گزارش کوتاهی از تخریب آرامگاه رضاشاه بزرگ بدست یکی از یاران خمینی
خلخالی جنایتکار عامل تخریب آرامگاه رضا شاه و ناصر الدین شاه در حرم شاه عبدالعظیم در شهر ری است. خلخالی همچنین قصد داشت تخت جمشید را با خاک یکسان کند ...
او علاوه بر قبر رضا شاه، قبر علیرضا پهلوی ( آخرین فرزند رضا شاه پهلوی) و حسن علی منصور را نیز از بین برد.
خلخالی در گفتگو با نیو یورک تایمز در سال ۱۹۹۹ گفت «هر کاری که من در دوران مسوولیتم کردم، زیرنظر مستقیم امام بود، من تنها کارهایی را میکردم که خمینی از من میخواست»
با این وجود محمد خاتمی میگوید: "جمهوریت در نگاه امام" یک اصل بود!
خلخالی در سال ۱۳۵۸ چندین هفته به کار تخریب مقبره رضاشاه و نبش قبر او که در دین مسلمانان نبش قبر عملی بسیار شنیع است (در خود احکام سلامی آمده است که نبش قبر که ملاک آن هتک حرمت و بى احترامى میّت است حرام است) با موافقت خمینی به این عمل شنیع پرداخت و خلخالی پس از نبش قبر رضا شاه با اظهار ناراحتی از اینکه استخوانهای رضا شاه را به دست نیاورده بود میگوید که:”حتی استخوان های او هم به دست نیامد” و ادامه میدهد که:” پیغام آوردند که بنی صدر گفته است شما باید به هر نحو که شده، دست از تخریب بردارید، وگرنه مجبوریم طبق مقررات با شما عمل کنیم، یعنی شما را توقیف می کنیم. من دیدم که دیگر جای تأمل نیست. لذا، گفتم که: به بنی صدر بگویید، هر چه می خواهد، طبق مقررات انجام دهد و ما هم اینجا هستیم و تا مقبره را با خاک یکسان نکنیم، از اینجا خارج نخواهیم شد.
خلخالی همچنین در سال ۱۹۸۰ در یک کنفرانس مطبوعاتی در ایتالیا خواستار آن شد که انوار سادات به زباله دان تاریخ انداخته شود، یک سال بعد در تاریخ ۶ اکتبر ۱۹۸۱ ، پرزیدنت انوار سادت با شلیک ۳۷ گلوله توسط خالد اسلامبولی وابسته به گروه "جهاد اسلامی" مصر به قتل رسید.
او همچنین یک هفته پس از ورود شاه به مکزیک در مصاحبهای اعلام کرده بود «من حکم اعدام شاه را صادر کرده ام و به "فدائیان اسلام" گفته ام که شاه را در هر کجا که باشد به سزای عمل خود برسانند و انتقام ملت ایران را از این خائن و مفسدفی الارض بگیرند. از چند هفته پیش گروهی از فدائیان اسلام در جست وجوی او به باهاما رفته اند و اکنون در مکزیک هستند تا حکم اعدام شاه را اجرا کنند۳.»
خلخالی کتابی با عنوان «کوروش دروغین و جنایتکار» نگاشته و به مناسبت جشنهای ۲۵۰۰ ساله در ۵۷ صفحه منتشر ساخت. در این رساله که برخی آنرا فُحشنامه خواندهاند، کوروش را «سفاک و خونریز» نامید و به لواط و بیبندوباری متهم کرد!
خلخالی همچنین قصد داشت تخت جمشید را با خاک یکسان کند اما دکتر پرویز ورجاوند از تهران و نصرت الله امینی در فارس به شدت مقابل این ایران ستیزی ایستادند. نصرت الله امینی در حالی که مردم شیراز و مرودشت همراهیاش می کردند به نیروی انتظامی برای جلوگیری از ورود آنها به تخت جمشید آماده باش داد. و رسما اعلام کرد که مانع آنها خواهدشد. و به این ترتیب نام زنده یاد نصرت الله امینی اکنون به عنوان کسی که از تخریب تخت جمشید جلوگیری کرد در تاریخ ما ثبت خواهد شد. شرح این واقعه را از زبان خودشان و در مصاحبهای که دو سال قبل با خانم فریبا امینی داشتند، این گونه می شنویم: « خلخالی قاضی بدنام صادر کننده ی حکم اعدامها و اوباش هایش، اعلام کردند برای ویران کردن تخت جمشید می آیند. من در عکس العمل به این گفته، در یک نطق رادیویی اعلام کردم برای چنین اقدام خائنانه ای، باید از روی جنازه ی من عبور کنند. به نظامیان هم دستور دادم، که برای ورود آنها به شیراز آماده باشند. اما پیش از اجرای مأموریت کثیفشان، به آنها دستور داده شد که به تهران باز گردند.»
در ۲۷ مرداد ماه ۱۳۵۸، آيت الله خلخالی برای اداره کردن اعتراضات در کردستان به آنجا رفت و احکام اعدام نزدیک به ۵۰ نفر از هواداران حزب دموکرات و کومله را در شهرهای پاوه ، سنندج ، مریوان صادر کرد.
خلخالی در طول کمتر از چهل روز حکم اعدام صدها نفر از مقامات و شخصیتهای سیاسی، نظامی و اطلاعاتی نظام پهلوی را صادر کرد.
خلخالی در جواب افرادی که به اعدام های فله ای او اعتراض میکردند میگفت:” اینها اگر گناهکار باشند که به سزای عملشان رسیده اند و اگر بیگناه باشند که به بهشت میروند”.
خلخالی در گفتگو با نیو یورک تایمز در سال ۱۹۹۹ گفت «هر کاری که من در دوران مسوولیتم کردم، زیرنظر مستقیم امام بود، من تنها کارهایی را میکردم که خمینی از من میخواست»
با این وجود محمد خاتمی میگوید: "جمهوریت در نگاه امام" یک اصل بود ...
همچنین خاتمی سالها پیش نیز در جمع دانشجویان گفت: امامی که من میشناختم، امامی بود که کاملا به رای مردم، به استقلال مردم، به آزادی مردم و معتقد بود که اسلام با این همه سازگار است ...
یکی از نکات جالب توجه آنکه خلخالی از صدام دفاع می کرد و حاضر بود به عنوان قاضی او را تبرئه بکند. او صدام را شخصیت فوق العادهای توصیف می کرد و میگفت اگر مصلحت اقتضی کند حاضر بود پناهندگی صدام را در ایران بپذیرد.
در آخرین مصاحبه ایکه وی انجام می دهد اشارهای به جنگ گنبد و قتل رهبران ترکمن نمی شود. هر چند که در طی این سالها بارها به افتخار گفته است که ترکمنها را به دستور امام کشته، ولی هیچوقت جزئیات این جنایات را آشکار نکرده است.
از او پرسیده شد که آیا حقیقت دارد که وی همه اعدامیان آن سالها را دوباره اعدام میکند اگر «بار دیگر بر روی زمین راه بروند ؟» خلخالی :«خوب، آنها که دیگر نمیتوانند روی زمین راه بروند،میتوانند؟ ولی اگر میتوانستند، بله، من دوباره همه آنها را اعدام میکردم، به خصوص هویدا را. او ایران را به آمریکا فروخت. هویدا با سیاستهایی که رفاه و امکانات آموزشی را گسترش میدادند به شدت موافق بود، درست همانطور که به اتحاد با آمریکا اعتقاد داشت.در روز آخرت، هنگامی که من در مقابل خدا قرار میگیرم به خاطر همه اعمالم در دنیا مورد مؤاخذه قرار خواهم گرفت و من مطمئن هستم هیچ سوالی در مورد اعدامها از من نخواهد شد، حتی یک سوال »
پشیمانم کم اعدام کردم
پشیمانی خلخالی در زندگیاش این است که فرصت این را داشته که ضد انقلاب و عناصر مخالف انقلاب را قلع و قمع بکند ولی این کار را نکرده است.
خلخالی : چهار تن از رهبران ترکمنصحرا را خودم کشتم!
یکی از سیاهترین صفحات تاریخ زندگی صادق خلخالی دستور قتل و کشتار "رهبران ترکمن" در جنگ گنبد بود. وی که پس از جنگ در شهرهای ترکمن نشین با اسکورد و محافظین خود در مساجد و اماکن مذهبی ترکمنها حضور یافته و دست به قدرت نمائی زده بود و جنایات خود را توجیه می کرد، در بستر مرگ با بیماری سرطان پیشرفته دست و پنجه نرم کرد و با عملهای زیاد از جمله عمل پیوند شریان قلب که پزشکان سه رگ قلب وی را عوض کرده بودند، نتوانست به حیات خود ادامه دهد .
خلخالی که در سالهای پس از انقلاب حاکم شرع بود و بعدها تحت فشار افکار عمومی مجبور به اعتراف شد و از نیمی از حقیقت پرده برداشت و گفت که اعدام رهبران ترکمن بنا به دستور مستقیم خمینی بوده است.
خلخالی که در سالهای پس از انقلاب حاکم شرع بود و بعدها تحت فشار افکار عمومی مجبور به اعتراف شد و از نیمی از حقیقت پرده برداشت و گفت که اعدام رهبران ترکمن بنا به دستور مستقیم خمینی بوده است.
این ادعای وی از سوی رئیس جمهور وقت بنی صدر نیز در طی مصاحبه ایکه با یکی از جراید ایرانی خارج از کشور انجام گرفت، تائید شد، لیکن خلخالی حتی در بستر مرگ نیز تمام ماجرا را بیان نساخت. وی که با تزریق مسکنهای بسیار قوی آرام نمی گرفت گفته می شود که در بستر بیماری آرزوی مرگ می کرد. او میگفت به خانوادهام گفتهام تا مجوزهای سید ( خمینی ) را در کفنم بگذارند تا خیال من از حساب و کتابهای قیامت راحت شود.
خلخالی میگفت که «تقریبا صد در صد» با خاتمی موافق است؛
(جالب است که پس از مرگ خلخالی و لاجوردی آقای خاتمی ضمن تسلیت و اظهار ناراحتی از فقدان خلخالی و لاجوردی و در وصف آنها با آن کارنامه سیاه از چنان کلماتی استفاده کرد که بهت و شگفتی فعالان حقوق بشر را برانگیخت.)
پس از مرگش مجمع روحانيون مبارز که محمد خاتمی، از اعضای شاخص آن بود، از او به عنوان ياور صديق آيت الله خمينی و خدمتگزارايثارگر مردم اسم برد و ازهمگان دعوت کرد که درمجلس ترحيم او شرکت کنند.
نمايندگان زيادي از طرف دولت اصلاح طلب محمد خاتمي در مراسم تشييع جنازه آيت الله خلخالي حضور يافتند از او تجليل کردند و به عزاداري پرداختند.
همان روزها گفته میشد در وضعيت کنونی مردم ايران خواستار بر خورد انتقادی با کليه سياستهای جمهوری اسلامی از روز اول تاسيس آن هستند واصلاح طلبان نمی توانند اين خواسته را بر آورده کنند و تجليل آنان از آيت الله خلخالی که از نظر اکثريت مردم يکی از مخوف ترين چهرههای جمهوری اسلامی شناخته می شود اين ضعف آنان را آشکار ساخت.
هموطنان، تا تاریخ گذشته خود را ندانیم نمیتوانیم آینده ای موفق و باشکوه برای وطن و ملتمان بسازیم و مجبور به تکرار تاریخ خواهیم شد. از این رو از شما دعوت میکنیم مقالهٔ دو رهبر (خمینی و کوروش) و دیدگاه شان و حقایق تکان دهنده پیرامون آنها را حتما بخوانید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر