۱۳۹۵ آبان ۱۱, سه‌شنبه

تعلل در اعزام به بیمارستان و مرگ زندانی جوان در خرم‌آباد


خبرگزاری هرانا – زندانی ۳۳ ساله زندان پارسیلون خرم‌آباد به دلیل تعلل مسئولین زندان در اعزام وی به بیمارستان، عصر روز گذشته جان خود را از دست داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، «سعید محمدی» زندانی ۳۳ زندان پارسیلون خرم‌اباد در استان لرستان به دلیل تعلل مسئولین در اعزام وی به بیمارستان، عصر روز گذشته جان خود را از دست داد.
یک منبع نزدیک به این زندانی با اعلام این خبر به گزارشگر هرانا گفت: “سعید به علت رسیدگی نکردن و دیر رساندن به بیمارستان دیروز ساعت ۴ بعدظهر فوت شد.”
آقای محمدی با اتهامات مربوط به مواد مخدر در زندان پارسیلون نگهداری می‌شد.
لازم به ذکر است هر چند از بیماری و عارضه پزشکی آقای محمدی اطلاعی در دست نیست اما شاهدین و نزدیکان آقای محمدی از انتظار طولانی مدت او برای رسیدگی پزشکی علیرغم وخامت حال در زندان خبر می دهند. این انتظار به صورت تصاعدی باعث وخامت وضعیت جسمی آقای محمدی و نهایتا فوت او شد.

گزارشی از بازداشت‌‌ توام با خشونت هواداران محمدعلی طاهری / اسامی


خبرگزاری هرانا – روز جاری جمعی از هواداران محمدعلی طاهری که قصد داشتند مقابل بیمارستان بقیه الله تهران تجمع مسالمت‌آمیزی تشکیل دهند، توام با ضرب‌وشتم توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند. خشونت نیروهای انتظامی در حدی بود که یکی از بانوان حاضر دچار «در رفتگی کتف» شده و به بیمارستان منتقل شد. همزمان با این گزارش پنج تن از بازداشت شدگان تجمعات گذشته در مقابل این بیمارستان، از زندان تهران بزرگ (فشافویه) به طور موقت تا زمان دادگاه آزاد شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز دهم آبان‌ماه ۹۵ جمعی از هواداران محمدعلی طاهری که قصد داشتند در مقابل بیمارستان بقیه الله تجمع مسالمت‌آمیز تشکیل دهند، توسط نیروهای امنیتی همراه با ضرب‌وشتم بازداشت شدند.
زهرا بزرگ‌پور، سعیده گودرزی، سپیده محزون و اکرم پناهی همچنین خسرو جان میرزا، امیر قاسمی، مجید هادیان، علی ابراهیمی و امید کاظمی هویت برخی از بازداشت شدگان امروز در مقابل بیمارستان بقیه الله است که هرانا موفق به احراز آن شده است.
شاهدان عینی در مورد نحوه بازداشت این شهروندان به گزارشگر هرانا گفتند ماموران امنیتی با خشونت زیاد و ضرب‌وشتم اقدام به بازداشت این شهروندان کردند. به طوری که خانم‌های بازداشت شده نیز مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته و روی زمین کشیده شده اند. وضعیت آسیب دیدگی برخی از این بازداشت شدگان نامناسب گزارش شده است.
به گفته این شاهدان، «نازی شریعتی» یکی از بانوانی بود که در اثر ضرب‌وشتم وارده دچار «در رفتگی کتف» شده و به مرکز درمانی منتقل شده، اما بازداشت نشده است.
همزمان و در گزارشی دیگر پنج تن از بازداشت شدگان تجمعات هفته اول آبان‌‌ماه در مقابل بیمارستان بقیه الله، با قید کفالت از زندان تهران بزرگ (فشافویه) تا زمان برگزاری دادگاه آزاد شدند.
هویت این شهروندان بدین شرح است: علی معصومی، امین ذوقی، علی برمکی، نوید موسوی، پویا عسگر زاده و احسان لطیفی.
یک منبع نزدیک به تجمع‌کنندگان آزاد شده نیز به گزارشگر هرانا گفت: “اسماعیل حسینی، بهروز نجاتیان، محمد مقیمی، البرز فتحی و وحید ابراهیم زاده هم‌چنان در زندان فشافویه هستند و احتمالا فردا آزاد خواهند شد.”
هم‌چنین از ندامتگاه ری (زندان زنان قرچک) نیز خبر می‌رسد بازداشت و بلاتکلیفی خانم‌ها «ملیکا کاوندی، زهرا شفیعی، بهارک آذرنیا و ناهید بابازاده» در این زندان ادامه دارد.
لازم به یادآوری است، خانواده، شاگردان و هواداران محمدعلی طاهری درپی انتشار اخبار تایید نشده‌ای از «به کما رفتن آقای طاهری به دلیل اعتصاب غذا، ضرب وشتم و نگهداری وی در بیمارستان بقیه الله ونک» در هفته اول آبان ماه با خواست کسب خبر از وی، در مقابل این بیمارستان با «گل و شیرینی» دست به تجمع مسالمت‌آمیز زده بودند که مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفت.
سازمان عفو بین الملل در دو بیانیه جداگانه در روزهای ۲۹ مهرماه و ۵ آبان با عناوین «بی خبری از محمدعلی طاهری، زندانی در اعتصاب غذا» و «محمدعلی طاهری کجاست؟» نسبت به بی‌خبری از آقای طاهری، بنیانگذار گروه عرفان حلقه، که در اعتصاب غذا به سر می‌برد، ابراز نگرانی کرده بود. این سازمان از حکومت ایران خواسته بود ضمن اطلاع رسانی در مورد وضعیت و محل نگهداری وی، فورا و بدون قید و شرط این زندانی عقیدتی را آزاد کنند.
محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان کیهانی یا حلقه در ایران است که ۱۴ اردیبهشت ماه سال ۹۰ بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب به‌ اتهام “توهین به مقدسات”، “مداخله غیرقانونی در امور پزشکی و درمان بیماران”، “ارتکاب فعل حرام و رابطه نامشروع”، “استفاده غیرمجاز از عناوین علمی دکتر و مهندس”، “ضالّه بودن کتب و آثار”، به ۵ سال حبس، پرداخت ۹۰۰ میلیون تومان جزای نقدی و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
اگر چه محکومیت آقای طاهری از بابت پرونده اول به پایان رسیده و جریمه وی پرداخت شده، با این‌حال با ایجاد پرونده ای جدید و تمدید قرار بازداشت از آزادی او تاکنون جلوگیری شده است.

زندان سلماس برای اعدام گروهی آماده می‌شود


خبرگزاری هرانا – گروهی از زندانیان با اتهامات مربوط به مواد مخدر در زندان سلماس، از جمله یک زندانی منتقل شده از ارومیه، جهت اجرای حکم اعدام به سلول‌های انفرادی این زندان منتقل شده اند. این زندانیان موفق شدند روز گذشته آخرین ملاقات را با خانواده‌های خود انجام دهند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حداکثر ۹ زندانی با اتهامات مربوط به مواد مخدر شامل یک زندانی از زندان ارومیه، مورخ هشتم آبان‌ماه جهت اجرای حکم اعدام به سلول‌های انفرادی زندان سلماس منتقل شده‌اند.
«ایرج حامدی فرزند جهانگیر» هویت زندانی منتقل شده از زندان ارومیه به زندان سلماس جهت اجرای حکم اعدام است که توسط هرانا احراز شده.
یک منبع نزدیک به خانواده حامدی دراین‌باره به گزارشگر هرانا گفت: “خانواده حامد شب گذشته توانسته‌اند ملاقات آخر را انجام دهند و حکم اعدام وی قرار است امشب [سحرگاه فردا] در این زندان اجرا شود.”
از هویت و جزییات احکام سایر منتقل شدگان تا زمان تنظیم این گزارش اطلاعی حاصل نشده است.

گزارشی از اولین ملاقات گلرخ ایرایی و روایت کامل تری از بازداشت وی


خبرگزاری هرانا – روز سوم آبان‌ماه گلرخ ابراهیمی ایرایی، کنشگر مدنی، توسط «ماموران سپاه ثارالله» بدون ارایه حکم بازداشت، بصورت خشونت آمیزی جهت اجرای حکم ۶ سال حبس دستگیر و با «چشم‌بند و دست‌بند» به زندان اوین منتقل شد. وی که از بیماری رنج می برد و حتی به دلیل عمل جراحی امکان حضور در دادگاه و دفاع از خود را نیافته درخواست های متعددی برای ملاقات با همسر زندانی خود “آرش صادقی” که از زمان بازداشت او در اعتصاب غذا به سر می برد داده است که با هیچیک از آنان تاکنون موافقت نشده.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گلرخ ابراهیمی ایرایی روز دوشنبه سوم آبان‌ماه ۹۵ جهت اجرای حکم شش سال حبس خود بدون دریافت احضاریه کتبی و با ورود خشونت آمیز ماموران به منزلش بازداشت و به بند زنان (نسوان) زندان اوین منتقل شد.
پس از مدتی بیخبری از وضعیت خانم ایرایی مورخ ۹ آبان ماه اجازه اولین ملاقات او با مادرش صادر می شود، مادر خانم ایرایی که سه روز قبل از این تاریخ عمل جراحی را پشت سر گذاشته بود در گفتگو با گزارشگر هرانا روایت بازداشت فرزندش را این گونه توضیح می دهد “حدودا ساعت ۹ صبح روز دوشنبه سوم آبان تیم ثارالله اطلاعات سپاه برای دستگیری‌ گلرخ به منزلش حمله کردند و با لگد و مشت برای ایجاد رعب و وحشت به درب منزل ضربه می‌زدند. بعد از یک ساعت که درب را به رویشان باز نکرده بود، با میله آهنی درب را بازکردند و وارد منزل شدند. هرچه گفته بود شما چه کسی هستید و از کجا می آیید؟ کارت شناسایی یا حکم نشان دهید توجه نکردند و به او دستبند و چشم بند زدند. ماموران به او گفته بودند به زندان اوین انتقالت می‌دهیم.”
مادر این زندانی عقیدتی در ادامه تصریح کرد: “گلرخ به مامورین که لباس شخصی بودند گفته بود حداقل بگذارید داروهایم را بردارم. اما پاسخ شنیده بود که دارو به چه دردت می‌خورد؟ تو دیگر به دارو نیازی نداری، عمری برایت باقی نمانده همانجا میمانی تا بمیری! گلرخ را جلوی همسایه‌ها با چشم‌بند و دست‌بند به پایین برده و سوار ماشین کردند و سپس به اجرای احکام دادسرای اوین منتقل کردند. در آن‌جا از نحوه بازداشت و بدرفتاری و ممانعت از برداشتن داروهای آسم و وسایلش گفته بود. بعد از کلی کلنجار بالاخره قبول کرده بودند و همراه سه مامور اجرای احکام به منزل برگشته و وسایل و داروهایش را برداشته بود و به زندان اوین مجددا منتقل شده بود.”
وی در مورد وضعیت کنونی گلرخ در زندان تاکید کرد: “گلرخ خیلی نگران اعتصاب غذای آرش است. چراکه آرش دارو مصرف می‌کند و کتفش در زمان بازداشت پیشین در بند سپاه آسیب دیده است. هرچه به دادیار زندان اوین آقای حاجیلو اصرار کرده که آرش را ببیند و از اعتصاب غذا منعش کند، آقای حاجیلو گفته تا زمانی که آرش در اعتصاب است شما ممنوع‌الملاقات هستید.”
مادر این زندانی مدنی در پایان تاکید کرد خود او چند روز پیش جراحی داشته و در نوبت جراحی کمر قرار دارد و تاکنون  نیز تنها یکبار توانسته به ملاقات گلرخ برود، معلوم نیست دیگر بتواند یا خیر.
شایان ذکر است، آرش صادقی کنشگر مدنی محبوس در زندان اوین از روز سوم آبان‌ ماه در اعتراض به بازداشت همسرش گلرخ ابراهیمی ایرایی دست به اعتصاب غذا زده است. مقامات امنیتی زندان اوین در دیدار با این زندانی گفته‌اند تا زمانی که در اعتصاب غذاست از ملاقات با همسرش محروم خواهد بود.
سازمان عفو بین الملل همزمان با بازداشت خانم ایرایی در قالب بیانیه ای با عنوان «بازداشت نویسنده ایرانی با حمله به منزلش جهت اجرای حکم حبس برای نوشتن داستانی در مورد سنگسار» این بازداشت بدون احضاریه و خشونت‌آمیز را محکوم و خواستار آزادی و لغو محکومیت خانم ایرایی شد.
مگدالنا مقرابی، معاون بخش خاورمیانه و شمال افریقا در سازمان عفو بین الملل در این‌باره گفت: “گلرخ ابراهیمی ایرایی جدیدترین نویسنده و فعال جوانی است که در سرکوب بی‌امانِ بیان هنری توسط [حکومت] ایران گرفتار شده است.”
چندی پیش ماموران هنگام بازداشت نوید کامران دیگر فعال مدنی در محل کارش، از موبایل شخصی او به خانم ایرایی زنگ زده و با اعلام این‌که حکم جلب وی را نیز دارند، به او گفته بودند در صورت عدم مراجعه نسبت به بازداشت او نیز اقدام خواهد شد. ماموران اجرای احکام زندان اوین با مراجعه به محل کار نوید کامران، وی را جهت اجرای حکم حبس بازداشت و به زندان اوین منتقل کرده بودند.
آرش صادقى، گلرخ ابراهیمی ایریایی، نوید کامران و بهنام موسیوند آخرین بار پانزدهم شهریورماه سال ۱۳۹۳ در محل کار بازداشت شدند.
به گفته منابع مطلع، بازداشت آنان با اعمال خشونت زیادی همراه بود.
نوید کامران و بهنام موسیوند چند روز بعد به قید وثیقه آزاد شدند. گلرخ ایرایی اوایل مهرماه همان سال و آرش صادقی پس از بیش از شش ماه، اواخر اسفند به قید وثیقه آزاد شد.
دادگاه این فعالین سی ام تیرماه ۱۳۹۴ در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر در حالی برگزار شد که گلرخ ایرایی به دلیل بیماری حضور نداشت و مطابق مدارک پزشکی ارائه شده، جلسه رسیدگی به اتهامات گلرخ ابراهیمی باید تجدید می شد، ولی با مخالفت قاضی صلواتی و نماینده دادستان، بدون حضور وی کیفرخواست قرائت و محاکمه او به صورت غیابی انجام شد.
حکم دادگاه ۳۱ مردادماه سال گذشته با حضور آنان در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران ابلاغ شد، طی این حکم آرش صادقی به پانزده سال، گلرخ ابراهیمی به شش سال و نوید کامران و بهنام موسیوند نیز هر کدام به ۱۸ ماه حبس تعزیری محکوم شد. که حکم صادره برای آقای کامران و موسیوند در دادگاه تجدید نظر به ۱۲ ماه کاهش یافت.
اگرچه قانونا باید این اتهامات با اعمال ماده ۱۳۴ و تجمیع جرائم کاهش می یافت ولی در دادنامه بدوی و همچنین تجدیدنظر به این مسئله اشاره ای نشد و صرفا بخش تشدید مجازات (یک و نیم برابر کردن مجازات هر اتهام) درباره آرش صادقی و گلرخ ابراهیمی انجام شد.
آرش صادقی، بهنام موسیوند و نوید کامران پیش از این پرونده نیز سابقه بازداشت و زندانی شدن داشته اند.
بهنام موسیوند نیز پیش از این به دو سال حبس تعلیقی و آرش صادقی به چهار سال حبس تعلیقی محکوم شده بودند که این احکام با قطعی شدن حکم جدید لازم الاجرا شد.
از متهمان این پرونده آرش صادقی در ۱۸ خردادماه سال جاری جهت تحمل ۱۹ سال حبس تعزیری بازداشت شده بود و بهنام موسیوند نیز روز دوشنبه ۲۴ خرداد جهت اجرای حکم حبس خود را به زندان اوین معرفی کرد.

تنبیه بدنی دانش آموز شیرازی را روانه بیمارستان کرد


 تنبیه بدنی معلم روز دوشنبه دانش آموز 17 ساله هنرستان شهید دوران شیراز را روانه بیمارستان کرد.
 
مدیر روابط عمومی و اطلاع رسانی اداره کل آموزش و پرورش فارس دوشنبه با تایید این خبر به ایرنا گفت: پس از زنگ ورزش، حوالی ساعت 10 صبح امروز پنج دانش آموز دیرهنگام وارد کلاس درس شدند که معلم از تاخیر آنها در ورود به کلاس ناراحت شد و در رفتاری غیرقابل توجیه، با مشت به سینه یکی از دانش آموزان زد. 
 
حمیدرضا شعبانی افزود: میلاد زارع دانش آموز شیرازی پس از این ضربه احساس بی حالی کرد و پس از آن به مرکز فوریت های پزشکی (اورژانس) اطلاع داده شد و در نهایت، این دانش آموز به بیمارستان شهید رجایی شیراز منتقل شد. 
 
وی اظهار کرد: کمیته ای در ناحیه سه آموزش و پرورش شیراز متشکل از مسئول بازرسی این ناحیه، مدیر و مشاور تحصیلی مدرسه ماموریت یافتند که مراحل درمانی این دانش آموز را پیگیری کنند. 
 
مدیر روابط عمومی و اطلاع رسانی اداره کل آموزش و پرورش فارس گفت: به دنبال انجام مراحل درمانی، دانش آموز ساعت 16 دوشنبه از بیمارستان مرخص شد. 
 
شعبانی ادامه داد: پس از عکسبرداری از قفسه سینه دانش آموز مشخص شد که آسیبی به وی وارد نشده است و از این رو، اجازه ترخیص از بیمارستان داده شد. 
 
مدیر روابط عمومی و اطلاع رسانی اداره کل آموزش و پرورش فارس با بیان این که تنبیه بدنی و سلامت دانش آموزان، خط قرمز آموزش و پرورش تلقی شده وپیگیری این موارد وظیفه ماست گفت: هیچ توجیهی برای تنبیه بدنی پذیرفته نیست و همچنین با توجه به درخواست والدین این دانش آموز ، معلم خاطی سه شنبه به کمیته تخلفات اداری معرفی می شود. 


هنرستان شهید دوران در ناحیه سه آموزش و پرورش شیراز قرار دارد.

علی شریعتی دست به اعتصاب غذا زد


علی شریعتی فعال سیاسی در اعتراض به بازداشت به منظور اجرای ادامه حبس، دست به اعتصاب غذا زد.

به گزارش «زیتون»، شامگاه دوشنبه او که در مرخصی به سر می‌برد، به دلیل آنچه بازنگشتن به زندان عنوان شده، بازداشت و به بند ۸ زندان اوین منتقل شد.

این زندانی سیاسی، بهمن سال ۹۳ بازداشت شده و بعد از ۵ ماه نگهداری در بازداشتگاه ۲۰۹ به بند ۸ منتقل شده بود.

شریعتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی محاکمه و به ۱۲ سال و ۹ ماه حبس تعزیری محکوم شد.

اتهامات او اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری، توهین به رییس جمهور و نگهداری ماهواره عنوان شده بود.

علی شریعتی اردیبهشت امسال به مرخصی اعزام شده  و دادستانی با تمدید مرخصی او تا امروز موافقت کرده بود.

پیرموذن: به خاطر اشاره به‌ اسم‌ خاتمی‌ رد صلاحیت شدم


«با نظارت‌های ترس‌آور حق‌ نمایندگی از ملت گرفته می‌شود. متاسفانه به این طرز تفکر بها می‌دهند. در همین دوره نمایندگی باعث شد من را رد صلاحیت کنند با این بهانه که چرا اسم موسوی را آوردید؟ چرا اسم خاتمی را آوردید؟ چرا خودسرها حمله کردند به سفارتخانه شما قاطعانه محکوم کردید؟ چرا از مطهری حمایت کردید؟»

کمال‌الدین پیرموذن نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با آفتاب‌نیوز، با انتقاد از سخنان سخنگوی شورای نگهبان در مورد نظارت بر نمایندگان در طول دوره نمایندگی  گفت: اگر نظارت بر نمایندگان در زمان نمایندگی عملیاتی شود، نماینده مجلس نماینده مورد تایید شورای نگهبان و یک سری نهادهای نظارتی می‌شود و زبان گویای ملت و مدافع سر سخت منافع ملی و مطالبه‌کنندگان و مدافعان منافع ملی از بین می‌رود و صدای افرادی که مورد ظلم قرار می‌گیرند، شنیده نمی‌شود. بنابراین هرگونه اظهارنظر در جهت ایجاد محدودیت برای نمایندگان مجلس با بینش اسلامی با آرمان‌های بلند امام، بیانات رهبری و آرمان‌های انقلاب اسلامی منافات دارد و تهدید جمهوریت نظام است.

وی تاکید کرد: اینها مواردی نیست که به خاطر آن شهدای ارزشمندی برای انقلاب دادیم. این گونه مسایل لطمات فراوانی به سرمایه ارزشمند اجتماعی وارد می‌کند و حضور تاثیرگذار ملت در پای صندوق‌های رای را کمرنگ می‌کند.

نماینده پیشین مجلس نظارت بر نمایندگان در طول دوره نمایندگی از سوی شورای نگهبان را باعث کم‌رونق شدن انتخابات دانست و ادامه داد: با این اظهارات برداشت مردم این خواهد بود که دیگر نمایندگان آنها راهی خانه ملت نخواهد شد بلکه نماینده ضعیف وارد مجلس خواهد شد که اینها با آرمان‌های همه بزرگان اسلام و انقلاب منافات دارد. خصوصا باعث تضعیف مجلس است و جز ضربه به منافع ملت چیزی نصیب کشور نمی‌شود. 

گزارشی از بلاتکلیفی کارگران شلاق خورده آق دره

گرد و خاک مال ماست، آلودگی و صداهای انفجار مال ماست، اما از معدن طلای آق دره نصیب ما حتی کارگری هم نیست.
اوایل خرداد ماه بود که خبر شلاق خوردن کارگران آق‌دره رسانه ای شد. در واپسین روزهای اردیبهشت ماه سال جاری، 17 نفر از کارگران معدن طلای آق دره شهرستان تکاب که با شکایت کارفرما دادگاهی شده‌بودند، ضربات شلاق را تحمل کردند. احکام حبسشان بخشوده شده بود، اما ضربات شلاق ماموران بر تن های کارگری آق دره‌ای ها، جامعه کاری ایران را تکان داد: کارگران به جرم تجمع صنفی شلاق خورده بودند و این چیز کمی نبود...
حالا چند ماه از صدور و اجرای این حکم گذشته‌است و علیرغم همه حساسیت های رسانه‌ای و اعتراض‌های جمعی و فردی کارگران و فعالان، این کارگران شلاق‌خورده همچنان بلاتکلیفند. قرار بود به سر کار برگردند که هنوز بیکارند، قرار بود مدیرکل اداره کار آذربایجان شرقی معزول شود که نشد. قرار بود از این کارگران هتک حرمت شده، دلجویی و استمالت شود که آن هم امیدی خوشبینانه بود که هرگز به سرانجام نرسید.
نهم آبان ماه، طرح تحقیق و تفحص از شلاق خوردن کارگران آق‌دره در مجلس تصویب شده است. وزیر کار قرار است مستندات به نمایندگان مجلس ارائه کند، نمایندگان هم قرار است تحقیق کنند و به نتیجه برسند، نتیجه ای که همین امروز هم مشخص است: کارگران شلاق خوردند، دست‌کم در محل سکونت خود و در برابر دوست و آشنا، سابقه کیفری پیدا کردند و امروز تعدادی از آنها هنوز بیکارند وبدیهی است که کشف این واقعیت‌های تلخ، نیاز به تحقیق چندانی هم ندارد:
"نزدیک دو سال است که بیکاریم، هیچ کس حرفمان را نمی‌شنود، هیچ مقام مسئولی در عمل از ما حمایت نکرد."
مردم روستای آق دره علیا، سالهاست که خواب شبشان از صدای انفجارها آشفته است. آلودگی بالاست، کشاورزی تعطیل است، بیکاری بیداد می‌کند، جوانها در روستا نمی‌مانند.
طلا را دیگران می‌برند؛ زندگی ما آلوده می شود
"گرد و خاک معدن همه جا نشسته، طلا را دیگران می‌برند، زندگی ما آلوده می‌شود، مردم آق دره علیا خیلی مظلومند، نه جاده آسفالت داریم، نه بهداشت. بعد از رسانه ای شدن، اداره کار تکاب ما را خواست. نماینده شهرستان تکاب بود، نمایندگان فراکسیون کارگری مجلس بودند، از فرمانداری آمده بودند، آن روزها خیال می کردیم که کارمان ردیف شده، حتما سر کار برمی‌گردیم."
کارگران بعد از آن جلسه، به اداره کار معرفی شدند. در اداره کار به کارگران شلاق خورده گفتند امسال بیمه بیکاری بگیرید تا سال بعد. سومین ماه بهار بود که به کارگران این پیشنهاد را دادند. 5 نفر قبول نمی کنند، می‌خواهند سر کار بازگردند. بعد از آن این کارگران، به هیات حل اختلاف معرفی می‌شوند.
"در حل اختلاف گفتیم زمین مال ماست، گرد و خاک مال ماست، ما از معدن چیزی نخواستیم جز کارگری. گفتند خاک مال شما نیست، مال کشور است، شما باید به قانون کشور تمکین کنید. ما هم گفتیم ما تابع قانون بودیم و هستیم، این قانون بود که علیه ما عمل کرد. دست آخر تیرماه امسال حکم بازگشت به کار دادند و قرار شد کارفرما از بیست و چهارم خرداد تا روزی که دوباره به سرکار برگردیم، غرامت پرداخت کند، روزی 39800 تومان."
کارگران بایستی در اسرع وقت به سر کار بازگردند
«حسین حبیبی»، فعال کارگری  که ماههاست وضعیت کارگران آق دره را پیگیری می کند در رابطه به صدور حکم بازگشت به کار می‌گوید:  کارگران مظلوم آق دره به استناد رای هیات حل اختلاف اداره تعاون ؛کارورفاه اورمیه مستحق بازگشت بکار سابق ودریافت حق السعی ایام بلا تکلیفی  هستند.  آنهم به این دلایل، کارگر در ابلتدای فصل کاربدون قرارداد مشغول بکاربوده، قرارداد مکتوب در اثنای فصل کاری منعقد شده است واین امر برای هیات محرز گشته،  قرارداد منعقده فاقد تاریخ تنظیم است و در نهایت قطع همکاری به دلیل اتمام قرارداد وارد دانسته نشده.
حبیبی توضیح می‌دهد: وفق ماده 7 قانون کار، قراردادکار کتبی یا شفاهی است ودر صورتی که طبیعت آن جنبه مستمر داشته باشد و مدتی در قرارداد ذکر نشود، قرارداد، دائمی تلقی می شود؛نکته قابل توجه این است که کارگر مورد نظر قرارداد کتبی نداشته پس شفاهی بوده وقرارداد شفاهی هم تاریخ ندارد به طبع آن دائمی تلقی می شود ؛ مستمر بودن یانبودن طبیعت آن برمی گردد به استمرارکار وکارگاه. در واقع کاردر معدن سالها استمراردارد. پس کارگران آق‌دره، کارگر دائم تلقی می شوند و کارشان هم دائمی است، بنابراین باید در اسرع وقت به سر کار بازگردند.
بعد از صدور حکم، کارگران به کارفرما مراجعه می‌کنند، کارفرما می‌گوید  کارگر نمی خواهیم، پول هم نمی‌دهیم، اصلا رای را قبول نداریم.
"در معدنی که 240 نفر کار می‌کنند، ما 5 نفر شلاق خورده  و بیکار شده، جایی نداشتیم. از طرفی نمی‌توانستیم آواره شهرها شویم، چند نفر تحت تکفلمان هستند، کجا برویم."
کارگران به اداره کار رجوع می‌کنند، در نهایت کار به دادگستری می کشد، قرار می‌شود امسال بیمه بیکاری بگیرند، سال آینده قرارداد ببندند. سه نفر از 5 کارگر بیکار قبول می‌کند، دو نفر نمی‌پذیرند، آن دو نفر همچنان دنبال شکایت مجدد و بازگشت به کار هستند.
دستمان به جایی بند نبود؛ مجبور شدیم قبول کنیم
"ناچار شدیم قبول کنیم، چون هیچ کس در عمل از ما دفاع نکرد. چون دستمان به جایی بند نبود،  مجبور شدیم قبول کنیم. اول به شرط قرارداد مکتوب برای سال آینده قبول کردیم، اما آخر سر هیچ قراردادی در کار نبود، فقط وعده سرخرمن داده بودند که ما را از سر خودشان باز کنند....
دوازدهم همین برج بیمه بیکاری را یکجا میریزند به حسابمان، به خاطر فقر و نداری قبول کردیم. حتی صد هزار تومان نداشتیم خرج سفر کنیم، بیاییم تهران، رد کارمان را بگیریم. عیالواریم و مجبوریم خیلی چیز ها را قبول کنیم، آنهم به ناچار و ناخواسته..."
حالا معلوم نیست که این کارگران سال بعد هم بتوانند سر کار برگردند، نه وزارت کار ، کاری برایشان انجام داده و نه تشکل های کارگری توانسته‌اند حرفشان را به کرسی بنشانند، آق دره‌ای ها با مهر بدسابقگی بر پیشینه سالها زحمت کشیدن و کارگری در معدن، حالا احساس می کنند طرد شده اند. فعالان کارگری می‌گویند علاوه بر بازگشت به کار، دلجویی از کارگران ؛ جبران خسارت، عذر خواهی ورفع سوء سابقه کارهایی است که باید توسط قوای مجریه و مقننه انجام شود. کارگران ولی می گویند  چشممان آب نمی‌خورد....





چرا جمهوری اسلامی نسبت به کورش حساس است؟

 درست یک روز بعد از انتشار انتقاد تند آیت الله حسین نوری همدانی، مرجع تقلید شیعه ساکن قم از برگزاری تجمع در پاسارگاد، دادستان استان فارس از دستگیری و برخورد با عوامل این تجمع خبر داد.
نوری همدانی افرادی که در تجمع پاسارگاد شرکت کرده‌ بودند را ضد انقلاب نامید و علی صالحی دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان فارس گفته تجمع روز جمعه با هنجار شکنی همراه بوده است، برگزارکنندگان این تجمع  دستگیر شده‌اند و با آن‌ها برخورد قضایی صورت گرفته است.
 حدود ده سالی می‌شود که هفتم آبان به شکل غیر رسمی روز کوروش نام‌گذاری شده و بسیاری از دوستداران این پادشاه هخامنشی در این روز برای بزررگداشت کوروش؛ بنیانگذار سلسله هخامنشی و پادشاهی که اولین منشور حقوق بشر را نوشته کنار آرامگاه او در پاسارگاد جمع می‌شوند.
جمعه گذشته هم شمار قابل توجهی از مردم ایران از شهرهای مختلف به خاطر این روز راهی پاسارگاد شدند، تجمع آن‌ها با شعارهایی مثل «کوروش پدر ماست، ایران وطن ماست» آغاز شد و سپس به شعارهای انتقادی از حکومت جمهوری اسلامی رسید: «هرگز نخواب کوروش ایران پدر ندارد»، « نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»، «من ایرانی هستم، عرب نمی‌پرستم»، «آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه» و ...
به گفته یکی از حاضران در مراسم، حضور نیروهای امنیتی و لباس شخصی در این تجمع کاملا مشخص بود و زمانی که شعارها به مذاق‌شان خوش نمی‌آمد از بلندگوهای سراسری آهنگ‌هایی برای شنیده نشدن این شعارها پخش می‌کردند. او به ایران وایر می‌گوید: «مردمی که امده بودند کوروش را پدر معنوی ایران می‌دانند و معتقدند باید در تقویم رسمی جایی برای بزرگداشت کوروش کبیر باز شود، عمده سخنرانی‌های کوتاهی که در این مراسم  انجام شد هم درباره همین موضوع یعنی  اختصاص یک روز رسمی در تقویم ایرانیان برای بزرگداشت کوروش بود.»
 این خواسته چند سالی است که از سوی فعالان فرهنگی و دوستداران کوروش مطرح می‌شود  اما تا الان از سوی مسئولان نادیده گرفته شده است. یکی از فعالان فرهنگی شهر شیراز که بارها برای ثبت رسمی این روز تلاش کرده به «ایران وایر» می‌گوید: «دلیل مخالفت با نام گذاری روز رسمی به نام کوروش این است که شاه به کوروش احترام می‌گذاشته. چون بعد از انقلاب هر کاری را که شاه انجام می‌داده، بد می‌دانند، پس تاریخ را  هم کنار می‌گذارند و کوروش را نادیده می‌گیرند.»
اشاره او به ادای احترام محمدرضا شاه؛ آخرین پادشاه ایران به کوروش کبیر در طول برگزاری جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی است. محمدرضا شاه در یکی از جشن‌ها  کنار مقبره کوروش در پاسارگاد به عنوان بنیانگذار شاهنشاهی متنی در ستایش کوروش خواند: « كورش! ما امروز در برابر آرامگاه ابدی تو گرد آمده‌ایم تا بتو بگوئیم: آسوده بخواب كه ما بیداریم، و برای نگاهبانی میراث پرافتخار تو همواره بیدار خواهیم بود.»
نوری همدانی هم در انتقاداتش به این جملات محمدرضا شاه اشاره کرده: « شاه می‌گفت کوروش آسوده بخواب، ما بیداریم، اکنون عده‌ای دور مزار کوروش جمع شدند و طواف کردند و در این تجمع دستمال درآوردند و گریه کردند.» او با ذکر خاطره‌ای نظر  آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی درباره طرفداران کوروش را هم بیان کرده: «ایشان فرمودند شنیدم این افراد جمع شدند، گریه کردند که اسلام به این مملکت آمده است، این افراد همان‌ها هستند و ضدانقلاب هستند.»
تجمع در پاسارگاد همزمان با جشن تولد پنجاه وشش سالگی رضا پهلوی؛ ولیعهد سابق ایران برگزار شده و در برخی ویدئوهای منتشر شده، عده‌ای شعار «شاهزاده تولدت مبارک» سرداده‌اند. رضا پهلوی با انتشار یکی از این ویدئوها در صفحه فیس بوکش نوشته: «از همگی شما هم‌میهنانم به ویژه جوانان برومند ایران زمین برای تبریک تولدم در پاسارگاد به مناسبت روز کوروش بزرگ نهایت سپاسگذاری را دارم. بهترین هدیه تولدم در سال‌های گذشته بود.»
حسین نوری همدانی که در جمع کارکنان وزارت دفاع صحبت می‌کرده از شعارهایی که در این تجمع سر داده شده هم انتقاد کرده است: « تعجب می‌کنم چه طور می‌توانند در مزار کوروش جمع شوند، همان شعارهایی که برای رهبر معظم انقلاب می‌دهیم، برای کوروش بدهند و باز ما زنده، نشسته‌ و تماشاگر هستیم.»
پس از انتشار این سخنان، دادستان استان فارس گفت: «پس از انجام تحقیقات لازم، لیدرها و سرشاخه‌های اصلی این تجمع که به سر دادن شعارهای هنجارشکنانه و ضدارزش‌ها اقدام کرده بودند، دستگیر شدند.» او در بخش دیگری از حرف‌هایش در گفت وگو با خبرگزاری ایسنا گفته:  «اقدامات این افراد پیش از این از سوی دستگاه‌های امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی مورد رصد قرار گرفته بود.»
محمدرضا عالی پیام شاعر ، طنزپرداز و سینماگر معترض ملقب به هالو یکی از بازداشت شدگان بود. او روز جمعه توسط نیروهای امنیتی با ضرب و شتم شدید دستگیر شد و به دلیل عدم دسترسی به داروهایش به بیمارستان سعادت شهر شیراز منتقل شد.

خبر دستگیری او را روز جمعه پسرش در صفحه اینستاگرام  «هالو» منتشر کرد. یک ساعت پیش اما محمدرضا عالی پیام در صفحه اینستاگرامش با انتشار تصویری از در یک بازداشتگاه و مردمی که کنار آن جمع شده‌اند، از آزادی‌اش و نگرانی‌ درباره دیگر بازداشتی‌ها نوشت: «هفتم آبان ماه، روز کوروش کبیر، حضور در پاسارگاد، یک صحبت چند دقیقه‌ای با مردم، دستگیری، کتک خوردن شدید توسط سه دلواپس قوی هیکل، بازجویی، بازجویی، بازجویی، بازداشت بدون شام و ناهار، حمله عصبی و اعزام به بیمارستان توسط اورژانس، بلاتکلیفی و بلاتکلیفی و بلاتکلیفی تا الان که در خیابان‌های شیراز پلاسم و نگران کسانی هستم که هنوز در بازداشتگاه سروش بلاتکلیفند و با خانواده‌های آن‌ها که در مقابل بازداشتگاه نگران قدم می‌زنند، همدردی می‌کنم.» او در آخربه دوستان و اشنایانش  اطلاع داده که تلفن همراهش را هنوز پس نداده‌اند.