۱۳۹۴ خرداد ۱۰, یکشنبه

چشم مهدی کروبی توسط وزیر بهداشت جراحی شد


mehdi-karroubi-saham-news-422x300
«مهدی کروبی» یکی از رهبران جنبش سبز تحت عمل جراحی قرار گرفت.
به گزارش «سحام»، وب‌سایت حزب اعتماد ملی با انتشار این خبر اعلام کرد که «آیت‌الله مهدی کروبی شب گذشته در مرکز نور توسط دکتر قاضی‌زاده هاشمی، وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی مورد عمل جراحی قرار گرفته است.»
مهدی کروبی، دبیرکل محصور حزب اعتماد ملی، که بیش از ۴ سال است در حصر غیرقانونی است، از مدتی قبل دچار عارضه آب مروارید شده بود که شب گذشته یک چشم او با عمل جراحی مداوا شد و چشم دیگر نیز ماه دیگر باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
رییس مجلس ششم از مدتی قبل به عارضه آب مروارید مبتلا شده و چندین بار ازسوی وزیر بهداشت معاینه شده است.
«محمدحسین کروبی»، فرزند مهدی کروبی با اعلام این خبر، حال عمومی آقای کروبی را «مناسب» توصیف کرده است.
پیش‌تر این کاندیدای معترض به کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ در تاریخ ۷ آذرماه ۱۳۹۲ نیز در پی عود کردن «دیسک کمر» و نیز «آرتروز زانو» و هم‌چنین «اختلالات شدید گوارشی» بنا به تشخیص پزشک وزارت اطلاعات، به بیمارستان لاله تهران منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفته بود. سه روز پس از آن عمل و ناتمام ماندن دوران نقاهت بیمار در بیمارستان، آقای کروبی توسط ماموران امنیتی به ساختمان امن وزارت اطلاعات منتقل شده بود.
این در حالی‌است که مقامات مختلف نظام از جمله احمد جنتی در اظهاراتی گفته بودند که «آقایان کروبی و موسوی در منزل شخصی‌شان در حصر هستند.»
درهمان ایام محمدحسین کروبی به این بخش از اظهارات جنتی واکنش نشان داد و درحالی‌که وی را «دروغ‌گو» خطاب کرد افزود که «همگان به خوبی می‌دانند آقای کروبی مدت‌هاست در ساختمان امن وزارت اطلاعات در حبس و حصر است و نه در منزل شخصی‌شان.»
علی مطهری هم چند روز پیش از عمل جراحی آقای کروبی در آذرماه ۱۳۹۲ به اظهارات احمد جنتی واکنش نشان داده بود و از وی خواسته بود «برای یک هفته این حصر را تجربه کند.»
علی‌رغم وعده‌های انتخاباتی حسن روحانی برای «برچیدن حبس‌ها و حصرها»، دو کاندیدای معترض به کودتای انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، به همراه دکتر زهرا رهنورد هم‌چنان بیش از ۴ سال است که بدون برگزاری هرگونه دادگاهی در حصر غیرقانونی و غیرشرعی به سر می‌برند.

همه منتظر بودند یکی به دروغ بگوید هاله سالم است...


halehghabr
دراین موقع صدای تلفن آقاحامد به صدا درآمد صحبتی بین حامدو وطرف تلفن کننده انجام گرفت که حامد باکمک من از قبر خارج شد. درگوش من گفت هاله رفت. من میروم سراغ هاله ببینم چه می شودوبه سرعت محل راترک کرد. ثانیه ها چنان باتاخیر می گذشت وفشارروحی ومورد سئوال قرارگرفتن که از هاله چه خبردارید. گریه وباز هم گریه.  برخورد مامورین با مردم چنان عرصه را به من تنگ کرده بود که اگر کمک فرزندانم نبود همانجا افتاده بودم واقعا نمیتوانستم باورکنم. درجواب سئوال فقط میگفتم حالش بهتر است اما درداخلم به شدت منقلب ودرحال انفجار. دلم می خواست کسی مرا آرام کند اما زبانم نمی توانست درونم را بیان کند. واقعا کلمات نمی توانند بیان کننده درونم باشد. من حتی نمی توانم فکرکنم درآن ثانیه ها به مادر برادر همسر آسیه آمنه ویحیا چه گذشت. مادر جوان ناگهان تبدیل به یک جسم بی جان شد. من نمی دانم آن مامور درجه گرفت، پاداش گرفت، مورد شماتت قرار گرفت اما ننگی برای حاکمیت ایجاد کرد که باآب زمزم هم نمی توان آنرا شست. 
امروز چهارسال ازاین فاجعه می گذرد. زمین خوردن درحمام شکستن لگن خاصره انتقال به بیمارستان عمل جراحی روبه بهبودی و ناخودآگاه به حال کما وطولانی شدن کما وبالاخره مرگ وشروع یک حادثه یا فاجعه. درزمانی که مهندس درکما بود سعی می شد که شرایطی فراهم شود. خانم هاله سحابی که در زندان اوین بود به مرخصی آمده وتن رنجورپدر را ملاقات کرده وحتی یکی از دکترها گفته بود اگر هاله بتواند با پدرصحبت یا دیالوگ برقرارنماید امکان دارد پدر به هوش آید وجواب مطلوب دهد ؟ امااین نجوا به کجا کشید؟ عوض اینکه مهندس رابه خانواده برگرداند هاله را ازما گرفت.
حدود ساعت ۵/۶ صبح روز به ما خبر دادند که مهندس به حق پیوست: انالله واناالیه راجعون. به فاصله یک ساعت تمام خانواده ودوستان دربیمارستان رسالت تهران جمع شدند.  ناگفته نماند که قبلا پیش بینی کرده بودیم که چه باید بکنیم .خود مرحوم درزمان عمر پربرکت یک آرامگاه دوطبقه درمقبره شهدای لواسان برای خود تهیه کرده بود. به همین دلیل تصمیم خانواده ودوستان به اینجا رسیدیم پیکر آن مرحوم رابه منزل انتقال داده وپس ازشستشوی فردا صبح از منزل آن مرحوم درساعت۹صبح تشییع وبه آرامگاه آن مرحوم انتقال دهیم .همین مطالب را توسط خبرگزاریها اعلام شد .از ساعت ۱۱/۵صبح مامورین انتظامی وسپاه وغیره درکوچه آن مرحوم جمع شدندواز ساعت ۵/۱۲صبح خواستار شدند پیکر آن مرحوم راهمان روز دفن کنیم که این درخواست توسط خانواده ودوستان مورد قبول قرار نگرفت وگفته شد ماطبق برنامه ساعت ۹ صبح تشییع میکنیم. آنهاحتی تهدید کردند جنازه بزور برده وخودشان ایشان رادفن میکنند که بامقاومت خانواده ودوستان قرار گرفت وآنها مجبور به عقب نشینی شدند.تاساعت ۹/۵شب سه نفر از اعضای خانواده رابه فرمانداری برده وتاساعت ۱۱/۵شب به آنها تاکید کردند که فردا ساعت ۶ صبح بایدجنازه به خاک سپرده شود که مورد قبول قرار نگرفت. پس از مذاکرات بسیارساعت۷صبح باتشیع ازمنزل موافقت کردند. حدود۵/۵صبح غسال را به منزل آن مرحوم بردم که تاساعت ۷صبح پیکرایشان آماده تشییع گردد وطبق برنامه عمل شد وساعت ۶/۵ صبح زیارت عاشوراخوانده شد وآماده حرکت میشدیم. ناگفته نماند حدود ۶ صبح که وارد کوچه میشدم خانم هاله سحابی را درحالی که مقداری نان بربری حمل می کرد دیدم. پرسیدم چه می کند گفت:” میخواهم برای ماموران که خانه را محاصره کرده اند صبحانه تهیه کنم.” پرسیدم حالا شما فکرماموران هستید که گشنه نمانند؟ جواب دادند عیبی ندارد ازمنزل ما کسی نباید گرسنه خارج شود. گفتم اینها بیرون منزل هستند دعوت هم نشده اند مشکلات هم بسیاراست .گفت شما کار خود را بکنید من هم به اینها میرسم.
ساعت ۷صبح طبق برنامه پیکر مرحوم مهندس سحابی روی دست جوانان خانواده ودوستان به حرکت درآمد وقرار بود بلند گو به دست من باشد که شعار های متفرقه وتند داده نشود وفقط باذکر لاالله الاالله ومحمدرسول الله مردم را کنترل کنیم. به مجرد اینکه از منزل خارج شدیم حدود ۳۰ نفر باحمله به کسانی که زیر تابوت بودند وکتک زدن آنها تابوت را از دست خانواده و یاران خارج کرده وبه طرف آمبولانس می برند. خانم هاله سحابی به آنها می گوید این پدرمن است. حق دارم پدرم راتشییع کنم چرا مردم را میزنید؟ حق دارم عکس پدر را روی سینه نگه دارم که آن فاجعه اتفاق می افتد ودریک آن هاله نقش زمین شد وجنازه هم به سرقت رفته وداخل امبولانس کردند وفوری از صحنه خارج کردند تنها کاری که توانستیم انجام دهیم این بود که آقای حامد سحابی فرزند مرحوم سحابی سوار آمبولانس شود.
حالا ما مانده ایم بایک هاله مدهوش دراین موقع آقای دکتر پیمان ودکتر شامخی(همسرخانم هاله سحابی)بایک اتومبیل پژو آنهارا به درمانگاه برسانند.
اینجانب تنها کاری که میتوانستم انجام دهم این بود که بابلند گوی ازمردم بخواهم که به آرامگاه شهدای لواسان مراجعه کنند. وقتی که بااتوبوس به آرامگاه رسیدیم بادرهای بسته آرامگاه روبرو شدیم حدود ۲۵ دقیقه ما رامعطل کردند تااجازه ورود دادند و وقتی که به محل رسیدیم دیدم مهندس راداخل قبر گذاشته اند. آقای حامد سحابی داخل قبرشده پس از صحبت بسیار یک بطری آب زمزم که من همراه داشتم اجازه دادند به صورت وکفن آن مرحوم بریزیم وهمچنین اجازه دادندکه تلقین میت توسط آقای دعائی انجام گیرد. کسی که کمک می کرد سنگ لحد را داخل قبربگذارد ماموری بود که اسلحه ایشان اززیر پیراهن پیدا بود. دراین موقع صدای تلفن آقاحامد به صدا درآمد صحبتی بین حامدو وطرف تلفن کننده انجام گرفت که حامد باکمک من از قبر خارج شد. درگوش من گفت هاله رفت. من میروم سراغ هاله ببینم چه می شودوبه سرعت محل راترک کرد. ثانیه ها چنان باتاخیر می گذشت وفشارروحی ومورد سئوال قرارگرفتن که از هاله چه خبردارید. گریه وباز هم گریه. برخورد مامورین با مردم چنان عرصه را به من تنگ کرده بود که اگر کمک فرزندانم نبود همانجا افتاده بودم واقعا نمیتوانستم باورکنم. درجواب سئوال فقط میگفتم حالش بهتر است اما درداخلم به شدت منقلب ودرحال انفجار. دلم می خواست کسی مرا آرام کند اما زبانم نمی توانست درونم را بیان کند. واقعا کلمات نمی توانند بیان کننده درونم باشد. من حتی نمی توانم فکرکنم درآن ثانیه ها به مادر برادر همسر آسیه آمنه ویحیا چه گذشت. مادر جوان ناگهان تبدیل به یک جسم بی جان شد. من نمی دانم آن مامور درجه گرفت، پاداش گرفت، مورد شماتت قرار گرفت اما ننگی برای حاکمیت ایجاد کرد که باآب زمزم هم نمی توان آنرا شست. دراین حال تلفن دوم به من شد وگفته شد پیکرشهیده مظلوم رابه منزل خودش انتقال دادند.
با ناراحتی تمام به منزل آن مرحوم رسیدیم. دیگر از ماموران انتظامی وغیره خبری نبود. گویاهمه ماموریت خودرا انجام داده اند حالا موقع استراحت یا دریافت پاداش می باشد؟ نمی دانم.
وارد منزل مهندس شدیم. نمی دانیم با چه روئی به خانم عطائی نگاه کنیم. چه بگوئیم؟ جرات گفتن حقیقت از همه سلب شده بود. جمعیت زیادی از خانواده ودوستان همه درحال گریه وزاری همه منتظر که یکی به دروغ بگوید هاله سالم است. همه می گفتند بگو حالش خوب است. درچنین وضعیتی یک نیم جلسه ی اضطراری گذاشتیم واز مردم خواستیم منزل راترک کنند. باشرمساری بسیار به خانم عطائی وعمه ها وعمو ها وبستگان عرض تسلیت کرده ومنزل را ترک کردیم ودرشرایط بسیار بدی به منزل رسیدم ومثل آدم های بی هوش ازحال رفتم. ساعت حدود ۳/۵ بعد ازظهرخبر دارشدیم که مامورین بافشار وتهدید جنازه شهید ه هاله را به شرطی که اعتراضی به کشته شدن ایشان نداشته باشند به پزشک قانونی برده ودرساعت ۵ درمنزل پدر تحویل می دهند.
حدود ساعت ۶بعد از ظهرپیکر بی جان شهیده هاله سحابی روی دست خانم های دوستان وخانواده تشیع گردید ووارد منزل پدر شد.
پس از حدود ۱/۵ ساعت مراسم خواندن قران ودعا وعزاداری باتشیع خانمها  جسد تحویل آمبولانس داده شد. ماموران گفتند برای شستشو وکفن به نزدیک آرامگاه برده می شود. وقتی که به آنجا رسیدیم سالن فاقد برق وشسته شوکننده ولوازم مربوطه بود.  واقعا شب عجیبی بود خانم های ملی مذهبی بدون هیچ وسیله ای با نور موبایل به کمک آقای احراری که صبح همان روز کمک غسال بود ودرشسته شوی آقای مهندس سحابی یاد گرفته بود درشب همان روزاز پشت در غسالخانه خانم ها را راهنمائی می کرد وبالاخره این مهم انجام گرفت وکفن شد. درآن دل شب صدای یازهرا چنان شرایط غم آلودی ایجاد کرده بود که هر انسانی رابه تفکر وامی داشت. به این ذنب ان قتلت؟ بیان می شد. درتاریکی بسیار غم آلودی نماز میت به امامت حضرت حجه الاسلام ا قای انصاری راد انجام گرفت وفاصله ۲۵۰متری روی دوش مردم باشعارلاالله الاالله یا زهرا یاحسین به طرف مقبره برده شد وحدود ۱۱شب روی پیکر پدر نازنین خود آرام گرفت. درآن نجوا قرار بود پدر رابه زندگی امیدوار کند هاله خودرا از زندان این دنیا رها کرد وبه پدر پیوست.

۱۳۹۴ خرداد ۵, سه‌شنبه

اعدام ۲۲ زندانی و طلب بخشش زندانیان در هواخوری


خبرگزاری هرانا ـ طی روز دوشنبه ۲۲ محکوم مواد مخدر در زندان قزل‌حصار کرج اعدام شدند، این زندانیان پیشتر با برگزاری مراسم دعا و طی پلاکاردهایی خواستار بخشش و یک درجه تخفیف شده بودند.
به گزارش خبر گزاری هرانا به نقل از سازمان حقوق بشر ایران، طی روز دوشنبه ۴ خرداد ماه ۲۲ زندانی با جرایم مربوط به مواد مخدر در زندان قزل‌حصار کرج از طریق چوبه دار اعدام شدند.
این زندانیان که در پی درخواست عفو، اقدام به برپایی نماز و به سر گرفتن کتب مذهبی کرده بودند طی روزهای شنبه و یک‌شنبه به سلول انفرادی منتقل شدند.
برخی گزارش‌ها این احتمال را دادند که چند تن از این زندانیان روز یک‌شنبه ۳ خرداد ماه اعدام شده‌اند ولی حکم اعدام اکثریت قریب به اتفاق ایشان طی روز دوشنبه به اجرا درآمده است.
گفتنی است، روز جمعه ۱ خرداد ماه جمعی از زندانیان واحد ۲ زندان قزل‌حصار که به زندانیان زیر حکم اعدام تعلق دارد در هواخوری بند اقدام به برپایی نماز و به سرگرفتن کتب مذهبی مسلمانان کرده و در روی پلاکاردی از رهبر جمهوری اسلامی تقاضای یک درجه تخفیف کرده بودند.
یک منبع موثق از داخل زندان به سازمان حقوق بشر ایران گفت: این تجمع مسالمت آمیز بود و زندانیان تنها تقاضای عفو و یک درجه تخفیف داشتند اما پس از این اتفاق مسئولان زندان زندانیان را تهدید به اجرای حکم کرده و ۲۲ زندانی اعدام شده اکثرا از بین کسانی انتخاب شدند که از رهبر تقاضای عفو داشتند.
اسامی برخی از اعدام شدگان عبارت است از:
از سالن ۲ واحد ۲: عباس عامری، کریمبخش بامری، حاج احمد ابراهیمی، عباس حیدری، اصغر کوشکی، احمد ربیعی، احمد ربدوست، سیدمحمد میرحسینی.
از سالن ۳ واحد ۲: مرتضی میرزایی‌پور، افشین کریمیان، احمد تیموری، مسلم رفیعی و مسعود زیبایی.
گفتنی است، طی روز ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۱ زندانی و روز ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۱ زندانی دیگر در این زندان اعدام شدند. با این حساب آمار اعدامهای مربوط به مواد مخدر طی سه هفته اخیر در زندان قزل‌حصار به ۴۴ تن رسید.
سازمان حقوق بشر ایران اعدام‌های دسته جعمی زندان قزل‌حصار را شدیدن محکوم کرده و خواستار واکنش فوری جامعه جهانی شد.
محمود امیری مقدم سخنگوی این سازمان گفت: «اکثر این زندانیان از دادرسی عادلانه برخوردار نبوده‌اند و احکام اعدام ایشان بر اساس اعترافات گرفته شده در زیر شکنجه صادر شده است. تاسف آور است که حکومت ایران درخواست عفو و تخفیف زندانیان را با اعدام آن‌ها پاسخ می‌دهد. رهبر جمهوری اسلامی و مسولین حکومت در قبال این اعدام‌ها باید پاسخگو باشند.»
وی افزود: «ما همچنین خواستار واکنش فوری جامعه جهانی برای جلوگیری از اعدام‌های بی‌رویه هستیم. دفتر جرائم و مواد مخدر سازمان ملل که با دولت ایران در مبارزه با قاچاق مواد مخدر همکاری می‌کند، و کشور‌های کمک کننده به این پروژه باید خود را در قبال این اعدام‌ها مسیول بدانند و باید بیش از کشور‌های دیگر برای متوقف کردن این اعدام‌ها تلاش کنند.»




ghezelhesar 2

حکم قصاص پسر ۲۱ ساله صادر شد


خبرگزاری هرانا ـ پسر جوانی که برادر دختر مورد علاقه خود را به قتل رسانده بود روز گذشته در دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از جام، روز پنجم بهمن ماه سال ۹۲ خانواده‌ای به کلانتری رفتند و از ناپدید شدن پسرشان خبر دادند.
روز بعد درحالیکه تحقیقات برای شناسایی این پسر ادامه داشت، جسد وی در خیابان عطار نیشابوری، شهرک امید دژبان داخل جوی آب پیدا شد.
با شناسایی هویت این جسد کارآگاهان تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کردند و اطلاع پیدا کردند مدتی است که خواهر مقتول به نام “مریم” ۱۹ ساله با جوانی به نام “بهزاد” ۲۱ ساله آشنا شده و همین موضوع زمینه درگیری و اختلاف میان خواهر و برادر شده است. بنابراین با شناسایی محل‌های سکونت “بهزاد” سرانجام وی وقتی که قصد داشت ایران را ترک کند و به آمریکا برود دستگیر شد.
پس از دستگیری “بهزاد” مشخص شد که او هشت ماه پیش و از طریق شبکه اجتماعی فیس بوک با خواهر مقتول به نام “مریم” آشنا شده و از آن زمان به بعد، ارتباط آن‌ها با یکدیگر بیشتر شده به طوریکه که نهایتا تصمیم به ازدواج گرفته بودند. اما در این میان “پیمان” پس از اطلاع از این موضوع، با ادامه آشنایی “مریم” و “بهزاد” مخالف کرده است.
بهزاد در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و به کارآگاهان گفت: وقتی می‌خواستم با “مریم” ازدواج کنم او به من گفت که برادرش با این وصلت مخالفت کرده است. “مریم” همیشه در صحبت‌هایش از رفتار بد برادرش در خانه‌شان می‌گفت و با من درد و دل می‌کرد. همین درد و دل‌ها و بعد از آن مخالفت “پیمان” با ازدواجمان باعث شد تا دست به این کار بزنم. برای همین روز حادثه با “مریم” تماس گرفتم و از او خواستم تا زمان مراجعه برادرش به خانه را اطلاع دهد. وقتی “پیمان” به خانه آمد به بهانه صحبت کردن با او بیرون رفتم و در ‌‌نهایت با نانچیکویی که در ماشین داشتم او را کشتم و جسدش را داخل جوی آب انداختم.
با اعتراف این پسر “مریم” نیز دستگیر شد و در ‌‌نهایت او هم به اطلاع از ارتکاب جنایت توسط وی اعتراف کرد.
وقتی این دو متهم به جرم خود اعتراف کردند پرونده آن‌ها برای بررسی و صدور حکم به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و هر دو هفته گذشته در همین شعبه محاکمه شدند.
روز گذشته قضات قضایی پس از بررسی این پرونده پسر جوان را به قصاص و خواهر مقتول را نیز از اتهام معاونت در قتل تبرئه کردند.

تحویل جسد و خاک سپاری دو تن از اعدام شدگان زندان قزل حصار


 دوتن از زندانیان اعدامی در زندان قزل حصار کرج، امروز، در کرمانشاه وکوهدشت به خاک سپرده شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این دو تن که در ارتباط با جرائم مواد مخدر، روز دوشنبه ۴ خرداد ماه، در زندان قزل حصارکرج به دار آویخته شدند، علی کوشکی ۲۴ساله و احمد ابراهیمی فرزندحسین ۴۷ ساله ،نام داشتند که روز سه شنبه، باحضور خانواده هایشان به خاک سپرده شدند.
گفته می شود به همراه این دو تن ۱۲ تن دیگر به جرم حمل وفروش مواد مخدر در روز دوشنبه ۴ خرداد در کرج اعدام شدند.
به گزارش هرانا، علاوه بر این دو، نادر حاجی زاده، محمد بارانی، جهانگیر شاهوزهی، مهران بلوچ زهی، مهرشاد سلیمانی، رضا دایی زاده، احسان ثقفی و عباس عامری، احمد تیموری، مسلم رفیعی، مرتضی میرزایی پور، افشین کریمیان، عباس حیدری و مسعود زیبایی، بخشی از دیگر نام هایی بودند که در یک هفته ی گذشته در زندان قزل حصار کرج، پای چوبه دار رفتند.

کانون مدافعان حقوق‌بشر: صادق لاریجانی مسئول جان و سلامت زندانیان سیاسی بیمار است


خبرگزاری هرانا ـ کانون مدافعان حقوق بشر در ادامه گزارش‌های ماهانه خود به بررسی‌ وضعیت حقوق بشر در ایران در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۴ پرداخت. کانون مدافعان حقوق بشر که ریاست آن‌ برعهده شیرین عبادی است در گزارش خود با اشاره به زندانیان بیمار که نیاز به درمان در مراکز درمانی مجهز دارند، اعلام کرد که «مسئولیت جان و سلامت زندانیان، از جمله زندانیان سیاسی و عقیدتی بیمار برعهده دستگاه قضایی و به‌خصوص رییس قوه قضاییه است که مسئولیت نظارت بر عملکرد سازمان زندان‌ها را برعهده دارد.»
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کانون مدافعان حقوق بشر، این سازمان مردم نهاد هم‌چنین با تأکید دوباره بر مسئولیت‌های قانونی مسئولان زندان‌ها درخصوص جان زندانیان، اعلام کرد که این وظیفه در قبال زندانیان سیاسی خطیرتر می‌شود؛ چراکه زندانیان سیاسی، منتقدان و مخالفان روش‌های حکومت هستند و بیم آن می‌رود که در پی حکم‌های ناعادلانه قضات، جریان‌هایی افراطی با سهل‌انگاری‌های عامدانه در اعزام بیماران زندانی به درمانگاه‌ها یا بیمارستان‌ها، بخواهند سیاست حذف و امحای زندانیان سیاسی را در پی گیرند. از همین‌رو کانون مدافعان حقوق بشر در گزارش خود هشدار داده است که هر نوع کوتاهی در درمان زندانیان، مسئولیت سنگینی را برای مسئولان مربوطه ایجاد خواهد کرد.
متن گزارش ماه اردیبهشت ۱۳۹۴ کانون مدافعان حقوق بشر که در سوم خرداد ماه ۱۳۹۴منتشر شده، به شرح زیر است:
گزارشی مختصر از وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه اردیبهشت ۱۳۹۴
مقدمه
درمان هر زندانی طبق مقررات اداره زندان‌ها برعهده «سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور» و به‌طور کلی قوه قضاییه است. پس هرنوع کوتاهی در درمان زندانیان، مسئولیت سنگینی را برای مسئولان مربوطه ایجاد خواهد کرد.
متأسفانه امکانات درمانی زندان‌های ایران، بسیار ناقص است. این درحالی است که زندانیان سیاسی برای درمان در مراکز درمانی خارج از زندان، نیازمند کسب موافقت دادستان هستند که این امر در بسیاری از اوقات با مشکل‌هایی مواجه می‌شود. به همین دلیل در سال‌های گذشته شاهد مرگ تعدادی از زندانیان سیاسی و عقیدتی در اثر تأخیر در درمان بوده‌ایم که از آن‌جمله می‌توان به هدی صابر و محسن دکمه‌چی اشاره کرد که جان خود را بر اثر کمبود امکانات و عدم درمان به‌موقع از دست داده‌اند.
در حال حاضر هم‌چنان تعدادی از زندانیان، بیمار و نیازمند درمان هستند که از آن جمله می‌توان به سعید رضوی فقیه و مسعود باستانی اشاره کرد که قبل از آن‌که اجازه ترخیص از پزشک معالجشان صادر شود، به زندان بازگردانده شدند. هم‌چنین در این خصوص می‌توان از سیدمحمد سیف زاده و حسین رونقی ملکی نام برد که بیمار و نیازمند درمان هستند.
از سوی دیگر اخیراً نرگس محمدی، نایب رییس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر که پیش‌تر به‌خاطر فعالیت‌های حقوق بشری‌اش طی یک دادرسی غیرعلنی و غیرعادلانه به شش سال حبس محکوم شده بود، برای گذراندن ادامه مدت مجازات، به زندان اوین اعزام شد. خانم محمدی قبلاً که در زندان بود، به‌خاطر نبود امکانات پزشکی در زندان زنجان به‌ شدت بیمار شد. فقدان امکانات درمانی در زندان مذکور تاحدی بود که برای انتقال او به بهداری حتی یک برانکارد نیز وجود نداشت. بنابراین مأموران زندان، او را توسط یک صندلی که به آن تکیه داده بود به بهداری منتقل کردند. شدت بیماری خانم محمدی تا حدی بود که به گفته پزشک زندان، امکان مرگ او می‌رفت. بنابراین مقام‌های مسئول، او را با قید وثیقه ششصد میلیون تومانی آزاد کردند تا به درمان خود در بیرون از زندان ادامه دهد. حال متأسفانه درحالی‌که فرآیند درمان خانم محمدی تکمیل نشده، مجددا دستگیر و به زندان اعزام شده است.
از همین‌رو با وضعیت اسف‌بار زندان‌های ایران و نبود امکانات درمانی و کادر پزشکی مجرب و بی تفاوتی زندانبانان نسبت به وضعیت سلامت زندانیان، بیم آن می‌رود که حادثه‌های اندوه‌بار گذشته دوباره تکرار شوند؛ حادثه‌هایی که با اهمال مسئولان زندان، در برخی مواقع به مرگ زندانیان بیمار ختم شده‌اند.
وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه اردیبهشت ۱۳۹۴
بخش اول – حقوق مدنی، سیاسی و فرهنگی
الف- وضعیت فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
۱) در این ماه حدود ۱۹ نفر بازداشت شدند که بازداشت شدگان عبارتند از: پدرام نصرالهی، ابراهیم مددی، محمود صالحى، عثمان اسماعیلى، شاپور احسانی راد، شاپور احسانی راد، رضا امجدی و داوود رضوى- ۸ فعال کارگری-، فریما فرزندى، مهران خاندل – ۲ شهروند بهایى- مهدی سادات شجاعی، فرخنده کارگر، محمد جواد کشاورزی و امید مسعودی- ۴ فعال سیاسی- و نگار حائری- فرزند زندانی سیاسی.
از سوی دیگر برخی خبرها از بازداشت ابراهیم غلامى- دانشجو-، مصطفى خدیر- کارگر-، هیمن فرزند على- بازارى- و سامان حریرى- فعال مدنی- حکایت دارند.
لازم به تذکر است که چند نفر از افراد بازداشت شده پس از چند روز با تودیع وثیقه بصورت موقت تا روز محاکمه از زندان آزاد شدند.
۲) حسین نورانى نژاد- عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی- برای گذراندن یک سال حبس، ندا مستقیمى- فعال مدنی- برای اجراى حکم سه سال حبس، احسان دولتشاه- فعال سابق دانشجویى- برای گذراندن شش ماه حبس، علیرضا هاشمى- فعال صنفی- برای گذراندن ۵ سال حبس، محمدرضا عالی پیام- شاعر طنز‌پرداز- برای گذراندن یک سال و سه ماه و یک روز حبس بازداشت و به زندان منتقل شدند.همچنین احمد زیدآبادی- روزنامه نگار و فعال ملی و مذهبی- بلافاصله بعد از پایان دوران زندان، برای گذراندن حکم ۵ سال تبعید به شهرستان گناباد منتقل شد. نرگس محمدى- نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر- نیز که در مرخصی درمانی به‌سر می‌برد، برای گذراندن ادامه مدت مجازات، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
از سوی دیگر مقام‌های مسئول از آزادی محسن میردامادی- عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی- با وجود پایان یافت دوران محکومیت زندان، جلوگیری کردند.
۳) آتنا دائمى- فعال حقوق کودکان که هم‌اینک در زندان به‌سر می‌برد- به هفت سال زندان، محمد سعید حسین زاده- فعال مدنى که هم‌اینک در زندان به‌سر می‌برد- به هفت سال حبس محکوم شدند.
از سوی دیگر برخی خبرها از صدور حکم یک سال زندان و دو سال ممنوعیت از خروج از کشور در دادگاه تجدید نظر برای نسرین کیامرزی، سارا فولادی، مریم باطنی نیا، اکبر احمدی، بیتا جعفری، عباس کیانی، فاطمه زارعی، معصومی دشتی، رامین بختیاروند، ندا فولادی و سمیرا فولادی- ۱۱ نوکیش مسیحی- حکایت دارد.
۴) مقام‌های مسئول از شرکت مولانا گرگیج- فعال مذهبی اهل سنت- در همایشی علمی ممانعت به‌عمل آوردند.
۵) جلسه رسیدگی به اتهام‌های آیدین ذاکرى و آتنا فرقدانی- ۲ فعال مدنى-، محمد علی طاهری- بنیانگذار عرفان حلقه-، هنا عقیقیان، بیتا هدایتى و هنا کوشک‌باغى- ۳ شهروند بهایی- برگزار شد.
۶) اسماعیل عبدى، محمود بهشتى لنگرودى، مسعود زینال زاده، سید مجتبى قریشیان و مهدى بهلولى- ۵ فعال صنفی-، بکتاش آبتین و رضا خندان (مهابادی)- ۲ عضو کانون نویسندگان ایران- به مراکز امنیتی احضار شدند. همچنین فروزان علیزاده و شبنم بداقى- همسر و دختر رسول بداقى، زندانی سیاسی- به دادسرا و مولوی عبدالمجید شه‌بخش- فعال مذهبی اهل سنت- به دادگاه احضار شدند.
ب- وضعیت حقوق فرهنگی
اخبار منتشر شده از وضعیت حقوق فرهنگی در اردیبهشت ماه نیز همچنان نشان از نامناسب بودن وضعیت این حوزه دارد. به‌عنوان مثال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از آغاز سال ۱۳۹۳ تاکنون برای ۵۵ عنوان کتاب که توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان به این وزارتخانه ارائه شده، مجوز صادر نکرده است.
۱) مقام‌های مسئول از ادامه فعالیت غرفه‌های ۲۹ ناشر از جمله انتشارات «صبح فردا» و انتشارات «حیان» در هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران جلوگیری کردند.
۲) مقام‌های مسئول از عرضه کتاب‌های‌ «من و سیمین و مصطفی» نوشته شیوا ارسطویی، «ملت‌ها چگونه شکست می‌خورند» نوشته دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون و با ترجمه محسن میردامادی و محمدحسین نعیمی‌پور، «درآمدی انتقادی درباره خمینی» نوشته آرشین ادیب مقدم، مجموعه شعر «منتخبی از شعرهای شاد به همراه چند عکس یادگاری» سروده فاطمه اختصاری و مجموعه شعر «به احترام سی و پنج سال گریه نکردن» سروده حامد ابراهیم‌پور در هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران جلوگیری کردند.
۳) هیأت نظارت بر مطبوعات ماهنامه «زنان امروز» را توقیف کرد.
۴) جلسه رسیدگی به اتهام‌های مدیر مسئول روزنامه «مردم امروز» برگزار شد.
۵) سایت‌های «انصاف‌نیوز» و «بهارنیوز» از دسترس کاربران خارج شدند.
۶) مقام‌های مسئول از برگزاری نشست هم‌اندیشی دستاوردهای مذاکرات هسته‌ای در دانشگاه اصفهان، مراسم یادمان فردوسی در نورآباد و کنسرت مهدی احمدوند در ماهشهر جلوگیری کردند.
۷) مقام‌های مسئول همچنان از فعالیت محمدرضا شجریان- استاد موسیقی- جلوگیری می‌کنند.
۸) نازنین خسروانی، مهسا امرآبادى، ریحانه طباطبایى و مرضیه رسولی- ۴ روزنامه نگار زندانی سابق- بدون آن‌که با محکومیت محرویت از فعالیت‌های مطبوعاتی توسط مقام‌های قضایی مواجه باشند، امکان فعالیت در رسانه‌ها را از دست داده‌اند.
پ- سایر موارد نقض حقوق بشر
۱) در این ماه حداقل تعداد ۳۹ نفر اعدام شدند. اسامی اعدام شدگان که نام کامل برخی از آنان مشخص نشده است ولی مقام های قضایی یا رسانه های وابسته به دولت ایران یا سایت های خبری اعدام آنها را تأیید کرده اند، به شرح زیر است:
«خ.احمدی» در قزوین، «ا.ف» در رشت، «الف.خ» در قوچان و در ملاء عام، دو نفر در قزوین و سه نفر در بندرعباس اعدام شدند. مقام‌های قضایی اتهام این افراد را قتل عمد عنوان کردند. همچنین «م.ب» در مشهد، ۵ نفر در زندان رجایی شهر و یک نفر در مشهد اعدام شدند. رسانه‌های وابسته به دولت ایران اتهام این افراد را قتل عمد عنوان کردند.
از سوی دیگر «عبدالرحمن.ش»، «عیسی.ب»، «علیرضا.ب» و «احمدرضا.م» در اراک، سه نفر در ساری، شش نفر در بندرعباس و سه نفر در اردبیل اعدام شدند. مقام‌های قضایی اتهام این افراد را حمل و نگهداری مواد مخدر اعلام کردند. «ایوب ترکمانی» نیز در میناب و در ملاء عام اعدام شد. رسانه‌های وابسته با دولت ایران اتهام این فرد را حمل ونگهداری مواد مخدر عنوان کردند.
«حسین.ع» در شهر شیراز و در ملاء عام، یک نفر در زنجان و یک نفر در ابهر اعدام شدند. مقام‌های قضایی اتهام این افراد را تجاوز به عنف عنوان کرد. یک نفر در مشهد اعدام شد. مقام قضایی اتهام این فرد را آدم ربایی عنوان کرد.
همچنین برخی خبرها از اعدام افرادی به‌نام‌های زاهد دینارزهی به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر در زندان رجایی‌شهر، فرهاد یوسفی به اتهام قتل عمد در سنندج و اسماعیل شهنوازی به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر در اراک حکایت دارد.
۲) مقام قضایی از اجرای حکم اعدام برای چند نفر بدون ذکر تعداد و نام در خوزستان و مقام دولتی از صدور حکم اعدام برای یک نفر در خراسان شمالی خبر دادند. همچنین مقام قضایی از صدور حکم گرداندن ده نفر در مشهد به اتهام شرارت خبر داد.
۳) حکم‌های ۷۴ ضربه شلاق برای «ر.ط» در نهاوند و در ملاء عام و ۷۴ ضربه شلاق برای یک نفر در کرج و در ملاء عام اجرا شد.
۴) وضعیت زندانیان سیاسی هم چنان ناگوار گزارش می شود، به گونه ای که تعدادی از آنان مانند حسین رونقی ملکی و هاوره غزالى بیمار هستند که نسبت به درمان و معالجه آنها اقدامی جدی صورت نگرفته است. همچنین از اعزام رضا انتصاری به دلیل امتناع از پوشیدن لباس زندان و استفاده از دستبند و پابند به‌هنگام اعزام به بیمارستان ممانعت به‌عمل آمد.
۵) سعید متین پور از زندان مرکزى زنجان به زندان اوین، فرشید فتحی و علیرضا سیدیان به سالن دو زندان رجایی‌شهر منتقل شدند. لازم به توضیح است که این انتقال‌ها بدون ذکر علت مشخص و خلاف آیین نامه امور داخلی زندان‌ها صورت گرفته است.
۶) وکلای آرش صادقى و گلرخ ایرایى در آستانه برگزارى دادگاه موکلانشان، امکان مطالعه پرونده آنان را نیافتند. همچنین از اعزام امید على شناس و آسو رستمى به دلیل امتناع از پوشیدن لباس زندان به‌هنگام اعزام به دادگاه ممانعت به‌عمل آمد.
بخش دوم – حقوق اقتصادی و اجتماعی
۱) حسن معاوی، سید رحیم موسوی، عبدالخالق‌ پور ابیات، عادل شرهانی، احمد زبیدی و عبدالرضا ثعالدی- شش کارگر کارخانه لوله سازی خوزستان- و ۱۷۰ کارگر قطار شهری اهواز از محل کار خود اخراج شدند.
۲) پرداخت‌های حقوق و مزایای کارگران لوله و نورد صفا برای مدت ۴ ماه به‌تعویق افتاده است.
بخش سوم- میراث فرهنگی و محیط زیست
۱) فرماندار قصرشیرین از مجروح شدن دو نفر بر اثر انفجار مین در منطقه مرزی نفت‌شهر خبر داد.
خاتمه
کانون مدافعان حقوق بشر در پایان گزارش ماه اردیبهشت ۱۳۹۴ اعلام می‌کند که مسئولیت جان زندانیان بنابر قانون با مسئولان زندان است و این وظیفه در قبال زندانیان سیاسی خطیرتر می‌شود؛ چراکه زندانیان سیاسی، منتقدان و مخالفان روش‌های حکومت هستند و بیم آن می‌رود که در پی حکم‌های ناعادلانه قضات، جریان‌هایی افراطی با سهل‌انگاری‌های عامدانه در اعزام بیماران زندانی به درمانگاه یا بیمارستان، بخواهند سیاست حذف و امحای زندانی سیاسی را در پی گیرند.
از همین‌رو کانون مدافعان حقوق بشر هشدار می دهد که مسئولیت جان و سلامت زندانیان، از جمله زندانیان سیاسی و عقیدتی بیمار برعهده دستگاه قضایی و به‌خصوص رییس قوه قضاییه است که مسئولیت نظارت بر عملکرد سازمان زندان‌ها را برعهده دارد.
شیرین عبادی
رییس کانون مدافعان حقوق بشر
سوم خرداد ماه ۱۳۹۴

مصاحبه با برادر جیسون رضائیان

اولین جلسه محاکمه جیسون رضائیان، خبرنگار روزنامه واشنگتن‌پست و دو متهم دیگر از جمله یگانه صالحی، همسر وی، امروز سه‌شنبه ۵ خرداد، ۲۶ مه، برگزار شد. مصاحبه با برادر جیسون رضائیان بعد از برگزاری جلسه دادگاه را ببینید.


http://www.bbc.com/persian/iran/2015/05/150526_sam_jason?ocid=socialflow_facebook

۱۳۹۴ خرداد ۲, شنبه

نرگس محمدی جرمی مرتکب نشده است، او را آزاد کنید


org-z14322756519cadc65fbb2689887179647869703cc496e3bb24
بعدازظهر چهارشنبه ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴، در گرمای ۳۴ درجه تهران، خانواده «نرگس محمدی»، میزبان جمعی از فعالان زن از حوزه های مختلف بود که به فراخوان «کانون شهروندی زنان» گردهم آمده بودند تا نگرانی خود را نسبت به وضعیت نرگس در زندان اوین، ابراز کنند. در این مراسم که با حضور طیف های گوناگون همراه بود، تعدادی از حاضران در باره نرگس محمدی صحبت کردند. گوهر عشقی (مادر ستار بهشتی)، فائزه هاشمی، نوشین احمدی خراسانی، معصومه کریم بیگی، مهدیه گلرو، حمیده ابراهیمی، آمنه رضایی، منصوره خسروشاهی، معصومه دهقان، زهرا رحیمی از جمله فعالان زنی بودند که در این مراسم در اعتراض به دستگیری نرگس محمدی سخنرانی کردند.
به گزارش کانون شهروندی زنان، این مراسم را که شیما قوشه، وکیل دادگستری و از اعضای کانون شهروندی زنان اداره می کرد در ابتدای برنامه از حاضرانِ به خاطر حضورشان تشکر کرد به ویژه از حضور نسل جوان دانشجو در این مراسم ابراز خوشحالی کرد و گفت: «به رغم همه نگرانی هایی که در رابطه با دستگیری نرگس داریم اما هنوز می توان امیدوار بود که هرچقدر این بازداشت ها نسبت به فعالان زن ادامه داشته باشد، باز هم شاهدیم که نسل جدید زنانی که حامل تفکر و اندیشه نرگس ها هستند همچنان می بالند. با توجه به این روند باید از مسئولان پرسید: با رویش جوانه ها چه می کنید.»
شیما قوشه سپس از دوستانی که مایل بودند در مورد نرگس سخنی بگویند دعوت کرد. ایتدا نوبت به درد دلهای مادر ستار بهشتی رسید:
«گوهر عشقی» مادر ستار بهشتی در ابتدای برنامه به شرح ماجرای دستگیری نرگس پرداخت و گفت: صبح، نرگس محمدی قرار داشت که جایی برود و منتظر کسی نبود اما یکدفعه در آپارتمان را زدند. ما از چشمی در نگاهی کردیم که دیدیم مأموران هستند. آنها مدام می گفتند که اگر در را باز نکنید ما در را می شکنیم چون اجازه ورود داریم. من هم حالم از برخورد این مأموران بد شده بود و روی صندلی افتادم. بالاخره در را باز کردیم و آنها با برخورد نامناسبی وارد شدند و نرگس را بردند…» مادر ستار بهشتی ادامه داد: «از همین جا به همه آنها که به ما ظلم کرده اند اعلام می کنم که نرگس مثل دختر من است و اگر یک تار موی نرگس در زندان کم شود، من خودم را می کشم. نرگس در تمام این مدت که ستار نبود یار و یاور من بود و من مثل دخترم و حتا بیشتر، او را دوست دارم. بنابراین وای به روزی که برای نرگس در زندان اتفاقی بیافتد و یک مو از سر او کم شود دنیا را به آتش می کشم.»
«فائزه هاشمی» از فعالان سیاسی زن و نماینده پیشین مجلس هم درباره نرگس محمدی اظهار داشت: «من زمانی که به زندان رفتم با نرگس محمدی و فعالیت هایش آشنا شدم. ضمن این که این اواخر هم که او درباره نقد و نفی سلول انفرادی فعالیت هایی انجام می داد، با او ارتباط بیشتری داشتم و احساسم این بود که او واقعاَ دغدغه جامعه مدنی دارد. با توجه به همین میزان شناخت من نسبت به خانم محمدی می خواهم بگویم که او زنی است که در راستای قوانین موجود و در راستای مبارزه با نقض حقوق بشر کار می کرد. اینها فعالیت هایی است که قطعاَ انسان دوستانه است و هیچ کس با حقوق بشر مخالفتی ندارد.»
فائزه هاشمی در ادامه صحبت هایش به مسأله انتخابات مجلس پیش رو هم اشاره کرد و گفت: ما باید به عنوان مردم اینجا، در انتخابات شرکت کنیم و پای صندوق های رأی برویم و مشارکت جدی ما قطعاَ تأثیرگذار خواهد بود»؛ میان صحبت های فائزه هاشمی ناگهان فردی با انتقاد از او گفت که: «چرا مشارکت در انتخابات مهم است؟» که فائزه هاشمی در پاسخ به او با لحنی منطقی اظهار داشت: «مجلس هشتم انتخابات تحریم شد و کسی پای صندوق رأی نرفت آیا تغییری در شرایط ایجاد شد؟ غیر از این بود که ما مجلسی یکدست داشتیم؟ بنابراین من فکر می کنم بهتر است در انتخابات مشارکت جدی داشته باشیم تا بهانه ها را به حداقل برسانیم.»
org-z1432275625cef2007f1ca3b65437460508956a23e62bad62cc
«نوشین احمدی خراسانی» در این مراسم گفت: «همه ما که امروز اینجا گردهم آمده ایم نرگس محمدی را می شناسیم و با فعالیت هایش آشناییم. نرگس، یک فعال حقوق زنان است، اما دغدغه های برابری خواهانه اش را صرفاَ شخصی پیش نمی برد به همین دلیل، به جای فعالیت فردی در این حوزه، تلاش کرد که در کنار جمعی از زنان هموطن اش برای تأسیس و بالندگی یک نهاد زنانه که نامش را «کانون شهروندی زنان» گذاشتیم، اقدام کند. نرگس یک فعال حقوق بشر است، اما دغدغه های حقوق بشری اش را با «خط کش» جداسازی قومیتی، مذهبی، زبانی و عقیدتی آلوده نکرد: آنجا که برخورداری از حقوقی مشروع را برای زندانیان به رسمیت می شناخت دیگر زندانی سنی مذهب، کورد و ترک و بلوچ را از هم تفکیک نمی کرد و امکان دادرسی عادلانه برای زندانیان سیاسی همفکرش همانقدر برایش دغدغه بود که دادرسی عادلانه برای زندانیان سنی مذهب و کوردزبان و یا بهایی. از این رو نگرانی از وضعیت زندانیان زن همچون بهاره هدایت، فاران حسامی و خیلی های دیگر همانطور برایش دغدغه بود که حصر دکتر زهرا رهنورد و دیگر زندانیان با تفکرات مختلف.»
نوشین احمدی خراسانی، عضو کانون شهروندی زنان در ادامه گفت: «نرگس یک مادر است، اما نه مادری از سر غریزه بلکه مادری آگاه به همه جوانب تربیت بچه هایش. او هرگز «مادری کردن» را صرفاَ در تغذیه و بهداشت کودکان خود، محدود نکرده است بلکه دغدغه جامعه ای را در سر دارد که قرار است فرزندان خردسالش «علی و کیانا» و دیگر کودکان این مملکت در آن بزرگ شوند. نرگس، مادری کردن را در آن نمی بیند که بچه های خود را صرفاَ از آب و گل بیرون بکشد و بعد هم با توجه به تنگناهای جامعه، آنها را راهی کشورهایی کند که فعالان حقوق زن و حقوق بشر آن کشورها را به جای بهتری برای آینده کودکان شان تبدیل کرده اند. او آنقدر از مادری کردن آگاهی دارد که وقتی در اوج آلودگی هوای تهران، سرفه های علی کوچولو را می دید، به جای آن که درهای خانه اش را ببندد و فقط هوای خانه شخصی اش را پاکیزه نگه دارد، در خانه اش را به روی مدافعان محیط زیست گشود و به کمک آنها، به آلودگی هوا اعتراض کرد تا همه فرزندان مملکت اش بتوانند در هوای بهتری استشمام کنند. وقتی می دید کیانای ۷ ساله اش هنگام تحصیل در مدرسه، برخلاف پسرش، با آن همه لباس و مقنعه نمی تواند جم بخورد و کودکی کند، به جای آن که کیانا را به خارج بفرستد تا کودکی اش را فارغ از جنسیت اش تجربه کند، به قوانین دست و پاگیری که بر علیه زنان اعمال می شود اعتراض کرد تا بلکه کیانا و کیاناها در آینده، «حقوق خود» را در کشوری دیگر نجویند و در سرزمین خود، از حقوق انسانی برخوردار شوند. در واقع مادری کردن او از خودخواهی مادرانه شخصی و سنتی و غریزی، فاصله گرفته است. او برای تمام فرزندان کشورش مادری کرده است.» این پژوهشگر مسایل زنان در ادامه افزود که: «نرگس یک همسر است، اما خودخواهی عاشقانه سبب نشد همسرش را که در خطر بود از رفتن بازدارد یا عشق و تعهد اجتماعی خود را به پای عشق و تعهد شخصی اش قربانی کند، بلکه توانست جسورانه آنها را به صورت زیبا و خردمندانه ای بهم پیوند بزند.» وی در انتهای سخنانش گفت: «نرگس محمدی مانند همه ما نقش ها و دغدغه های متفاوتی دارد، او یک زن، یک مادر، یک فعال حقوق بشر و یک فعال حقوق زنان است، ولی برخلاف برخی از ما، توانسته تمام دغدغه های متفاوت فردی اش را با منافع جمعی همنوعان اش پیوند بزند و با این جهت گیری حرکت کند. بنابراین شایسته است به احترامش برخیزیم و خواهان آزادی اش شویم.»
org-z1432275684cc84a786223eb0bd38008fa7858a3d5ab308201f
«معصومه کریم بیگی»، از خانواده شهدا، نیز در این مراسم از خاطراتش با نرگس، سخنان کوتاهی ایراد کرد: «طی این سالها که ما به خاطر از دست دادن عزیزان مان درد و رنج می کشیدیم نرگس همیشه در کنار ما و همراه مان بوده و ما را تسلی داده است. همین عشق و تعهد به همنوعان اش است که او امروز در زندان به سر می برد». وی ادامه داد: «او به دلیل این که مادر دو تا بچه ی خردسال است خیلی راحت می توانست فقط به دغدغه های شخصی خودش برسد اما نرگس دغدغه های هموطنانش را دارد، دغدغه زندانیان، اعدامیان و همه کسانی که مظلومانه درد و رنج می کشند؛ او همیشه در کنار آنان بوده است.» معصومه کریم بیگی سخنانش را با این جمله به پایان برد که: «امیدوارم هرچه زودتر نرگس از زندان آزاد شود».
«آمنه رضایی»، حقوقدان و از دیگر اعضای کانون شهروندی زنان، یکی دیگر از سخنرانان مراسم بود. وی نرگس محمدی را زنی پُرتلاش، معتدل و امیدوار توصیف کرد و گفت: «نرگس محمدی همیشه به ما امید می داد و هر کسی را که دور و برش از ناامیدی سخن می گفت، تلاش می کرد که امید به آینده را به او منتقل کند. از دیگر خصوصیات ویژه نرگس میانه روی و اعتدال اش در همه امور است. او تمام سعی و تلاش اش را می کرد که تنش ها را تا آنجا که ممکن است کاهش دهد و فضای مناسب برای انجام گفتگو و همکاری و تعاون حاکم شود.» رضایی در ادامه به شرح ماجرای روز دستگیری نرگس پرداخت و در انتها نیز ابراز امیدواری کرد که هر چه زودتر نرگس محمدی آزاد شود.
«حمیده ابراهیمی»، از اعضای مادران صلح نیز در این مراسم اظهار داشت: «نرگس محمدی یک مادر صلح واقعی است… من سالهاست نرگس را می شناسم. در دوره ای که ارزش ها زیر پا له شده و به نام دین و قرآن، ظلم ها، فسادها و دروغ ها گفته می شود، من نرگس را در کلاس های قرآن که چند نفری با هم داریم، شاهد بودم که چطور تلاش می کرد تا برای یافتن زندگی بهتر، در سطور قرآن جستجو کند. نرگس به من می گفت هنگام تنهایی، وقتی شب ها در کنار بچه هایم که به خواب رفته اند احساس تنهایی می کنم یاد و نام خداست که به من آرامش می دهد.» وی در ادامه گفت: «هر کدام از ما کافی بود که فقط یکی از مشکلات نرگس را داشته باشیم و به راحتی راه خود را کج کنیم و برویم دنبال زندگی مان، اما نرگس علیرغم انبوه مشکلات و گرفتاری های شخصی اش، جلو ظلم و بی عدالتی ایستاده است و برای بشر و حقوق بشر بسیار غیرتمندانه دفاع می کند.» ابراهیمی در ادامه گفتارش افزود: «نرگس چه اینجا در خانه خودش و چه در سلول زندان، حرف خودش را می زند، کار خودش را می کند و رفتاری که شایسته نرگس بودن است را انجام می دهد. ما هم باید تلاش کنیم که نمونه کوچکی از نرگس ها شویم.»
org-z14322755893a943f1959b9bb2335d19066b1ddd42afcf34abc
«مهدیه گلرو»، از دیگر اعضای کانون شهروندی زنان نیز در این مراسم گفت: «اگر این فرض را قبول کنیم که هیچ کس دلش نمی خواهد کاری بکند که بازداشت و زندانی شود و اگر این فرض را هم بپذیریم که هر کسی خانواده ای دارد که نگران اش است ، حالا این خانواده ممکن است همسر، یا بچه هایش و یا پدر و مادرش باشد. با این همه اما گاهی خواسته هایی برای انسان ها وجود دارد که به زندگی شان هویت و معنا می بخشد و برای همین هم هر زندانی به رغم همه نگرانی ها و دلتنگی هایش برای خانواده اش، اما نمی تواند از معنا و هویت زندگی اش هم بگذرد. من فکر می کنم کسانی که زندانی کشیده اند، درک خالص تری هم از زندگی دارند. برای نمونه وقتی در زندان هستی و نتوانی مدتی طولانی آسمان شب را ببینی چون هواخوری زود بسته می شود، درک خاصی از شب و آسمان شب پیدا می کنی که احتمالا کسی که حسرت ندیدن آسمان شب را نداشته، پیدا نمی کند. وقتی همسرت، بچه هایت و… را دوست داری، تا وقتی از آنها جدا نشده ای درک درستی از میزان عشق و علاقه ات به آنها نداری. برای همین است که یک زندانی بیش از کسی که تا حالا زندانی نشده، از میزان رابطه عاشقانه اش با خانواده و کسانی که دوست شان دارد، درک ژرف تری دارد. بنابراین کسی که زندانی می شود میزان عشق و درک اش از رابطه عاشقانه با فرزندان و پدر و مادر و خانواده و همسرش، نسبت به کسی که خودش را در این تنگنا قرار نداده، عمیق تر و آگاهانه تر است. زیرا آنهایی که برای زندگی عادلانه و بهتر تلاش می کنند و به زندان می افتند، برای چیزی بهتر و انسانی تر برای اطرافیان و عزیزان شان هستند.»
مهدیه گلرو در ادامه سخنانش افزود که: «من مادر نبوده ام ولی در زندان مادران بسیاری را دیده ام که چگونه هر لحظه وضعیت بچه هایشان را در ذهن مجسم می کنند و هر روز با آنها در تصورشان زندگی می کنند. مادری بود که بچه اش می خواست به کلاس اول برود و همان روزی که قرار بود این اتفاق بیافتد مادر در گوشه زندان نشسته بود و تمام روز داشت تصور می کرد که چطور بچه اش بدون او روز اول مدرسه اش را می گذراند. بنابراین می خواهم بگویم که در عشق ورزیدن این مادران به فرزندان شان شک نیست و در واقع این عشق و عاطفه انسانی آن قدر عمیق است که خواه ناخواه به کل جامعه تسری می یابد به زبان روشن تر، عشق عمیق به فرزند نهایتاَ به گسترۀ وسیع تر یعنی به عشق و مسئولیت نسبت به همه انسانها فرا می روید. نرگس محمدی و همه مادرانی که امروز زندانی هستند اتفاقاَ عشق عمیق شان به فرزندان شان آنها را به عشق به جامعه و زندگی بهتر برای آینده فرزندانشان سوق داده است.» مهدیه گلرو در ادامه گفتار کوتاهش اظهار داشت که: «نرگس محمدی علاوه بر این یکی از زنانی است که پارادایم فعال سیاسی زن را تغییر داد. همه می دانیم که تا یکی دو دهه پیش، فعال زن کسی بود که می گفت من همسر و یا دختر «فلانی» هستم ولی الان به همت تلاش های مستقلانه کسانی مانند نرگس و امثال او، این پارادایم تغییر کرده و فعال سیاسی زن دیگر صرفاَ به ارتباط اش با مردان خانواده محدود نمی شود بلکه او خودش شخصیت مستقل خود را به دست آورده است. به نظرم نتیجه این تلاش ها، روزی در ابعاد بسیار وسیع تری به ثمر می نشیند و باعث بهبود شرایط همه زنان کشورمان می شود. در واقع در یک دهه گذشته، هویت تازه ای با نام هویت زنانه به فعالیت های سیاسی داده ایم که نرگس یکی از پیشگامان این تحول است و همین هویت و تلاش های جمعی در سرنوشت کل زنان بی شک در آینده تأثیرگذار خواهد بود.» وی در ادامه افزود: «ویژگی دیگری که نرگس دارد، نداشتن هیچ خط قرمزی در فعالیت هایش به جز حقوق بشر است. از طرفی باید گفت که نرگس می توانست امروز در کنار همسرش، زندگی مشترک شان را ادامه دهد ولی او ایستاد که در وطن خودش زندگی کند و از کشور نرود و این به نظرم بسیار قابل احترام است.» وی در نهایت گفت: «آرزو می کنم هرچه زودتر نرگس آزاد شود و دوباره در کنارمان باشد و او باشد که برایمان صحبت کند».
org-z14322756519cadc65fbb2689887179647869703cc496e3bb24
«منصوره خسروشاهی»، یکی دیگر از اعضای مادران صلح نیز در این مراسم گفت: «من می خواهم به «آقای ظریف» بگویم که این زندانیان از جمله نرگس محمدی نه چریک بودند، نه قیام مسلحانه کرده اند و نه کسی را کشته اند، آنها فقط به وضع موجود انتقاد و اعتراض کرده اند. یعنی همان انتقاد و اعتراضی که همه ماها داریم ولی بعضی ها مثل نرگس محمدی صدای اعتراض شان را بلندتر مطرح کرده اند، بنابراین آقای ظریف در این موارد باید بگوید که آنها به چه دلیل زندانی شده اند.» وی در ادامه سخنانش اظهار داشت که: «زندانی کردن نرگس، مادر دو کودک خردسال، نه به لحاظ انسانی و اخلاقی درست است و نه به لحاظ دینی، و نه به هیچ لحاظ دیگری درست نیست. بنابراین از مسئولان می خواهیم که او را هرچه زودتر آزاد کنند.»
«معصومه دهقان»، فعال مدنی و عضو کانون صنفی معلمان که در این گردهمایی صمیمی حضور داشت از موقعیت نرگس صحبت کرد و گفت: «وقتی می خواهم اسم نرگس را که مادر دو فرزند است بیاورم، به یاد همه مادرانی می افتم که به خاطر دلایل عقیدتی، سیاسی، امنیتی و… در زندان هستند. من واقعاَ شرم ام می آید که بگویم یک مسلمان، یک مادری را که بچه هایش را با چنگ و دندان بزرگ کرده، از بغل اش می کشند و به زندان می اندازند و بچه ها را رها می کنند! این عمل در کدام قانون و قاموس انسانی می گنجد؟ من نرگس را از منظر یک مادر نگاه می کنم، نرگس یک مادر است، هر چند که نرگس همواره دغدغه حقوق بشر و انسان ها را داشته است. نرگس می گفت با این اعدام ها آبروی نظام می رود و ما باید تلاش کنیم که اعدام ها کم شود. حال واقعاَ باید پرسید آیا فردی با چنین رویکردی که اساساَ دید تقابلی با نظام نداشت را باید به زندان بیاندازند؟»
«زهرا رحیمی»، فعال مدنی و همسر «آقای قدیانی» زندانی سیاسی نیز در این مراسم ضمن ابراز نگرانی از بازداشت نرگس محمدی گفت: «من خودم به شخصه به جز آن که اظهار تأسف کنم از چنین شرایطی که امروز در جامعه به وجود آمده و زنانی مثل نرگس محمدی را به زندان می اندازند، چه می توانم بگویم؟ البته ما تنها نباید به اظهار تأسف اکتفا کنیم و باید تلاش کنیم تغییری ایجاد کنیم. به خاطر این که حتا اگر از لحاظ دینی هم بخواهیم این شرایط را بررسی کنیم می بینیم که در قرآن هم گفته شده هیچ قومی سرنوشت اش تغییر نمی کند مگر آن که خود آن قوم بخواهد. و ما متأسف ایم که می بینیم در جامعه این همه بی تفاوتی وجود دارد. بی تفاوتی به دنبالش یک فاجعه است.» وی در ادامه افزود که: «مگر نرگس محمدی از مردم یمنی بیگانه تر است که دولت جمهوری اسلامی دلش برای بچه های مردم یمن می سوزد ولی برای بچه های نرگس دلسوزی ندارد؟» زهرا رحیمی سخنرانی اش را با این آرزو به پایان برد که: «امیدوارم مردم ایران همه به این آگاهی برسند که سکوت نکنند در برابر این سختی و ظلم هایی که به بچه های کوچکی مثل کیانا و علی روا می شود».
org-z14322756700f7fcfe3275dd7175a004ce92121939bd69ee6cf
در ادامه پریسا آزادی، یکی از حاضران در این برنامه، خواستار صحبتی متفاوت در جمع شد و ادامه داد که: «من خودم نه تنها درد زندان را کشیده ام بلکه از سال های دهه شصت خانواده ام دچار مشکلات فراوانی شدند. از این رو فکر می کنم که نه تنها زندانیان از سال ۸۸ را باید در نظر داشته باشیم بلکه ما باید دغدغه همه زندانیان سیاسی و سرنوشت آنان را نیز داشته باشیم. ما باید با هم باشیم تا بتوانیم این دردها را بهتر منعکس کنیم.» وی در ادامه از وضعیت آتنا فرقدانی و فعالیت هایی که در این رابطه انجام شده گزارش کوتاهی ارائه کرد و افزود: «ما باید تلاش کنیم و اجازه ندهیم زندانی که با گمنامی دستگیر می شود، گمنام باقی بماند.»
در این مراسم همچنین دکتر محمد ملکی و محمد نوری زاد از «کارزار لگام» نیز درباره نرگس محمدی صحبت کردند.
آخرین وضعیت نرگس محمدی
در این مراسم خانوادۀ نرگس محمدی آخرین وضعیت وی را چنین توضیح دادند: «نرگس روز دوشنبه ۲۸ اردیبهشت پس از آن که اعلام اعتصاب غذایش به خاطر عدم دسترسی به برخی از داروهایش مطرح شده بود، با منزل تماس گرفت و اعلام کرد که داروهایش را به او داده اند. همچنین مسئولان زندان یک ملاقات حضوری هم روز سه شنبه ۲۹ اردیبهشت به کیانا و علی برای دیدار مادرشان دادند. یعنی بچه ها توانستند مادرشان را حضوری ببینند. در واقع ما پس از ملاقات روز یکشنبه به شدت نگران وضعیت جسمانی نرگس بودیم و نیز نگران از اعتصاب غذایش، ولی خوشبختانه نرگس به خواسته اش رسید و داروهایش را به او دادند؛ علاوه بر آن ملاقات حضوری هم با بچه ها انجام شد.»
پیش از اختتام مراسم، شیما قوشه، از طرف جمع حاضران و به نمایندگی از کانون شهروندی زنان، از مادر آقای تقی رحمانی، همچنین از برادر نرگس محمدی، و از مادر ستار بهشتی به خاطر آن که از زمان دستگیری نرگس تاکنون به رغم گرفتاری های شخصی و روزمره شان، در کنار کیانا و علی بوده اند تشکر کرد. شیما قوشه در لحظات پایانی مراسم نیز بیانیه ای را که به مناسبت همین گردهمایی، تهیه و تدوین شده بود قرائت کرد و از حاضران خواست که در صورت تمایل آن را امضاء کنند و افزود که می توانند در زیر بیانیه و همراه با امضاء، جملاتی به یاد نرگس محمدی بنویسند. متن کامل این بیانیه را که در همین نشست به امضای بیش از پنجاه نفر همراه با جملاتی برای نرگس مزین شد در زیر می خوانید:
بیانیه گردهمایی جمعی از فعالان زن در دیدار با خانواده نرگس مجمدی: ما نگرانیم
ما امروز اینجا گردهم آمدیم تا ضمن دیدار با خانواده «نرگس محمدی»، نگرانی خود را نسبت به وضعیت وی ابراز کنیم.
ما نگرانیم؛ نگرانِ آینده سرزمین مان که به جای ارج نهادن بر فعالیت های مسالمت آمیز و مدنی زنانی همچون نرگس محمدی ـ که جز به سربلندی و اصلاح امور جامعه نمی اندیشند ـ به بند کشیده می شوند.
ما نگرانیم؛ نگرانِ اجرای سیاست های زن ستیزانه در کشورمان هستیم که هر روز به بهانه های گوناگون نه تنها زنان سرزمین مان را از حقوق انسانی شان محروم می کند بلکه زنانی همچون نرگس محمدی را که برای حقوق اولیه و انسانی زنان تلاش می کنند، به بند می کشد.
ما نگرانیم؛ نگرانِ آینده کودکان مملکت مان هستیم که قرار است در جامعه ای بزرگ شوند که با انواع محرومیت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دست و پنجه نرم می کند و در این میان مادران مسئولی همچون نرگس محمدی را که دغدغه کاهش این محرومیت ها را دارند به حبس و زنجیر می کشند.
ما نگران بسیاری از مشکلات و فجایعی هستیم که امروز در جامعه مان رخ می دهد، ولی امروز اینجا گردهم آمدیم تا نگرانی خود را نسبت به زندانی شدنِ زنانی ابراز کنیم که همچون همه ی ما دغدغه آینده این مرز و بوم و بهبود وضعیت زنان را دارند، زنانی همچون نرگس محمدی، بهاره هدایت، ساجده عرب سرخی، آتنا دائمی، مریم شفیع پور، فاران حسامی و…


آری ما بسیار نگرانیم و امروز اینجا گردهم آمده ایم تا با صدای بلندتر اعلام کنیم: نرگس محمدی جرمی مرتکب نشده است، او را آزاد کنید.

طلبه‌های قم مشتاقانه به سخنرانی سارا شریعتی گوش دادند


150522065554_iraq_isis_fighting_640x360_ap
«سه دهه بعد از درگذشت دکتر علی شریعتی، دخترش سارا امروز در دانشگاه ادیان قم کارگاه جامعه‌شناسی دین برگزار کرد.»
به گزارش خبرگزاری آنا، رضا تاران از طلاب حوزه علمیه قم با این مقدمه در صفحه شخصی خود در فیس‌بوک نوشت: شاید عده‌ای از روحانیان حرفهای علی شریعتی را برنمی تابیدند اما سال‌ها بعد دخترش در یک مکان حوزوی _دانشگاهی توانست به آسودگی حرف‌هایش را بزند و مهم‌تر اینکه مخاطبان طلبه و غیر طلبه‌ای بودند که مشتاقانه چند ساعت گوش کردند.
جلسه صبح تا حدودی مباحث مقدماتی و تکراری مطرح شد.. جلسه عصر مسایل مطرح در جامعه‌شناسی دین در جهان امروز را مطرح کرد که در کل خوب بود.
فکر می‌کنم بیشتر از شصت نفر در جلسه حضور داشتند که همگی یا دانشجویان ارشد بودند یا دکتری. در دانشگاه کم‌جمعیتی مثل ادیان فکر می‌کنم تعداد شرکت کنندگان بسیار خوب بود.
علاوه بر شخصیت خود سارا شریعتی شاید سه عامل می‌توانست علت حضور باشد. دختر دکتر شریعتی بودن. جامعه‌شناسی دین و نگاه بیرونی به دین و زن بودن استاد. در حد شناخت یک جلسه‌ای بنظر سارا شریعتی دوست داشتنی بود.