهای و عدم تلاش برای ساخت مجتمع فرآوری سوخت و ذخیره غنی سازی ۵ درصد تعهدهایی است که ایران پذیرفته است. در متن ۱۴ تعهد به پای ایران نوشته شده که در متن منتشره توسط ایرنا سانسور شده اند، دلیل سانسورشان این است که مقامهای رژیم قبلا به دروغ گفته بودند: «تعهدی نگرفتیم، اگر خواستیم به آژانس اجازه می دهیم» و حالا معلوم می شود که آنها برای کنترل کامل از ایران امضا گرفته اند. آقای عراقچی گفته است: «توافق شفاهی بود و نوشته نیست که انتشار بدهیم!» و حالا با انتشار متن خلافش معلوم شد، مگر می شود توافقی برای چنین کنترل کاملی شفاهی انجام گیرد؟ متن می گوید که در ۲۰ ژانویه که اجرای توافق شروع می شود، آژانس بین المللی انرژی اتمی باید ابتدا یک گزارش کامل درباره وضعیت کنونی برنامه اتمی ایران انتشار بدهد و این نکته در ترجمه ایرنا سانسور شده است.
سپس در متن آمده است که نیمی از نطنز و ۰.۷۵ از فردو باید متوقف شود و ساختن سانتریفیوژها باید به تعدادی باشد که لازم است جانشین سانتریفیوژهای از کار افتاده بشود، تاسیسات غنی سازی جدید ایجاد نمی کند. درباره غنی سازی اورانیوم که در توافق با آژانس هم بود، آمده است که غنی سازی نباید به اندازهای باشد که در پایان شش ماه، آنچه که الان موجود است، کم یا زیاد شود و اگر میزان اورانیوم غنی شده اضافه شد، باید آنرا اکسید کند. درباره رآکتور اراک هم علاوه بر توقف تهیه سوخت و تکمیل ساخت رآکتور و عدم انتقال سوخت و آب سنگین، عدم اقدام برای ساخت کارخانه استخراج پلوتونیوم از زباله سوخت اتمی آمده است. نصف اورانیوم ۲۰ درصدی که در انبار دارد را باید در ۳ ماه رقیق کند، نصف دیگرش را نیز باید در ۶ ماه به اکسید تبدیل کند. غیر از اینها، متن به سراغ کنترل می آید و می گوید: «برای اطمینان از اینکه ایران به تعهدات خود عمل می کند، آژانس بر وفق نقش خویش که تفتیش درباره فعالیتهای اتمی و اجرای تعهدهاست، تنها مقام راستی آزمایی و تصدیق کننده عمل ایران به تعهدات خویش است، افزون بر آژانس یک کمیسیون مختلط هم مرکب از کارشناسان کشورهای ۱+۵، اروپا و ایران تشکیل می شود که ماهی یکبار برای رسیدگی به میزان اجرای تعهدات و حل و فصل مسائل پیش آمده جلسه ترتیب می دهد»، یعنی کنترل دو تاست: آژانس و کمیسیون مختلط؛ آژانس گزارش تهیه می کند در اختیار کمیسیون می گذارد و می گوید که ایران باید شفافیت را کامل کند.
این تعهد سیزدهم است: «ایران متعهد می شود که به نحو بیسابقهای شفافیت پیرامون برنامه اتمی خود را افزایش دهد، بخصوص از راه تفتیشهای مکرر آژانس و دادن اطلاعات بیشتر به آژانس. تاسیسات اتمی نطنز و فردو باید به روی تفتیشهای روزانه آژانس باز باشد، آژانس و ایران برای تعیین آیین نامه تفتیش همکاری خواهند کرد به ترتیبی که آژانس بتواند تفتیشهای روزانه را به عمل آورد و صحت اطلاعاتی را که دریافت می کند بیازماید تا از اجرای توافق توسط ایران اطمینان حاصل کند. کنترلها تفتیشهای برنامه گذاری شده و بدون اطلاع قبلی را در بر می گیرند»، یعنی دو جور تفتیش انجام می دهد، یکی آن است که با ایران برنامه گذاری کرده، یکی آن است که درجا می آید و می گوید من می خواهم اینجا را کنترل کنم، شما خیال می کنید کجا را کنترل می کند؟ نه تنها نطنز، فردو، آب سنگین اراک را بلکه کارگاههای ساخت سانتریفیوژها هم باید تحت کنترل آژانس باشد. علاوه بر اینها؛ تعهد چهاردهم این است که رآکتور اتمی اراک و تاسیسات تابعهاش باید حداقل سه ماه یکبار تفتیش شود، ایران باید ارقام در اختیار آژانس بگذارد که معلوم کند چه تعداد سانتریفیوژ تولید می شود تا بیشتر از مقدار لازم برای جایگزینی سانتریفیوژهای از کار افتاده نباشند و همانطور که گفتم، آژانس بتواند کارگاههای تولید را هم تفتیش کند. بعد از اینکه آژانس این کارها را انجام داد، قبل از هر جلسه ماهانه باید یک گزارش به آن کمیسیون بدهد تا اینکه کمیسیون اطمینان حاصل کند که ایران برنامه اتمی محرمانه ندارد. وقتی که تسلیم نامه ژنو را بررسی کردم، عرض نکردم که ایران تحت کنترل دائمی قرار می گیرد؟ متن توافق معلوم کرد که حق با من بوده است.
آیا اینها ایران را از جنگ و مجازاتهای جدید معاف می کند؟ در حال حاضر هنوز در سنای آمریکا بحث است، دیروز این خبر را خواندم: “امروز یا فردا باید معلوم شود که مجازاتهای جدید تصویب می شود یا یک ماه یا تا پایان شش ماه به تاخیر می افتد” و تکلیفش هنوز معلوم نیست، لابی اسرائیل اصرار دارد که حتما باید مجازاتها تصویب شود. یکی از دلایل اصرار لابی اسرائیل خصوصا برای این است که در مجازاتها بندی هست که اگر اسرائیل به ایران حمله کرد، آمریکا از اسرائیل حمایت کند، نه تنها برای اینکه اسرائیل به ایران حمله کند، بلکه برای اینکه اسرائیل باید همیشه بر ایران و کشورهای منطقه دست بالا را داشته باشد، هر وقت لازم شد، بزند و اگر زد، قدرت آمریکا باید حامی او باشد، مجازاتها، مجوز ساختن برای اسرائیل است که دست باز را داشته باشد که هروقت لازم دید، بزند. برای اینکه به اهمیت مساله دقیقتر توجه کنید، خاطرنشان می کنم که اتحاد اسرائیل با عربستان را از یاد نبرید، دولت سعودیها را هم جدی بگیرید، این اتحاد، اکنون موضوع تحلیلهای مهم در مطبوعات اروپا و آمریکا است، مثلا پریروز، لوموند تحلیلی درباره این اتحاد انتشار داده و اینکه عربستان با پول عظیم نفت می خواهد یکه تاز کشورهای علوی و همه کاره خلیج فارس باشد. اینجاست که در آمریکا یک رویارویی می بینیم، همانطور که در خود رژیم ایران رویارویی می بینیم بین آنهایی که بقول آقای جلیلی می گویند: “باید تهدید زدایی کرد ولو به جنگ بیانجامد” و آنهایی که بقول آقای روحانی می گویند: “دنیا تسلیم ایران شد!”. گرایش جنگ طلب آمریکایی می گوید: «کلک ایران را باید درجا کند، مزاحمت دارد و تعادل قوا ساختن در منطقه بسود آمریکا نیست، سود آمریکا در این است که دولتهایی ضعیف و ناتوان و اسرائیلی قوی در منطقه باشند تا منافع آمریکا تامین شود» ولی آقای اوباما و گرایش دیگری که از ایشان حمایت می کنند، می گویند: «نه، با توجه به اتحاد اسرائیل و عربستان، نباید ایران را بیش از حد ضعیف کرد، خصوصا در خلیج فارس نباید گذاشت این اتحاد یکه تاز شود».
نتیجه: تسلیم نامه امضا شده، نحوه اجرایش هم به ترتیبی که مختصرا به عرض مردم ایران رسید، تهیه شده و اجرایش از سه روز دیگر شروع می شود، نه مانع مجازاتهاست و نه مانع جنگ! خصوصا این خطر را در بر دارد که برای اسرائیل مجوز مداخله ایجاد کند. اینکه ایران تعهدات و کنترل را پذیرفته، از دید من اشکالی دارد، اگر برنامه اش، استفاده صلح آمیز از اتم بود، این کار را روز اول می توانست انجام بدهد و اگر از روز اول این شفاف سازیها را انجام می داد، میلیاردها دلار زیان به مردم ایران نمی رسید، اقتصاد ایران به این روز سیاه نمی افتاد. دوباره تاکید می کنم بخاطر تحریمها نیست، بلکه بخاطر سوء استفاده از تحریمها توسط مافیاهای نظامیمالی برای بردن و خوردن ثروت ملی مردم ایران است و به عمد کاری که می شد ۱۰ سال پیش با تعهداتی خیلی کمتر، بدون کمترین ضرر انجام داد با ۱۰ سال تاخیر انجام می گیرد بدون اینکه از خطر جلوگیری کند.
در عین حال آنچه که از دید من مهم است برای اینکه مردم ایران به آن بها بدهند، این است که «گذشته گذشت»، خطاست! ملتی که بخواهد به حیات ملی خود ادامه بدهد محتاج وجدان تاریخی فوق العاده شفافی است، وجدان تاریخی یعنی اینکه شما می دانید تاریخی دارید، یک حیات تاریخی دارید و می دانید که در جریان تاریخ کدام عوامل سبب بقای ایران بوده، کدام عوامل سبب ممات می شده، اینها باید دائم در وجدان تاریخی شما حاضر باشند، شما نمی توانید فراموش کنید که از انقلاب به این طرف چه بر ایران گذشته، چنانکه نمی توانید فراموش کنید که قبل از آن در دوران پهلوی چه بر ایران گذشته، در دوران قاجار چه بر ایران گذشته، برای اینکه اگر اینها را فراموش کنید نمی توانید بفهمید چرا در وضعیت کنونی هستید؟ و اگر نخواهید فراموش کنید، نباید خود را راضی کنید، بگویید: «حالا که چاره نیست!»، اولا چاره هست، ثانیا وقتی شما فعل پذیر باشید، سر حقوق خودتان نایستید، آنوقت آنهایی که بر شما حکومت می کنند، در دروغ گفتن و تحقیر شما و در خدمتگذاری و باج دادن به قدرتهای خارجی اینگونه گستاخ می شوند. یک خبر می گوید: «سلطان عمان بابت دستمزد واسطه ایران و آمریکا شدن، واسطه توافقی بین امارات و رژیم شده است که دو جزیره از سه جزیره به امارات واگذار شود و ایران تاسیسات نظامیاش را در در ابوموسی بر می چیند» که امیدوارم دروغ باشد اما با توجه به سخنانی که آقای ظریف در سفر به خلیج فارس گفت و با توجه به اینکه این رژیم، اساس کار خود را بر باج دادن قرار داده است، مردم ایران باید کاملا هوشیار باشند.
شنیدم که کسی گفته است که باید کشتار سال ۶۷، اعدام زندانیان سال ۶۰ را فراموش کنیم! اگر شما اینها را فراموش کردید، نتیجهاش چه می شود؟ نتیجهاش این می شود که امروز راحت تر می توانند سرکوب کنند، در همین یکی دو روز آقای طبرزدی را بخاطر شرکت در جمعی و انتشار توافقی، به زندان برگرداندند، آقای رشیدی، اقتصاددان را نیز ایضا. آقای روحانی آمده بود که فضا باز کند، شما می بینید که دانشگاهها در کنترل بیشتر و توقیف مطبوعات بیشتر! آقای ذوالنور در مصاحبهای با روزنامه اعتماد می گوید: «سپاه ارتش سایبری دارد، سایتها را کنترل، هک و شنود می کند»، اینها واقعیتهای روز است، چرا اینها روزمره انجام می گیرد؟ برای اینکه شما ایرانی ها، وجدان تاریخی تان را به خواب فرستادید، در نتیجه بیتفاوت شدید. امروز یکی از مقامهای اروپایی به مناسبت مقامی که پیدا کرده، در سخن جالبی گفته است: «بدترین دردها درد بیتفاوتی است، کشنده است!»، حالا ببینید ما ایرانیها چقدر بیتفاوتیم و چه اندازه به این درد کشنده مبتلاییم و این بیتفاوتی، خصوصا از خواباندن وجدان تاریخی می آید. هیچ چیز را فراموش نکنید، خیانتها به ایران، فسادهای بزرگ، جنایتهای بزرگ، تجاوزها به حقوق انسان و محروم کردن شما از حقوق شهروندی را فراموش نکنید، بر حق بایستید، تردید نکنید که پیروز می شوید.
شاد و پیروز باشید
گفتگو با رادیو عصرجدید در ۲۷ دی ۱۳۹۲