روز شنبه ۶ نفر به اتهام عضویت یا همکاری با باند هیوا تاب اعدام شدند. مسلم رشیدی، کمال هوشنگی، علی قادری، بهروز سعادت پناه و دو نفر دیگر با اسامی موجود و برزان که اسم فامیل آنها اعلام نشده، در حالی اعدام شدند که تاکنون مسئولین قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی توضیحی رسمی درباره باند هیوا تاب و "جنایت های اعضای این باند" و همچنین چگونگی محاکمه و برگزاری دادگاه و صدور حکم برای آنها ارائه نداده اند.
هیوا تاب، فرمانده سابق سپاه کردستان و از نظامیان بلندمرتبه این منطقه، به اتفاق حمید داباشی و علی قادریان مهرماه سال جاری اعدام شدند. اینک با اعدام های روز شنبه، ۹ نفر در ارتباط با پرونده ای اعدام شده اند که مسئولان جمهوری اسلامی از هرگونه ابراز نظری درباره آن خودداری کرده اند. از این رو مشخص نیست افرادی که اعدام شده اند چه مسئولیت سازمانی در سپاه داشته اند، گردانندگان یا همکاران باند هیوا تاب به همین افراد خلاصه می شود و دامنه جنایت ها و فعالیت های این باند تا کجا بوده. مهم تر اینکه آیا هیوا تاب خودسرانه و تنها مسئول باند مذکور بوده یا مقامات بالاتر از او هم در جریان اقدامات او و باند زیر نظر او بوده اند؟ سئوال بی پاسخ دیگری که مطرح است اینکه چرا مسئولان از اطلاع رسانی درباره هیوا تاب و جنایت های باند او خود داری می کنند و به چه دلیلی او و ۸ نفر دیگر را پشت درهای بسته و در بی خبری اعدام کرده اند؟ حاصل داسه، نماینده سابق کردستان در مجلس شورای اسلامی و از چهره های فعال کرد در مصاحبه با "روز" می گوید که وقتی شفافیت از سوی حکومت وجود ندارد و مردم هم ناچار به خودسانسوری و سکوت می شوند چنین باندهایی زمینه فعالیت پیدا می کنند.
او هشدار می دهد که: افرادی مثل هیوا تاب نه اولین هستند نه آخرین خواهند بود. خیلی از موارد پنهان است که ما خبر نداریم. ممکن است در آینده مسائل دیگری هم پیش بیاید که همه ما تعجب کنیم و از این بابت تاسف بخوریم. و در این میان اولین کسی که عدم شفافیت دامن اش را می گیرد دولت ها و حکومت ها هستند.
همزمان سیده خاتون حیدری، مادر مسلم رشیدی که روز شنبه اعدام شد در مصاحبه با "روز" می گوید که فرزندش قربانی جنایت های هیوا تاب شده است.
او می گوید فرزندش عضو سپاه نبوده، بازاری بوده و او را در حالی اعدام کرده اند که نه مشخص است دقیقا اتهامات او چه بوده، نه وکیل داشته و نه خانواده اش در جریان دادگاه و چگونگی رسیدگی به اتهامات او بوده اند.
هیوا تاب، فرمانده سابق سپاه کردستان و از نظامیان بلند مرتبه این منطقه بود که براساس گزارش ها با تشکیل باندی در کشتار کولبران کُرد، گروگانگیری، قتل، قاچاق و خرید و فروش مواد مخدر و شکنجە زندانیان سیاسی دست داشته است.
خبرگزاری تدبیر در گزارشی درباره هیوا تاب و باند او نوشته است که طی ده سال اخیر صدها خانواده کُرد به نهادهای قضایی، انتظامی و امنیتی درباره مفقود شدن عزیزان شان گزارش می دادند اما پیگیری ها از جایی دچار پیچ و خم هایی می شد و نتیجه ای حاصل نمی شد.
به نوشته این خبرگزاری بعد از سفر رهبر جمهوری اسلامی به کردستان "و با هوشیاری نهادهای امنیتی و اطلاعاتی باندی مخوف کشف شد. این باند طی سالها با استفاده از موقعیت ویژه خود به انواع فعالیت های غیرقانونی در کردستان و به ویژه شهرستان مریوان مبادرت می کرد. سر دسته این باند از اعضای یک نهاد مهم نظامی بود که با سواستفاده از موقعیت اش سال ها تحت لوای مبارزه با گروهک تروریستی پژاک در منطقه فعال مایشا بود. او ظاهرا به طمع برخورداری از پاداشی که بابت تحویل اجساد اعضای گروهک تروریستی پژاک نصیب وی و همدستانش می شود، سوگند وفاداری اش به نظام و انقلاب را از یاد برد و به لباس مقدس سربازی خیانت کرد".
سیده خاتون حیدری، مادر مسلم رشیدی در مصاحبه با "روز" می گوید: پسر مرا در ارتباط با پرونده هیوا تاب اعدام کردند. مسلم ربطی به هیوا تاب نداشت، برای آنها پاپوش درست کردند. مسلم ثروتمند بود و نیاز مالی و مشکلی نداشت. هیوا تاب برای او پاپوش درست کرد و تهدید کرد که می کشم و با ما همکاری کن و اینطور بدبختش کرد. اصلا در مریوان بپرسید مسلم کی هست. پسر من آدم بازاری و پارچه فروش بود، درآمد خیلی خوبی داشت و اصلا سپاهی نبود.
خانم حیدری می افزاید: ۵ سال تمام پسر من زندان بود، با اینکه امکان مالی برای گرفتن وکیل هم داشتیم اما اجازه ندادند وکیل بگیریم. اجازه ندادند از محتویات پرونده خبری بگیریم و نمی دانیم اصلا اتهامات پسرم چی بود. بعد از ۵ سال، روز پنج شنبه شماره پرونده او رادر حالی به ما دادند که روز بعد جمعه و تعطیل بود و امکان پی گیری نبود و شنبه صبح هم اعدام کردند و خبر دادند که اعدام کردیم. پسر من اگر جرمی مرتکب شده بود ما حرفی نداشتیم می گفتیم بگذارید وکیل بگیریم بیاورید دادگاه و محاکمه کنید تا هم ما و هم مردم بدانیم او چه کرده. نه اینکه پشت درهای بسته و بدون وکیل محاکمه و بعد هم اعدام کنید. پسر من قربانی هیوا تاب شد. بزرگان کاری کردند همه چیز سر اینها خراب شود. گفتند سر سردارها خراب نشود و اینها را قربانی کردند.
او پیشتر و در نامه سرگشاده ای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، روسای قوای مقننه و قضائیه و همچنین علی اکبر ناطق نوری نوشته بود: "اگرمقامات مافوق هیوا تاپ افراد هوشمند و مطلعی بودند، چنین باندی در دل سپاه چون غده سرطانی شکل نمی گرفت. اکنون که این اتفاق نا گوار افتاده کسانی مثل پسر من معلول همان علت هستند. ضعف مدیریت حفاظت اطلاعات و دیگر رده های فرماندهی است. چرا من مادر و مادران کشته شدگان بی گناه با ید تاوان ندانم کاری مقامات نظامی وامنیتی را باید بدهیم این انصاف است".
از حاصل داسه، نماینده سابق کردستان در مجلس و فعال سیاسی سئوال می کنم: چرا هیوا تاب را بی سر و صدا اعدام کردند و درباره جنایت های او و باند او هیچ اطلاع رسانی رسمی صورت نگرفت؟ می گوید: واقعیت این است در هر جایی که مردم با ترس و لرز حرف بزنند و مجبور شوند حرف هایشان را پنهان کنند به همان اندازه مشکلات و حتی فساد وجود دارد. من فکر می کنم اگر دولت ها و حکومت ها فضا را باز کنند که مردم حرف بزنند اولین فایده را خود دولت ها می برند و دولت ها پاک تر می مانند. یعنی اینطور نیست که فضای باز سیاسی باعث شود خطراتی برای حکومت به وجود بیاورد من فکر می کنم از قضا تضمین و اعتماد و حتی همکاری مردم را بیشتر می کند اما وقتی مردم بی اطلاع نگاه داشته می شوند فضا بسته می شود و مردم مجبور به سکوت و خودسانسوری می شوند چنین مسائلی هم به وجود می آید. افرادی مثل هیوا تاب نه اولین هستند نه آخرین خواهند بود. راه حل چیز دیگری است که من امیدوارم دولت آقای روحانی بتواند در این زمینه گام بردارد و ما به این عقلانیت برسیم. خوشبختانه من این زمینه را در قشر روشنفکر و فرهیخته و فعالین مدنی و اجتماعی می بینم. این زمینه وجود دارد و استقبال خوبی هم می شود. ما نیاز به شفاف سازی داریم. این چیزی است که باید انجام شود اگر بخواهیم از اینجور موارد نداشته باشیم و ایران به سمت و سویی برود که شفافیت حاکم شود.
او می افزاید: خیلی از موارد پنهان است که ما خبر نداریم و ممکن است در آینده مسائل دیگری هم پیش بیاید که همه ما تعجب کنیم و از این بابت تاسف بخوریم. اولین کسی که عدم شفافیت دامن اش را می گیرد دولت ها و حکومت ها هستند و با اطلاع رسانی درست و شفافیت می توان جلوی خیلی فسادها را گرفت.
به گفته آقای داسه، فضای باز سیاسی و شفافیت باعث می شود کسانی مثل هیوا تاب زمینه فعالیت پیدا نکنند: وقتی شفافیت وجود داشته باشد افرادی که مسئولانه فکر می کنند و احساس مسئولیت دارند حاضرند با رغبت کامل و با سربلندی با نیروی انتظامی و اداره اطلاعات همکاری کنند. افراد سالم و مردمی که در دل مردم جا دارند و در بطن مردم هستند باید مورد وثوق اداره اطلاعات و نهادهای امنیتی باشند نه افرادی که جایگاهی در بین مردم ندارند. اما ما می بینیم متاسفانه افرادی که مورد وثوق و مورد اعتماد مردم هستند و بین مردم جایگاهی دارند از اداره اطلاعات دور می شوند در حالی که براساس مطالعات شخصی خودم در جاهای دیگر این افراد بیشتر مورد توجه قرار می گیرند و همین باعث می شود دولت و اطلاعات پاک بماند و پیشرفت کند.
نماینده سابق کردستان می افزاید: این خودسانسوری فقط در مردم نیست در نهادهای حکومتی است. من یک ماجرای کوچکی را بگویم. سال ۱۳۷۱ می رفتم جلسه شورای اداری در پیرانشهر. آن موقع فرماندار صحبت از ایدز می کرد و می گفت جای دیگری نگویید و صحبت نکنید. فکر می کرد اگر درباره ایدز صحبت شود برای کشور آبروریزی است. در حالی که اگر ما خودمان در بین جامعه صحبت می کردیم، کلاس می گذاشتیم و آموزش می دادیم امروز خسارت کمتر می بود. ما فکر می کنیم اگر مسائل را پنهان کنیم بهتر است در حالی که اینطور نیست. این مسائل با زندگی و جان و مال و ناموس مردم سر و کار دارد و حق مردم است در جریان باشند. من این حق را دوطرفه می بینم؛ یعنی هم مردم و هم حکومت باید در جریان باشند. نبایدمرزی باشد، باید شفاف گفته و راهکار آن هم اندیشیده شود.