درباره دوران بازداشت چندین ماههاش میگوید:
در اواخر آذر ۱۳۷۹ مرا دستگیر کردند. البته من به دنبال کنفرانس برلین یک بار دیگر هم بازداشت شدم. دو ماهی در آن زمان در زندان بودم و درآمدم. در پاییز سال ۷۹ محاکمه شدم و قاضی مقدس مرا به ۶ سال حبس محکوم کرد. ۵ سال و شش ماه برای جریانی که هدفش براندازی جمهوری اسلامی ایران بوده است. بعد از این ماجرا به مناسبت ۱۶ آذر من را به دانشگاه امیرکبیر دعوت کردند. من آن جا صحبت کردم که بلافاصله بعدازآن صحبتها شاید ۱۸ یا ۱۹ آذر بود که به دادگاه انقلاب احضار شدم.... در زندان انفرادی بازجوییهایی آغاز شد که تا آن موقع سابقه نداشت. در جریان مسائل کنفرانس برلین بنده توسط قاضی مرتضوی بازجویی شده بودم ولی رفتار اینگونه نبود، محترمانه بود، در بازجوییهای جدید توهین و تهمت امثال اینها شدید بود. در این بازداشت که از اواخر آذر ۱۳۷۹ شروع شد من به مدت شش ماه در زندان انفرادی بودم آنهم بهصورت چشمبسته و اصلاً نمیدانستم کجا هستم. من خیلی به زندان افتادهام، اما بازجویی که آن بار شد حتی قبل از انقلاب و بعدازآن هم از من اینگونه بازجویی نشده بود. رفتارهایی با من انجام شد که بعدها که آزاد شدم در مجله آفتاب خواندم تحت عنوان شکنجه سفید بهتازگی در زندانهای جمهوری اسلامی مرسوم شده است. شکنجه سپید شکنجهای است که زندانی را نمیزنند، بلکه با تلقین مداوم و توهین به همراه تهمتهای خیلی سنگین که بههیچوجه به آدم نمیچسبد، روحیه زندانی را میشکنند تا بتوانند بهاینترتیب در زندانی نفوذ و شخصیت او را عوض کنند. این رفتار با من در زندان انجام شد. بهگونهای بود که از بعدازظهر به بازجویی میرفتم و تا فردا صبح این بازجویی ادامه داشت و نماز صبح را در مکان بازجویی میخواندم. ۱۸ ساعت مداوم از من بازجویی میشد. و روز بعد این روند به همین صورت ادامه داشت.
در اواخر آذر ۱۳۷۹ مرا دستگیر کردند. البته من به دنبال کنفرانس برلین یک بار دیگر هم بازداشت شدم. دو ماهی در آن زمان در زندان بودم و درآمدم. در پاییز سال ۷۹ محاکمه شدم و قاضی مقدس مرا به ۶ سال حبس محکوم کرد. ۵ سال و شش ماه برای جریانی که هدفش براندازی جمهوری اسلامی ایران بوده است. بعد از این ماجرا به مناسبت ۱۶ آذر من را به دانشگاه امیرکبیر دعوت کردند. من آن جا صحبت کردم که بلافاصله بعدازآن صحبتها شاید ۱۸ یا ۱۹ آذر بود که به دادگاه انقلاب احضار شدم.... در زندان انفرادی بازجوییهایی آغاز شد که تا آن موقع سابقه نداشت. در جریان مسائل کنفرانس برلین بنده توسط قاضی مرتضوی بازجویی شده بودم ولی رفتار اینگونه نبود، محترمانه بود، در بازجوییهای جدید توهین و تهمت امثال اینها شدید بود. در این بازداشت که از اواخر آذر ۱۳۷۹ شروع شد من به مدت شش ماه در زندان انفرادی بودم آنهم بهصورت چشمبسته و اصلاً نمیدانستم کجا هستم. من خیلی به زندان افتادهام، اما بازجویی که آن بار شد حتی قبل از انقلاب و بعدازآن هم از من اینگونه بازجویی نشده بود. رفتارهایی با من انجام شد که بعدها که آزاد شدم در مجله آفتاب خواندم تحت عنوان شکنجه سفید بهتازگی در زندانهای جمهوری اسلامی مرسوم شده است. شکنجه سپید شکنجهای است که زندانی را نمیزنند، بلکه با تلقین مداوم و توهین به همراه تهمتهای خیلی سنگین که بههیچوجه به آدم نمیچسبد، روحیه زندانی را میشکنند تا بتوانند بهاینترتیب در زندانی نفوذ و شخصیت او را عوض کنند. این رفتار با من در زندان انجام شد. بهگونهای بود که از بعدازظهر به بازجویی میرفتم و تا فردا صبح این بازجویی ادامه داشت و نماز صبح را در مکان بازجویی میخواندم. ۱۸ ساعت مداوم از من بازجویی میشد. و روز بعد این روند به همین صورت ادامه داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر