کار خواجه خرد نیست
آزادی مرزبانان ایرانی، این بار بعد از سالها، با سبک متفاوتی صورت گرفت که قابل تامل است. اما این شیوه حل مسئله را بسیاری در حکومت ایران دوست ندارند؛مخالفانی که دل در گرو جدال خونین و مرگ بار دارند. چرا که توجیه رفتار شان است و دلیل قدرتمند ماندن در حکومت و هم بر حکومت را برای آنان توجیه و موجه می کند.
حال آنکه این مخالفت به ضرر مردم، منطقه و ایران تمام می شود.
در این میان نباید فراموش کرد که این رفتاری است که حکومت باید داشته باشد و مبنایی تر باشد و البته مسئولانه تر. هرچند در هرحال در مسئله اخیر برخلاف رفتار دولت قبلی که فضای منطقه بر روال (بکش، بکش ) و رفتار انتقامی استوار بود، ماجرا به گونه دیگری پیش رفت.
این بارمی توان به روزنه رفتار مدنی دولت روحانی در حکومت بسته ایران توجه کرد. این عامل را در کنار افکار عمومی گذاشت که توانست در قلعه بسته قدرت ایران روزنه ای باز کند؛روزنه ای که باعث شد گفتگو برای جان آدمی مطرح شود و در این میان علمای اهل سنت هم دلیری کردند و علی رغم دلخوری از حکومت با افکار عمومی جامعه همراه شدند. قران در میان آوردند و جیش العدل را وادار به تن دادن به آزادی اسرا کردند که کاری سترگ و بزرگ بود.
مروری به حوادث خونین مرزی از سال ۱۳۸۴ نشان از تبادل مرگ بار مضاعف دولت نهم و دهم دارد که با حکومت در این مورد هم همراه بود. در نتیجه سریر خون و ناامنی مضاعف، بخصوص در منطقه بلوچستان ایران و گذار تلخ منطقه بلوچستان از شهریور ۱۳۸۴ تا آبان را ۱۳۹۲در گروگان گیری و گروگان کشی شاهدیم.
در پی انتصاب استاندار تند رو از سال ۱۳۸۴ شاهد بی اعتنایی به چهره های مدنی و مذهبی در منطقه بودیم. در نتیجه داستان تلخ ریگی و بعد جیش العدل پیش آمد و حتی مرگ ریگی هم مانع از قطع عملیات تروریستی نشد.
بدتر آنکه میزان خسارت به منطقه و کشتار مردم و حتی نیروی سپاه و بسیج با گروه های تروریستی قابل مقایسه نیست. اضافه کنم که در این میان، اعدام مظلومانه و انتقامی یعقوب مهر نهاد و تنی دیگر نیزجای تاسف بسیار دارد.
در این شرایط اصرار حکومت بر برخورد انتقامی با گروه هایی که از خارج هم حمایت می شوند جای نقد دارد، چرا که رفتار انتقامی کور است و نتیجه مطلوبی به نفع مردم ندارد. در حالیکه رفتار مدنی در منطقه به نفع همگان است و چهره های مدنی و مذهبی می توانند مشکل گشای کار باشند. . کافی است ابتدا به آمار رسمی کشته های مردمی و نیروهای نظامی و بعد به آمار کشته های گروه هاتوجه کنیم، تا متوجه شویم که چاره کار گفتگو و محرومیت زدایی در منطقه است، نه برقراری حالت نظامی ـ امنیتی.
با توجه به حواث خونین چند سال اخیر سرانجام گروگان گیری اخیر با توجه میزان تلفات موفقعیت آمیز بوده است؛ اگر چه جان عزیز یک گروهبان گرفته شد.
روزنه دولت در حکومت
روزنه دولت در حکومت به اراده مردم در خرداد ۹۲ قم خورد. این روزنه ضیعف است اما وجود دارد ولی شرط آن است که تبدیل به فضا شود. اگر چه کار آسانی نیست و به عوامل زیادی نیاز دارد. صبوری، استمرار و حوصله چانه زنی و جوش نیاوردن و دیر سرد نشدن جامعه را می طلبد. دولت ابزار زیادی ندارد و حتی در کابینه اش همه با برنامه روحانی بر یک پیمان نیستند. روحانی دولت توسعه سیاسی نیست، دولت توسعه اقتصادی است که مشغول آوار برداری از خراب کاری های دولت قبلی است؛ مشکلاتی که باید شناخت و بدان آگاه بود.
اما همین روزنه بود که توانست این بار خواسته افکار عمومی را به قدرت انعکاس دهد و نتیجه گروگان گیری را خونین تر نکند، هرچند موضع وزیر کشور بسیار ناکافی بود. از قضا موضع وزارت اطلاعات مناسبتر از وزیر کشور بود، منتها قدردانی مناسبی از همت مردم و مولوی ها و معتمدین محل نشدکه باید در آینده صورت گیرد.
در میان حکومتیان اما برخی که از قدرت فراوان برخوردارند روزنه دولت در حکومت را دوست ندارند و در نتیجه عاقبت گروگان گیری اخیر را نمی پسندند. کافی است به رسانه های این جریان نگاه کنید تا متوجه شوید که از حل مسئله به صورت مدنی دلخورند. آنها در تمام مدت گروگان گیری موضعی غیر همراه با دولت گرفتند، و کشتار تاسوکی را فراموش کردند که در آن مردم و نیروی انتظامی به خاک و خون کشیده شدند. حتی مرگ جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه را هم از یاد بردند.
عادت این جماعت، تشییع جنازه با شکوه برای چرخش انتقام است؛کاری که این بار نشد و سربازان افقی به خانه رفتند نه عمودی به گورستان.
از همین رو هنوز جریان گروگان گیری حل نشده دبه کردن را شروع کرده اند و از مولوی عبدالحمید ایراد می گیرند که چرا اجازه داده است گروگان گیری شود!و از مشکوک بودن گروگان گیری می گویند در صورتی که باید پرسید منطقه ناامن دست آنهاست یا مولوی ها...
این دبه کردن ها بی منظور نیست؛ قصد این جریان ناکام کردن رفتارمدنی اخیر و دلخوری از افکار عمومی و روزنه مدنی در رفتار دولت است. آنهامی ترسند این کار پنجره ای شود که نورآن خانه حکومت را روشن کند؛ آن گاه است که امثال بابک زنجانی ها باید علنی محاکمه شوند تا طی آن بسیاری از اسرار رو شود.
لذا مهم این است که اتفاقی مبارک افتاده و باید ادامه یابد. اگر جان آدمی عزیز است که هست، باید این تجربه را قدر دانست و عمق بخشیدو در موارد دیگر هم به کار برد.
این امکان را باید شناخت واز روزنه به سوی پنجره در دولت رفت تا به فضای مناسب باز رسید. این مسیر می تواند با به کار گیری تجربه های موفق دنبال شود. در این مورد افکار عمومی و خواست جامعه مدنی در کنارهمراهی دولت، اگر چه ناکافی، توانست به پیروزی مردم تبدیل شود. راست افراطی در حکومت قصد ناکام کردن رفتار مدنی را دارد. لذا هم جامعه مدنی و هم دولت به همکاری جدی تر با هم نیاز دارند؛کاری که حوصله بر است و صبوری می طلبد.
حال باید دید روحانی در سفر به منطقه راه رفتار مدنی را باز تر خواهد کرد؟ انتظاری که زیادی نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر