۱۳۹۳ تیر ۶, جمعه

روایت شاه حسینی از تشییع مهندس سحابی و شهادت هاله سحابی

شاه حسینی از مبارزان قدیمی ملی و مذهبی است که از دوران دکتر مصدق از مخالفان رژیم پهلوی بوده است و کارنامه سالها زندان این شخصیت فرهنگی و سیاسی گواه این ماجراست. حسین شاه حسینی دوست و همراه شصت ساله مهندس عزت الله سحابی بوده است و در  درتمامی مراسم دوست قدیمی شرکت داشته است . روایت دقیق شاه حسینی درباره خشونت بی محابا نسبت به خانواده سحابی و رنجی که خاندان سحابی برده اند و روایت او از آنچه در سال ۹۰ بر سر هاله سحابی آمده و فشار بی ملاحظه مامورین برای دفن شبانه در گفت وی سایت جرس به شرح زیر است:
جناب شاه حسینی شما فکر می کنید چرا چنین اتفاقی افتاد وماموران امنیتی این طور خشن و با نفرت مراسم تشییع جنازه مهندس سحابی را بر هم ریختند و هاله سحابی را به شهادت رساندند؟
این مسائل به طور کلی در ظرف این یک سال و نیم اخیر سابقه دارد. از سال قبل چهاردهم اسفند هر ساله به مناسبت وفات دکتر مصدق و ۲۹ اردیبهشت هم به مناسبت زاد روزشان برنامه میگذاشتیم اما در دو سال اخیر نه ۱۴ اسفند را به ما اجازه دادند ونه ۲۹ اردیبهشت را. همینطور سالهای قبل برای مراسم وفات مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم دکتر یدالله سحابی کسی که اولین رئیس مجلس شورای اسلامی بعد از انقلاب بود و اکثر آقایان در حاکمیت و متصدیان امر از صدر تا ذیل پشت سر او نماز می خواندند و اعتقاد به او داشتند؛ حتی برای ایشان هم از اینکه اجازه سالگرد دهند مضایقه کردند و همینطور برای سالگرد مرحوم طالقانی که یکی از ستون های اصلی انقلاب ایران بوده است . برای سالروز او هم ممانعت کردند. ازهر گونه اجتماعاتی حاکمیت موجود در واهمه است حال چه برسد به تشییع جنازه مرحوم مهندس عزت الله سحابی.
این خشونت و حصر و بند چه دلیلی می تواند داشته باشد؟
ضعف حاکمیت موجود به حدی است که در مقابل این مسائل بیمناکند وگرنه من در گفت وشنودهایی که با مقامات امنیت داشتم گفتم این ۲۰۰۰ یا ۵۰۰۰ نفری که در این اجتماعات حضور می یابند عناصری منضبط ، قانون گرا و معتقد به دموکراسی و آزادی هستند و خودشان را سهام داران انقلاب می دانند و سالها مبارزه کردند که حکومت آزاد و مستقل در قالب قانون به دست آید و همواره بر مبارزه مدنی مسالمت آمیز تاکید دارند اما اقایان به همین عناصر هم اجازه کوچکترین حرکتی نمی دهند . ترس از هر اجتماعی سرلوحه حاکمان موجودست و از این جهت برای مراسم تشییع مهندس سحابی هم چنین مشکلاتی ایجاد کردند. وگرنه مهندس سحابی شخصیتی است با خانواده قدیمی و از مبارزین قدیم ستم شاهی و به دفعات به زندان افتاد و این آقایان هم در حاکمیت نسبت به او شناسایی کامل دارند و با تمام این ها حق یک تشییع جنازه که می توانست حکایت کند که مردم این مملکت به آنهایی که آمدند و قانون اساسی اول را گذاشتند و رای دادند و رفتند چقدر وفادار هستند . این حکایت از این می کرد اما حاکمیت اجازه نداد. در لواسان راهها را می بندند و وقتی آمدند آن مشکلات را ایجاد میکنند و آن مشکلات ایجاد کردند جز اینکه وضع خودشان را در جامعه مطرح کنند مسئله ای دیگری نیست. اتفاقی که برای هاله افتاد، دلسوزانه ترین اتفاقی است که می توانست بیافتد. یک پدر و دختر در یک روز در کنار هم به خاک سپرده شوند . این ضعف حاکمیت را می رساند که حتی نمی تواند آن ۱۳ میلیونی هم که به قول خودش رای ندادند و انتقاد داشتند،حتی آنها را هم تحمل کند .
جناب آقای شاه حسینی در روز تشییع جنازه مرحوم سحابی حضور داشتید؟ چه زمانی برای مراسم رسیدید و آیا شاهد حادثه ای که منجر به درگذشت هاله خانم شد، بودید؟
من به دلیل اینکه با مهندس ۶۰ ساله تمام دوست بودم،روز قبل هم از بیمارستان برای تشییع ایشان به خانه مهندس سحابی در لواسانات رفتم . در همان خانه که به دفعات مهمان شده بودم . روز بعد که قرار شد ساعت ۷٫۳۰ جنازه تشییع شود من از ساعت ۶ صبح آنجا بودم. آقای خسرو سیف شاهدست که هاله خانم آمد در روی میزی که برای صبحانه گذاشته بودند صبحانه تعارف کرد. خانمی که اینچنین بر اعصابش مسلط است که جنازه پدرش را آنطرف غسل میدهند اما این سو مهمانان پدر را پذیرایی میکند. وقتی جنازه را حرکت دادند در آستانه حرکت ناظر این بودیم که تعداد ۲۰ نفر از عناصر ناشناخته در کنار یک آقای معمم وارد منزل آقای سحابی شدند و ما احساس کردیم همه دور و بر جنازه را گرفتند. من یک مطلبی را گفتم آنها توفیق پیدا نکردند که در داخل خانه جنازه را بگیرند . برای خودشان این برنامه را تنظیم کردند که در بیرون خانه این کار را بکنند . جنازه بر دوش مشایعت کنندگان بود و تنها با شعار لا اله الله . بدون هیچگونه تظاهراتی حرکت کردند. حدود ۱۵۰ عکس کوچک مهندس سحابی در دست عده ای از آقایان و خانم ها بود همه حرکت کردند تا به سر خیابان که منتهی می شد به آرامگاه آنجا تحویل آمبولانس دهند. به مجردی که حرکت تشییع کنندگان آغاز شد، هنوز فاصله ای نگذشته بود که این آقایان به داخل جمع رفتند و چون متحد و برنامه ریزی شده بود خودشان را به جنازه رساندند .
آیا کادر پزشکی و جراح در درمانگاه حضور داشت و آیا هاله خانم تحت درمان سریع قرار گرفت؟
پیکر خانم هاله سحابی را شبانه و کمتر از ۱۲ ساعت بعد از فوتشان دفن کردند. لطفا از مراسم تدفین ایشان بگویید. چطور شد که خانواده به چنین شرایطی تن دادند؟
شنیده ایم که عده ای در روز مراسم ختم و مقابل مسجد ضرب و شتم شدند از جمله عروس خانواده طالقانی و همسر آقای حامد سحابی آیا این واقعه را شما دیدید؟


دختر مهندس سحابی آن لحظه کجا بودند؟
دختر آقای مهندس سحابی هم جزو مشایعین بود و یک دسته گل در دست داشت و در جلوی جنازه مرحوم سحابی همراه سایرین حرکت می کرد. ماموران و لباس شخصی ها برای گرفتن جنازه فشار آوردند آنها که زیر جنازه بودند مقاومت کردند و برخورد مختصری شد و جنازه تا زمین هم آمد . دختر مرحوم مهندس سحابی اعتراض کردند. یک مامور عکس پدر را از دستش گرفت و گل را پرت کرد و ایشان در مقابل این رفتار اعتراض کرد. افسر پلیس گفت خانم معترض را بگیرید. همراهان گفتند ایشان دختر مهندس سحابی است اما در این شلوغیها طبق گفته آقای دکتر شامخی- همسر هاله- که ناظر بر این صحنه بود تعریف میکند که ” یک جوانی با ته آرنج به سینه دختر زد و هاله بر زمین افتاد” آقای شامخی و دکتر پیمان و چند نفر دیگر آمدند و با ماشین شخصی ایشان را به سمت درمانگاه حرکت کردند.
آقای شامخی تعریف میکردند که درب درمانگاه بسته بود، در زدند، اصلا کسی نبود. آنقدر در زدند که عاقبت کارمندان درمانگاه آمدند. تا کارمندان آمدند و به مجرد اینکه آمدند، اصلا ایشان را تکان ندادند. در داخل ماشین معاینه پزشکی کردند و درهمان جا اظهار کردند که ایشان فوت شده است. دکتر پیمان و چند نفر از اطبای دیگر هم که آنجا بودند مشترکا آمدند اظهار نظر کردند که گفتند بله فوت شدند اما آنجا جراحی یا درمانی بر روی هاله خانم انجام نشد. اما اینکه علت فوت به چه نحو بوده قابل بحث است.
جناب شاه حسینی شما در لحظه فوت هاله خانم در میان جمعیت بودید پیکر مهندس سحابی چگونه دفن شد؟
ما می خواستیم وارد قبرستان شویم در را بسته بودند و آمبولانس را برده بودند داخل و هر چه من فریاد می زدم که خانمی که همراه من است باید باشند طبق ضوابط شرعی ، با شدت جمعیت مجبور شدند در را باز کنند. شما حساب کنید که زنی که پنجاه سال با شوهر زندگی کرده است را نمی گذارند بیاید بر سر مزار شوهر. به هر حال سر قبر رسیدیم و آقای دعایی تلقین خواندند و دفن صورت گرفت. بعد مامورین را ه افتادند که بروید و کاری ندارید و پلیس شهری و هم پلیس جلیقه دار و هم ماموران خودشان مانور می دادند که رعب و وحشت ایجاد کنند. مردم با شعار لااله الا الله و یازهرا جنازه را دفن کردند و آمدند بیرون. وقتی آمدیم بیرون مساله هاله خانم را شنیدیم.
پیکر مرحوم هاله را با ماشین آقای دکتر پیمان به منزل دکتر شامخی آوردند و به مجرد آن پلیس آمد و گفت جنازه را نباید می آوردید اینجا و در حین اینکه گفت و شنود می شد، ماموران امنیتی هم آمدند و این طور که آقای شامخی صریحا می گفتند که وقتی ماموران زیاد شدند گفتند که باید جنازه را همین الان بروید دفن کنید . گفتند که مامورین هستند و نمایندگانی از پزشک قانونی و امنیتی جمع شدند و فشار می آوردند که باید ببرید پزشک قانونی . خود آقای شامخی و آقای دکتر افتخاری مصلحت اندیشی کردند و به این نتیجه رسیدند که اصلا بردن به پزشکی قانونی ضرورتی ندارند چون به هرحال آنها آنچه خود میخواهند را گواهی میکنند. در حالی که جنازه منزل آقای شامخی بودند عده ای را تجهیز کردند که بیایند جنازه را ببرند. ماموران امنیتی گفتند که در تهران حق ندارید دفن کنید و ببرید لواسان همین امشب دفن کنید. با فشار ما را وادار کردند و حرکت کردیم آمدیم لواسان که خود من وقتی خبر را شنیدم ، وسط جاده لواسانات دیدم که آمبولانس را دارند می برند. رسیدیم منزل مهندس سحابی خواهش کردیم جنازه را حداقل بیاورید در خانه که خانواده و دختران و پسران و مادر هاله در آخرین لحظات دیداری داشته باشند . گفتند فقط ده دقیقه فرصت دارید، جمعیت هم زیاد شده بود، جنازه را در حدود صد قدمی تشییع کردیم و به مجردی که آمبولانس حرکت کرد رفت غسالخانه که دو کیلو متری راه است. متاسفانه غسالخانه نور هم نداشت و مجبور شدند ماشین ها را در صحن غسالخانه پارک کنند و چراغها را روشن کردند تا جنازه را شستشو بدهند. آقای انصاری راد بر جنازه نماز خواند. عناصر انتظامی و امنیتی و پلیس ضد شورش بسیار زیاد شدند و داخل قبرستان هم آمدند و تمام راهها را بسته بودند. جنازه بر دوش ساعت نه شب به سمت قبرستان بردند جنازه را با گفتن یا زهرا و لااله الا الله بردند. جنازه را در شرایطی دفن کردند که تعداد خانمها و آقایان بسیار زیاد شده بود و شمع های روشن را کنار قبر گذاشته بودند و دختر در کنار پدر در یک روز دفن شد. مامورین همچنان اذیت و هتاکی کردند و تعدادی را گرفتند و تعدادی را زدند تا ایجاد رعب کنند ما از داخل صحن و ستون نظامی ها خارج شدیم.
شما در مراسم ختم در مسجد سهروردی بودید وضعیت آنجا چه طور بود؟ چه کسی و چه وقت لغو مراسم را به شما اعلام کرد؟
از قبل اعلامی نشده بود. تاریخ و ساعت مراسم در روزنامه چاپ شده بود. من ساعت ۲ رسیدم به مسجد حجت ابن الحسن که دیدم در مسجد بسته است و کاغذی بر درب زده شده که به علت تعمیرات بسته است؛ در حالی که ساعت چهار بعد از ظهر آگهی یک ختم دیگر بر درب مسجد بود. خانم ها پشت در نشستند و با صدای بلند فاتحه خواندند و مردم هم همراهی کردند. در این حال پلیس بسیار زیاد با تجهیزات ضد شورش آمدند و خود من دم در بودم که صدایم کردند که باشما کار داریم. من را بردند داخل مسجد، دیدم حامد برادر هاله خانم هم آنجاست.آقای مدنی را هم آوردند، رفتیم در اتاق دیدیم بله آقایان نشستند و می گویند چرا ختم گذاشتید و حرفهای غیر مودبانه ای زدند و در این شرایط صبر و بردباری کردیم. در خیابان خانواده متوفی ، خانواده مهندس سحابی را گرفتند و بردند و ما چند نفر را هم با ون بردند و یک عده دیگر را هم بردند. البته من ، آقای حامد و آقای مدنی را ساعت چهار بعد از ظهر رها کردند. عده ای از این آقایان آمدند گفتند که بین گروه شما گلوله و اینها کشف کردیم . این آن چیزی است که برای من این روزها اتفاق افتاد.
آنچه شنیدیم تعداد زیادی را ضرب و شتم کردند و من شنیدم که آقایان دکتر فروزان و سیف و بسته نگار و تعدادی از این آقایان را حتی رعایت سن و سابقه را نکردند و ضرب و شتم کردند، و بامردم با الفاظ رکیک حرف می زدند.
در گفتگو هایی که با یحیی شامخی و حامد سحابی داشتیم، با نجابت و بردباری بسیاری این شرایط سخت را تحمل میکردند. حتی با اتفاقات بدی که برای آنها افتاده، شما با سابقه طولانی دوستی که دارید این خانواده را چگونه دیده اید و شناخته اید؟
همینطور است . خود جناب سحابی هم چون خدا گونه فکر می کرد، حاضر نبود که ناراحتی بروز بدهد چون کفران نعمت دانست. منِ شاه حسینی می گویم ، هر وقت باایشان برخورد و سختی پیش می آمد می گفت که حکمتی دارد و می گفت ما برای خدا کار می کنیم و قصد ما رضایت خدا و خلق خداست. در مورد مهندس عرض می کنم شصت سال از ایشان صداقت و درستکاری و فداکاری دیدم و همیشه و به خصوص هفت هشت سال اخیر این جمله را می گفت که من دغدغه دارم مردم گرفتارند. مردم چه از نظر اقتصادی و فرهنگی و جهانی گرفتار هستند و دلم می سوزد که با این همه تلاشها در مرحله اول هستیم. ایشان با ارقام آشنایی داشت و این ارقام سر سام آوری را درباره فساد حاکمیت در شاخه های مختلف بر می شمرد. ایشان دلسوز انقلاب بود و از نظر مکتب مذهبی دنباله روی مرحوم آیت الله طالقانی و حاج سید رضا زنجانی بود و از نظر سیاسی تابع نعل به نعل و پیرو مکتب دکتر محمد مصدق بود و برای همین در کمیته سازمان متولیان قلعه احمد آباد تصدی داشت و کمک های بسیار ی می کرد و چندین نطق مفصل کرده و همه جا مصدق را به عنوان رهبر سیاسی خودش و آقای طالقانی را رهبر مذهبی خودش عنوان می کرد و بدان افتخار می کرد.

ابراز نگرانی کمیسر عالی حقوق بشر از تداوم اعدام‌ها در ایران

دویچه وله : ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، در روز پنجشنبه (۲۶ ژوئن / ۵ تیر) در ژنو گفت که در سال جاری (۲۰۱۴) مقامات جمهوری اسلامی ایران دست‌کم ۲۵۰ نفر را اعدام کرده‌اند.

او که پیش از رأی گیری در مورد قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل درباره لغو مجازات اعدام در سراسر جهان سخنرانی می‌کرد، افزود که در میان اعدام‌شدگان در ایران محکومانی وجود داشته‌اند که در زمان ارتکاب جرم کودک بوده‌اند.

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد تصریح کرد که در سال ۲۰۱۳ دست‌کم ۵۰۰ حکم اعدام در ایران اجرا شده است. وی افزود که در حال حاضر ۱۶۰ نفر در این کشور در انتظار اجرای حکم اعدام‌شان به سر می‌برند که هنگام ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشته‌اند.

ناوی پیلای تاکید کرد که هر اندازه هم که جرمی سنگین باشد، طبق حقوق بین‌الملل اعدام کسانی که موقع ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشته‌اند، ممنوع است.
به گفته سازمان عفو بین‌الملل، ایران از جمله کشورهایی است که دارای بالاترین آمار اعدام هستند. چین در صدر جدول کشورهایی است که در آن شمار موارد اعدام بالاست. عفو بین‌الملل حدس می‌زند که سالانه هزاران نفر در چین اعدام می‌شوند.

تصویب قطعنامه‌ی لغو مجازات اعدام در سراسر جهان
پس از سخنرانی خانم ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل که پست خود را در اول سپتامبر (۱۰ شهریور) به زیدالحسین، دیپلمات اردنی، واگذار می‌کند، رأی‌گیری در مورد قطعنامه لغو مجازات اعدام در سراسر جهان صورت گرفت.

شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد با ۲۹ رأی از مجموع ۴۷ رأی قطعنامه لغو مجازات اعدام در سراسر جهان را تصویب کرد.

هشت کشور، از جمله آمریکا، کوبا و روسیه، رأی ممتنع دادند. همچنین ده کشور، از جمله چین، هند، کویت، پاکستان و عربستان سعودی، با قطعنامه شورای حقوق بشر در مورد لغو جهانی اعدام مخالفت کردند. آلمان و دیگر کشورهای اروپایی از این قطعنامه حمایت کردند.

این قطعنامه به لحاظ حقوق بین‌الملل الزام‌آور نیست، اما بر اهمیت نمادین آن تاکید می‌شود. قرار است که شورای حقوق بشر سازمان ملل بر پایه قطعنامه تصویب‌شده کمیته‌ای را در ارتباط با اعدام تشکیل دهد. یکی از وظایف این کمیته این است که مراقب باشد تا موضوع لغو اعدام همواره در دستور کار سازمان ملل قرار گیرد.

شورای حقوق بشر همچنین خواستار آن شد که اعدام مجرمانی که هنگام ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشته‌اند، متوقف شود.

پیش از این قطعنامه شورای حقوق بشر، قطعنامه‌های دیگری نیز در مورد اعدام در سازمان ملل تصویب شده است. از جمله مجمع عمومی سازمان ملل خواستار آن شده که تا زمان حذف مجازات اعدام از قوانین همه کشورهای جهان، اجرای احکام صادره اعدام در کشورهای مختلف متوقف شود.

همچنین هدف "پروتکل اختیاری دوم" پیمان‌نامه بین‌المللی درباره حقوق مدنی و سیاسی لغو مجازات اعدام است. تا کنون ۸۰ کشور این پروتکل اختیاری را امضا کرده‌اند.

اعدام های گسترده در چند روز اخیر

اعدام دو زندانی در زندان رجایی شهر کرج

 سحرگاه روز جاری دو زندانی متهم به قتل در زندان رجایی شهر کرج از طریق چوبه دار اعدام شدند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سحرگاه روز چهارشنبه ۴ تیر ماه دو زندانی متهم به قتل در محوطه زندان رجایی شهر کرج از طریق چوبه دار اعدام شدند.

این دو زندانی مهرداد باقری از بند ۶ این زندان و یک زندانی دیگر بنام بنیامین از بند ۴ زندان مزبور نام داشتند.

گفتنی است، این دو اعدام تا لحظه تنظیم این خبر از سوی رسانه های رسمی ایران اعلام نشده است.

اجرای حکم اعدام ده زندانی در زندان مرکزی ارومیه طی دو روز

یک منبع محلی به کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران گفت که طی روزهای یکشنبه ۲۵ و سه شنبه ۲۷ خردادماه ۱۳۹۲، ده زندانی در زندان مرکزی بندرعباس به دار آویخته شده‌اند. به گزارش این منبع، دوازده زندان متهم به قصاص و قاچاق مواد مخدر در دو گروه شش نفری به محل اجرای حکم انتقال داده شده و دو نفر از محکومین قصاص پس از رضایت خانواده مقتول از اعدام نجات یافته ولی حکم ده نفر دیگر اجرا شده است.

به گفتۀ این منبع محلی روز شنبه ۲۴ خردادماه شش تن از زندانیان متهم به قتل عمد در زندان ارومیه که دارای حکم قصاص بودند به قرطینه زندان منتقل شده و ساعت ۷ صبح روز بعد، با حضور اولیای دم حکم اعدام سعید ورمزیاری، آرش احمدوش، ابراهیم دالایی میلان و حامد آقایی اجرا گردید و اجرای حکم دو نفر دیگر با رضایت اولیای دم متوقف گردید. خبرگزاری ایسنا هویت دو زندانی بخشوده شده را «ح. ف» متولد ۱۳۵۷ و «م. ا» متولد ۱۳۶۱ اعلام کرده ولی هیچ اشاره‌ای به اجرای همزمان چهار حکم دیگر نکرده است.

اعدام جمعی و قرون وسطایی ۱۱ زندانی در زندان قزل حصار کرج

بنابه گزارشات رسیده به « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» صبح امروز (پنجشنبه) در یک اعدام جمعی حداقل ۱۱ زندانی از سالنهای ۱،۲،۳ و ۸ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج  به دار آویخته شدند. سنین زندانیان اعدام شده امروز بین ۲۵ الی ۴۰ ساله می باشد.

روز چهارشنبه ۴ تیر ماه  ۱۲ زندانی به سلولهای انفرادی  جهت اجرای حکم ضدبشری اعدام منتقل شدند که صبح امروز ۱۱ نفر از آنها  اعدام شدند و حکم  یک نفراز آنها به نام قاسم  به تعویق افتاد.
اسامی تعدادی از زندانیان اعدام شده امروز به قرار زیر می باشد :

۱-ـ اسلام... از سالن ۱ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج
۲ـ مهدی اعلایی ۳۰ ساله حدودا ۲ سال در سالن ۲ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج زندانی بود.
۳ـ  کریم عزیززاده ۴۰ ساله حدودا ۴ سال در سالن ۲ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج زندانی بود.
۴ـ بهرام رضوان پناه ۴۰ ساله  بیش از ۲ سال در سالن ۲ واحد ۲ زندان قزا حصار زندانی بود
۵ ـ محمد اقبال ۳۱ ساله حدودا ۱،۵ سال در سالن ۲ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج زندانی بود
۶ ـ کریم قربانی ۳۵ ساله حدودا  ۲ سال در سالن ۲ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج زندانی بود
۷ ـ داود کرمی ۴۰ ساله بیش از ۳ سال در سالن ۲ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج زندانی بود.
۸ ـ برزو خسروی ۲۸ ساله حدودا ۵ سال در سالن ۳ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج زندانی بود 
۹ـ کیومرث غلامی ۲۵ ساله بیش از ۱۰ ماه در سالن ۳ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج زندانی بود 
۱۰ ـ سیامک حیدری ۲۷ ساله از سالن ۳ واحد ۲ زندان قزل حصار.

دبیرکل جبهه پایداری: اگر بهشت رفتن مردم به ما ربطی ندارد پس چرا انقلاب کردیم!!!

نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه اگر بهشت رفتن مردم به ما ربطی ندارد پس برای چه انقلاب کردیم، گفت: عده ای حتی اگر تعدادشان کم باشد پای اسلام و فرهنگ می ایستند و مانع نشر کفریات می شوند.

به گزارش مهر، آخوند آقا تهرانی،  دبیرکل جبهه پایداری، پنجشنبه شب در همایش مرزبانی فرهنگی در مهدیه مشهد اظهار کرد: روزنامه های زنجیره ای طی یک سال گذشته کفریات را نشر داده اند و به ولای علی عده ای با جان و دل پای اسلام و فرهنگ می ایستند حتی اگر تعدادشان کم و 72 تن باشد.

وی با اعلام اینکه امروز باید حد و حدود مرزبانی فرهنگی را بدانیم، افزود: فردی که می گوید "بهشت رفتن مردم به من ربطی ندارد و کسانی که خود را دلواپس می دانند در حقیقت بیکار هستند"؛ باید بداند که ما موظف هستیم، دیگران را به بهشت هدایت کنیم زیرا در غیر این صورت پس ما انقلاب کردیم تا چه کنیم؟

نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ادامه داد: امام راحل فریاد زد اسلام از دست رفت و من قبول دارم که شکم مردم باید سیر باشد اما یکی از وظایف دولت اسلامی این است که طرح، بودجه و لایحه ارائه بدهد و به دغدغه های فرهنگی توجه کند.

آقا تهرانی یادآور شد: کمیسیون فرهنگی مجلس جمعیت کمتری دارد اما با این وجود ما تلاش می کنیم و این در حالی است که برخی حتی نمی دانند مطالبات رهبری در بخش فرهنگ چیست؟

وی تاکید کرد: امیدواریم امروز نگرانی بچه های قم، تهران، مشهد و اصفهان نسبت به مسائل فرهنگی فهمیده شود زیرا در غیر این صورت آن قدر دغدغه های فرهنگی مطرح می شود تا دست اندرکاران آن را بفهمند.

دیدگاههای جبهه پایداری به طالبان و داعش نزدیک است.

ناوی پیلای کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد از ایران خواسته است از اعدام زنی که براساس قوانین بین المللی در زیر سن قانونی مرتکب قتل شده بود خودداری کند.

ناوی پیلای کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد از ایران خواسته است از اعدام زنی که براساس قوانین بین المللی در زیر سن قانونی مرتکب قتل شده بود خودداری کند.
درخواست لغو اعدام به پرونده راضیه ابراهیمی مربوط می شود که اکنون ۲۱ سال دارد.
او چهار سال قبل در سن ۱۷ سالگی پس از قرار گرفتن در معرض خشونت خانوادگی شوهرش را کشت.به گزارش منابع خبری در ایران خانم ابراهیمی در سن ۱۴ سالگی توسط پدرش وادار به ازدواج و در ۱۵ سالگی بچه دار شد.
ابراهیمی پس از این حادثه دستگیر و به اعدام محکوم شد.
او قرار بود دو ماه قبل اعدام شود اما اجرای آن به تاخیر افتاد.
حسن آقاخانی وکیل راضیه ابراهیمی به رسانه های ایران گفته است که دلیل توقف اعدام این بود که قاضی اجرای حکم پذیرفت موکل او هنگام ارتکاب جرم ۱۷ سال داشته و بنابراین مشمول ماده ۹۱ قانون جدید مجازات اسلامی می شود.
طبق این ماده بلوغ فکری و ادراکی متهمانی که قبل از ۱۸ سالگی مرتکب قتل شده‌اند باید توسط پزشکی قانونی بررسی شود و اگر بلوغ آنها به تایید رسید آن‌ گاه برای آنها مجازات تعیین می‌شود.
حسن آقاخانی می گوید که هرچند وضعیت موکلش نامعلوم است اما از رئیس قوه قضاییه خواستار بررسی مجدد پرونده شده است.
خانم پیلای در بیانیه ای که روز پنجشنبه منتشر کرد نوشت که اعدام قریب الوقوع راضیه ابراهیمی یک بار دیگر استفاده غیرقابل قبول از مجازات اعدام در ایران برای خاطیانی که هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشته اند را پررنگ می کند.
او نوشت که صرف نظر از شرایط حاکم بر جنایت، صدور اعدام برای جرایمی که زیر ۱۸ سالگی انجام شده آشکارا ناقض قوانین حقوق بشر بین المللی است.
خانم پیلای می گوید که بنابرگزارش ها دست کم ۱۶۰ نفر در ایران به خاطر جرایمی که ادعا می شود در زیر سن قانونی مرتکب شده اند در انتظار اعدام هستند.
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل همچنین از ایران خواست مجازات اعدام را با هدف لغو کامل آن معلق کند.
به گفته او مجازات اعدام برای افراد زیر سن قانونی مغایر تعهدات بین المللی ایران در قبال کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون حقوق کودک است.
این بیانیه همچنین به اعدام دو ماه قبل یک پسر ۱۷ ساله افغان در اصفهان در ارتباط با جرایم مواد مخدر اشاره و نسبت به عادلانه بودن روند محاکمه او ابراز نگرانی می کند. ظاهرا جنت میر به وکیل یا خدمات کنسولی کشورش دسترسی نداشته است.
براساس این بیانیه پنج شهروند دیگر افغانستان هم همزمان با جنت میر با اتهامات مشابه اعدام شدند.
خانم پیلای همچنین نسبت به سرنوشت چهار شهروند کرد ایرانی به نام های حامد احمدی، کمال مولایی، جهانگیر دهقانی و جمشید دهقانی ابراز نگرانی کرده است.
خانم پیلای نوشت که در روند محاکمه این افراد که چهار سال قبل بازداشت و به محاربه و افساد فی الارض متهم شده بودند معیارهای بین المللی رعایت نشده است.
به گفته او حداقل شش زندانی سیاسی در سال جاری در ایران اعدام شده اند و اضافه کرد که به گفته برخی منابع این رقم می تواند «به طور قابل توجهی بیشتر باشد.»

در سال جاری میلادی تاکنون بیش از ۲۵۰ نفر در ایران اعدام شده اند.

به گفته سازمان ملل ایران بعد از چین بیشتر آمار اعدام در جهان را دارد.

۱۳۹۳ تیر ۵, پنجشنبه

درگذشت مادر محسن قشقایی زندانی سیاسی بر اثر تصادف!

درگذشت مادر محسن قشقایی زندانی سیاسی بر اثر تصادف سومین موردی است که در یک سال گذشته در مسیر ملاقات, خبرش منتشر می شود.
چند ماه پیش بود که اتفاق مشابهی باعث شد مادر و همسر پیمان عارفی زندانی سیاسی جانشان را در راه ملاقات از دست دادند.
دیروز معلوم شده است که مادر محسن قشقایی زندانی سیاسی
1 - به علت نا امنی اتوبان های درون شهری توسط خودروی کشته می شود.
2 - همچنین به علت نا امنی در قلب پایتخت شخصی کیف پیرزن کشته شده را همانجا سرقت می کند.
3 - به علت بی توجهی و پیگیری نکردن موضوع ناپدید شدن این مادر توسط نیروهای امنیتی, دادستانی و انتظامی, بیش از یک ماه هویت اش تشخیص داده نمی شود.
4 - به فرزند زندانی اش اجازه نمی دهند موضوع ناپدید شدن مادرش را پیگیری کند.
اف بر شما دژخیمان زمان...اف....

۱۳۹۳ تیر ۳, سه‌شنبه

آخرین وضعیت ریحانه طباطبایی و سراج میردامادی/فرشته قاضی


خامنه ای می داند در زندان ها چه خبرست؟


مادر ریحانه طباطبایی می گوید بازداشت این روزنامه نگار و احضارها و موج جدید فشارها بر روزنامه نگاران طی روزهای گذشته برای تحت فشار قرار دادن دولت حسن روحانی است. او که روز یکشنبه فرزندش را در زندان اوین ملاقات کرده خبر می دهد که این روزنامه نگار از نظر روحی در شرایط خوبی است ولی: "در این هفته فشارها و احضارها زیاد شده، من فکر می کنم می خواهند به اقای روحانی فشار بیشتر بیاورند. خود ریحانه هم همین اعتقاد را دارد،می خواهند فضا را سنگین تر کنند".
همزمان خانواده سراج الدین میردامادی هم روز یکشنبه موفق شدند پس از ۴۲ روز برای اولین بار با این روزنامه نگار و فعال اصلاح طلب ملاقات کنند. حسین میردامادی، پدر سراج الدین میردامادی در مصاحبه با "روز" میگوید که فرزندش از وضعیت روحی خوبی دارد و در جریان همه مصاحبه ها و مطالبی که در این مدت درباره او منتشر شده، هست.
آقای میردامادی توضیح می دهد: مادر، خواهر و برادر و همچنین خاله سراج با او ملاقات کردند. وارد زندان که شده اند آنها را سوار کرده و برده اند توی باغی در همان اوین وحدود یک ساعت توانسته اند با سراج ملاقات کنند. دستبند و این چیزها هم نبوده و می گفتند که رفتار ماموران خیلی خوب بوده. موهای سر سراج کوتاه شده اما ریش هایش خیلی بلند شده بود. گفته اصلا به او آینه نمی دهندکه صورت اش را ببیند. در جریان مقالات و مصاحبه های من هم بوده و گفته که نامه پسرش را هم به او گفته اند. متین در نامه ای نوشته بود که دلم برایت تنگ شده و خرگوش من هم دلش برای تو تنگ شده و … همین نامه را در فیس بوک مادرش منتشر کرده بودند که کارشناس زندان به سراج خبر داده. خود سراج گفته مصاحبه ها و اطلاع رسانی ها تاثیر خوبی داشته.
او می افزاید: سراج حرف زیادی نزده گفته نهج البلاغه به او داده اند و روزنامه اطلاعات می دهند. تلویزیون هم دارد و هر از گاهی موبایل خودش را می دهند که با خانواده اش تماس بگیرد. برای هواخوری او را با چشم بند می برند و یک همسلولی جدید برای او آورده اند. خودش گفته که از اول هم انفرادی نبودم و هم سلولی داشتم. هم سلولی اش هم ظاهرا از مجاهدین خلق است که ۲۷-۲۸ سال دارد و اتهامات خیلی سنگینی هم به او زده اند. نگران هم سلولی اش بود. اما پرونده خودش همین طور راکد مانده و حالا نمی دانیم چه می خواهند بکنند و از پشت پرده اطلاعی نداریم. الان ۴۲ روز است بلاتکلیف و زندانی است. پرونده اش روی میز است اما قاضی دست به پرونده هم نمی زند. نه دادگاه اش را تمام می کنند و حکم صادر می کنند، نه چیزی، همین طور راکد گذاشته اند و بدون حکم در زندان نگه اش داشته اند.
 سراج الدین میردامادی، روزنامه نگار، فعال سیاسی اصلاح طلب، عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و معاون ستاد انتخاباتی وزارت کشور در دولت سید محمد خاتمی است. اوکه ۱۰ ماه پیش از فرانسه به ایران بازگشت، پس از بازجویی های مکرر روز شنبه، ۱۸ اردیبهشت ماه بازداشت شد. آقای میردامادی پسردایی آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی است. پدرش که دایی آیت الله خامنه ای است و پیشتر در مصاحبه با "روز" گفته بود که هیچ ارتباطی با خواهرزاده اش ندارد می گوید: یکی از بستگان با دفتر رهبری در ارتباط است، گفتم بپرس ببین اصلا این خبرها به او می رسد؟ اطلاع دارد؟ هرچند بعید می دانم خبر نداشته باشد اما می خواهم ببینم واکنش او چیست؟ آیا راضی است به این رفتارها؟ چون جلسه ای در فامیل داشتیم و می گفتند شاید خبرها را به ایشان نمی دهند؟ برای همین من گفتم سئوال کنند ببینند اصلا اطلاعات به ایشان ضعیف می رسد؟ یا نمی رسد؟ بعید می دانم البته. اما من قبلا هم به شما گفته ام و باز هم می گویم من نه درخواستی از ایشان می کنم نه خودم را سبک می کنم. پسر من راه خودش را خودش انتخاب کرده و پیش بینی هم می کرده و هزینه اش را دارد می پردازد. روحیه اش هم خیلی خوب است.
 اتهامات جدید به ریحانه طباطبایی
ریحانه طباطبایی اما روز شنبه و در پی احضار به دادسرای اوین بازداشت شده است. او پیش از این دو بار بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده بود.مادرش به"روز" می گوید که روز شنبه به او اتهامات جدیدی تفهیم و قرار وثیقه صادر کردند اما بعد او را برای سپری کردن محکومیت قبلش به زندان بردند.
او توضیح می دهد: در زندان ریحانه را دیدم، روحیه اش خیلی خوب بود و مثل همیشه در حال خنده و سر به سر گذاشتن بقیه. هرچند که خودش هم انتظار نداشت او را برای محکومیت قبلی زندان ببرند. چون برای اتهام جدید احضارش کرده بودند اما آقایان تصمیم گرفتند حالا که تا آنجا رفته زحمت برگشت را نکشد و ببرند تو و حکم اش را بکشد!
به گفته مادر ریحانه طباطبایی، حکم این روزنامه نگار یک سال بود که در دادگاه تجدیدنظر به ۶ ماه تعزیری و ۶ ماه هم تعلیقی در ۴ سال تبدیل شد اما: حالا دیگر نمی دانم به چه صورتی خواهد بود بخصوص که ریحانه فعالیت سیاسی نداشت و مدتها بود که اصلا فعالیت اجتماعی می کرد اما باز پرونده جدید و اتهامات جدید و … که می بینید. مثلا سفر او به سیستان و بلوچستان شده مبنای اتهام در حالیکه سفر سیستان و بلوچستان اواخر سال ۹۲ و بعد از روی کار آمدن دولت آقای روحانی بود. ریحانه یکسری کارهای اجتماعی انجام می داد و بیشتر در رابطه با بچه هایی که شناسنامه نداشتند؛ کار او صرفا اجتماعی و کمک به این بچه ها بود.
او می افزاید: بیشتر می خواهند نسبت به اقای روحانی، فضا را سنگین تر کنند. کارهایی که ریحانه کرده هیچ کدام جرم نیست و او خود نیز قبول ندارد. ریحانه واقعا کاری انجام نداده. هیچ ابهامی این وسط نیست. ریحانه فعالیت سیاسی نمی کرد، رو آورده بود به فعالیت های اجتماعی. منتقد بود اما کارشکنی نکرده و...
او در ادامه می گوید: آقای روحانی گفته بود که زندانیان سیاسی باید آزاد شوند و... حالا با این کارها می خواهند او را بی اعتبار کنند و به او فشار بیاورند. فقط هم ریحانه نیست این روزها احضار و بازداشت ها زیاد شده

گیتی پورفاضل، وکیل مسیح علی‌نژاد: ما را بکشند، فرزندانمان که هستند

گیتی پورفاضل وکیل دادگستری، وکالت مسیح علی‌نژاد را برای شکایت او از صدا و سیمای جمهوری اسلامی به عهده گرفت. چندی پیش در برنامه بیست وسی گزارشی درباره تجاوز به مسیح علی‌نژاد روزنامه نگار آزاد ساکن لندن پخش شد. در این گزارش عنوان شد که مسیح علی نژاد پس از مصرف مواد مخدر در یکی از خیابان‌های لندن مقابل چشم فرزندش مورد تجاوز قرار گرفته است. گزارش صداوسیما واکنشی به راه اندازی کمپین آزادی های یواشکی توسط مسیح علی نژاد تفسیر شد. چند روز پس از انتشار این گزارش و ایجاد موج حمایت از این روزنامه‌نگار در فضای مجازی، یامین‌پور، یکی از مجریان سابق صداو سیما و چهره رسانه ای نزدیک به جبهه پایداری در صفحه گوگل پلاسش درباره مسیح مطلبی کوتاه نوشت و او را فاحشه خواند. این نوشته با واکنش منفی بسیاری از جمله فعالان حزب اللهی مواجه شد ولی یامین با استناد به آیات قرانی از نوشته خود دفاع کرد. پس از این اتفاقات مسیح علی‌نژاد در صفحه فیس بوکش درباره شکایت از صداو سیما پستی گذاشت و از وکلای ساکن تهران درخواست کمک کرد. حالا گیتی پورفاضل که در سال های اخیر وکالت پرونده‌های مهمی مثل پرونده ستار بهشتی را به عهده داشته است، وکالت این روزنامه‌نگار را به عهده گرفته است.  مسیح علی‌نژاد پیش‌تر در گفت‌وگو با ایران‌وایر گفته بود: «من می‌دانم که ممکن است این شکایت فرجامی نداشته باشد اما تنها راهی است که وقتی آن‌ها به ما ظلم می‌کنند ما کوتاه نیاییم و آن‌ها بدون هزینه به ما انگ نزنند. مادر ستار بهشتی اگر شکایت نمی‌کرد، الان این‌قدر مردم دنیا ستار را نمی‌شناختند.» گیتی پورفاضل هم معتقد است که باید از حق مسیح و امثال او دفاع کند، حتی اگر مجبور به پرداخت هزینه شود. پورفاضل در این گفت‌وگو توضیح می‌دهد که چرا وکالت مسیح را به عهده گرفته است.
چطور شد که وکالت پرونده مسیح علی‌نژاد را قبول کردید؟
سال 88به بعد اغلب پرونده‌هایی را که وکالتشان را عهده‌دار بودم، به قول خودمان سیاسی و به قول سیستم امنیتی است. بنابراین من روی این پرونده‌ها اشراف دارم، به همین دلیل وکالت خانم علی‌نژاد را هم برای طرح دعوا پذیزفتم. الان پرونده آقای سراج‌الدین میردامادی هم به من سپرده شده، ایشان از خبرنگارانی هستند که خارج از ایران بودند و بعد از بازگشت، دستگیر شدند، الان در زندان هستند وفردا صبح قرار است به دیدن ایشان بروم. قبل از ایشان پرونده ستار بهشتی را داشتم و قبل‌‌تر پرونده آقای طبرزدی. پرونده خانم علی‌نژاد هم مثل همین پرونده‌هایی است که تا کنون وکالتشان را به عهده داشتم، بنابراین وکالت ایشان را هم پذیرفتم. واقعیت این است که جامعه ما به زنان فعال و فرهیخته و فهمیده نیازمند است، امثال مسیح علی‌نژاد باید روی سر جامعه جا داشته باشند. برای این‌که چنین استعدادی از دل یک روستای کوچک بیرون آمده است و حالا صدای مردمش را به گوش دنیا می‌رساند. شما نمی‌دانید چه استعدادهایی در این روستاها و شهرهای کوچک هستند و به خاطر شرایط جامعه هرگز اجازه رشد نمی‌یابند. وظیفه من این است که از او دفاع کنم. وظیفه من این است که از حق امثال او دفاع کنم. چند بار مرا صدا کرده‌اند و هربار من رک و راست گفته‌ام: شما نمی‌توانید چیزی رابه زور به خورد جامعه بدهید. همانطور که ما نمی‌توانیم عقایدمان را به شما تحمیل کنیم. من ترسی ندارم وهمیشه رک صحبت می‌کنم، برای همین هم این پرونده را قبول کردم.
با توجه به این‌که مسیح علی‌نژاد الان در ایران حضور ندارد، مشکلی برای پیگیری شکایت ایشان به وجود نمی‌آید؟
خیر، من یک وکالتنامه از ایشان ازطریق سفارت ایران در لندن دریافت کردم که با در دسترس داشتن آن می‌توانم همه مراحل اقامه دعوا و شکایت را به عنوان وکیل مسیح علی‌نژاد پیگیری کنم.
قرار است از شخص شکایت شود یا از سازمان صداو سیما؟
با توجه به اتفاقی که افتاده هم از صدا و سیما و هم از شخص آقای یامین‌پور شکایت می‌کنیم، از صدا وسیما به دلیل پخش گزارشی همراه با تهمت و افترا در خبر بیست و سی و از آقای یامین پور به دلیل انتشار مطلب توهین آمیز  در گوگل پلاس که عموم مردم آن را خوانده‌اند. فقط باید کسانی به عنوان شاهد، با ما همراه و همدل شوند.
شاهدان باید دارای ویژگی خاصی باشند؟
فقط باید سن‌شان بالای 18 سال باشد. برنامه مربوط به مسیح علی‌نژاد را از تلویزیون دیده باشند و یا متن آقای یامین‌پور را خوانده باشند.
قانون درباره نسبت دادن تهمت و افترا چه می‌گوید؟
قانون مجازات اسلامی می‌گوید: مجازات هرکسی که به دیگری تهمت وافترا بزند، حداقل 74 ضربه  شلاق است که باید در جلوی در منزل خودش اجرا شود. ولی وقتی یک رسانه‌ای این کار را می‌کند، مجازات بیشتری باید داشته باشد، چون رسانه‌ها در همه دنیا جنبه فرهنگی و آموزنده دارند و نباید خودشان با زبان لمپنی صحبت کنند. از بعد از انقلاب متاسفانه به زبان رسانه‌های ما خدشه واردشده، من هیچ‌وقت مطالبی را که در روزنامه کیهان و یا خبرگزاری فارس با الفاظ زشت و توهین آمیزعلیه خانم  سیمین بهبهانی، شیرین عبادی نوشته می‌شد، فراموش نمی‌کنم. این روند هنوز هم ادامه دارد قبلا درباره سیمین بهبهانی و شیرین عبادی می‌نوشتند الان درباره نسرین ستوده و مسیح‌علی‌نژاد می‌نویسند. ما باید به این برخوردها اعتراض کنیم. لااقل باید صدایمان را بشنوند.
با توجه به برخوردهایی که با وکلای پرونده‌های اینچنینی صورت گرفته، بازهم وکالت این پرونده را که ممکن است برایتان هزینه ایجاد کند، پذیرفته‌اید. چرا؟
ببینید اول این‌ که خون من از دیگر همکارانم که هزینه دادند، رنگین تر نیست. به یکی از دختران این مملکت تهمت زده‌اند و من به عنوان وکیل، باید از حقوق او دفاع کنم، دوم این‌ که الان سنی از من گذشته، من سی سال است که دارم وکالت می‌کنم و تمام فراز و نشیب‌هایی را که باید در راستای کارم می‌دیدم، دیده‌ام. 14سال پروانه وکالت من به خاطر اعتراض به قانون حجاب اجباری لغو شد، برای این‌که قرار نبود قوانین اسلامی را به این صورت برای زنان اجرا کنند. من همان سال 59 که کنگره وکلا تشکیل شد، تنها زنی بودم که ایستادم و اعتراض کردم که شما دارید، حقوق زن‌ها را پایمال می‌کنید. ما قبل از انقلاب قانون حمایت از خانواده را که بسیار قانون خوبی بود، به دست اوردیم که وقتی آقایان از راه رسیدند، این قانون را لغو کردند. من همیشه به این موارد اعتراض داشتم و الان هم دیدگاهم تغییر نکرده،  درواقع الان هم همان مواضعی را دارم که از ابتدای انقلاب داشته‌ام. با این‌که می‌توانستم از ایران بروم، ایستاده‌ام تا شاید بتوانم کار کوچکی بکنم. می‌توانند من را زندانی کنند، تهدید کنند و یا اصلا بکشند. ما می‌رویم اما فرزندانمان که هستند، الان سه نسل بعد از انقلاب تربیت شده، خود آقایان کلاهشان را قاضی کنند و ببینند آیا توانسته‌اند جوانان را مطابق سیستم فکری خودشان بار آورند؟هرگز نتوانسته‌اند، هیچ‌چیز را به زور نمی‌توان به دیگران حقنه کرد. الان هم مگر صدای چند نفر را می‌توانند بخوابانند، اصلا مرا ساکت کنند با کسانی که آن طرف آب هستند، چه می‌کنند؟

۱۳۹۳ تیر ۲, دوشنبه

آلیا: کار زن شوهرداری است نه تماشای والیبال /حاصل ذهن بسته نماینده مجلس یک ملت/


جنجال بر سر حضور زنان در ورزشگاه های با حضور تیم والیبال ایتالیا در تهران و دستگیری تعدادی از زنانی که برای دیدن بازی به استادیوم آزادی رفته بودند، شدت گرفت. پیشتر شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس‌جمهور در امور زنان، روز 26 خرداد گفته بود که به دستور حسن روحانی قرار شده تا گفتگوهایی با محمود گودرزی، وزیر ورزش، در مورد مسئله حضور زنان در سالن مسابقات والیبال صورت بگیرد.
شش عضو فراکسیون زنان به پریسش "پیام نو" در باره حضور زنان در ورزشگاه پاسخ داده اند. فاطنه آلیا، نماینده تهران می گوید:«کار زن بچه دار شدن و تربیت فرزند و شوهرداری است نه دیدن مسابقه والیبال. یک عده ای می خواهند هر طور شده به زن نقش هایی بدهند که مخالف با وظایف شرعی است. زنی که دغدغه اصلی اش رفتن به ورزشگاه و شاغل شدن و این دست مسایل باشد که دیگر به وظایف اصلی خود نمی رسد.»

رضا شهابی وارد پنجمین سال حبس شد/ احضار و تائید احکام فعالان کارگری

با آغاز فصل تابستان نه تنها وضعیت معیشتی جامعه کارگری کشور بهبود پیدا نکرده بلکه در کنار آن فصل دیگری نیز از ایجاد محدودیت‌ برای فعالان کارگری آغاز شده است. در حالیکه در تهران  مسئول روابط عمومی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی به دادسرای زندان احضار شده در بوکان احکام پنج فعال کارگری تائيد شده است. همزمان در سیرجان نیز رانندگان معدن در اعتراض به حقوق معوقه دست از کار کشیده‌اند.
دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی احکام دادگاه بدوی برای پنج فعال کارگری شهر بوکان را تایید کرد.
به گزارش سایت کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری،‌ ‌ جمال مینا شیری و هادی تنومند هر کدام به سه سال و نیم زندان و همچنین قاسم مصطفی پور، ابراهیم مصطفی پور ومحمد کریمی هر یک به دو سال حبس تعزیری محکوم شدند.
این پنج فعال کارگری در آذر سال ۱۳۹۱ به دلیل شرکت در مجمع عمومی کمیته هماهنگی بازداشت و پس از ۴۳ روز  با قرار وثیقه ۳۰ میلیونی از زندان آزاد شده بودند.
اما این تنها مورد برخورد با فعالان کارگری در روزهای گذشته نبود. سعید ترابیان مسئول روابط عمومی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه نیز به دادسرای زندان اوین احضار شده است.
 سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه گزارش کرده که حکم جلب وثیقه مرخصی زندان سعید ترابیان در رابطه با بازداشت او در سال ۸۹ صادر شده و او باید جهت رسیدگی به این پرونده خود را به دادسرا و قاضی ناظر زندان معرفی کند.
بر اساس گزارش‌ها سعید ترابیان در سال ۸۹ دو ماه بازداشت با قرار کفالت و وثیقه آ زاد شده بود.
 از سویی دیگر کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی  از احضار افشین ندیمی، فعال کارگری، برای گذراندن حکم شش سال زندان خود خبر داده است.
بر اساس این گزارش،‌ آقای ندیمی در دی ماه ٩٢ توسط اداره اطلاعات بازداشت و در دادگاه انقلاب اسلامی شهر سنندج به شش سال زندان محکوم شد.
اتهامات این فعال کارگری،‌ عضویت در کمیته هماهنگی و تبلیغ علیه نظام بوده است.
این محدودیت‌ها در شرایطی اعمال شده که رضا شهابی، فعال سرشناس کارگری همزمان با ورود به پنمین سال حبس خود با انتشار نامه ای ز وضعیت نگهداری اشآقای شهابی از وضعیت جسمانی خوبی در زندان برخوردار نیست و در سالهای گذشته به علت بیماری چندین بار به بیمارستان منتقل شده است.
او در این نامه که خطاب به عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران نوشته شده، خواهان بازگشت به محل قبلی زندان اوین بند ۳۵۰، امکان استفاده از حق مرخصی استعلاجی جهت ادامه مداوا، اجرای ماده ۱۳۴ قانون جدید مجازات و همچنین اجرای قانون آزادی مشروط شده است.
این نامه روز ۲۸ خرداد ماه امسال و همزمان با آغاز پنجمین سال زندان رضا شهابی منتشر شده است.
رضا شهابی، ۲۲ خرداد سال ۸۹ بازداشت شد و پس از تحمل ۲۲ ماه حبس از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، به ۶ سال حبس و ۵ سال محرومیت از فعالیت های کارگری محکوم شد.
رضا شهابی، خزانه‌دار سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه، از زمان بازداشت تاکنون در زندان بوده است.

این فعال کارگری پیش از انتقال به زندان رجایی شهر در زندان اوین تهران نگهداری می‌شد.
آقای شهابی از وضعیت جسمانی خوبی در زندان برخوردار نیست و در سالهای گذشته به علت بیماری چندین بار به بیمارستان منتقل شده است.
 در هفته‌های گذشته همزمان با تبعید او از زندان اوین به رجایی شهر تشکل‌های کارگری بار دیگر نسبت به وضعیت سلامتی آقای شهابی در زندان هشدار داده‌اند.

به موازات ایجاد محدودیت برای فعالان کارگری، شماری از کارگران در برخی واحدهای تولیدی و صنعتی به دلیل در اعتراض به حقوق صنفی خود دست به اعتصاب زده اند.
به گزارش کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری گزارش کرده که  روز ۲۸ خرداد، رانندگان  كاميون هاى معدن در شركت شهسوار ماشين، معدن شماره ٤ گل گهر در اعتراض به تاخیر در پرداخت حقوق دست از کار کشیدند.
بر اساس این گزارش تعداد رانندگان در معدن‌های ۲، ۴، ۵ حدود ۷۰ نفر است که با قراردادهای موقت ۳ ماهه کار می‌کنند.
این گزارش افزوده که شركت شهسوارماشین به علت تحريم و گرانى و سوء مديريت، ماهيانه بيش از يك ميليارد تومان زيان مى‌دهد.

حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، با اشاره به درگیری‌ها در عراق، به کشورهای اسلامی حامی داعش (دولت اسلامی عراق و شام) هشدار داد!

حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، با اشاره به درگیری‌ها در عراق، به کشورهای اسلامی حامی داعش (دولت اسلامی عراق و شام) هشدار داده و آیت الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران گفته است درگیری در عراق میان کسانی است که می‌خواهند این کشور "به اردوگاه آمریکا ملحق شود و کسانی که خواهان استقلال عراق هستند."

رئیس‌جمهوری ایران هم در 'کنگره بین‌المللی امام حسن مجتبی' در تهران خطاب به کشورهای اسلامی که "با دلارهای نفتی به تروریست‌ها کمک می‌کنند"، هشدار داد که فردا نوبت خود آنها خواهد رسید.آقای خامنه‌ای با دخالت آمریکایی‌ها و کشورهای دیگر در مسائل داخلی عراق به شدت مخالفت کرده و گفته دولت و ملت این کشور و مرجعیت دینی این کشور خود توانایی تمام کردن این 'فتنه' را دارند.
آقای روحانی بدون آن که نامی از این کشورها ببرد، خطاب به آنها گفت: "فکر نکنید این وحشی‌های تروریست را که به جان دیگران انداخته‌اید، به خونریزی و آدمکشی در سایر نقاط دست نخواهند زد."
هیچ کشوری رسما از داعش حمایت نکرده اما نوری مالکی، نخست وزیر عراق عربستان را به دخالت در مسائل عراق متهم کرده است.
شبه‌نظامیان داعش از حدود ده روز پیش با اشغال موصل، یکی از بزرگترین شهرهای عراق، عملیات نظامی خود در این کشور را آغاز کردند.
این گروه تندرو در ظرف مدتی کوتاه کنترل تعدای از شهرها و مناطق عراق را به دست گرفته و گفته‌ قصد دارد بغداد را تصرف کند.

رئیس جمهور ایران شرایط فعلی را 'روز غم برای مسلمانان و روز شادی برای صهیونیست‌ها' خوانده و از علمای سنی و شیعه خواسته است تا "یک حرکت فرامذهبی در دنیای اسلام علیه توحش، خشونت و آدم‌کشی به راه بیندازند."
هم‌ز‌مان آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با مسئولان قوه قضاییه ایران، مقام‌های آمریکایی را به 'مذهبی قلمداد کردن' درگیری‌ها در عراق متهم کرد و گفت: "آنچه که در عراق روی داده است، جنگ شیعه و سنی نیست."
او 'نظام سلطه' را مقصر بحران عراق دانست و گفت: "عوامل اصلی فتنه در عراق، با سنی‌های مؤمن و معتقد به استقلال عراق همان اندازه خصومت دارند که با شیعه دشمن هستند.

پیش‌روی‌های گروه سنی داعش که با خشونت شدید همراه بوده، نگرانی‌های بین‌المللی را برانگیخته و مقام‌های ایرانی پیش از این از آمادگی برای کمک به دولت عراق در صورت درخواست این کشور خبر داده بودند.

نمایندگان مجلس ایران دو فوریت طرح "حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر" را تصویب کردند!

نمایندگان مجلس ایران دو فوریت طرح "حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر" را تصویب کردند.به این ترتیب این طرح، باید ظرف ٢۴ ساعت در دستور کار مجلس قرار گیرد.
بنا به آیین‌نامه مجلس، طرح‌ها و لوایحی دوفوریتی قلمداد می‌شوند که "ضرورت جلوگیرى از وقوع خسارت احتمالى و فوت فرصت" در آنها باشد.

برخی از افراد سنتی و همین طور شماری از هواداران حکومت درباره رعایت ارزش‌های اسلامی به دیگر شهروندان تذکر می‌دهند که این مساله در مواردی با درگیری‌هایی همراه بوده است.خبرگزاری تسنیم متن طرح "حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر" را منتشر کرده است که بنا به آن مجازات برخورد با این افراد سختگیرانه خواهد بود و در صورتی که در این رابطه آسیبی به آنها برسد نهادهای عمومی موظف به حمایت از آنها هستند.
در مقدمه این طرح آمده است که به دلیل خلاء قانونی "در حال حاضر مبادرت به انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر حتی در مواردی ممکن است مشمول عنوان مجرمانه ایجاد مزاحمت نیز باشد."
شرط اینکه یک نفر "در مقام دفاع از شعائر اسلامی" از امتیازات این قانون بهره‌مند شود، این است که از "الفاظ رکیک" استفاده نکند.
اگر کسی در برخورد با این افراد عملی مجرمانه انجام بدهد حداکثر مجازاتی که می‌توان مطابق قانون برای آن جرم در نظر گرفت در مورد او اعمال می‌شود.
مجتبی رحماندوست، نماینده مجلس و از طراحان این طرح به "خانه ملت" گفت: "در ماه‌های اخیر متاسفانه به کسانی که اقدام به امر به معروف و نهی از منکر کرده بودند، بی‌احترامی شد و چند تن از این عزیزان شهید شدند."
او گفته است: "متاسفانه در روزهای گذشته شخصی به خانمی که در اتومبیل خود حجاب خود را برداشته بود، تذکر داد، اما در مقابل آن خانم اقدام به درآوردن لباس خود در ملاء عام کرده و در ادامه وقتی که کار به مراجع قضایی کشیده شده است، شخص آمر به معروف محکوم و با قید ضمانت آزاد می‌شود."

۱۳۹۳ خرداد ۳۱, شنبه

نظارت بر تماشاگران در جام جهانی برزیل/ توکا نیستانی

به اتهام هواداری از گروه های سلفی: زندانیان سنی را ۴ بار پای چوبه دار بردند!

خانواده های ۴ زندانی سنی که روز شنبه از زندان رجایی شهر به مکان نامعلومی منتقل شده بودند در مقابل زندان قزل حصار تحصن کرده اند. آنها که پیش از این در مصاحبه با "روز" از احتمال اجرای حکم اعدام این ۴ زندانی سخن گفته بودند، حالا خبر از ادامه اعتصاب غذای این زندانیان می دهند و می گویند طی چند روز گذشته ۴ بار فرزندانشان را پای چوبه دار برده و بازگردانده اند.
حامد احمدی، کمال ملایی، جمشید و جهانگیر دهقانی، زندانیان سیاسی اهل سنت هستند که به محاربه و اقدام علیه امنیت ملی متهم و به اعدام محکوم شده اند. آنها در حالی به ترور دو روحانی اهل سنت متهم شده اند که هنگام ترور، از چند ماه قبل در زندان اطلاعات سنندج زندانی بودند. حکم اعدام این ۴ نفر به گفته خانواده ها شان به همین دلیل از سوی دیوان عالی کشور نقض اما در نهایت به اتهام محاربه از طریق هواداری گروههای سلفی، تایید و به شعبه اجرای احکام ارسال شد.
حبیب الله احمدی، پدر حامد احمدی در مصاحبه با "روز" می گوید که این ۴ زندانی اهل سنت در حال حاضر در زندان قزل حصار زندانی هستند اما مسئولان قول داده اند آنها را به زندان رجایی شهر برگردانند: همان روز که گفتند جابجا کرده اند و ما نگران بودیم که حکم را اجرا کنند، به ما گفتندآنها را به زندان اوین برده اند. ما رفتیم جلو زندان اوین اما کارکنان زندان به ما گفتند که شما را الکی اینجا فرستاده اند. آنها را به اینجا نیاورده اند. ما برگشتیم زندان رجایی شهر و تا صبح مقابل رجایی شهر بودیم ولی هیچ جوابی به ما ندادند، فقط گفتند اینجا نیستند یا برده اند اوین یا قزل حصار. رفتیم جلو قزل حصار، گفتند آنجا نیستند. برگشتیم رجایی شهر، در نهایت گفتند برده اند قزل حصار. رفتیم قزل حصار، شیفت نگهبان ها عوض شده بود گفتند آورده اند اینجا. ما هم تحصن کردیم و گفتیم تا وضعیت بچه های ما مشخص نشود اینجا تحصن می کنیم. بعد مسئولان قزل حصار گفتند که قرار بود دیشب اعدام شوند ولی دستور آمد که اعدام نشوند و متوقف شد. تا پای چوبه دار هم برده بودند بچه ها را.
او می افزاید: ما تحصن مان ادامه داشته تا امروز که نکند در بی خبری مااعدام کنند. امروز نصیری پور، قاضی اجرای احکام اوین به ما گفت که آنها را منتقل می کنند به رجایی شهر. بعد از ما خواست تحصن مان را پایان دهیم. برگشتیم جلو قزل حصار ولی خانواده ها گفتند ماموران آمده اند گفته اند حق ندارید اینجا بنشینید.
پدر حامد احمدی از ادامه اعتصاب غذای فرزندش و سه هم پرونده ای دیگر او سخن می گوید: امروز بچه ها تماس گرفتند، همچنان در اعتصاب غذا هستند. در خواست شان این است که حکم شان نقض شود و دادگاه علنی برگزار کنند. دفعه قبل هم که در همین زندان قزل حصار بودند دست به اعتصاب غذا زدند. ۷۵ روز اعتصاب بودند تا منتقل شان کردند به رجایی شهر و اعتصاب را شکستند. الان هم می گویند تا حکم شان نقض نشود اعتصاب را ادامه خواهند داد.
به گفته او طی روزهای گذشته این ۴ زندانی اهل سنت را۴ بار پای چوبه دار برده و برگردانده اند: بچه ها گفتند که ۴ بار آنها را برده اند پای چوبه دار و برگردانده اند. وضعیت شان هم اصلا خوب نیست امروز که زنگ زدند صدای شان خیلی گرفته بود و ضعیف. اصلا صدای شان در نمی آمد. به ما هم می گفتند جلوی زندان بنشینید، نروید، شما بروید ما را اعدام می کنند. خیلی نگران بودند. ما هم نگران بچه ها هستیم، وضعیت روحی شان هم خوب نیست ۴ بار تا پای مرگ برده و برگردانده اند، این شکنجه روحی خیلی بدی است که قابل تصور هم نیست.
حبیب الله احمدی می افزاید: پیش خدابخشی، معاون دادستان هم رفتیم گفت فعلا قصد اجرای حکم را نداریم. اما خب ما نگران هستیم و نمی دانیم چه باید بکنیم. فعلا هم منتظریم ببینیم منتقل می کنند به رجایی شهر یا نه. ما را سر کار گذاشته اند یا واقعا منتقل می کنند. این چند روز هم جلوی زندان خوابیدیم و خیلی سخت گذشت با دلهره و استرس و نگرانی که نکند الان بگویند اعدام کردند و.. الان هم واقعا نمی دانیم چه می خواهند بکنند. تعدادی از خانواده ها به خانه برگشته اند و ما منتظریم ببینیم چه زمانی به رجایی شهر منتقل می کنند.
او سپس خبرمی دهد که بعد از ۵ سال فرزندش و هم پرونده ای های او توانسته اند برگه وکالت نامه امضا و وکیل اختیار کنند: در تمام این مدت از داشتن وکیل محروم بوده اند، در دادگاه هم اجازه دفاع از خود نداشتند و قاضی در ده دقیقه حکم اعدام را صادر کرده بود اما امروز وکالتنامه برای آنها فرستاده شد و ما از این جهت خیلی خوشحال ایم و امیدواریم با نقض حکم و اعاده دادرسی موافقت شود و یک دادگاه علنی برگزار کنند تا پرونده بچه های ما مجددا رسیدگی شود.
پیش از این خواهر حامد احمدی به "روز" گفته بود که: نه در پرونده اعترافی دارند نه چیزی. اهل سنت هستند تبلیغ عقیده خودشان را می کردند هیچ فعالیت سیاسی نداشتند و ندارند. نه سابقه ای داشتند نه چیزی. حتی در عموم شهر سنندج اینها را به عنوان ادم های خیلی خوبی می شناختند. فقط عقیده شان را تبلیغ می کردند و تنها فعالیت شان همین بود. هر چیزی که گفته اند دروغ محض است. حتی اعتراف دروغ هم نتوانستند از اینها بگیرند. در دادگاه ۱۰ دقیقه ای هم حتی اجازه دفاع نداشتند حتی وکیل هم نداشتند. هیچ وقت هیچ وکیلی نداشتند.
طی روزهای گذشته احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری در نامه ای خطاب به صادیق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه خواستار تجدیدنظر در حکم اعدام این ۴ زندانی اهل سنت شده و نوشته است که "ریاست‌ها و مسئولیت‌ها دائمی نیست بلکه گذراست و آنچه ماندنی است اثرات خیر و شر اعمال است که جاودان و ابدی است. بنابر این مقدمه واضح و بدیهی، اینجانب از باب خیرخواهی به شما توصیه می‌کنم احتیاط کنید. احتیاط در صدور و احتیاط در اجرای احکام شدید قضایی و در رأس همه آنها حکم اعدام".
او در این نامه که سایت کلمه منتشر کرده افزوده: "آتش جنگ شیعه و سنی در منطقه شعله‌ور شده است و سوژه اصلی محرکان این جنگ برخورد دولت شیعی عراق با اهل سنت و احساس بی‌توجهی به حقوق آنان می‌باشد. به یقین اجرای حکم اعدام چهار نفر از زندانیان اهل سنت کردستان می‌تواند فتنه جنگ شیعه و سنی را عمیق‌تر نماید و ضایعات جبران‌ناپذیری را برای اسلام و مسلمین و دیگر مردم منطقه به بار آورد."
احمد منتظری اضافه کرده: "امیدوارم شما هم این احکام اعدام را برای تجدیدنظر به دادگاهی عالی در حوزه علمیه قم و یا شعبه دیگری از دیوان عالی کشور که به اعتدال نزدیک باشد بسپارید تا به این احتیاط مؤکد اسلام عمل کرده باشید".

'برخورد خشن' پلیس ایران با هواداران زن تیم ملی والیبال

ژیلا بنی‌یعقوب با انتشار این عکس در فیس‌بوک نوشته که صحنه‌ای از برخورد ماموران امنیتی با زنان در حوالی ورزشگاه آزادی است
بر اساس گزارش‌ها از ایران، گروهی از زنان که روز جمعه، ۳۰ خرداد، برای تماشای مسابقه تیم‌های ملی والیبال ایران و ایتالیا به دنبال حضور در ورزشگاه آزادی بودند، در حوالی این ورزشگاه بازداشت شده‌اند.
گزارش شده است که این زنان می‌خواستند در مقابل ورودی ورزشگاه آزادی تجمع کنند، اما ماموران نیروی انتظامی "برخوردهایی تند و خشنی" با آنها داشته‌اند.
ژیلا بنی‌یعقوب، روزنامه‌نگار در ایران که از نزدیک شاهد برخورد ماموران امنیتی با زنان تجمع‌کننده بود، در صفحه فیس‌بوک خود نوشت: "تمام راه‌های منتهی به ورزشگاه مملو از نیروهای ضدشورش و اتومبیل‌های پلیس بود، تعداد زیادی از پلیس‌ها نیز موتورسوار بودند و در راه‌های منتهی به ورزشگاه مانع تجمع زنان می‌شدند."گفته شده است که دست‌کم ۱۵ نفر از حاضران در محدوده ورزشگاه آزادی بازداشت شده‌اند.
به نوشته خانم بنی‌یعقوب، نیروهای امنیتی "بارها مردان حامی زنان را مورد ضرب و شتم و توهین" قرار داده و تعدادی از آنها را هم بازداشت کرده‌اند.
شاهدان عینی گفته‌اند که بازداشت‌شدگان با خودروهای ون به بازداشتگاه وزرا در تهران منتقل شده‌اند.
گروهی از فعالان حقوق زنان در ایران پیگیر حق حضور آنها در ورزشگاه‌ها هستند
مسابقه تیم‌های ملی والیبال ایران و ایتالیا در چارچوب لیگ جهانی والیبال با پیروزی ایران کلیکبه پایان رسید.
هفته گذشته نیز وقتی تعدادی از زنان و دختران برای تماشای مسابقه تیم‌های ملی والیبال ایران و برزیل به ورزشگاه آزادی رفته بودند، از ورود آنها به محل مسابقه کلیکجلوگیری شد. در آن زمان گفته شد که مشاور معاون رئیس‌جمهوری ایران در امور زنان بین این گروه از زنان حضور داشته و از حضور آنها در ورزشگاه آزادی برای تشویق تیم ملی ایران حمایت کرده است.

گروهی از فعالان حقوق زنان در ایران پیگیر حق حضور آنها در ورزشگاه‌ها هستند. این زنان که بیشتر با عنوان "روسری سفیدها" شناخته می‌شوند، می‌گویند که طبق قانون، منعی برای حضور زنان برای تماشای مسابقات ورزشی در کنار مردان وجود ندارد و نباید این حق نادیده گرفته شود. این فعالان اغلب شال‌‌ها و روسری‌های سفید به سر می‌کنند.

۱۳۹۳ خرداد ۳۰, جمعه

یک گروه یازده نفره که در "طراحی وب سایت ها و تولید محتوا برای رسانه های معاند نظام کار می کردند" بین یک تا یازده سال زندان محکوم شده اند!!!

یدالله موحد، دادستان کرمان گفته است که یک گروه یازده نفره که در "طراحی وب سایت ها و تولید محتوا برای رسانه های معاند نظام کار می کردند" بین یک تا یازده سال زندان محکوم شده اند.
آقای موحد گفته که این افراد "به صورت مرموز و با پوشش اطلاعاتی و ارتباطاتی با شبکه های ماهواره ای از جمله بی بی سی فارسی در ارتباط بودند و اطلاعاتی را در اختیار رسانه های معاند قرار می دادند."
این در حالی است که بی‌بی‌سی فارسی همواره اعلام کرده است که هیچ همکار و نماینده‌ای در ایران ندارد و هیچ شخصی در این کشور برای بی‌بی‌سی فارسی کار نمی‌کند.
به گفته دادستان کرمان، این افراد از طریق سازمان اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر و در دادگاه انقلاب محاکمه شده اند و "بسیاری از متهمان این پرونده به این فعالیت ها اقرار کردند."
آذر ماه سال گذشته دادستان کرمان اعلام کرده بود که سازمان اطلاعات سپاه پاسداران ۱۶ نفر از "فعالان سایبری مرتبط با بیگانگان" را در کرمان به اتهام " اقدام علیه امنیت ملی از طریق همکاری با شبکه‌های بیگانه و طراحی سایت و تولید محتوا برای سایت‌های ضد انقلاب به منظور براندازی نظام" دستگیر کرده است.
"برقراری ارتباط با اعضای شبکه‌های رسانه‌ای معاند نظام اسلامی و طراحی و به روزرسانی سایت‌های آموزشی شهروند خبرنگار به سفارش شبکه‌های خبری غربی و دریافت بودجه از آنان" از جمله اتهاماتی بود که به این افراد وارد شده بود.
همان زمان دادستان کرمان دستگیر شدگان را به "اخذ سفارش از ضد انقلاب خارج نشین و طراحی سایت‌های اصلی ضد نظام مقدس اسلامی و سایت‌های مرتبط با فتنه ۸۸" متهم و اعلام کرده بود که "اعضای اصلی این باند ارتباط نزدیک و همکاری زیادی با ضد انقلاب خارج‌نشین داشته و خط و مشی اصلی خود را از افراد فراری خارج‌نشین می‌گرفته اند."
بسیاری از محافظه کاران ایران، اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ را "فتنه ۸۸" می نامند.
سایت "نارنجی" که در حوزه اطلاع رسانی آی‌تی در ایران فعالیت می کرد در همان زمان اعلام کرده بود که شش نفر از نویسندگان و اعضای فنی این سایت، توسط سپاه پاسداران دستگیر شده‌اند.
دادستان کرمان می گوید که از میان یازده نفری که محکوم شده اند، چهار نفر در "حوزه مدیریتی کار می کردند و محوریت کار با آنها بوده است و هفت نفر دیگر نیز تحت تاثیر القائات این افراد کار می کرده اند."
آقای موحد گفته که حکم این افراد قطعی نیست ولی تاکید کرده "در حالی که تعدادی از متهمان اصلی در زندان هستند، حکم پنج نفر از آنها معلق شده است."
دادستان کرمان می گوید در یک پرونده دیگر یک "یک فرد با هویت معلوم که ارتباط تنگاتنگی با سرویس جاسوسی انگلیسMI۶ داشت دستگیر شد که اوج فعالیت‌های وی مربوط به بعد از تحریم ها بوده است و مشاوره و همکاری هایی را در جهت اثر بخشی این تحریم ها ارائه می کرده است."
به گفته دادستان کرمان "این متهم به ۱۰ سال حبس محکوم شده که با تجدیدنظر خواهی متهم، پرونده در دادگاه تجدید نظر مطرح است."
به غیر از این دادستان کرمان گفته که در پرونده دیگری "فردی که با سفارت اسراییل در تایلند و ترکیه ارتباط برقرار کرده و اطلاعاتی را در اختیار آن ها قرار داده بود، قبل از انجام هر اقدام موثری، محاکمه شد و پنج سال حبس برای وی تعیین شده است."

نامش فاطمه بود!

نامش فاطمه بود
‫#‏قربانیان۸۸‬ و نام هایی که خیلی ها شاید نشنیده باشندمستند زندگی مادری است که او هم در کنار ندا و مریم روز سی ام خرداد کشته شد. نامش فاطمه سمسار پور است که جلوی چشمهای کودکش تیر خورد و کشته شد، فرزند دیگرش هم در کنارش زخمی شد...روایت زندگی و کشته شدن این مادر را در لینک زیر می توانید بخوانید و بشنوید....این عکس را بعدها همسرش به همراه نامه ای منتشر کرده بود...

حوالی کوچه سینا چند موتورسوار از موتورهای شان پیاده می‌شوند. مردم با دیدن آنها به سرعت به سمت کوچه‌های اطراف می‌دوند. خیابان آزادی مملو از جمعیت استسی‌ام خرداد است و مردمی که می‌گویند در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران رأی‌شان گم شده به خیابان آمده‌اند.
مادر به همراه دو پسرش کاوه و کوشا توی خانه آرام و قرار ندارد. صدای تیراندازی که می‌آید، هر سه‌شان به سمت پنجره خانه می‌روند و چشم می‌دوزند به خیابانی که حالا سراسر همهمه و فریاد است. خانه‌شان پشت یک مجتمع قضایی نزدیک خیابان آزادی است.
 
دل‌شان طاقت نمی‌آورد که در خانه بمانند. مادر به همراه کاوه از خانه راهی خیابان می‌شوند. پای‌شان که به کوچه می‌رسد با دلهره به قدم‌هاشان سرعت می‌دهند تا به سمت جمعیت بروند. صدای فریاد یک نفر از دل جمعیت توجه همه را به خود جلب می‌کند؛ «مراقب باشید دارند به مردم شلیک می‌کنند»
 
فاطمه سمسارپور، زنی میان‌سال است با صورتی استخوانی و چشم‌هایی سیاه. چشم‌هایی که حالا با شلیک گاز اشک‌آور سرخ شده. او پسر نوجوانش کاوه را در میان جمعیت همراهی می‌کند. جمعیتی که از صدای تیراندازی پر از اضطراب می‌شود اما باز شعارهای پراکنده سر می‌دهد.
 
مادر هنوز از خانه فاصله نگرفته سر برمی‌گرداند به سمت پنجره خانه‌شان. کوشا پسر کوچکش را در قاب پنجره نیمه باز خانه می‌بیند که به خیابان خیره مانده. خیال مادر راحت می‌شود که او دنبال‌شان نیامده. با تردید رو به جمعیت قدم بر می‌دارد، شانه به شانه پسرش کاوه. هنوز به میان جمعیت نرسیده‌اند که ناگهان صدای تیراندازی تمام کوچه را فرا می‌گیرد.
 
هوا رو به تاریکی رفته و چشم‌ها به سختی قادر به دیدن است. در انتهای کوچه سینا چند نفر با کلت ایستاده‌اند و با دیدن جمعیتی که شعار می‌دهند به سمت‌شان می‌دوند. مردم با دلهره فرار می‌کنند. صدای شلیک و شیون در کوچه می‌پیچد.
 
کوشا از پنجره کوچک خانه‌شان به سمت خیابان خم می‌شود. به خود می‌پیچد و با صدای بلند گریه می‌کند. او از لابه‌لای جمعیت مادرش را می‌بیند که روی کف سیمانی خیابان افتاده و کمی آن سوتر برادرش کاوه نیز نقش زمین شده است. کسی حواسش به کوشای کوچک نیست اما او از بالا می‌بیند که مادرش تیر خورده. مردم مویه می‌کنند و بدن نیمه جان فاطمه را روی شانه‌های شان بالا می‌برند.
 
حالا همسایه‌ها کوشای ترس‌خورده را پناه می‌دهند. به خانه‌اش می‌روند و سرانجام خبر به گوش همسر فاطمه سمسارپور می‌رسد. حسن میر اسدالهی پدر کاوه و همسر فاطمه سراسیمه خودش را از محل کار به خانه می‌رساند.
 
خیابان همچنان محل درگیری نیروهای ضد شورش و معترضان است. او از همسایه سراغ درمانگاهی که فاطمه و کاوره را به آنجا منتقل کرده‌اند، می‌گیرد. اما پایش که به درمانگاه که می‌رسد می‌بیند زخمی‌ها را به بیمارستان شهریار منتقل کرده‌اند. دل توی دلش نیست. در میانه راه او هم با باتوم مورد ضرب و شتم قرار گرفته اما دلش بی‌قرار فاطمه و کاوه است. درد را حس نمی‌کند. آشفته به سمت بیمارستان شهریار می‌رود به امید آنکه نشانه‌ای از فرزندش کاوه و همسرش فاطمه پیدا کند.
 
صدای همهمه تمام محوطه بیمارستان را پر کرده: «فاطمه سمسارپور، کاوه میراسدالهی. همسرم و پسرم زخمی شده‌اند دنبال آنها می‌گردم.»
 
حسن میراسدالهی یکی از کسانی است که از پرستاران سراغ زخمی‌ها را می‌گیرد. پرستار نگاهی به صورت هراسان و پریشان او می‌کند و آرام به می‌گوید: «پسرت زنده است اما همسرت تمام کرد».
 
جسد فاطمه سمسارپور به آرامگاهی در زادگاهش بابل منتقل می‌شود. همسر فاطمه سمسار پور تعهد داده بود که شکایت نکند و با این تعهد توانست جسد فاطمه را تحویل بگیرد. جسدی که دور از چشم سایر بستگان نزدیک به خاک سپرده شد و سپس به مادر فاطمه خبر دادند که اینجا آرامگاه فرزند توست. فاطمه زندگی‌اش تمام می‌شود اما دو پسرش کاوه و کوشا و همسرش حسن تا مدت‌ها در سکوت رنج می‌کشند:
 
«من ترجیح دادم سکوت کنم به خاطر بچه‌هام، چون دو تا پسر دارم، مادر خدابیامرزش خیلی برای اینها زحمت کشید برای اینها تمام تلاش ما برای آینده بهتر اینها بود ولی قسمت این بود که او برود و من بچه‌ها را جمع جور کنم. شرایط به گونه‌ای نیست که ما بتوانیم حرف بزنیم. من حرف‌های زیادی دارم. من هنوز دوست دارم بروم توی صحرا و دشت و دمن آنقدر اشک بریزم و فریاد بزنم تا تخلیه شوم ولی همین هم از من گرفته شد».
 
حسن میر اسدالهی در نامه‌ای خطاب همسرش فاطمه سمسار پور چنین می‌نویسد: «اکنون با رفتن تو، من خستگی‌های گذشته را هم بر دوش خودم احساس می‌کنم. من این روزها مأمور به سکوت هستم به خاطر دو پرنده دلشکسته‌ام و گرنه از تو و شهادتت بیشتر می‌گفتم و مظلومیتت را همه جا فریاد می‌زدم و خواهان مجازات کسانی می‌شدم که این گونه تو را از ما ربودند. فاطمه جان! چه طور بگویم؟! فراق تو سخت است، تاب‌آوردنی نیست، تحمل کردنی نیست، کارمان شده گریه حسرت‌آمیز و شیون حزن‌انگیز، گریه برای دوستی که خود به بهترین راه پا گذاشت و ما را تنها».