۱۳۹۴ شهریور ۴, چهارشنبه

بهاره هدایت، فعال دانشجویی به دو سال دیگر حبس محکوم شد.

بهاره هدایت، فعال دانشجویی و از زندانیان بند زنان زندان اوین که از سال ۱۳۸۸ در زندان است، در پایان دوره محکومیت زندان خود به دو سال دیگر حبس محکوم شد.
به نوشته سایت کلمه، خانم هدایت در نامه ای به همسرش امین احمدیان خبر داده که مسئولان زندان وی را احضار کرده و خبر داده اند که حکم آزادیش صادر شده است، اما قاضی تصمیم گرفته که یک حکم تعلیقی دو ساله زندان را، که ۹ سال پیش صادر شده، به اجرا بگذارد.
این زندانی، در نامه خود نوشته در روز ۳۱ مرداد، دفتر اجرای احکام زندان به او اطلاع داده که چهار روز پیش، حکم آزادی او صادر شده و همان روز، حکم دو سال زندان جدید او هم به زندان ابلاغ شده است.
بهاره هدایت نوشته که یک مسئول زندان، در پاسخ به سوال او که پرسیده چطور او را بدون حکم در چهار روز گذشته در زندان نگه داشته اند گفته که حتی اگر او را آزاد می کردند، با حکم جدید دوباره زندانی می شده و بنابراین رها کردنش کار زائدی بوده است.
خانم هدایت در دهم دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد و به ۲ سال حبس به دلیل توهین به رهبری، ۶ ماه حبس به دلیل توهین به رییس جمهوری و ۵ سال حبس به خاطر اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب محکوم شد. او پیشتر به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق برگزاری تجمع اعتراضی زنان در ۲۲ خرداد ۱۳۸۵ به دو سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.
با توجه به اینکه خانم هدایت از ۵/۵ سال پیش در زندان بود، خانواده او از چند ماه پیش منتظر بودند که بر مبنای ماده ۱۳۴ قانون جدید مجازات اسلامی آزاد شود.
در ماده ۱۳۴ قانون جدید مجازات اسلامی آمده است: "در جرائم موجب تعزیر هرگاه جرائم ارتکابی بیش از سه جرم نباشد دادگاه برای هر یک از آن جرائم حداکثر مجازات مقرر را حکم می‌کند و هرگاه جرائم ارتکابی بیش از سه جرم باشد، مجازات هر یک را بیش از حداکثر مجازات مقرر قانونی مشروط به اینکه از حداکثر به اضافه نصف آن تجاوز نکند، تعیین می‌کند."
امین احمدیان، همسر بهاره هدایت، سه هفته پیش با تاکید بر اینکه نزدیکان خانم هدایت از یک سال پیش پیگیر اعمال این ماده قانونی بوده اند گفته بود: "با توجه به ماده ۱۳۴ قانون جدید مجازات اسلامی، بهاره هدایت باید در بدبینانه‌ترین حالت در خردادماه امسال آزاد می‌شد."
بهاره هدایت، متولد ۱۳۶۰ است و پیش از دستگیری، عضو شورای مرکزی و سخنگوی دفتر تحکیم وحدت بود.

اعدام بهروز آلخانی

حکم اعدام بهروز آلخانی، که در دادگاه انقلاب و به اتهام "محاربه" و دست داشتن در ترور دادستان خوی در سال ۱۳۸۸ صادر شده بود، به اجرا درآمد.
پیمان آلخانی برادر وی، چهارشنبه ۴ شهریور در گفتگو با بی بی سی گفت که دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه، امروز صبح به خانواده او خبر داده که حکم اعدام این زندانی کُرد، شب گذشته اجرا شده است.
او با ذکر اینکه به همراه بهروز آلخانی، ۵ زندانی دیگر هم اعدام شده اند، افزود که اجساد این ۵ نفر به خانواده هایشان داده شده، اما مقام های قضایی هنوز جسد برادرش را به خانواده وی تحویل نداده اند.
به گزارش سایت "کانون مدافعان حقوق بشر کردستان"، حکم ۵ نفر دیگری که اعدام شده اند، به دلیل جرایم مرتبط با مواد مخدر اجرا شده است.
سازمان عفو بین الملل، دیروز از مقام های ایران خواسته بود از اجرای حکم آقای آلخانی، که در هنگام اعدام ۳۰ سال داشت، خودداری کنند.
این سازمان، با اشاره به اینکه بهروز آلخانی درخواست تجدید نظر داده، اعلام کرده بود:‌ "اجرای مجازات اعدام در حالی که زندانی در انتظار نتیجه درخواست تجدید نظر به سر می برد، نقض فاحش قوانین ایران و قوانین بین‌المللی و دهن کجی به عدالت است."
بیانیه سازمان عفو بین الملل تاکید داشت که آقای آلخانی، پس از دستگیری بیش از یک سال بدون دسترسی به وکیل یا خانواده در حبس انفرادی بوده است.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر کردستان، بهروز آلخانی در ۷ بهمن‌ماه ۱۳۸۸، به همراه ۱۵ تن دیگر و به اتهام "رابطه با پژاک" در سلماس بازداشت شده بود.
به نوشته این سایت، پس از چند ماه به وی اتهام جدید "مشارکت در قتل دادستان خوی" تفهیم شده و به خاطر "همکاری موثر با پژاک" و "قتل دادستان شهرستان خوی" به اعدام محکوم شده است.
ولی حاجی قلی‌زاده دادستان عمومی و انقلاب شهرستان خوی، ۲۸ دی ۱۳۸۸ و در مقابل منزل خود به ضرب گلوله کشته شد.

۱۳۹۴ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

اعدام سه متهم جرائم مواد مخدر در زندان رجایی شهر


خبرگزاری هرانا ـ صبح دیروز، سه متهم به جرائم “مواد مخدر”، در زندان رجایی شهر به دار آویخته شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از روزنامه ایران، صبح روز چهارشنبه ۲۱ مردادماه سال جاری ۳ زندانی که در چند سال گذشته در جنوب پایتخت به تأسیس آشپزخانه مواد مخدر “شیشه” دست زده بودند و توسط نیروهای پلیس هر ۳ نفر بازداشت و تحویل مراجع قضایی شده بودند با پایان محکومیت زندان اعدام شدند.
این ۳ فرد اعدامی ۲۴ تا ۳۷ سال سن داشتند.
لازم به ذکر می باشد، اسامی و مشخصات این افراد اعدام شده، از سوی مراجع قضایی اعلام نشده است.

نامه اى از یک دانشجوى بهایى اخراج شده

نامه اى از یک دانشجوى بهایى اخراج شده / سند

name dorsa
خبرگزارى هرانا – درسا قلیزاده دانشجوى رشته معمارى دانشگاه  روزبهان سارى در خلال امتحانات پایان ترم بهار ٩۴ و پس از احضار به ستاد خبرى وزارت اطلاعات از دانشگاه اخراج شد، وى در نامه اى ماجراى نقض حق تحصیل خود را تشریح کرده است.
متن نامه درسا قلیزاده را که در اختیار هرانا قرار گرفته است در ادامه مى خوانید:
از ستاد خبری تا دانشگاه
” تو می دانستی که بچه های بهایی اخراج می شوند! می دانستی که امکان دارد خودت هم اخراج شوی! اما باز هم برای ادامه تحصیل اصرار داشتی ، پس هیچ نیتی جز تبلیغ بهاییت در فضای دانشگاه نداشتی.” اینها را آقای بازجوی اطلاعات در ستاد خبری به من گفت.
من هم با خودم فکر کردم اینطور که ایشان استدلال می کنند، روزی هم اگر بخواهم  مغازه ای باز کنم ، نخواهم توانست، زیرا می توانند به من بگویند: ” تو که می دانستی بالغ بر بیست و پنج  مغازه از مغازه های کسَبه بهایی ساری  در طی سه ماه اول سال پلمپ شده است و می دانستی که  امکان دارد مغازه ی خودت را هم به دلیل بهایی بودن پلمپ کنیم. باز هم با این شرایط اصرار بر ادامه کسب و کار داشتی ، پس دلیلی بجز تبلیغ در فضای مغازه ات نداشتی .”
باهمین نحوه ی تفکر هر کار دیگری را هم بخواهم انجام دهم،امکان دارد به من اتهام تبلیغ زده شود و از هر فعالیتی محروم شوم . تازه می فهمم که چرا آقای بازجو به من گفتند که تو به خودت می گویی شهروند؟ همینکه اجازه می دهیم نفس بکشی باید خدا را شکر کنی!
نوزده خرداد بود. در بحبوحه ای امتحانات فاینال بودم. تازه از جلسه ی امتحان “مصالح ساختمان” برگشته بودم که با تماس تلفنی از طرف اطلاعات  به ستاد خبری برای پاسخ به پاره ای از سوالات  احضار شدم. فردایش امتحان “بینش اسلامی” و “فیزیک” داشتم. نمی دانستم بر روی فیزیک تمرکز کنم، یا بینش اسلامی و یا بهایی بودنم وسوالهایی که از من در این رابطه پرسیده خواهد شد. با خود گفتم که شاید فردا آخرین امتحانهایم در دانشگاه باشد، تلاش کردم که فقط بر روی امتحان های فردایم تمرکز کنم. فردای آن روز درست قبل از حرکتم به سمت دانشگاه تلفن خانه زنگ خورد. شماره ی یک بر روی آن بود. فهمیدم از طرف اداره ی اطلاعات است. مادرم پاسخ داد. گفتند: “چرا امروز دخترتان را نیاوردید، مگر می خواهید که از دانشگاه اخراج شود؟”
فردایش با اطمینان ازاینکه می خواهند مرا از دانشگاه اخراج کنند، به همراه مادرم به ستاد خبری مراجعه کردم. دو نفر وارد اتاق شدند و پرسش و پاسخی که حدودا سه ساعت و نیم به طول انجامید ،  آغاز شد.
همانطور که گفتم به  اتهام تبلیغ عقیده در محیط دانشگاه،  مورد مواخذه و بازخواست قرار گرفتم. عملی که هیچگاه در محیط دانشگاه انجام نداده بودم و هیچ مدرک مستدلی در این رابطه به من ارائه نشد. پرسیدم چه کسی را تبلیغ کردم؟ کی و کجا و چگونه؟ به تمام سوالاتم اینگونه جواب دادند که تو حق سوال پرسیدن از ما نداری و فقط آمدی پاسخ گوی سوالات ما باشی. آن روز فهمیدم که نه تنها حق درس خواندن ندارم، بلکه حق سوال پرسیدن و آگاهی از اتهامم و دفاع از خودم را هم ندارم و البته همان روز فهمیدم که حداقل یک حق دارم و آن پاسخ گفتن به سوال های آقای بازجو است.
وقتی از علاقه ام به درس خواندن آگاه شدند سه پیشنهاد به من ارائه کردند. در آن لحظات امیدی به اینکه پیشنهادهایشان راه حلی برای ادامه ی تحصیل من باشد، نداشتم، اما از ذهنم ” ای کاشی … ” گذشت. ای کاش می شد که هیچ انسانی صرفا به خاطر اعتقادش از رشد کردن محروم نشود. سه پیشنهاد ایشان به قرار زیر است:
۱. عقیده ام را نگاه دارم، و از تحصیل محروم بمانم.
۲. برای ادامه تحصیل از ایران خارج شوم.
۳. آخرین راه حل تبری بود.
این پیشنهاد را آقای بازجو اینگونه با من مطرح کرد: ” ببین خانم قلی زاده، تو که تا این میزان تمایل به تحصیل علم داری ، ما خودمان تو را نزد امام جمعه می بریم، جمله “اشهد ان الا اله الا الله اشهد انّ محمد رسول الله” را می گویی، اسمت را در روزنامه چاپ می کنیم و دیگر هر آنگونه که می خواهی زندگی کن و به تحصیل علم ادامه بده. همین ؛ و برای تو هیچ اتفاق دیگری نمی افتد.”
در پاسخ به او گفتم: ” ببینید اعتقاد انسان ها در سر آنهاست ، در مغز آنهاست، در قلب آنهاست . شما نمی توانید اعتقادشان را ازشان بگیرید.”
گفت: “خوب پس عقیده ات را نگاه دار و از تحصیل محروم بمان.”
و تنها جواب این حرف جز اینکه بگویم:”اگر برای اعتقادم باشد، هیچگاه خودم را سرزنش نمی کنم که نتوانستم تحصیلم را ادامه دهم.” چیز دیگری نبود.
برای دو امتحان آخرم که به دانشگاه می رفتم، ذهنم درگیر اتفاقاتی بود که قرار بود بیافتد و این مساله کاملا از چهره ام مشخص بود. وقتی بچه ها از من می پرسیدند که به چی فکر می کنم؟
چه پاسخی باید به آنها می دادم؟ آیا باید همه اتفاقات را از دوستانم پنهان میکردم؟ من که کار اشتباهی انجام نداده بودم. کسانی هم که به من زنگ زده بودند کار خود را قانونی می دانستند، پس نمی خواستم که وقتی از دانشگاه اخراج شدم و دیگر دوستانم را نمی دیدم برایشان ابهام و سوء تفاهمی از نبود من  ایجاد شود. چه پاسخی جز این می توانستم بگویم که از طرف اطلاعات با من تماس گرفتند و ممکن است، اخراج شوم؟
از آخرین روز حضورم در دانشگاه جملات زیر مدام در ذهنم تکرار می شود که از طرف کسانی که در طی چند ماه حضورم در دانشگاه با آنها آشنا شدم ، تکرار می شد: ” در زندگی مهم انسانیت است، ببخشید که هم دین هایم نگذاشتند درس بخوانی.”
اخراجم از دانشگاه با همه تلخی ها و شیرینی هایش ، فهم بزرگی از زندگی برای من داشت. دیدم که چگونه طیف وسیعی از دوستان و همکلاسی هایم من را با تمام باورها و اندیشه های متفاوتم  دوست دارند ، همچنان که من نیز همینگونه دوستشان دارم. هر چند تعداد محدودی هستند که نمی پذیرند که همه ما در انسان بودن شریکیم. سعی می کنند من و باورهایم را به رسمیت نشناسند. من را شهروند این سرزمین به حساب نیاورند وبر این باورند از اینکه می گذراند نفس بکشم، باید از آنها تشکر کنم، اما من می دانم که باید خداوندی را شاکر باشم که به من نفس بخشیده و همچنان این فرصت را به من می بخشد که لذت آزادی از تعصب ها را بچشم و نفس هایم را در مسیر آبادی سرزمینم، زندگی کنم.
و تصویری که از چهره هایشان به یادم مانده ام مانند کودکان کارتون های دوران کودکی ام است که وقتی گریه می کردند ، اشک ها مانند ….
روز آخر برای انجام کارهای نهایی دانشگاه و تسویه حساب مراجعه کردم. گفتند فرم زیر را باید پر کنی. و من که بسیار ناراحت بودم این کار را کردم اما بعدها متوجه شدم که آن فرم انصراف از تحصیل بود. در حالی که من به هیچ عنوان قصد انصراف از تحصیل نداشتم. شاید این فرم به زعم مسئولین کمک می کرد که من بتوانم بخشی از پولی که به دانشگاه داده بودم را پس بگیرم ، اما سرمایه ای که با امضای این فرم از دست می دادم یعنی حق تحصیل در دانشگاه بسیار برایم ارزشمندتر از این ها بود…
آخه من نمی خواهم انصراف دهم. گفت خانم باید این فرم را پر کنی.
اولش توی شوک خالص بودم. مامان گوشی و برداشت و خیلی استرس داشتم و تمام مدت در خانه راه می رفتم.
زانوهایم سست شده بود . با خودم فکر کردم، چرا باید جامعه ما اینطور شکل گرفته باشد که آدمها بخاطر صرفا اعتقادشان از پیشرفت علمی محروم می شوند؟ بی اختیار روی زمین نشستم و گریه کردم.
آیا تو می دانستی که از نظر قانونی اجازه ی تحصیل نداری؟
و این سوال را چندین بار تکرار کرد( تا به حال قانونی را نشنیده بودم که قید کند، بهاییان حق ادامه تحصیل ندارند.) چیز دقیقی درباره ی اینکه بهاییان حق ادامه ی تحصیل ندارند نشنیده بودم، اما می دانستم که در قانون همه شهروندان ایرانی حق ادامه ی  تحصیل را دارند و در هر بار تلاشم برای اینکه این قضیه را به آنها بگویم، آنها این سوال را با تاکید بیشتری تکرار می کردند.

انتقال اسماعیل عبدی به بند هشت زندان اوین


 اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان تهران پس از طی مراحل تحقیقات مقدماتی به بند هشت زندان اوین منتقل شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان تهران، امروز و پس از بیش از پنجاه روز از بازداشت خود به بند هشت زندان اوین در تهران منتقل شد.
لازم به ذکر است که بر اساس اطلاعات دریافتی پرونده وی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، تحت نظارت قاضی صلواتی ارجاع شده است.
بند هشت “بدترین بند زندان اوین” , “تبعیدگاه جدید زندانیان سیاسی اوین” توصیف شده است که در آن تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و امنیتی بر خلاف اصل تفکیک جرائم در ازدحامی فوق العاده و بدون امکانات و شرایط بد بهداشتی به همراه زندانیان غیرسیاسی نگهداری می شوند و اعتراضات مکرر زندانیان و خانواده ها نیز تا کنون راه به جایی نبرده است.
اغلب زندانیانی که پس از انتخابات ۹۲ بازداشت شده اند در بند هشت نگهداری می شوند و همچنین تعداد زیادی از زندانیان نیز از بند ۳۵۰ به این بند منتقل شده اند.
اسماعیل عبدی دبیر ریاضی دبیرستان های اسلام شهر و استاد و مربی شطرنج استان تهران از ششم تیرماه ۱۳۹۴ و با بدرقه نزدیک ۸۰ تن از کنشگران صنفی فرهنگی خود را به زندان اوین معرفی کرد و تا امروز در بازداشت به سر می برد.
لازم به ذکر می باشد، روز یکشنبه ۳۱ خرداد ماه سال جاری، هنگامی که آقای عبدی قصد مسافرت به ارمنستان داشت، ضمن ضبط پاسپورت از خروج وی ممانعت به عمل آمد.
اسماعیل عبدی که سابقه بازداشت نیز دارد و در آخرین مورد به ده سال حبس محکوم شده است، در اردیبهشت ماه و همزمان با تجمعات اعتراضی معلمان در سراسر کشور، احضار و عدم اجرای حکم حبس وی منوط به استعفا شده بود، این استعفا مورد قبول هیئت مدیره کانون صنفی معلمان قرار نگرفت.

زید: حکم اعدام برای نظریه‌پرداز طب جایگزین موید افزایش هشداردهنده استفاده از مجازات اعدام در ایران است


خبرگزاری هرانا ـ کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، زید رعد الحسین، امروز از حکم اعدام محمد علی طاهری، بنیانگزار یک جنبش عرفانی و نویسنده و نظریه پرداز طب جایگزین مورد استفاده در ایران و خارج از ایران اظهار نگرانی کرد، آقای طاهری روز شنبه (اول اوت) توسط دادگاه انقلاب به اتهام فساد فی‌الارض به اعدام محکوم شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، زید گفت: “دیرزمانی است که استفاده ایران از مجازات اعدام با اعدام عده بسیاری به دلیل تخلفات مربوط به مواد مخدر، چندین مورد اعدام افرادی که در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشتند، و همچنین در مواردی که اتهامات گسترده و بد تعریف شده به مجازات اعدام منتهی شده‌اند مشکل‌ساز بوده است”.
وی افزود: “محکومیت‌های متعدد طاهری به انواع اتهامات مبهم، بازداشت وی که ادعا می‌شود در حبس انفرادی نگهداری شده و اینک محکومیت وی به مرگ نگرانی‌های بسیار جدی در مورد اجرای عدالت و استفاده بسیار نگران کننده از مجازات اعدام در ایران را در معرض نمایش کامل می‌گذارد”.
کمیسر عالی تاکید کرد که تحت قوانین بین المللی، و به خصوص میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران آن را تصویب کرده‌است، در کشورهایی که هنوز مجازات اعدام لغو نشده‌، این مجازات تنها ممکن است برای “جدی‌ترین جرایم” استفاده شود که تفسیرآن به مفهوم تنها جرایمی است که مربوط به قتل عمد هستند. حتی در این نوع موارد نیز باید استانداردهای دقیق محاکمات عادلانه رعایت شوند.
کمیسر عالی، زید گفت: “من از مقامات ایرانی می‌خواهم تا فورا اتهامات اقامه شده علیه طاهری را پس بگیرند و وی را بدون قید وشرط آزاد کنند. محکوم کردن یک فرد به مرگ به دلیل انجام مسالمت‌آمیز آزادی بیان، مذهب یا عقیده یک تخطی مطلق و یک تخلف آشکار از قوانین بین المللی حقوق بشر است”.
طبق گزارش‌ها، در سال جاری ایران تاکنون بیش از ۶۰۰ نفر را اعدام کرده است. سال گذشته حداقل ۷۵۳ نفر در این کشور اعدام شدند.
زید گفت: “من از دولت ایران می‌خواهم تا فورا کلیه اعدام‌ها را متوقف کند و با ما و با سایر همکاران بر روی استراتژی‌های جایگزین برای مبارزه با جرم و جنایت همکاری کند”.
سازمان ملل متحد مخالف استفاده از مجازات اعدام در کلیه شرایط است و روند جهانی به سوی لغو این مجازات پیش می‌رود.

کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل از دولت ایران می‌خواهند تا جیسون رضاییان روزنامه‌نگار را تا زمان اعلام حکم وی آزاد کند

rezaeeiyan

خبرگزاری هرانا ـ کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل متحد امروز از دولت ایران خواستند تا فورا جیسون رضاییان، خبرنگار روزنامه واشنگتن پست در تهران را که پس از چهارمین و احتمالا آخرین جلسه دادگاه محاکمه‌اش در حال حاضر در انتظار اعلام حکم خویش است را آزاد کند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل متحد امروز از دولت ایران خواستند تا فورا جیسون رضاییان، خبرنگار روزنامه واشنگتن پست در تهران را که پس از چهارمین و احتمالا آخرین جلسه دادگاه محاکمه‌اش در حال حاضر در انتظار اعلام حکم خویش است را آزاد کند.
دیوید کی، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد آزادی عقیده و بیان، گفت: “دستگیری، بازداشت و محاکمه محرمانه آقای رضاییان، حقوق وی را نقض کرده و همه کسانی که در ایران در رسانه‌ها مشغول به کار هستند را مورد تهدید و ارعاب قرار می‌دهد”.
وی افزود: “ادامه بازداشت او نقض قوانین اساسی است که هدف آنها نه تنها حمایت از روزنامه‌نگاران، وبلاگ‌نویس‌ها، فعالان حقوق بشر و سایرین است، بلکه ضامن حق همه به دسترسی به اطلاعات نیز هستند”.
مقامات ایرانی آقای رضاییان و همسرش یگانه صالحی را بیش از یک سال پیش دستگیر کردند، اما همسر وی متعاقبا آزاد شد. در جلسات محرمانه دادگاه، طبق گزارش‌ها آقای رضاییان به جاسوسی، همکاری با دول متخاصم، جمع‌آوری اطلاعات طبقه بندی‌شده و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی ایران متهم شده است.
کارشناس حقوق بشر سیونگ-فیل هونگ، که در حال حاضر رییس کارگروه بازداشت‌های خودسرانه در سازمان ملل متحد است، گفت: “به نظر می‌رسد آقای رضاییان برای این واقعیت ساده بازداشت شده است که از حقوق خویش نسبت به آزادی بیان، تشکل و مشارکت سیاسی استفاده کرده است”.
وی افزود: “به نظر می‌رسد حقوق وی برای دسترسی به وکیل مدافع انتخابی خود و روند دادرسی عادلانه فراموش شده باشند”.
جلسات محاکمه آقای رضاییان به روی عموم مردم و حتی اقوام نزدیک او نیز بسته بوده است. او از هیچ فرصتی برای ارائه شهود یا مدارکی در دفاع از خویش برخوردار نبوده، و یا قادر به بررسی و چالش شواهد و مدارکی که علیه وی استفاده شده‌اند نبوده است. آقای رضاییان همچنین از حق خویش نسبت به ملاقات کنسولی محروم بوده است.
احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران به دولت ایران یادآور شد که مسئولیت دارد تا نسبت به اینکه روزنامه‌نگاران برای انجام فعالیت‌های حرفه‌ای خویش با تعقیب قضایی روبرو نشوند اطمینان حاصل کند. وی تاکید کرد: “مورد آقای رضاییان بخشی از یک سرکوب گسترده‌تر علیه آزادی بیان در ایران است. روزنامه‌نگاران باید محافظت شوند، نه اینکه مورد اذیت و آزار، بازداشت و یا تعقیب قضایی قرار بگیرند”.
کارشناسان سازمان ملل متذکر شدند که آقای رضاییان که در حال حاضر در زندان اوین تهران نگهداری می‌شود، به مدت پنج ماه در حبس انفرادی نگهداری شده و مورد بازجویی‌هایی که تمام روز ادامه داشت قرارگرفته که باعث فشارهای جسمی و روانی قابل توجهی در وی شده‌است.
شرایط زندان اوین باعث شده‌است که آقای رضاییان وزن بسیار زیادی را از دست داده و دچار مشکلات تنفسی و عفونت‌های مزمن بشود. آقای هونگ خاطرنشان کرد: “او طی زمان حبس طولانی مدت خود از رفتارهای غیرقانونی رنج برده است”.
کارشناسان حقوق بشر گفتند: “ما از دولت ایران می‌خواهیم آقای رضاییان و همچنین همه کسانی که برای اجرای حق خود به آزادی بیان به صورت خودسرانه دستگیر، بازداشت و محاکمه شده‌اند را آزاد کند”.

وضعیت پیروز منصوری؛ هشت سال پس از بازداشت

12-300x191

خبرگزاری هرانا – محمدعلی (پیروز) منصوری، زندانی سیاسی در وضعیتی هشتمین سال زندان خود را سپری میکند که در این هشت سال از مرخصی محروم بوده و همچنین در معرض بیماری های مختلف است.
به گزاری خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پیروز منصوری زندانی سیاسی که از سال ۱۳۸۶ و با حکمی ۱۷ ساله در زندان رجائی شهر به سر می برد، تا لحظه تنظیم این گزارش از مرخصی محروم بوده و همچنین در معرض بیماری های مختلفی می باشد.
ایران منصوری، دختر این زندانی سیاسی در گفتگو با هرانا با ذکر این نکته که یک سال از حکم پدر او در یکی از اعیاد فطر بخشیده شده است، اعلام کرد که: ” در وضعیت فعلی ایشان بیش از نیمی از حکم خود را سپری کرده است.”
دختر این زندانی سیاسی همچنین در ارتباط با امکان آزادی مشروط پدرش پس از گذراندن بیش از نیمی از دوران زندان گفت: ” برای آزادی مشروط ایشان باید درخواستی را ارائه کند که با توجه به اینکه ایشان معتقد است که درخواست آزادی مشروط و نوشتن نامه برای آن به معنای پذیرش حکم دستگاه قضایی علیه ایشان است، ایشان از این درخواست تا امروز صرفنظر کرده اند.”
ایران منصوری همچنین و در ارتباط با وضعیت مرخصی پیروز منصوری در طول هشت سال گذشته اظهار داشت: ” برای مرخصی هم ایشان باید درخواست بنویسند. علاوه بر این درخواست، حدود یک میلیارد تومان وثیقه لازم است و تنها زمان این مرخصی دو تا سه روز خواهد بود. همچنین برای این دو تا سه روز خانواده زندانی باید رفت و آمد و تحقیر بسیاری را تحمل کنند.
البته در سال ۸۹ ایشان درخواست مرخصی کرده بود که پس از پیگیری با مخالفت بازجوی ایشان در وزارت اطلاعات مواجه شد. ایشان به مدت هشت سال است که بدون مرخصی در حال گذراندن دوران حبس خود هستند.”
دختر این زندانی سیاسی در ارتباط با وضعیت سلامتی پدر خود نیز به هرانا گفت: “ایشان مبتلا به هپاتیت از نوع B هستند که در وضعیت معمول خطرناک نیست. اما زمانی که به کسی منتقل شود می تواند خطرناک باشد. ایشان همچنین مبتلا به ناراحتی معده هم هستند. البته بیماری پیشین مربوط به سردردها و سرگیجه ها که تصور می شد مربوط به مسئله پارازیت ها در زندان است بهبود یافت. البته بهداری کاری انجام نداد و این بهبود بر اثر مرور زمان انجام گرفت.”
منصوری با ذکر این نکته که “مسئله اینجاست که بهداری کاری برای بیمار انجام نمی دهد و رفتن به بهداری نتیجه ای برای بیمار ندارد” به خواست پدرش برای ورزش کردن اشاره کرد و با اشاره به کمبودهای موجود در زندان گفت: “ایشان برای ورزش کردن تا مدتها با دمپایی می دوید و با دمپایی دویدن عوارضی برای ایشان داشت. رساندن کفش ورزشی معمولی به ایشان هم بسیار با مشکل همراه است و در طول زمان بسیاری امکان پذیر است. با توجه به سن و سال ایشان در صورت درد گرفتن پا و عدم ورزش و عوارض ناشی از عدم تحرک و همچنین به دلیل عدم رسیدگی بهداری می تواند وضعیت ایشان را بدتر کند.”
محمد علی (پیروز) منصوری پس از شرکت در مراسم نوزدهمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷ در شهریور ماه ۱۳۸۶ دستگیر شد و توسط قاضی صلواتی به ۱۷ سال زندان، تبعید به زندان رجایی شهر کرج و ۱۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد. او همچنین از زندانیان سیاسی دهۀ ۶۰ می‌باشد.

اجازه نفوذ آمریکا را بعد از توافق نمی دهیم!!!

رهبر جمهوری اسلامی


150718043920_khamenei_live_624x351_khamenei.ir
خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با اعضای مجمع عمومی مجمع جهانی اهل بیت با اشاره به توافق اتمی میان ایران با کشورهای گروه ۵+۱ اعلام  کرد راه نفوذ این توافق را خواهد بست.
به گزارش   پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر جمهوری اسلامی ٬  آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز (دوشنبه) گفت:” نظام جمهوری اسلامی از ۳۵سال گذشته همواره هدف تهدیدها، تحریم‌ها، فشارهای امنیتی و توطئه‌های گوناگون سیاسی بوده و ملت ایران به این فشارها عادت کرده است.”
رهبر جمهوری  اسلامی افزود:  ایجاد اختلاف میان دولت‌ها و خطرناک‌تر از آن میان ملت‌ها در دستور کار استکبار قرار دارد.
وی  با اشاره به اینکه در مقطع فعلی برای ایجاد اختلاف میان ملت‌ها از عناوینی همچون شیعه و سنی استفاده می‌شود، انگلیسی‌ها را متخصص اختلاف‌افکنی و آمریکایی‌ها را شاگرد آنها خواند و افزود: ایجاد گروه‌های جرار، هتاک و جبارتکفیری که آمریکایی‌ها به دست داشتن در ایجاد آنها اذعان کرده‌اند، مهمترین ابزار برای ایجاد اختلاف‌های به ظاهر مذهبی میان ملت‌هاست که متأسفانه برخی مسلمانان ساده‌لوح نیز به دلیل نداشتن بصیرت، فریب این توطئه و نقشه را خورده و در داخل طراحی دشمن قرار گرفته‌اند.
رهبر جمهوری  اسلامی نمونه‌ واضح این موضوع را مسئله‌ سوریه بیان کرد و گفت: هنگامی که در تونس و مصر، حکومت‌های طاغوتی با شعارهای اسلامی سرنگون شدند، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها تصمیم گرفتند از این فرمول برای نابودی کشورهای مقاومت استفاده کنند و به همین دلیل به سراغ سوریه رفتند.
آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کرد: بعد از آغاز ماجرای سوریه، عده‌ای مسلمان بی‌بصیرت در نقشه‌ طراحی‌شده قرار گرفتند و با پر کردن جدول دشمن، کشور سوریه را به چنین وضعیتی رساندند.
وی تأکید کرد: آنچه که امروز در عراق، سوریه، یمن و مناطق دیگر در حال روی دادن است و تلاش می‌شود از آن به عنوان «جنگ مذهبی» یاد شود، به هیچ وجه جنگ مذهبی نیست بلکه جنگ سیاسی است.
رهبر جمهوری  اسلامی خاطرنشان کرد: امروز مهمترین وظیفه، تلاش برای از بین بردن این اختلاف‌هاست. ما صریحاً و علناً گفته‌ایم که جمهوری اسلامی ایران دست دوستی را به سوی همه‌ دولت‌های اسلامی منطقه دراز می‌کند و با دولت‌های مسلمان هیچ مشکلی ندارد.
وی افزود: جمهوری اسلامی ایران با اغلب همسایگان خود روابط دوستانه دارد البته برخی کشورها هم با ما اختلاف دارند و لجاجت و خباثت انجام می‌دهند٬ ولی ایران بنا را بر روابط خوب با همسایگان و دولت‌های اسلامی و به‌ویژه ملت‌های منطقه گذارده است.
وی  ادامه داد: ما در حمایت از مظلوم توجهی به مذهب نمی‌کنیم و همان حمایتی را که از برادران شیعه‌ خود در لبنان کردیم، از برادران اهل سنت خود در غزه نیز انجام داده‌ایم و مسئله‌ فلسطین را مسئله‌ی اول جهان اسلام می‌دانیم.
خامنه‌ای با ادعای  تلاش واشنگتن برای سوءاستفاده از نتایج مذاکرات هسته‌ای افزود: آمریکایی‌ها می‌خواهند از توافقی که هنوز نه در ایران و نه در آمریکا تکلیفش و رد یا قبول شدنش معلوم نیست، وسیله‌ای برای نفوذ در ایران بسازند اما ما این راه را قاطعانه بسته‌ایم و با همه‌ توان بالای خود، اجازه‌ نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا حضور سیاسی در ایران را به آمریکایی‌ها نمی‌دهیم.
وی  سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی را نقطه‌ی مقابل سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا خواند و گفت: آنها به‌دنبال تجزیه‌ی کشورهای منطقه و ایجاد کشورهای کوچک و تابع هستند اما به حول و قوه‌ الهی این اتفاق رخ نخواهد داد.
رهبر جمهوری اسلامی هشدارهای قبلی خود را درباره‌ی تلاش آمریکا برای تجزیه‌ عراق یادآوری و افزود: برخی، از آن سخنان تعجب می‌کردند اما امروز آمریکایی‌ها به‌صراحت از تجزیه‌ عراق دم می‌زنند.
آیت‌الله خامنه‌ای اضافه کرد: تجزیه‌ عراق و اگر بتوانند سوریه، هدف مشخص آمریکایی‌هاست اما تمامیت ارضی کشورهای منطقه و عراق و سوریه برای ما بسیار مهم است.ایران، از مقاومت در منطقه از جمله مقاومت فلسطین کاملاً دفاع می‌کند و از هرکسی که با اسرائیل مبارزه می‌کند و رژیم صهیونیستی را می‌کوبد حمایت خواهد کرد. ما تشیعی را که پایگاه و مرکز تبلیغاتش لندن است و نقش جاده صاف‌کن استکبار را ایفا می‌کند٬ اصولاً تشیع نمی‌دانیم.
وی دفاع جمهوری اسلامی ایران از همه‌ی مظلومان از جمله مردم بحرین و یمن را خاطرنشان کرد: برخلاف ادعاهای بی‌پایه، ما در این کشورها دخالتی نمی‌کنیم اما به حمایت از مردم مظلوم ادامه می‌دهیم. پیگیری برخی اهداف سیاسی آن هم با روش‌های حماقت‌آمیز، باعث ادامه‌ی جنایات در حق مردم یمن شده است.

مقایسه توافق هسته ای با ترکمنچای را نمی فهمم!


بهروز بیات مشاور پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی در جمع کنشگران ملی مذهبی خارج از کشور به بررسی توافق اخیر هسته ای میان ایران و گروه ۵+۱ پرداخت.
به گزارش ملی مذهبی وی ضمن تشریح روند تاریخی پرونده هسته ای به مزایای این توافق برای غرب، نظام سیاسی و مردم ایران پرداخته است. 
متن سخنان این کارشناس مسائل هسته ای به شرح زیر است:
مقایسه توافق هسته ای با ترکمنچای را نمی فهمم!ابتدا باید توجه داشت که به طور کلی تکنولوژی هسته‌ای دو کاربرد اساسی دارد. یکی کاربرد تولید انرژی است که اگر تند صورت پذیرد به بمب تبدیل می‌شود؛ و اگر آهسته انجام شود یک نیروگاه هسته‌ای بدست می‌آید.
کاربرد دیگر آن در پزشکی، صنعت، کشاورزی، باستان شناسی، نفت و مصارف بسیار متنوع است. اما موضوع مهم این است که این دو جنبه به هم ربط زیادی ندارند. در ایران این دو مبحث را کاملاً با هم مخلوط می‌کنند. در حالی که ارتباط حداقلی آنها در این حد است که در هر دو مورد اورانیوم غنی شده لازم است. برای تولید انرژی اورانیوم در حد وسیع و گسترده لازم است؛ اما برای سایر مصارف به میزان بسیار کم لازم است. مثلاً‌ اگر بخواهیم برق تولید کنیم در حد ۱۵۰ تا ۲۰۰ تن در سال اورانیوم نیاز داریم اما برای سایر مصارف در حد چند ده کیلوگرم در سال کفایت می‌کند.
تولید اورانیوم راکتورهای پژوهشی برای مصارفی غیر از تولید انرژی برای هیچ کشوری صرف نمی کند؛به همین دلیل در جهان اکنون غالب نزدیک به اتفاق کشورها اورانیوم غنی شده برای مصارف پژوهشی خود را از روسیه یا آمریکا تهیه می‌کنند.
زیرا مستقل از اینکه این کشورها خود غنی سازی اورانیوم دارند یا خیر؛ به لحاظ اقتصادی به صرفشان است که آن را از دیگر کشورها خریداری کنند.
در حالی که در ایران در سالهای گذشته اینگونه تبلیغ می‌شد که انرژی هسته‌ای یک کلیت یکپارچه است و اگر کسی با غنی‌سازی یا نیروگاه هسته ای مخالف باشد به این معنا است که با کلیت استفاده از انرژی هسته‌ای مخالف است.
یک رقم هم شاید برای شما جالب باشد. ارقام منتشر شده در مورد دو کشور پیشرفته آمریکا و ژاپن نشان می‌دهد که میزان تولید ثروت از طریق تکنولوژی هسته‌ای غیر انرژی زایی، بیشتر از بخش انرژی‌زایی آن است. در آمریکا این نسبت، سه به یک است. در ژاپن به این نسبت کمتر است زیرا بخش زیادی از انرژی برق با کمک نیروگاه‌های هسته‌ای تولید می‌شود.
همچنین پروژه‌های هسته‌ای، پروژه‌های بزرگی هستند و در پیرامون آنها رانت خواری هم صورت می‌گیرد.
در ابتدای پس از پیروزی انقلاب جمهوری اسلامی به‌طور واکنشی ابتدا برنامه هسته‌ای را کنار گذاشت. اما پس از اینکه ایران در جنگ با عراق مورد حمله شیمیایی قرار گرفت و دنیا هم هیچ مخالفتی در این زمینه از خود بروز نداد؛ و حتی در برخی از موارد صدام را تشویق هم کردند. به نظر می‌رسد که در آن موقع ایده زنده کردن برنامه هسته‌ای زائیده شده است.البته این قابل فهم است که جمهوری اسلامی بیاید یک سلاح بازدارنده تولید کند هر چند که ممکن است واکنش معقولی نباشد.
سندی هم که آقای هاشمی رفسنجانی چند سال پیش در مورد نامه سران سپاه به آقای خمینی در مورد لزوم تولید سلاحهای غیرمتعارف منتشر کرد بر این موضوع دلالت دارد.
به نظر من همه شواهد بر این دالالت دارند که برنامه هسته‌ای ایران دوباره به قصد تولید یک سلاح بازدارنده زنده شده بود؛ اما نیت آن نه تهاجمی بلکه به قطعاً تدافعی بود.
یکی از مؤلفه‌ها الزاماً‌ نه برای سران بلکه برای کسانی که انگیزه پیگیری چنین برنامه‌هایی را ایجاد می‌کنند؛ این جنبه است.
توجیهی که برای پیگیری این برنامه هم در رژیم گذشته و هم در جمهوری اسلامی مطرح شده است؛توجیه این برنامه از جنبه‌های علمی و اقتصادی آن است. هرچند که در ایران متأسفانه به جنبه‌های دیگر آن مانند پزشکی و صنعتی و کشاورزی کمتر پرداخته شده است و بیشتر بر جنبه‌ انرژی زایی آن پرداخته شده است. استدلال این است که این تکنولوژی تکنولوٰژی مادر است و به لحاظ علمی اهمیت دارد. اما این موضوع واقعیت ندارد. تکنولوژی هسته‌ای بویژه بخش انرژی‌زایی آن از بعد جنگ جهانی دوم تا اوایل دهه ۷۰ خیلی ابهت داشت و کشورها در آمریکا و اروپا و دیگر کشورها سرمایه‌گذاری های بسیار گسترده در مورد آن انجام داده بودند.  امیدهای زیادی به این تکنولوژی وجود داشت. اما از دهه ۷۰ به مرور نظرها تغییر کرد و روند پیشرفت آن آهسته شد. اگر بخواهیم به طور واقعی نگاه کنیم می‌بینیم که بعد از جنگ دوم جهانی در سالهای ۵۰ در کشورهای پیشرفته غربی مراکز و نهادهای تحقیقات هسته‌ای ایجاد شدند که منحصراً به تکنولوژی هسته‌ای می‌پرداختند. اما اگر شما الان به وبسایتهای این سازمانها نگاه کنید خواهید دید که شاید حداکثر ۵ درصد فعالیت این مراکز بر انرژی هسته‌ای است. این فعالیت هم بیشتر در زمینه تأمین امنیت مراکز هسته‌ای است. و می‌توان نشان داد که این تکنولوژی اقلاً در بخش انرژی‌زایی آن اهمیت خود را از دست داده است. در نتیجه اینکه آقای احمدی‌نژاد می‌گفت این پروژه ایران را ۵۰ سال به پیش می‌برد و یا آقای خامنه‌ای ادعا کرده‌است که تکنولوژی هسته‌ای از کشف و استخراج نفت برای ما مهم تر است. یا آقای دکتر اعتماد هم که گرداننده برنامه اتمی ایران در قبل از انقلاب بود گفته است که تکنولوژی هسته‌ای صنعت مادر است و با خودش سایر تکنولوژی‌ها را هم خواهد آورد؛ درست نیست
در هر حال تکنولوژی هسته‌ای نه تکنولوژی مادر است و نه به پیشرفت علوم کمک می‌کند؛ زمانی چنین امیدهایی وجود داشت اما اکنون دیگر چنین نیست. به لحاظ اقتصادی هم در سطح جهانی و هم به طریق اولی در مورد ایران تولید برق هسته‌ای مقرون به صرفه نیست. کشورهایی که در این زمینه اقدام کرده اند بیشتر به دلیل استراتژیک است. مثلاً برای اینکه ترکیب انرژی شان ضربه پذیر نباشند از این انرژی استفاده می‌کنند مثلاً ژاپن ، فرانسه و یا درگذشته آلمان چنین بودند.
همین الان هم شما اگر در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) خرج تولید برق از طریق گاز و برق هسته ای را مقایسه کنید خواهید دید که تولید برق از طریق گاز ارزان تر است. این درحالی است که اکثر این کشورها باید گاز را از راههای دور منتقل کنند.
در مورد ایران این موضوع به طریق اولی صدق می‌کند. ایران از سال ۲۰۰۶ تاکنون تنها توانسته است که ۱۰۰ تن اورانیوم به شکل کیک زرد تولید کند. مخارج تولید کیک زرد ( و نه کل برنامه اتمی) طبق آمار خود ایران که در کتاب سرخ آژانس مندرج است؛ برای هر کیلوگرم اورانیوم خام یعنی کیک زرد ۲۴۰۰ دلار بوده است. این مخارج در کانادا ۶۰ دلار است. در سطح دنیا اورانیوم ۳.۵ تا ۵ درصدی به قیمت ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار نوسان دارد و خرید و فروش می‌شود. در نتیجه می‌بینیم که چقدر این پروژه غیراقتصادی است. ممکن است گفته شود دلیل این گرانی این است که ما هنوز در آغاز راه هستیم. این استدلال تا حدودی درست است اما تا حدودی، چون الان چند سال از این موضوع می‌گذرد.
اکنون که قدری در مورد توجیهات علمی واقتصادی برنامه هسته‌ای گفتگو کردیم به شرایط کنونی باز می‌گردیم. متأسفانه دولت جمهوری اسلامی به نظر من از یک وقتی متوجه شده بودند که دیگر امکان تولید بمب اتمی را ندارند اما به دنبال دسترسی به قابلیت تولید بمب بودند و به همین دلیل تا سالهای اخیر هیچوقت به شکل جدی مذاکره نمی‌کردند تا اینکه کار به تحریمها کشید و نهایتا هم این توافق حاصل شد.
نکته دیگری که مایلم بدان اشاره کنم این است که به نظر من برنامه هسته‌ای ایران از دو جنبه برای غرب اهمیت داشت. یکی این بود که به طور حاد نمی‌خواستند یک کشور دیگر و بویژه جمهوری اسلامی ایران به بمب اتم دست پیدا کنند. اما جنبه دیگر این برنامه این بود که از زمانی به بعد غربی‌ها تلاش کردند که از برنامه هسته‌ای ایران به عنوان یک اهرم فشار برای متعارف کردن و تغییر رفتار جمهوری اسلامی استفاده کنند. از فحوای سخنان بسیاری از رهبران غربی و بویژه اوباما هم پیدا است که امیدوارند این توافق هسته ای به آنجا بیانجامد که رفتار جمهوری اسلامی متعارف شود. شما حتما مصاحبه اوباما با توماس فریدمن را دیده اید آنجا اوباما به عنوان دکترین خود می‌گوید که این توافق هسته‌ای می تواند گام نخستی به سمت گشایش باشد. به شرط اینکه ایران نسبت به اسرائیل تغییر رویکرد داشته باشد و آنگونه که ادعا می‌کند یهودی ستیزی و دخالتهایش در کشورهای اطراف را کنار بگذارد.
اوباما همانجا اشاره می‌کند که ایران به دلیل منابع انسانی و طبیعی و سابقه تاریخی یک قدرت منطقه ای موفق می تواند باشد. این در حالی است که اوباما در همان صحبت نسبت به عربستان این انتقاد را مطرح می‌کند که نباید از دخالتهای خارجی که منظور دخالتهای ایران است؛ بترسد؛ بلکه باید از پاسخگو نبودن در برابر شهروندانش ترس داشته باشد. پس به نظر من یکی از برنامه های غربی ها هم این است که رفتار جمهوری اسلامی متعارف شود  و هنوز اهرمهایی هم برای اعمال فشار بر ایران درصورتی که به گونه‌ای دیگر عمل کند در دست دارند.
فایده دیگری که این توافق در راستای منافع ملی دارد؛ گشایش به سمت جهان است. اینکه رژیم متعارف شود باز هم به نفع مردم ایران است. من ادعا دارم که این یکی از لحظه های نادر تاریخ است که آنچه کشورهای غربی از دولت ایران می‌خواهند با منافع مردم ایران مغایرت ندارد. مگر کسانی که فکر می‌کنند که غربی ها در هر حال می‌خواهند ایران را بزنند و بمب می توانست از این تجاوز جلوگیری کند.
اگر این فرضیه را کنار بگذاریم این توافق به نفع ملت ایران است و من البته به هیچ وجه به این فرضیه باور ندارم که غربی ها منتظر فرصت بوده و خواهند بود که ایران را مورد حمله قرار دهند. بلکه این به میزان زیادی بستگی به رفتار حاکمیت ایران هم دارد. اگر دولت ایران کارش را با گروگانگیری در سفارت آمریکا آغاز نمی کرد کار به جایی نمی رسید که در دوران بوش احتمال حمله به ایران تا این حد قوت بگیرد. منتها از وقتی که کمیسیون بیکر همیلتون توصیه به ایجاد روابط با ایران کرد و بعد هم نهادهای امنیتی گفتند که ایران به دنبال دستیابی به بمب اتمی نیست؛ از آن زمان نگاه تغییر رژیم در ایران به کنار رفت و در دوران اوباما این تغییر نگاه پیشرفت زیادی کرد.
همچنین غنی سازی بالای ۳.۶ درصد در ایران صورت نخواهد گرفت. همچنین رآکتور اراک هم تغییر طراحی پیدا کرده و از سوی دیگر پسماند آن هم به خارج از کشور فرستاده می‌شود. و این راه به کلی بسته شده است.
همچنین با پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران برخلاف اینکه گفته می‌شد همه مراکز نظامی ایران را بازدید خواهند کرد به نظر من مهمترین قسمت توافق برای غربی ها نیست بلکه مهمترین بخش آن این است که برنامه اتمی ایران از آغاز تا پایان آن یعنی از استخراج تا قدمهای بعدی یعنی کیک زرد و غنی سازی و پسماند آن تحت نظر آژانس باقی بماند. از این لحاظ غربی ها همه کانالهای ایران برای دسترسی به بمب را بسته اند و امیدوارند از این طریق ایران را تبدیل به کشوری کنند که در منطقه تعامل سازنده داشته باشد.
برای آقای روحانی هم یک موفقیت محسوب می‌شود چون مهمترین تکیه او در دو سال اخیر بر این برنامه بوده است و اکنون فرصت دارد به سایر برنامه های خود بپردازد. برای آقای خامنه ای هم مهمترین مسأله این است که حفظ صورت شده است یعنی اینکه آقای خامنه ای گفته است که غنی سازی اورانیوم درایران باید ادامه پیدا کند و اکنون این اقدام صورت می‌گیرد و اینکه غنی سازی به چه ترتیبی است و به چه دردی می‌خورد چندان مهم نیست. مهم این است که می توانند بگویند در ایران غنی سازی انجام می شود و همچنین رآکتور آب سنگین اراک هم همچنان آب سنگین باقی خواهد ماند. به این ترتیب آقای خامنه ای توانسته است صورت برنامه هسته ای را حفظ کند.
همچنین دیپلماسی هم توانست موفقیت پیدا کند و مسایل پیچیده را حل کند. هرچند که برنامه اتمی ایران هم بیهوده بغرنج شده بود و مسایل شکل حیثیتی پیدا کرده بود. در حالی که در کره جنوبی غنی سازی در سطح ۷۰ درصد انجام شده بود اما مسأله خیلی راحت تر حل شد.
بهروز بیات مشاور پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی در جمع کنشگران ملی مذهبی خارج از کشور به بررسی توافق اخیر هسته ای میان ایران و گروه ۵+۱ پرداخت.
به گزارش ملی مذهبی وی ضمن تشریح روند تاریخی پرونده هسته ای به مزایای این توافق برای غرب، نظام سیاسی و مردم ایران پرداخته است. 
متن سخنان این کارشناس مسائل هسته ای به شرح زیر است:
ابتدا به تاریخچه انرژی هسته ای در رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی می‌پردازیم و توجیهاتی که برای ضرورت در اختیارداشتن توان هسته‌ای مطرح شده است و فوائد و مضار آن را به طور مختصر بحث کرده و نهایتاً به بحثهای روز در این مورد باز خواهیم گشت.
برنامه هسته ای جمهوری اسلامی تدافعی بود
برنامه اتمی ایران از دوران رژیم پهلوی آغاز شد. دلیل جذابیت آن برای شاه به نظر من مد روز بودن آن بود. شاه تصور می‌کرد این برنامه او را به دروازه های تمدن بزرگ خواهد رساند  و همیشه هم نیم نگاهی به جنبه‌های نظامی آن نیز داشت. او  به عنوان ژاندارم منطقه تصور می‌کرد که خوب است چند بمب اتمی هم داشته باشد.
تغییر استراتژی ایران: از تولید بمب به دستیابی به قابلیت تولید بمب
از وقتی که برنامه هسته‌ای ایران آشکار شد استراتژی ایران تغییر کرد و از هدف تولید بمب به دستیابی به قابلیت تولید بمب تغییر کرد. این دو جنبه هم در رژیم پهلوی و هم در جمهوری اسلامی در استراتژی ایران وجود داشته است. علاوه بر اینها جنبه رانت خواری را هم می‌توان به آن اضافه کرد. در رژیم پهلوی در پروژه های بزرگ رانت خواری وجود داشت. در جمهوری اسلامی علاوه بر ابعاد بزرگ این برنامه ویژگی مخفی بودن آن هم زمینه زیادتری برای رانت خواری در آن فراهم می‌کرد.
تکنولوژی هسته ای تکنولوژی مادر نیست
کافی است که شما نگاه کنید که مثلاً شوروی اگر نخستین نیروگاه هسته‌ای را نساخته باشد یکی از نخستین نیروگاه‌های هسته‌ای در دهه پنجاه میلادی را ساخته است . اما امروز روسیه به پیشرفت مهمی دست نیافته است و یا نمونه دیگر آن پاکستان است.  مثالهای زیاد دیگری هم در این زمینه وجود دارد.
پروژه هسته ای برای ما اقتصادی نبوده است
به عنوان نمونه کشور مولداوی از سال ۲۰۰۲ شروع به استخراج اورانیوم کرده است و در این فاصله در سال ۱۲۰۰ تن تولید می‌کند در حالی که ایران در این ۷ یا ۸ سال و حتی ۹ سال تنها ۱۰۰ تن کیک زرد تولید کرده است. همچنین توجه کنید که مخارج نیروگاه بوشهر از زمان شاه تاکنون ۱۱ میلیارد دلار بوده است. اگر بخواهید این هزینه را با تولید برق توسط این نیروگاه برگردانید ۲۵۰ سال طول خواهد کشید. پس این پروژه به هیچ وجه سودمند و اقتصادی نبوده است.
توافق هسته ای جلوی جنگ و تحریم را گرفت
توافق هسته‌ای به لحاظ منافع ملی به هیچ وجه جای نگرانی ندارد. نه به این لحاظ که حتماً توافق بسیار عالی بوده است و یا ایران خیلی خوب مذاکره کرده است. بلکه ایران در این ارتباط به لحاظ واقعی چیزی برای از دست دادن ندارد؛ یعنی غنی سازی حتی اگر تعطیل می‌شد باز هم به کشور ضرری وارد نمی شد. هرچند که طبیعتاً رژیم به این تن نمی داد. عملکرد مهم توافق اخیر این است که از افزایش ضرر جلوگیری می‌کند. علاوه بر آن نکته مثبت دیگر توافق اخیر ایران و غرب نیروگاه اراک است. این نیروگاه تنها بخشی از برنامه هسته ای ایران است که بدرد کشور می خورد؛ زیرا راکتور دانشگاه تهران پیر شده و عمر واقعی آن به پایان رسیده است و در نتیجه ایران به یک رآکتور پژوهشی نیاز دارد و این راه حلی که الان پیدا شده است که رژیم در هر حال می‌خواهد این رآکتور آب سنگین باقی بماند و این را بدست آورده است اما این رآکتور مدرن می‌شود و به یک راکتور به لحاظ بازده مؤثر تبدیل خواهد شد. ایران می‌خواست یک رآکتور ۴۰ مگاواتی حرارتی داشته باشد اما اکنون مجبور شده آن را ۲۰ مگاواتی کند اما این رآکتور جدید برای تولید رادیو ایزوتوپها بسار خوب است و شدت آن بالا است و این یک قدم مثبت است که البته این دستاورد به رغم خواست رژیم بود. چون جمهوری اسلامی به دنبال همان رآکتور حرارتی بود که تولید پلوتونیم می‌کرد در هرحال به نظر من این توافق برای همه دست اندرکاران توافق خوبی است. برای مردم ایران از این جهت که جلوی ضرر گرفته شده است و نفعی هم که ذکر شد بدست آمده است و کشور از تحریم شدید نجات یافت. تحریمهای شدیدی که اگر ادامه می‌یافت می‌توانست مدنیت را از بین ببرد همانطور که در مورد عراق دیدیم که چنین شد . این خطر اکنون از بین رفته و جلوی جنگ هم گرفته شده است  و ایران در این ارتباط چیزی از دست نداده است.
مقایسه توافق هسته ای و ترکنچای از سوی بخشی از اپوزیسیون  غیر قابل فهم است
من برخی از اپوزیسیون ایران را که توافق هسته ای را با ترکمانچای مقایسه می‌کنند را نمی‌فهمم. در حالی که در ترکمانچای بخشی از کشور به صورت غیرقابل بازگشت جدا شد اما در اینجا جلوی ضرر گرفته می‌شود.
این توافق درهای جهان را به سوی ایران باز می کند
موفقیت غربی ها بستن راه های تولید بمب در ایران است
برای غربی ها هم این توافق از این نظر سودمند است که  همه راه های حکومت ایران برای دستیابی به بمب اتم را بسته است. اولاً غنی سازی را بسیار محدود کرده است و آن را در چارچوب متدهای قدیمی منحصر کرده است از سوی دیگر ایران بیش از ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم نمی تواند ذخیره کند.
 آقای خامنه ای توانسته است صورت برنامه هسته ای را حفظ کند

رئیس زندان اوین از کار برکنار شد

على اشرف رشیدى رییس زندان اوین از سمت خود برکنار شده است.

به گزارش کلمه، على اشرف رشیدى رییس زندان اوین به دلیل نحوه ورود مهدى هاشمى، فرزند آیت الله هاشمى که از نظر مسئولان بالادستى محترمانه تعبیر شده است، توبیخ و برکنار شده است.
براساس این گزارش سهراب سلیمانى رییس اداره کل زندانهاى تهران عامل برکنارى رشیدى بوده است. سهراب سلیمانى، برادر سردار قاسم سلیمانى بیش از پانزده سال است که در این سمت قرار دارد.

على اشرف رشیدى پیش از آنکه به ریاست زندان اوین برسد رییس زندان کرمانشاه بود.