علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و امور اجتماعی دولت روحانی، امروز با کنده شماط، وزیر کار و امور اجتماعی سوریه، دیدار کرد. کنده شماط برای ملاقات با شماری از مسئولان ایرانی به تهران سفر کرده است.
ربیعی در این دیدار ابراز امیدواری کرده است که ایران بتواند کمکهایی در زمینههای مختلف در اختیار سوریه بگذارد.
او گفته است با توجه به این که ۴۰درصد شرکتهای تولید دارو در ایران تحت پوشش وزارت کار قرار دارند، این وزارتخانه میتواند کمکهایی دارویی به مردم سوریه عرضه کند.
وزیر کار ایران همچنین گفته است که هلال احمر ایران “بسته حمایتی” در اختیار سوریه قرار خواهد داد.
جنگ داخلی سوریه بیش از صد هزار کشته به جا گذاشته است و تلاشها برای حل بحران تاکنون بی نتیجه مانده است.
البته امروز نمایندگان حکومت سوریه و مخالفان بشار اسد در قالب مذاکرات ژنو٢ در مورد خروج زنان و کودکان از مناطق تحت محاصره در حمص به توافق رسیدند.
علی ربیعی در دیدار با کنده شماط ابراز امیدواری کرده است که روابط ایران و سوریه در زمینه مسایل اجتماعی در “سوریه آزاد” ادامه یابد.
ربیعی همچنین گفته است ایران تجارب خود در زمینه صنایع فولاد و پتروشیمی را در اختیار سوریه خواهد گذاشت.
خانم شماط نیز در این دیدار گفته است بشار اسد یک “انتخاب راهبردی از سوی مردم سوریه” است و “مقاومت مردم سوریه” نیاز به کمک از سوی کشورهای دوست دارد.
او گفته است عربستان سعودی و قطر مسئول ویرانی سوریه هستند.
عربستان سعودی، قطر و ترکیه به همراه بسیاری از قدرتهای غربی از شورشیان مخالف بشار اسد حمایت سیاسی و لجستیک میکنند. در مقابل ایران و روسیه عمدهترین کشورهای پشتیبان حکومت سوریه به شمار میروند.
علی ربیعی با نام مستعار «عباد،» یکی از چهره های امنیتی فعال و شناخته شده در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بوده است که همواره بخاطر نقش ویژه ای که در شکنجه و سرکوب مخالفین داشته در مقاطع مختلف و حساس سیاسی نامش بر سر زبانها افتاده است.او خود را نزدیکترین فرد به محمد خاتمی معرفی می کند و در صحنه ی عمل نیز وی رسما مشاور اجتماعی خاتمی، رییس دبیرخانه شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی و همچنین دبیر اجرایی این نهاد امنیتی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی بوده است …عبدالله شهبازی که در گذشته ریاست موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی وابسته به وزارت اطلاعات را برعهده داشته در مورد یکی از «خاطرات جالب زندگی(!)» علی ربیعی که در کمال خونسردی برایش تعریف کرده مینویسد: «در آذربایجان تعدادی از اعضای یک گروهک را دستگیر کردیم. باید آنها را برای حضور در دادگاه از راه آستارا به گیلان میفرستادیم. نگهبان و محافظ به اندازه کافی نداشتیم. همه را در تابوت خوابانیدیم و در تابوتها را میخ زدیم و با کامیون اعزامشان کردیم. زمانی که در مقصد در تابوتها را باز کردند همه به علت خفگی مرده بودند!»