در پی فشار و تهدید چند باره خانواده داغ دیده مرحوم ستار بهشتی از سوی ماموران امنیتی یک منبع نزدیک به خانواده ستار بهشتی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گزارش داده است که علیرغم قول پیگیری مسوولان برای معرفی افرادی که در جریان بازجویی این وب لاگ نویس موجب مرگ او شده اند، چند روز پس از دفن ستار ماموران امنیتی مادر او را با اجبار و ترفند به دفترخانه ای برده اند و از ایشان رضایت کتبی گرفته اند. وی همچنین به کمپین گفته است: «می خواهند بازجویان را با این کار و همچنین اعلامیه پزشکی قانونی از مجازات رهایی بخشند.» در همین خصوص خانم گوهرعشقی مادر محترم ستاربهشتی درمصاحبه ای با کمپین از صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه درخواست کرد که به او اجازه بدهد با او ملاقات حضوری داشته باشد و در خصوص پیگیری مرگ فرزندنش با او صحبت کند: «من از آقای لاریجانی و دادستان تهران تقاضا دارم که اجازه ملاقات به من بدهند تا بتوانم مستقیم با آنها درباره مرگ پسرم صحبت کنم. من یک مادر داغدیده هستم، از آنها خواهش می کنم که به من یک وقت ملاقات بدهند. من نمی خواهم که ستار دیگری ساخته شود، از تمام مسولان تمنا می کنم که پیگیر مرگ بچه ام باشند و از خونش نگذرند… من هیچ چیز نمی خواهم جز اینکه مسولان قاتلان پسرم مجازات شوند.» خانم گوهر عشقی در واکنش به برخی اظهارنظرهای مطرح شده توسط مسوولین در خصوص اینکه مرگ ستاربهشتی به دلایل طبیعی و یا بیماری او بوده است به کمپین گفت:«من اصلا این حرفها را قبول نمی کنم. ستار ۳۵ سالش بود و سالم. نه بیماری قلبی داشت که می گویند قلبش گرفته است و نه هیچ مشکل دیگری داشت. سه شنبه ای بچه ام را بردند سه شنبه هفته بعدش گفتند بیا و جنازه اش را بگیر. آخر من چطور می توانم باور کنم که مرگ او طبیعی بوده است.» خانم گوهر عشقی با اظهار اینکه او حتی اجازه دیدن فرزندش را برای آخرین بار نداشته است، گفت: «اگر به مرگ طبیعی مرده بود چرا به ما اجازه ندادند که خودمان بشوریمش، خودمان همه مراسم دفن و کفنش را انجام دهیم. چرا دخترم را تهدید کردند و بهش گفتند اگر به خودت رحم نمی کنی حداقل به بچه ۶ ماهه ات رحم کن؟ چرا نگذاشتند من برای آخرین بار صورت پسرم را ببینم. یکی از نزدیکان مان فقط توانست ستار را ببیند که می گفت کفنش در قسمت پایین پاهایش خونی و بدنش کبود بوده است.» خانم گوهرعشقی با اعتراض به جوابیه پزشک قانونی گفت:« من می خواهم به پزشکانی که نوشته اند ستار به مرگ طبیعی مرده است، بگویم فقط روز قیامت را در نظر داشته باشید. آنها دروغ می گویند و من حرف هایشان را اصلا قبول ندارم.» مادر ستار بهشتی با اظهار اینکه برای مصاحبه با رسانه ها تهدید می شود به کمپین گفت:« به من می گویند مصاحبه نکن. من هم می گویم که دیگر از هیچ چیز نمی ترسم. من ازخون بچه ام نمی گذارم.می گویم آنقدر مصاحبه می کنم تا بالاخره جواب بگیرم.» خانم گوهر عشقی در پاسخ به اینکه آیا به دفن سریع پسرش رضایت داده و آیا اعتراضی به ندیدن جنازه پسرش نداشته است گفت:« همه چیز سریع اتفاق افتاد. همه کارها را ماموران انجام دادند، حتی زیر جنازه را هم ماموران گرفته بودند و فقط من و دخترم لااله الله را می گفتیم. به ما اجازه هیچ کاری را ندادند. بهشان التماس کردم که بگذارند برای آخرین بار پسرم را ببینم اما قبول نکردند. گفتند فقط کفن جنازه در قبر باز می شود. من اصلا پسرم را برای آخرین بار ندیدم. کل نماز خواندن و دفن کردن نیم ساعت طول کشید.» خانم گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی خطاب به مسولانی که تا به حال پیگیر مرگ فرزندش بودند، گفت:« من از تمام مسولانی که دنبال پرونده پسرم بودند تشکر می کنم و می خواهم تا روشن شدن قضیه تلاش کنند.» خانم عشقی در پایان در حالیکه به شدت متاثر بود، خطاب به پسرش(ستار بهشتی) گفت:«راضی ام ازت، خدا راضی ازت باشد. افتخار می کنم که مادرش هستم، شیرم را حلالش می کنم.»
---------
هنوز مرگ ستار بهشتی در هاله از ابهام است.مقامات ایران طبق روال آشکار خود قصد ان را دارد که نقشش را در این حادثه تلخ کمرنگ و در کنار ملت نشان دهد تا از خشم مردم برهد.ولی خود نیک میداند که مردم دل خونی از حکومت فاسد دارند و روزی در اینده ای نه چندان دور خون جوانان عزیز ایران دامان ننگینشان را خواهد گرفت.پس ای هم وطنانی که هنوز در خواب غفلتید و فکر میکنید این حکومت با دادن یارانه و وعده های دروغین در کنار شماست!به خود ایید که گرگی در کمین گله ای نشسته است و هرروز قسمی از کله را میدرد....وای برما اگر گذشته و گذشتگان را از ساد ببریم و دروغ را ساده لوحانه باور کنیم...
محمد ناصری وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر
---------
هنوز مرگ ستار بهشتی در هاله از ابهام است.مقامات ایران طبق روال آشکار خود قصد ان را دارد که نقشش را در این حادثه تلخ کمرنگ و در کنار ملت نشان دهد تا از خشم مردم برهد.ولی خود نیک میداند که مردم دل خونی از حکومت فاسد دارند و روزی در اینده ای نه چندان دور خون جوانان عزیز ایران دامان ننگینشان را خواهد گرفت.پس ای هم وطنانی که هنوز در خواب غفلتید و فکر میکنید این حکومت با دادن یارانه و وعده های دروغین در کنار شماست!به خود ایید که گرگی در کمین گله ای نشسته است و هرروز قسمی از کله را میدرد....وای برما اگر گذشته و گذشتگان را از ساد ببریم و دروغ را ساده لوحانه باور کنیم...
محمد ناصری وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر