بهروز بیات مشاور پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی در جمع کنشگران ملی مذهبی خارج از کشور به بررسی توافق اخیر هسته ای میان ایران و گروه ۵+۱ پرداخت.
به گزارش ملی مذهبی وی ضمن تشریح روند تاریخی پرونده هسته ای به مزایای این توافق برای غرب، نظام سیاسی و مردم ایران پرداخته است.
متن سخنان این کارشناس مسائل هسته ای به شرح زیر است:مقایسه توافق هسته ای با ترکمنچای را نمی فهمم!ابتدا باید توجه داشت که به طور کلی تکنولوژی هستهای دو کاربرد اساسی دارد. یکی کاربرد تولید انرژی است که اگر تند صورت پذیرد به بمب تبدیل میشود؛ و اگر آهسته انجام شود یک نیروگاه هستهای بدست میآید.
کاربرد دیگر آن در پزشکی، صنعت، کشاورزی، باستان شناسی، نفت و مصارف بسیار متنوع است. اما موضوع مهم این است که این دو جنبه به هم ربط زیادی ندارند. در ایران این دو مبحث را کاملاً با هم مخلوط میکنند. در حالی که ارتباط حداقلی آنها در این حد است که در هر دو مورد اورانیوم غنی شده لازم است. برای تولید انرژی اورانیوم در حد وسیع و گسترده لازم است؛ اما برای سایر مصارف به میزان بسیار کم لازم است. مثلاً اگر بخواهیم برق تولید کنیم در حد ۱۵۰ تا ۲۰۰ تن در سال اورانیوم نیاز داریم اما برای سایر مصارف در حد چند ده کیلوگرم در سال کفایت میکند.
تولید اورانیوم راکتورهای پژوهشی برای مصارفی غیر از تولید انرژی برای هیچ کشوری صرف نمی کند؛به همین دلیل در جهان اکنون غالب نزدیک به اتفاق کشورها اورانیوم غنی شده برای مصارف پژوهشی خود را از روسیه یا آمریکا تهیه میکنند.
زیرا مستقل از اینکه این کشورها خود غنی سازی اورانیوم دارند یا خیر؛ به لحاظ اقتصادی به صرفشان است که آن را از دیگر کشورها خریداری کنند.
در حالی که در ایران در سالهای گذشته اینگونه تبلیغ میشد که انرژی هستهای یک کلیت یکپارچه است و اگر کسی با غنیسازی یا نیروگاه هسته ای مخالف باشد به این معنا است که با کلیت استفاده از انرژی هستهای مخالف است.
یک رقم هم شاید برای شما جالب باشد. ارقام منتشر شده در مورد دو کشور پیشرفته آمریکا و ژاپن نشان میدهد که میزان تولید ثروت از طریق تکنولوژی هستهای غیر انرژی زایی، بیشتر از بخش انرژیزایی آن است. در آمریکا این نسبت، سه به یک است. در ژاپن به این نسبت کمتر است زیرا بخش زیادی از انرژی برق با کمک نیروگاههای هستهای تولید میشود.
همچنین پروژههای هستهای، پروژههای بزرگی هستند و در پیرامون آنها رانت خواری هم صورت میگیرد.
در ابتدای پس از پیروزی انقلاب جمهوری اسلامی بهطور واکنشی ابتدا برنامه هستهای را کنار گذاشت. اما پس از اینکه ایران در جنگ با عراق مورد حمله شیمیایی قرار گرفت و دنیا هم هیچ مخالفتی در این زمینه از خود بروز نداد؛ و حتی در برخی از موارد صدام را تشویق هم کردند. به نظر میرسد که در آن موقع ایده زنده کردن برنامه هستهای زائیده شده است.البته این قابل فهم است که جمهوری اسلامی بیاید یک سلاح بازدارنده تولید کند هر چند که ممکن است واکنش معقولی نباشد.
سندی هم که آقای هاشمی رفسنجانی چند سال پیش در مورد نامه سران سپاه به آقای خمینی در مورد لزوم تولید سلاحهای غیرمتعارف منتشر کرد بر این موضوع دلالت دارد.
به نظر من همه شواهد بر این دالالت دارند که برنامه هستهای ایران دوباره به قصد تولید یک سلاح بازدارنده زنده شده بود؛ اما نیت آن نه تهاجمی بلکه به قطعاً تدافعی بود.
یکی از مؤلفهها الزاماً نه برای سران بلکه برای کسانی که انگیزه پیگیری چنین برنامههایی را ایجاد میکنند؛ این جنبه است.
توجیهی که برای پیگیری این برنامه هم در رژیم گذشته و هم در جمهوری اسلامی مطرح شده است؛توجیه این برنامه از جنبههای علمی و اقتصادی آن است. هرچند که در ایران متأسفانه به جنبههای دیگر آن مانند پزشکی و صنعتی و کشاورزی کمتر پرداخته شده است و بیشتر بر جنبه انرژی زایی آن پرداخته شده است. استدلال این است که این تکنولوژی تکنولوٰژی مادر است و به لحاظ علمی اهمیت دارد. اما این موضوع واقعیت ندارد. تکنولوژی هستهای بویژه بخش انرژیزایی آن از بعد جنگ جهانی دوم تا اوایل دهه ۷۰ خیلی ابهت داشت و کشورها در آمریکا و اروپا و دیگر کشورها سرمایهگذاری های بسیار گسترده در مورد آن انجام داده بودند. امیدهای زیادی به این تکنولوژی وجود داشت. اما از دهه ۷۰ به مرور نظرها تغییر کرد و روند پیشرفت آن آهسته شد. اگر بخواهیم به طور واقعی نگاه کنیم میبینیم که بعد از جنگ دوم جهانی در سالهای ۵۰ در کشورهای پیشرفته غربی مراکز و نهادهای تحقیقات هستهای ایجاد شدند که منحصراً به تکنولوژی هستهای میپرداختند. اما اگر شما الان به وبسایتهای این سازمانها نگاه کنید خواهید دید که شاید حداکثر ۵ درصد فعالیت این مراکز بر انرژی هستهای است. این فعالیت هم بیشتر در زمینه تأمین امنیت مراکز هستهای است. و میتوان نشان داد که این تکنولوژی اقلاً در بخش انرژیزایی آن اهمیت خود را از دست داده است. در نتیجه اینکه آقای احمدینژاد میگفت این پروژه ایران را ۵۰ سال به پیش میبرد و یا آقای خامنهای ادعا کردهاست که تکنولوژی هستهای از کشف و استخراج نفت برای ما مهم تر است. یا آقای دکتر اعتماد هم که گرداننده برنامه اتمی ایران در قبل از انقلاب بود گفته است که تکنولوژی هستهای صنعت مادر است و با خودش سایر تکنولوژیها را هم خواهد آورد؛ درست نیست
در هر حال تکنولوژی هستهای نه تکنولوژی مادر است و نه به پیشرفت علوم کمک میکند؛ زمانی چنین امیدهایی وجود داشت اما اکنون دیگر چنین نیست. به لحاظ اقتصادی هم در سطح جهانی و هم به طریق اولی در مورد ایران تولید برق هستهای مقرون به صرفه نیست. کشورهایی که در این زمینه اقدام کرده اند بیشتر به دلیل استراتژیک است. مثلاً برای اینکه ترکیب انرژی شان ضربه پذیر نباشند از این انرژی استفاده میکنند مثلاً ژاپن ، فرانسه و یا درگذشته آلمان چنین بودند.
همین الان هم شما اگر در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) خرج تولید برق از طریق گاز و برق هسته ای را مقایسه کنید خواهید دید که تولید برق از طریق گاز ارزان تر است. این درحالی است که اکثر این کشورها باید گاز را از راههای دور منتقل کنند.
در مورد ایران این موضوع به طریق اولی صدق میکند. ایران از سال ۲۰۰۶ تاکنون تنها توانسته است که ۱۰۰ تن اورانیوم به شکل کیک زرد تولید کند. مخارج تولید کیک زرد ( و نه کل برنامه اتمی) طبق آمار خود ایران که در کتاب سرخ آژانس مندرج است؛ برای هر کیلوگرم اورانیوم خام یعنی کیک زرد ۲۴۰۰ دلار بوده است. این مخارج در کانادا ۶۰ دلار است. در سطح دنیا اورانیوم ۳.۵ تا ۵ درصدی به قیمت ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار نوسان دارد و خرید و فروش میشود. در نتیجه میبینیم که چقدر این پروژه غیراقتصادی است. ممکن است گفته شود دلیل این گرانی این است که ما هنوز در آغاز راه هستیم. این استدلال تا حدودی درست است اما تا حدودی، چون الان چند سال از این موضوع میگذرد.
اکنون که قدری در مورد توجیهات علمی واقتصادی برنامه هستهای گفتگو کردیم به شرایط کنونی باز میگردیم. متأسفانه دولت جمهوری اسلامی به نظر من از یک وقتی متوجه شده بودند که دیگر امکان تولید بمب اتمی را ندارند اما به دنبال دسترسی به قابلیت تولید بمب بودند و به همین دلیل تا سالهای اخیر هیچوقت به شکل جدی مذاکره نمیکردند تا اینکه کار به تحریمها کشید و نهایتا هم این توافق حاصل شد.
نکته دیگری که مایلم بدان اشاره کنم این است که به نظر من برنامه هستهای ایران از دو جنبه برای غرب اهمیت داشت. یکی این بود که به طور حاد نمیخواستند یک کشور دیگر و بویژه جمهوری اسلامی ایران به بمب اتم دست پیدا کنند. اما جنبه دیگر این برنامه این بود که از زمانی به بعد غربیها تلاش کردند که از برنامه هستهای ایران به عنوان یک اهرم فشار برای متعارف کردن و تغییر رفتار جمهوری اسلامی استفاده کنند. از فحوای سخنان بسیاری از رهبران غربی و بویژه اوباما هم پیدا است که امیدوارند این توافق هسته ای به آنجا بیانجامد که رفتار جمهوری اسلامی متعارف شود. شما حتما مصاحبه اوباما با توماس فریدمن را دیده اید آنجا اوباما به عنوان دکترین خود میگوید که این توافق هستهای می تواند گام نخستی به سمت گشایش باشد. به شرط اینکه ایران نسبت به اسرائیل تغییر رویکرد داشته باشد و آنگونه که ادعا میکند یهودی ستیزی و دخالتهایش در کشورهای اطراف را کنار بگذارد.
اوباما همانجا اشاره میکند که ایران به دلیل منابع انسانی و طبیعی و سابقه تاریخی یک قدرت منطقه ای موفق می تواند باشد. این در حالی است که اوباما در همان صحبت نسبت به عربستان این انتقاد را مطرح میکند که نباید از دخالتهای خارجی که منظور دخالتهای ایران است؛ بترسد؛ بلکه باید از پاسخگو نبودن در برابر شهروندانش ترس داشته باشد. پس به نظر من یکی از برنامه های غربی ها هم این است که رفتار جمهوری اسلامی متعارف شود و هنوز اهرمهایی هم برای اعمال فشار بر ایران درصورتی که به گونهای دیگر عمل کند در دست دارند.
فایده دیگری که این توافق در راستای منافع ملی دارد؛ گشایش به سمت جهان است. اینکه رژیم متعارف شود باز هم به نفع مردم ایران است. من ادعا دارم که این یکی از لحظه های نادر تاریخ است که آنچه کشورهای غربی از دولت ایران میخواهند با منافع مردم ایران مغایرت ندارد. مگر کسانی که فکر میکنند که غربی ها در هر حال میخواهند ایران را بزنند و بمب می توانست از این تجاوز جلوگیری کند.
اگر این فرضیه را کنار بگذاریم این توافق به نفع ملت ایران است و من البته به هیچ وجه به این فرضیه باور ندارم که غربی ها منتظر فرصت بوده و خواهند بود که ایران را مورد حمله قرار دهند. بلکه این به میزان زیادی بستگی به رفتار حاکمیت ایران هم دارد. اگر دولت ایران کارش را با گروگانگیری در سفارت آمریکا آغاز نمی کرد کار به جایی نمی رسید که در دوران بوش احتمال حمله به ایران تا این حد قوت بگیرد. منتها از وقتی که کمیسیون بیکر همیلتون توصیه به ایجاد روابط با ایران کرد و بعد هم نهادهای امنیتی گفتند که ایران به دنبال دستیابی به بمب اتمی نیست؛ از آن زمان نگاه تغییر رژیم در ایران به کنار رفت و در دوران اوباما این تغییر نگاه پیشرفت زیادی کرد.
همچنین غنی سازی بالای ۳.۶ درصد در ایران صورت نخواهد گرفت. همچنین رآکتور اراک هم تغییر طراحی پیدا کرده و از سوی دیگر پسماند آن هم به خارج از کشور فرستاده میشود. و این راه به کلی بسته شده است.
همچنین با پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران برخلاف اینکه گفته میشد همه مراکز نظامی ایران را بازدید خواهند کرد به نظر من مهمترین قسمت توافق برای غربی ها نیست بلکه مهمترین بخش آن این است که برنامه اتمی ایران از آغاز تا پایان آن یعنی از استخراج تا قدمهای بعدی یعنی کیک زرد و غنی سازی و پسماند آن تحت نظر آژانس باقی بماند. از این لحاظ غربی ها همه کانالهای ایران برای دسترسی به بمب را بسته اند و امیدوارند از این طریق ایران را تبدیل به کشوری کنند که در منطقه تعامل سازنده داشته باشد.
برای آقای روحانی هم یک موفقیت محسوب میشود چون مهمترین تکیه او در دو سال اخیر بر این برنامه بوده است و اکنون فرصت دارد به سایر برنامه های خود بپردازد. برای آقای خامنه ای هم مهمترین مسأله این است که حفظ صورت شده است یعنی اینکه آقای خامنه ای گفته است که غنی سازی اورانیوم درایران باید ادامه پیدا کند و اکنون این اقدام صورت میگیرد و اینکه غنی سازی به چه ترتیبی است و به چه دردی میخورد چندان مهم نیست. مهم این است که می توانند بگویند در ایران غنی سازی انجام می شود و همچنین رآکتور آب سنگین اراک هم همچنان آب سنگین باقی خواهد ماند. به این ترتیب آقای خامنه ای توانسته است صورت برنامه هسته ای را حفظ کند.
همچنین دیپلماسی هم توانست موفقیت پیدا کند و مسایل پیچیده را حل کند. هرچند که برنامه اتمی ایران هم بیهوده بغرنج شده بود و مسایل شکل حیثیتی پیدا کرده بود. در حالی که در کره جنوبی غنی سازی در سطح ۷۰ درصد انجام شده بود اما مسأله خیلی راحت تر حل شد.
بهروز بیات مشاور پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی در جمع کنشگران ملی مذهبی خارج از کشور به بررسی توافق اخیر هسته ای میان ایران و گروه ۵+۱ پرداخت.
به گزارش ملی مذهبی وی ضمن تشریح روند تاریخی پرونده هسته ای به مزایای این توافق برای غرب، نظام سیاسی و مردم ایران پرداخته است.
متن سخنان این کارشناس مسائل هسته ای به شرح زیر است:
ابتدا به تاریخچه انرژی هسته ای در رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی میپردازیم و توجیهاتی که برای ضرورت در اختیارداشتن توان هستهای مطرح شده است و فوائد و مضار آن را به طور مختصر بحث کرده و نهایتاً به بحثهای روز در این مورد باز خواهیم گشت.
برنامه هسته ای جمهوری اسلامی تدافعی بود
برنامه اتمی ایران از دوران رژیم پهلوی آغاز شد. دلیل جذابیت آن برای شاه به نظر من مد روز بودن آن بود. شاه تصور میکرد این برنامه او را به دروازه های تمدن بزرگ خواهد رساند و همیشه هم نیم نگاهی به جنبههای نظامی آن نیز داشت. او به عنوان ژاندارم منطقه تصور میکرد که خوب است چند بمب اتمی هم داشته باشد.
تغییر استراتژی ایران: از تولید بمب به دستیابی به قابلیت تولید بمب
از وقتی که برنامه هستهای ایران آشکار شد استراتژی ایران تغییر کرد و از هدف تولید بمب به دستیابی به قابلیت تولید بمب تغییر کرد. این دو جنبه هم در رژیم پهلوی و هم در جمهوری اسلامی در استراتژی ایران وجود داشته است. علاوه بر اینها جنبه رانت خواری را هم میتوان به آن اضافه کرد. در رژیم پهلوی در پروژه های بزرگ رانت خواری وجود داشت. در جمهوری اسلامی علاوه بر ابعاد بزرگ این برنامه ویژگی مخفی بودن آن هم زمینه زیادتری برای رانت خواری در آن فراهم میکرد.
تکنولوژی هسته ای تکنولوژی مادر نیست
کافی است که شما نگاه کنید که مثلاً شوروی اگر نخستین نیروگاه هستهای را نساخته باشد یکی از نخستین نیروگاههای هستهای در دهه پنجاه میلادی را ساخته است . اما امروز روسیه به پیشرفت مهمی دست نیافته است و یا نمونه دیگر آن پاکستان است. مثالهای زیاد دیگری هم در این زمینه وجود دارد.
پروژه هسته ای برای ما اقتصادی نبوده است
به عنوان نمونه کشور مولداوی از سال ۲۰۰۲ شروع به استخراج اورانیوم کرده است و در این فاصله در سال ۱۲۰۰ تن تولید میکند در حالی که ایران در این ۷ یا ۸ سال و حتی ۹ سال تنها ۱۰۰ تن کیک زرد تولید کرده است. همچنین توجه کنید که مخارج نیروگاه بوشهر از زمان شاه تاکنون ۱۱ میلیارد دلار بوده است. اگر بخواهید این هزینه را با تولید برق توسط این نیروگاه برگردانید ۲۵۰ سال طول خواهد کشید. پس این پروژه به هیچ وجه سودمند و اقتصادی نبوده است.
توافق هسته ای جلوی جنگ و تحریم را گرفت
توافق هستهای به لحاظ منافع ملی به هیچ وجه جای نگرانی ندارد. نه به این لحاظ که حتماً توافق بسیار عالی بوده است و یا ایران خیلی خوب مذاکره کرده است. بلکه ایران در این ارتباط به لحاظ واقعی چیزی برای از دست دادن ندارد؛ یعنی غنی سازی حتی اگر تعطیل میشد باز هم به کشور ضرری وارد نمی شد. هرچند که طبیعتاً رژیم به این تن نمی داد. عملکرد مهم توافق اخیر این است که از افزایش ضرر جلوگیری میکند. علاوه بر آن نکته مثبت دیگر توافق اخیر ایران و غرب نیروگاه اراک است. این نیروگاه تنها بخشی از برنامه هسته ای ایران است که بدرد کشور می خورد؛ زیرا راکتور دانشگاه تهران پیر شده و عمر واقعی آن به پایان رسیده است و در نتیجه ایران به یک رآکتور پژوهشی نیاز دارد و این راه حلی که الان پیدا شده است که رژیم در هر حال میخواهد این رآکتور آب سنگین باقی بماند و این را بدست آورده است اما این رآکتور مدرن میشود و به یک راکتور به لحاظ بازده مؤثر تبدیل خواهد شد. ایران میخواست یک رآکتور ۴۰ مگاواتی حرارتی داشته باشد اما اکنون مجبور شده آن را ۲۰ مگاواتی کند اما این رآکتور جدید برای تولید رادیو ایزوتوپها بسار خوب است و شدت آن بالا است و این یک قدم مثبت است که البته این دستاورد به رغم خواست رژیم بود. چون جمهوری اسلامی به دنبال همان رآکتور حرارتی بود که تولید پلوتونیم میکرد در هرحال به نظر من این توافق برای همه دست اندرکاران توافق خوبی است. برای مردم ایران از این جهت که جلوی ضرر گرفته شده است و نفعی هم که ذکر شد بدست آمده است و کشور از تحریم شدید نجات یافت. تحریمهای شدیدی که اگر ادامه مییافت میتوانست مدنیت را از بین ببرد همانطور که در مورد عراق دیدیم که چنین شد . این خطر اکنون از بین رفته و جلوی جنگ هم گرفته شده است و ایران در این ارتباط چیزی از دست نداده است.
مقایسه توافق هسته ای و ترکنچای از سوی بخشی از اپوزیسیون غیر قابل فهم است
من برخی از اپوزیسیون ایران را که توافق هسته ای را با ترکمانچای مقایسه میکنند را نمیفهمم. در حالی که در ترکمانچای بخشی از کشور به صورت غیرقابل بازگشت جدا شد اما در اینجا جلوی ضرر گرفته میشود.
این توافق درهای جهان را به سوی ایران باز می کند
موفقیت غربی ها بستن راه های تولید بمب در ایران است
برای غربی ها هم این توافق از این نظر سودمند است که همه راه های حکومت ایران برای دستیابی به بمب اتم را بسته است. اولاً غنی سازی را بسیار محدود کرده است و آن را در چارچوب متدهای قدیمی منحصر کرده است از سوی دیگر ایران بیش از ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم نمی تواند ذخیره کند.
آقای خامنه ای توانسته است صورت برنامه هسته ای را حفظ کند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر