۱۳۹۴ دی ۱۶, چهارشنبه

نگرانی خانواده موسوی درباره سلامتی اش در حصر


آخرین ملاقات دختران موسوی با والدینشان همراه با حاشیه سازی هایی برنامه ریزی شده و نیز نگرانی بیش از پیش نسبت به سلامت پدر و مادر بود.
در ملاقات این هفته که به روال سابق این سال ها، در خانه امن رو به روی خانه پدری در حصر اختر صورت گرفت، فرزندان آقای موسوی متوجه بیماری گوارشی پدر خود در سه روز اخیر شدند. به طوری که آقای موسوی ظرف چند روز، چندین کیلو وزن کم کرده اند و پزشکان ناچار به مراقبت هایی نظیر وصل کردن سرم بوده اند.
اما دراین روزها هم مانند گذشته در طول هفته با والدین خود تماس نداشته و کسالت میرحسین موسوی از آنها پنهان نگه داشته شده بود.
در حال حاضر میرحسین موسوی رو به بهبود و در سلامت جسمانی است. اما این محدودیت و بی توجهی و بی خبری از وضعیت جسمانی ایشان، دختران را به شدت نگران کرده است.
اعتراض رهنورد به محدودیت دیدار با مادر کهنسالش
همچنین این ملاقات با اعتراض دکتر رهنورد به محدودیت دیدار ایشان با مادر کهنسالش که از وضعیت جسمی خوبی برخوردار نیست نیز همراه بود.
حاشیه سازی برنامه ریزی شده نیروهای سپاه در گیت های محافظت
دختران آقای موسوی می گویند: “به رغم هماهنگی ها و ملاقات های منظم هفتگی در ملاقات اخیر از ورود آنها به گیت های محافظت که در اختیار سپاه است به شکل برنامه ریزی شده ممانعت شده و از نزدیک شدن دختران به زندان اختر جلوگیری می کردند”.
نحوه برخورد و عملکرد بدیع و برخی مسائل رخ داده در هنگام ورود دختران به محوطه زندان اختر نشان می داد آنان به صورت عامدانه در پی ایجاد حاشیه هستند.
همچنین در پایان ملاقات، یکی از اعضای خانواده را علی رغم اعتراض و نارضایتی بقیه اعضای خانواده برای صحبت خصوصی فراخواندند که خارج از عرف و روند همیشگی ملاقات ها بود.
خانواده آقای موسوی ضمن ابراز نگرانی از بی خبری ها و اعتراض به عدم اطلاع از وضعیت سلامت پدر و مادر خود، خصوصا در زمان هایی که کسالتی عارض می شود، مسئولیت هر اتفاق و ناراحتی جسمانی و ایجاد تشنج و بحران را متوجه مسئولین ذی ربط و دولت می داند.
گفتنی است ملاقات های هفتگی همچون گذشته در ساختمان امن و اتاق ملاقات زندان اختر و خارج از منزل برقرار می شود.

آخرین جلسه محاکمه شهروندان بهائی در گرگان


 آخرین جلسه دادگاه شهروندان بهایی استان گلستان در تاریخ ۶ دی ماه سال جاری در دادسرای انقلاب گرگان به ریاست قاضی قنبری برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران،  هشتمین و آخرین جلسه دادگاه شهروندان بهایی استان گلستان در تاریخ ۶ دی ماه ۱۳۹۴ در دادسرای انقلاب شهر گرگان به ریاست قاضی قنبری برگزار شد.
بنا بر همین گزارش در این جلسه دادگاه به اتهامات سه شهروند بهایی به نام های پونه ثنایی، شیدا قدوسی و هنا کوشکباغی رسیدگی شد.
گفتنی است که طبق روال جلسات دادگاه قبل، برای متهمان برگه احضاریه فرستاده نشده بود و متهمان در دادگاه غایب محسوب گردیدند که با پیگیری ایشان و وکلای مربوطه، فرصت دفاع حاصل گردید.
لازم به ذکر است جلسه هفتم دادگاه بهاییان گرگان در تاریخ ۲۷ آبان ماه به ریاست قاضی قنبری تشکیل گردید که پرونده سه شهروند بهایی به نام های مریم دهقان، کاملیا بیدلی و هوشمند دهقان در این جلسه بررسی گردید.
در طی یک سال گذشته، حدود بیست شهروند بهایی ساکن استان گلستان در دادگاه انقلاب گرگان محاکمه شده اند و منتظر رای دادگاه هستند. اتهامات شهروندان بهایی عبارت از تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت کشور و عضویت و فعالیت در تشکیلات مذهبی بهایی بوده است.
لازم به یادآوری است که حکومت ایران آیین بهایی و حقوق پیروان آن را به عنوان یک دین به رسمیت نمی شناسد و مبنای بیشتر این اتهامات، برگزاری مراسم آیینی دعا و نیایش پیروان این دین در منازل افراد است.
این شهروندان بهائی پیشتر در مهرماه سال ۹۱ و توسط ماموران وزارت اطلاعات در شهرهای گرگان و مینودشت بازداشت شده بودند.

تأیید عدم تحمل کیفر فعال مدنی زندانی از سوی پزشکی قانونی اوین


پزشکی قانونی زندان اوین، عدم توانایی تحمل کیفر سعید حسین‌زاده را تأیید کرده است. این فعال مدنی زندانی می‌بایست برای آزمایش‌ها و تأیید نهایی به بیمارستان “امام خمینی” اعزام شود که تا کنون انجام نشده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمدسعید حسین‌زاده طی دوران حبس از بیماری‌های متعددی از قبیل تنگی نفس، رماتیسم و مشکلات قلبی و گوارشی رنج می‌برد و با وجود اینکه تاکنون چندین بار به بیمارستان اعزام شده، بهبود چندانی نیافته است.
آقای حسین‌ زاده آخرین بار بیست و پنجم آذرماه به بیمارستان اعزام و بدون معالجه به بند بازگردانده شد.
همچنین علیرغم پیگیری‌های حقوقی برای اعتراض به وضعیت پرونده، وکیل وی تا کنون موفق به مطالعه‌ی پرونده نشده است.
این فعال مدنی که چندی پیش در اعتراض به وضعیت پرونده و نگهداری اش در زندان اعلام اعتصاب غذا کرده بود، طی نامه ای نوشته بود که از بیماری های مختلف نظیر روماتیسم، تنگی نفس، مشکلات قلبی و عفونت و خونریزی معده رنج می برد که حین بازداشت و حبس مبتلا شده است.
وی همچنین نوشته بود که در حین اعزام به بیمارستان “کارشکنی ها و رفتارهای غیرمعمول”  شده که منجر به وخامت بیماری شده است.
پیشتر نیز اعلام شده بود که سعید حسین زاده، فعال مدنی زندانی در بند هفت زندان اوین با خونریزی معده مواجه و به بیمارستان اعزام شده و در بیمارستان مشخص شده است که مشکل معده وی به دلیل استفاده از داروهایی است که به دلیل مشکل روماتیسم خود مصرف می کند.
پزشکان به وی اعلام کرده اند که در صورت عدم رسیدگی به بیماریهای وی، این فعال مدنی با مشکلات حاد تری مواجه خواهد شد.
سعید حسین زاده در مهرماه ۱۳۹۳، از سوی ماموران سپاه در منزل شخصی‌اش دستگیر و به سلول‌های انفرادی بند ۲-الف زندان اوین منتقل شد.
وی در دادگاه بدوی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری به هفت سال زندان محکوم شد. حکمی که در مرحله تجدیدنظر و در شعبه ۳۶ توسط قاضی زرگر تائید شد. این در حالی است که مجموع اشد مجازات این دو اتهام چهار سال حبس بیشتر نیست.
آقای سعید حسین‌زاده هم‌اینک دومین سال حبس خود را در بند هفت زندان اوین سپری می کند.

اعدام دست‌کم پنج زندانی در رجایی‌شهر کرج


خبرگزاری هرانا ـ دست‌کم پنج زندانی محکوم به قصاص، در زندان رجایی‌شهر کرج به دار آویخته شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم قصاص دست‌کم پنج زندانی، صبح امروز شانزدهم دی‌ماه، در زندان رجایی‌شهر کرج اجرا شد.
تا کنون هویت پنج تن به نام‌های “محمود ندیرنژاد”، “مهدی صادقی”، “صادق حیدری”، “حمید خدابنده‌لو” و “مقصود مهدی‌زاده” از سوی گزارشگران هرانا احراز شده است.
بیش از هفت زندانی روز یکشنبه جهت اجرای حکم قصاص به سلول‌های انفرادی منتقل شده بودند که تعدادی با اخذ مهلت از شاکیان موقتا از چوبه دار رهایی یافتند.
منابع و ارگان های رسمی قوه قضائیه تا کنون درباره اعدام این افراد، جرائم و پرونده های آنان اطلاع رسانی و شفاف سازی نکرده اند.

عیسی سحرخیز اعلام اعتصاب غذا کرده است


خبرگزاری هرانا – فرزند عیسی سحرخیز روزنامه‌نگار زندانی می‌گوید که پدرش در اعتراض به پایان مهلت قانونی بازداشت و تا زمان تبدیل قرار بازداشت به وثیقه و یا رسیدگی به پرونده دست به اعتصاب غذا زده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، خبر را مهدی سحرخیز فرزند این روزنامه نگار اعلام کرده است. وی پیشتر نیز در گفتگویی با هرانا گفته بود که چنانچه تا دوازدهم دیماه پرونده پدرش به دادگاه ارسال نشود و یا قرار بازداشت به وثیقه تبدیل نشود، مجددا اعتصاب غذا را از سر خواهد گرفت.
عیسی سحرخیز که دو ماه از بازداشتش می‌گذرد، طی این مدت در زندان اوین از دسترسی به وکیل محروم بوده است، وی اولین تماس تلفنی اش را با خانواده، چهل روز پس از بازداشت انجام داده و بعد از آن نیز فقط یک بار با خانواده اش ملاقات داشته است.
اگرچه تا کنون عناوین مختلفی نظیر “تبلیغ علیه نظام”، “توهین به رهبری” و “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” به عنوان اتهامات این روزنامه نگار ذکر شده ولی گفته می شود که با گذشت دو ماه، هنوز پرونده وی به مراجع قضایی ارسال نشده است.
عیسی سحرخیز در تاریخ ۱۱ آبان ماه در منزلش با حکم شعبه دوازده دادسرای تهران و از سوی ماموران لباس شخصی سپاه پاسداران، پس از بارزسی منزل و ضبط وسائل شخصی و ابزار کارش بازداشت شد.
وی یکی از چهره‌های شناخته‌ شده مطبوعات ایران است که پیش از این نیز بازداشت و زندانی شده است. مدیر نشریه توقیف شده آفتاب، در تاریخ ١١ تیرماه ١٣٨٨ نیز بازداشت و در شهریور ماه همان سال از سوی شعبه ١۵ دادگاه انقلاب تهران به سه سال زندان برای “فعالیت تبلیغی علیه نظام” محکوم شد، وی همچنین در تاریخ ١۴ مرداد ماه ١٣٩٠ برای فعالیت‌های مطبوعاتی پیش از دوران بازداشت اخیرش، به دوسال زندان محکوم شده بود.
عیسی سحرخیز که در زندان رجایی شهر زندانی بود، از بیمارهای متعددی رنج می‌برد و از چندین ماه پیش از آزاد شدن در ۱۶ مهرماه ۱۳۹۱، در بیمارستانی در تهران بستری شده بود.
پس از آزادی و با وجود ممنوعیت کار، وی با نوشتن مقالات و تحلیل هایی به نقش و مدیریت رهبر جمهوری اسلامی انتقاد کرد. وی مطالب خود را در صفحه فیس بوک و یا در برخی رسانه‌های آنلاین از جمله روزآنلاین منتشر می‌کرد.
به گزارش نشریات تندرو، بازداشت عیسی سحرخیز و چند تن دیگر از روزنامه نگاران از جمله “احسان مازندرانی”، “آفرین چیت ساز” و “سامان صفرزایی”، در چارچوب پروژه امنیتی به عنوان مقابله با نفوذ انجام شده است که پس از یکی از سخنرانی های آقای خامنه ای درباره راه های نفوذ “دشمن” و لزوم مقابله با آن در سطح رسانه ها مطرح شد.

شش ماه بازداشت و بلاتکلیفی؛ نامه‌ی شکوفه آذر از زندان اوین


خبرگزاری هرانا – شکوفه آذر ماسوله، فعال مدنی زندانی، در نامه‌ای از زندان اوین و ضمن تشریح وضعیتش، نوشته است که پس از شش ماه بازداشت، نه خود موفق به دیدار با وکیل شده و نه وکیلش موفق به مطالعه‌ی پرونده شده است. خانم آذر ضمن اعتراض به اتهامات و روند قضایی طی‌شده، نوشته است که به دلیل از دست دادن اعضای درجه‌ی یک خانواده، طی این مدت از هر گونه ملاقاتی نیز محروم بوده است.
متن نامه‌ی شکوفه آذر را که در اختیار هرانا قرار گرفته است، در ادامه می‌خوانید:
“اینجانب شکوفه آذر ماسوله با نام مستعار پریسا آزادی، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی بین الملل با رتبه سه رقمی در کارشناسی ارشد، در تاریخ ۱۸/۳/۹۴ و دقیقا در شب امتحان پایان ترم، توسط مامورین وزارت اطلاعات، بدون حکم قانونی و بدون ذکر دلائل بازداشت، ارائه حکم بازداشت و تفتیش منزل و بدون اطلاع به اقوام بازداشت و به بند ۲۰۹ اوین منتقل شدم.
بیش از دو هفته در بند ۲۰۹ اوین تحت فشار بازجویی قرار گرفتم و بعد از آن به بند نسوان زندان اوین منتقل گردیدم و تا ۶۹ روز بعد حتی تفهیم اتهام با ذکر دلایل اتهامی نشدم که این روند طبق اصل ۳۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قوانین بین المللی و قوانین حقوق بشری غیرقانونی است. (در صورت بازداشت موضوع اتهام باید با ذکر دلائل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر مدت ۲۴ ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه در اسرع وقت فراهم گردد.)
در تاریخ ۲۴/۵/۹۴ در شعبه ۶ دادسرای شهید مقدس تفهیم اتهام شدم و عنوان فعالیت تبلیغی علیه نظام در پرونده ام درج شد. همچنین بازپرس عنوان مجرمانه اقدام علیه امنیت ملی از طریق تجمع و تبانی و شرکت در تجمعات غیرقانونی را نیز به موارد اتهامی اضافه نمود. وی برای من وثیقه ۷۰۰ میلیون ریالی تعیین نمود که بعدا تبدیل به کفالت یک میلیارد ریالی شد.
در طی این مدت یعنی تا مدت شش ماه پس از تاریخ بازداشت به دلیل از دست دادن خانواده درجه یک (فوت پدر و مادر و تک فرزند بودن) از ملاقات محروم بوده و حتی اجازه تماس تلفنی مستمر با اقوام برای پیگیری روند پرونده و مشاوره با وکیل و تماس تلفنی با وکیل را نیز نداشته ام. نهایتا هر دو ماه یکبار تماس تلفنی با اقوام بعد از نامه نگاریهای اداری متعدد به مسئولین بند نسوان، اجرای احکام و … انجام می گرفته است. و این یعنی عملا مدت ۶ ماه است که تقریبا هیچ گونه تماسی با خارج از زندان ندارم.
این در حالیست که تاکنون چندین بار طبق نامه های متعدد به مسئولین زندان درخواست ملاقات با وکیل و تعیین تکلیف وضعیت ام را نموده ام که هیچگونه اقدام موثری در این خصوص حتی اجازه تماس دوره ای با خانواده و یا وکیل به دلیل نداشتن ملاقات انجام نشده است.
در تاریخ ۷/۹/۹۴ جهت برگزاری محاکمه به دادگاه انقلاب اعزام شدم. برخی از اتهامات مطروحه به این شرح است: ۱- اخلال و آشوب و شرکت در تجمعات غیرقانونی ۲- فعالیت تبلیغی علیه نظام و غیره … . این در حالی است که از داشتن وکیل در دادگاه محروم بودم و بدون مطالعه پرونده پیش از برگزاری جلسه دادگاه در این محاکمه شرکت کرده ام که به دلیل انتساب اتهامات ناروا و بی اساس که حتی در بازجویی و بازپرسی و در سایر مراحل تحقیقات مقدماتی عنوان نشده بود و عدم حضور وکیل، از حق دفاع مشروع و قانونی از خود محروم شدم.
اینجانب بعد از دیدن کیفرخواست به حدی شوکه شدم که از همان شب در بند نسوان به بهداری فرستاده شدم که پرونده آن نیز موجود است. مجددا در تاریخ ۲۵/۹/۹۴ به دادگاه انقلاب شعبه ۲۶ اعزام شدم و به دلیل نداشتن وکیل اعلام نمودم که از خود دفاعی نخواهم کرد و باید با وکیل معرفی شده از سوی اینجانب قبل از دادگاه ملاقات داشته باشم که تا کنون این امر محقق نشده است. با توجه به این مسئله که این اتهامات را کاملا تکذیب می کنم و به همین دلیل نیز هیچگونه دفاعیه ای در جلسه دادگاه تا زمان حضور وکیل که حداقل شرط دادرسی عادلانه است ارائه نخواهم کرد.
سال گذشته و در روزهای ماه آذر مشغول آماده کردن خود برای امتحانات میان ترم ارشد و ارائه موضوع دفاعیه پایان نامه کارشناسی ارشد و برنامه ریزی برای سالهای آینده و ادامه تحصیل و رویاپردازی برای آزمون دکترا بودم و امسال با ناباوری با کیفرخواست کاملا ناعادلانه و بند نسوان و آینده نامشخص تحصیلی و شغلی ام می نگرم.
من با ده سال سابقه کار در شرکتی خصوصی و معتبر با سمت مدیر تضمین کیفیت قطعات خودرو وابسته به سایپا، پارس خودرو و زامیاد و بعد از سالها تلاش برای قبولی در کنکور کارشناسی ارشد و با میانگین نمرات در سطح عالی در طول ترم و بدون هیچگونه سابقه کیفری تاکنون، امروز دو ترم دانشگاه را از دست داده و متهم به شرکت در تجمعات غیرقانونی هستم. عملی که با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی فعالیتی کاملا قانونی، مدنی و اجتماعی محسوب می شود.
اینجانب در اعتراض به اتهامات مطرح شده در کیفرخواست و نداشتن وکیل تاکنون در تمامی مراحل دادرسی حتی در جلسه رسیدگی به اتهامات که در واقع به نوعی توهین و تحقیر تلقی می شود و هیچگونه ادله قانونی برای آن وجود ندارد و همچنین روند ناعادلانه و قطع هرگونه ارتباط با خارج از زندان به مدت بیش از شش ماه بلاتکلیفی برای احقاق حقوق خود ناگزیر به استفاده از سایر طرق اعتراض و دادخواهی خواهم شد که تاکنون نه تنها از این طرق استفاده نکرده ام بلکه هیچ گونه اعتراض علنی و شفاف سازی در ارتباط با شرایطم نداشته ام و این عادلانه نخواهد بود.”