با اندوه و غم فراوان در سینه ام مینویسم...ای خدا این ظلم تا کجا ادامه خواهد داشت؟
این شرح روز چهلم ستار بهشتی است به قلم شاهد عینی صبا آذرپیک.شرم دارم آن را بخوانم ای کاش دروغ بود ولی واقعیت است و رذالت حکومت را به وضوح نشان میدهد:
صبا آذرپیک /شاهد چهلم ستار بهشتی
شرح کامل حمله نیروی انتظامی به مراسم چهلم ستار بهشتی در حالی که در آرامش کامل تمام شده بود
آقای سردار احمدی مقدم ، از نیروهای تحت امرتان بپرسید چرا نیروی انتظامی عامدانه به مراسم چهلم ستار بهشتی در حالی که با آرامش تمام شده بود، حمله کرد؟
/این تصویر قبر پسری است که کشته شده و مادر و خواهرش را کنک زدند./
در حالی که مراسم از ساعت 3 شروع شد، تا ساعت 4 همه چیز در ارامش کامل بود. نه شعاری داده شد نه توهینی به کلیت نظام بود. یک خانواده به ساده ترین شیوه داغ داری عزیزشان را کردند. به هیچ وجه نه شعاری داده شد نه رفتاری بجز عزاداری ساده ؛ حتی تعداد افرادی که از تهران آمده بودند بسیار کم بود و جمعیت زیادی ، بالای 60 نفر جمع نشده بودند ؛ اکثریت بومی های منطقه و فامیل و دوستان ستار بودند .
ساعت 4 خبرهایی رسید که مامورهایی که از ابتدای مراسم هستند دارند حرکت های خاصی می کنند . خواهر ستار گفت که نمی خوام اتفاقی برای کسی بیفتد ؛ مراسم را تمام می کنم . اعلام پایان مراسم شد. همه رفتند . خواهر و برادر ستار کنار مزار ایستادند تا تمام مهمان ها بروند و برای شان اتفاقی نیفتد.
خواهر و برادرهای ستار در دو ماشین پراکنده شدند تا به سمت خانه ستار بروند. به یکباره لباس شخصی هایی که از ابتدا در مراسم بودند به سمت ماشینی که برادر کوچکتر ستار، رحیم در آن بود رفتند در ماشین را باز کردند و رحیم را بیرون کشیدند .به رحیم گفتند که از اطلاعات هستیم / در حالی که بعدا مشخص شد پلیس امنیت رباط کریم بودند/ به رحیم گفتند باید با ما بیایی . حتی در حالی که می توانستند سریع رحیم را سوار خودرویشان که دقیقا کنار ماشین حامل رحیم بود، بکنند، اما رحیم را جلوی در امامزاده بدند تا تمام خانواده اش متوجه شوند که رحیم را بازداشت کردند .
به عبارتی نیروی انتظامی رسما و از قصد می خواست که مراسم ستار که با آرامش کامل برگزار شده بود، به تنش کشیده شود و امنیتی شود. نیروی انتظامی به مراسمی که تمام شده بود حمله کرد. به شهادت م اگر حتی 2 دققیه دیرتر به سمت خودروهای حامل خانواده ستار می رفتند، همه خانواده محل را ترک کرده بودند.
برادر بزرگ ستار و مادر و خواهر ستار که دیدند رحیم را گرفتند و کشان کشان می برند به کمک رحیم رفتند . رحیم را روی زمین انداخته بودند یک پایش را گرفته و روی زمین می کشیدند. آن طرف تر خواهر و مادر ستار را کتک می زدند و نمی گذاشتند به کمک رحیم برود. نیروی انتظامی به بدترین شیوه برخورد می کرد . با مشت به تخت سینه خواهر ستار می کوبیدند. سحر با ناسزای ناموسی هل دادند. مادر ستار را پرت می کردند تا به ماشین نیروی انتظامی نزدیک نشود. سحر تنها یک جمله می گفت : هر چیزی که دادستانی گفت گوش دادیم؛ پس چرا جمله کردید؟ برادر من که ساکت بود چرا حمله کردید ؟ ما که مسجد نگرفتیم پس چرا حمله کردید ؟ ما که رفته بودیم؛ چرا حمله کردید؟
اقای احمدی مقدم از سر سحر السادات بهشتی روسری کشیدند. خواهر ستار فریاد می زد مردم ببینید از سر یک سادات حجاب کندند ؛ کوفه را به یاد بیاورید.
یک پیرمرد به کمک مان آمد تا با ارشد نیروی انتظامی ضحبت کنیم. تا شاید راضی به پس دادن رحیم که داخل یک تویتا شده بود ، بشوند. پیرمرد را هم هل دادند و انداختند داخل تویتا . به رئیس لباس شخصی ها گفتم باید کارتت را نشان بدهی . گفتم از کجا معلوم شما برادر باشید ؟ کارتش را نشان داد و تنها توانستم واژه پلیس امنیت را ببینم .
در حالی که از ابتدای حمله می گفتند ما از اطلاعاتیم .
در نهایت رحیم را بعد از کتک زدن خانواده ، که منجر به زخمی شدن بدن مادر ستار از ناحیه زانو و دستان شده بود ، از داخل ماشین بیرون انداختند و در حالی که آن پیرمرد که داد می زد من احمد تقوی هستم را داخل آن تویتا بردند. پیرمرد مو سفیدی که هنوز از سرنوشت او بی خبریم .
به مادر ستار در حالی که پرتش می کردند ، گقتندگمشو پیرزن عوضی. به پای پیرزن 70 ساله لگذ می زدند . مادر درمانده داغ داری که پوکی استخوان دارد امروز از مردان شما کتک خورد. دیروز پرستارش را کشتند. امروز خودش را کتک زدند. اقای سردار
به خاطر ازدحام جمعیت و ایستادن مادر ستار جلوی ماشین نیروی انتطامی بیرون انداختند اما آن پیرمردرا بردند . پیرمرد گفت من احمد تقوی هستم به خانواده ام خبر دهید و هنوز مشخص نیست او ازاد شده یا نه .
اما برادر بزرگ ستار که همان ابتدا به کمک امده بود را بدون اینکه خانواده متوجه شوند سوار 206 نقره ای کردند و بردند. برادر بزرگ ستار اصغر می گوید مرا پلیس امنیت بردند . به ان ها گفتم شما این کار را کردید تا فضا امنیتی شود و بهانه گیر بیاورید تا دادگاه ستار را عقب بیاندازید. شما از اینکه مامور خاطی فتا دستگیر شده و قرار است محاکمه شود ناراحتید و در حالی که دادستانی تهران دارد کار را جلو می برد و اجازه مراسم داده بود شما حمله کردید تا فضا امنیتی شود و دادگاه ماموران فتا برگزار نشود. برادر ستار را بعد از گرفتن تعهد ، از پلیس امنیت ازاد کردند .
آنچه در مراسم امروز به شدت مشهود بود حمله نیروی انتظامی رباط کریم بدون داشتن یک برگه حکم و حتی بدون داشتن بهانه و تازه در زمانی بود که مراسم به ارامی تمام شده بود.
آقای احمدی مقدم باید جواب دهید چرا نیروی انتظامی به مراسمی که تمام شده و خانواده داغ دار با تمام رعایت چارچوب ها یک ساعت عزاداری کردند و مراسم را تمام کردند و سوار خودروهایشان شدند ، این طور حمله میکند و با کتک زدن مادر و خواهر ستار و دستگیری یک برادر دیگر ، فضا را به شدت ملتهب و آشوب زده کند ؟
آقای احمدی مقدم امروز نیروهای تحت امر شما ، مراسم چهلم یک سید ، سید ستار بهشتی ، را پس از پایان مراسم به آشوب کشیدند .
سردار احمدی مقدم اگر خدایی را باور دارید دو دادگاه باید برگزار شود دادگاه قاتلان ستار ؛ دادگاه حمله کنندگان به مراسم ارام و تمام شده چهلم ستار . باید جواب دهید چرا عامدانه به مراسم تمام شده حمله کردید؟
***
باز هم می گویم نیروی انتظامی عامدانه مراسم را به هم زد تا جو امنیتی شود و بهانه ای پیدا کند و به دادستانی بگویند ببینید این ها چه کردند ، پس دادگاه را برگزار نکنید؛ هیچ چیز برای ان ها بهتر از این نبود که یک درگیری ساختگی راه بیاندازند تا بعد بروند بولتن درست کنند و بگویند دیدید که این ها چه طور شلوغ کردند ؟ و دلیل بیاورند تا دادگاه بازجوی خطاکار برگزار نشود. / نیروی انتظامی برای نجات دادن بازجوهای متخلفش امروز عامدانه سبب آشوب شد
حتی به دورغ در ابتدای کار می گفتند ما از وزارت اطلاعات هستیم
بوالله تنها بودیم . تک بودیم . هیچ کس نبود . کسی که نیامده بود. ان چند نفر هم امده بودند با انتهای مراسم رفته بودند. جلوی چشم من برادر ستار از داخل ماشین بیرون کشیدند . من مدام می پرسم چرا ؟ چرا باید به مراسم تمام شده حمله می کردند؟
صبا آذرپیک
شاهد چهلم ستار بهشتی/ برای این اسم نوشتم هم در ابتدا و هم در انتهای مطلب که فردا نگویند دروغ بود و توهم اقای سردار
این شرح روز چهلم ستار بهشتی است به قلم شاهد عینی صبا آذرپیک.شرم دارم آن را بخوانم ای کاش دروغ بود ولی واقعیت است و رذالت حکومت را به وضوح نشان میدهد:
صبا آذرپیک /شاهد چهلم ستار بهشتی
شرح کامل حمله نیروی انتظامی به مراسم چهلم ستار بهشتی در حالی که در آرامش کامل تمام شده بود
آقای سردار احمدی مقدم ، از نیروهای تحت امرتان بپرسید چرا نیروی انتظامی عامدانه به مراسم چهلم ستار بهشتی در حالی که با آرامش تمام شده بود، حمله کرد؟
/این تصویر قبر پسری است که کشته شده و مادر و خواهرش را کنک زدند./
در حالی که مراسم از ساعت 3 شروع شد، تا ساعت 4 همه چیز در ارامش کامل بود. نه شعاری داده شد نه توهینی به کلیت نظام بود. یک خانواده به ساده ترین شیوه داغ داری عزیزشان را کردند. به هیچ وجه نه شعاری داده شد نه رفتاری بجز عزاداری ساده ؛ حتی تعداد افرادی که از تهران آمده بودند بسیار کم بود و جمعیت زیادی ، بالای 60 نفر جمع نشده بودند ؛ اکثریت بومی های منطقه و فامیل و دوستان ستار بودند .
ساعت 4 خبرهایی رسید که مامورهایی که از ابتدای مراسم هستند دارند حرکت های خاصی می کنند . خواهر ستار گفت که نمی خوام اتفاقی برای کسی بیفتد ؛ مراسم را تمام می کنم . اعلام پایان مراسم شد. همه رفتند . خواهر و برادر ستار کنار مزار ایستادند تا تمام مهمان ها بروند و برای شان اتفاقی نیفتد.
خواهر و برادرهای ستار در دو ماشین پراکنده شدند تا به سمت خانه ستار بروند. به یکباره لباس شخصی هایی که از ابتدا در مراسم بودند به سمت ماشینی که برادر کوچکتر ستار، رحیم در آن بود رفتند در ماشین را باز کردند و رحیم را بیرون کشیدند .به رحیم گفتند که از اطلاعات هستیم / در حالی که بعدا مشخص شد پلیس امنیت رباط کریم بودند/ به رحیم گفتند باید با ما بیایی . حتی در حالی که می توانستند سریع رحیم را سوار خودرویشان که دقیقا کنار ماشین حامل رحیم بود، بکنند، اما رحیم را جلوی در امامزاده بدند تا تمام خانواده اش متوجه شوند که رحیم را بازداشت کردند .
به عبارتی نیروی انتظامی رسما و از قصد می خواست که مراسم ستار که با آرامش کامل برگزار شده بود، به تنش کشیده شود و امنیتی شود. نیروی انتظامی به مراسمی که تمام شده بود حمله کرد. به شهادت م اگر حتی 2 دققیه دیرتر به سمت خودروهای حامل خانواده ستار می رفتند، همه خانواده محل را ترک کرده بودند.
برادر بزرگ ستار و مادر و خواهر ستار که دیدند رحیم را گرفتند و کشان کشان می برند به کمک رحیم رفتند . رحیم را روی زمین انداخته بودند یک پایش را گرفته و روی زمین می کشیدند. آن طرف تر خواهر و مادر ستار را کتک می زدند و نمی گذاشتند به کمک رحیم برود. نیروی انتظامی به بدترین شیوه برخورد می کرد . با مشت به تخت سینه خواهر ستار می کوبیدند. سحر با ناسزای ناموسی هل دادند. مادر ستار را پرت می کردند تا به ماشین نیروی انتظامی نزدیک نشود. سحر تنها یک جمله می گفت : هر چیزی که دادستانی گفت گوش دادیم؛ پس چرا جمله کردید؟ برادر من که ساکت بود چرا حمله کردید ؟ ما که مسجد نگرفتیم پس چرا حمله کردید ؟ ما که رفته بودیم؛ چرا حمله کردید؟
اقای احمدی مقدم از سر سحر السادات بهشتی روسری کشیدند. خواهر ستار فریاد می زد مردم ببینید از سر یک سادات حجاب کندند ؛ کوفه را به یاد بیاورید.
یک پیرمرد به کمک مان آمد تا با ارشد نیروی انتظامی ضحبت کنیم. تا شاید راضی به پس دادن رحیم که داخل یک تویتا شده بود ، بشوند. پیرمرد را هم هل دادند و انداختند داخل تویتا . به رئیس لباس شخصی ها گفتم باید کارتت را نشان بدهی . گفتم از کجا معلوم شما برادر باشید ؟ کارتش را نشان داد و تنها توانستم واژه پلیس امنیت را ببینم .
در حالی که از ابتدای حمله می گفتند ما از اطلاعاتیم .
در نهایت رحیم را بعد از کتک زدن خانواده ، که منجر به زخمی شدن بدن مادر ستار از ناحیه زانو و دستان شده بود ، از داخل ماشین بیرون انداختند و در حالی که آن پیرمرد که داد می زد من احمد تقوی هستم را داخل آن تویتا بردند. پیرمرد مو سفیدی که هنوز از سرنوشت او بی خبریم .
به مادر ستار در حالی که پرتش می کردند ، گقتندگمشو پیرزن عوضی. به پای پیرزن 70 ساله لگذ می زدند . مادر درمانده داغ داری که پوکی استخوان دارد امروز از مردان شما کتک خورد. دیروز پرستارش را کشتند. امروز خودش را کتک زدند. اقای سردار
به خاطر ازدحام جمعیت و ایستادن مادر ستار جلوی ماشین نیروی انتطامی بیرون انداختند اما آن پیرمردرا بردند . پیرمرد گفت من احمد تقوی هستم به خانواده ام خبر دهید و هنوز مشخص نیست او ازاد شده یا نه .
اما برادر بزرگ ستار که همان ابتدا به کمک امده بود را بدون اینکه خانواده متوجه شوند سوار 206 نقره ای کردند و بردند. برادر بزرگ ستار اصغر می گوید مرا پلیس امنیت بردند . به ان ها گفتم شما این کار را کردید تا فضا امنیتی شود و بهانه گیر بیاورید تا دادگاه ستار را عقب بیاندازید. شما از اینکه مامور خاطی فتا دستگیر شده و قرار است محاکمه شود ناراحتید و در حالی که دادستانی تهران دارد کار را جلو می برد و اجازه مراسم داده بود شما حمله کردید تا فضا امنیتی شود و دادگاه ماموران فتا برگزار نشود. برادر ستار را بعد از گرفتن تعهد ، از پلیس امنیت ازاد کردند .
آنچه در مراسم امروز به شدت مشهود بود حمله نیروی انتظامی رباط کریم بدون داشتن یک برگه حکم و حتی بدون داشتن بهانه و تازه در زمانی بود که مراسم به ارامی تمام شده بود.
آقای احمدی مقدم باید جواب دهید چرا نیروی انتظامی به مراسمی که تمام شده و خانواده داغ دار با تمام رعایت چارچوب ها یک ساعت عزاداری کردند و مراسم را تمام کردند و سوار خودروهایشان شدند ، این طور حمله میکند و با کتک زدن مادر و خواهر ستار و دستگیری یک برادر دیگر ، فضا را به شدت ملتهب و آشوب زده کند ؟
آقای احمدی مقدم امروز نیروهای تحت امر شما ، مراسم چهلم یک سید ، سید ستار بهشتی ، را پس از پایان مراسم به آشوب کشیدند .
سردار احمدی مقدم اگر خدایی را باور دارید دو دادگاه باید برگزار شود دادگاه قاتلان ستار ؛ دادگاه حمله کنندگان به مراسم ارام و تمام شده چهلم ستار . باید جواب دهید چرا عامدانه به مراسم تمام شده حمله کردید؟
***
باز هم می گویم نیروی انتظامی عامدانه مراسم را به هم زد تا جو امنیتی شود و بهانه ای پیدا کند و به دادستانی بگویند ببینید این ها چه کردند ، پس دادگاه را برگزار نکنید؛ هیچ چیز برای ان ها بهتر از این نبود که یک درگیری ساختگی راه بیاندازند تا بعد بروند بولتن درست کنند و بگویند دیدید که این ها چه طور شلوغ کردند ؟ و دلیل بیاورند تا دادگاه بازجوی خطاکار برگزار نشود. / نیروی انتظامی برای نجات دادن بازجوهای متخلفش امروز عامدانه سبب آشوب شد
حتی به دورغ در ابتدای کار می گفتند ما از وزارت اطلاعات هستیم
بوالله تنها بودیم . تک بودیم . هیچ کس نبود . کسی که نیامده بود. ان چند نفر هم امده بودند با انتهای مراسم رفته بودند. جلوی چشم من برادر ستار از داخل ماشین بیرون کشیدند . من مدام می پرسم چرا ؟ چرا باید به مراسم تمام شده حمله می کردند؟
صبا آذرپیک
شاهد چهلم ستار بهشتی/ برای این اسم نوشتم هم در ابتدا و هم در انتهای مطلب که فردا نگویند دروغ بود و توهم اقای سردار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر