۱۳۹۵ تیر ۲۴, پنجشنبه

چطور خامنه ای ظریف را سنگ روی یخ کرد؟

 

ایران وایر : صادق خرازی، دیپلمات باسابقه ایرانی ۱۱ بهمن ۹۳ در کشاکش مذاکرات هسته ای ایران و ۵+۱ در دفاع از محمدجواد ظریف، وزیرخارجه ایران گفت: «زمانی که ایشان [ظریف] به عنوان وزیر خارجه معرفی شد، رهبری از من سوال کردند نظر شما چیست؟ گفتم ایشان خلاف حرف شما عمل نخواهد کرد و رهبر فرمودند بله، ایشان وقتی نماینده سازمان ملل بودند، همکاری کاملی داشتند».
۱۶ ماه بعد، حسین موسویان، دیگر دیپلمات باسابقه ایرانی در گفت و گو با روزنامه وقایع اتفاقیه متعلق به صادق خرازی گفت: «احساس می کنم آقای ظریف در جریان برجام سرخورده شده اند و توقع اینکه از سوی خودی ها متهم به خیانت و مزدوری شوند، نداشتند، ضمن اینکه با دیدن دعواهای جناحی داخلی هم محتاط شده اند.»
بین این دو روایت چه رابطه ای وجود دارند؟ بگذارید برگردیم به ۲۷ دی ماه ۱۳۹۴، روز اعلام اجرایی شدن برجام. محمدجواد ظریف پیش از اینکه از وین به تهران باز گردد، در صفحه فیس بوکش به مردم ایران تبریک گفت، از فرودگاه یک راست رفت مجلس؛ در آغوش نمایندگان مجلس، یکی پیشانی اش را بوسید، دیگری با او عکس یادگاری گرفت، علی لاریجانی، رییس مجلس از او تشکر کرد و حسن روحانی، رییس جمهور ایران که آمده بود مجلس لایحه بودجه بدهد، لبخندزنان او را در آغوش گرفت. او ۲۷ دی ماه قهرمان بازی بود، مدت ها بود که قهرمان افکار عمومی بود. یک دیپلمات ماهر و محبوب که تبدیل به سرمایه اجتماعی و سیاسی شده بود و مرتب با رای مردم مرد سال سیاست می شد. ظریف معتمد رهبری توصیف می شد، با قاسم سلیمانی دو بال پرواز ایران خوانده می شدند، چشم امید و چراغ تدبیر کابینه روحانی بود، کاندیدای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ شناخته می شد و حتی می گفتند همین ۹۶ کاندیدا شود، کسینجر ایران لقب گرفت، مصدق دوران، امیرکبیر عصر، آرش کمانگیر، قهرمان دیپلماسی و به تعبیر علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، فرزند انقلاب و مامور جمهوری اسلامی.
این اما فقط یک روی سکه زندگی سیاسی ظریف است، بگذارید چند نمونه را بررسی کنیم. ۱۵ روز قبل از اجرایی شدن برجام، گروهی از تندروها پس از اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه مخالف دولت عربستان به سفارت عربستان در ایران حمله و آن را تسخیر کردند. ظریف، ۱۶ دی ماه این واقعه را تاسف بار خواند و گفت حتما با این افراد برخورد جدی می شود.
۳۰ دی ماه ۹۴ اما رهبر جمهوری اسلامی علیرغم اینکه حمله به سفارت را «بسیار بد» توصیف کرد، به دفاع تمام قد از جوانان انقلابی برخواست و گفت حمله به سفارت عربستان نباید بهانه ای شود که «جوان های انقلابی ما را مورد تهاجم قرار بدهند». اظهارات علی خامنه ای عملا تمام تلاش ها برای برخورد با عوامل حمله به سفارت عربستان را به حاشیه برد. ماجرای حمله، مهم ترین ضربه منطقه ای به حیثیت دیپلماسی ایران و ظریف بود.
در دومین ماجرا، ۵ روز پیش از اعلام اجرایی شدن برجام ۱۰ ملوان آمریکایی توسط سپاه پاسداران بازداشت شده بودند تا دومین ضربه کاری به فضای تازه دیپلماتیک ایران وارد شود. تماس های فشرده تلفنی جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا و محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران موثر واقع شد و آنها آزاد شدند. خروجی ناگزیر این ماجرا که در بدترین شرایط رخ داد، تشدید فضای منفی علیه ایران در آمریکا و تقویت فضای ایران هراسی بود. ۴ بهمن ۹۴، یک هفته پس از اجرایی شدن برجام علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با پاسداران بازداشت کننده ملوان های آمریکایی گفت: «کارتان بسیار عالی، جالب و درست بود ... این حادثه کار خدا بود» و به آنها نشان نظامی داد.
فقط رویدادها نبودند. استراتژی ظریف درباره حفظ برجام روشن بود. او مهم ترین ضمانت اجرایی شدن برجام را در هم تنیده شدن روابط اقتصادی ایران با دیگر کشورها از جمله غربی ها می دانست تا «برای کسی صرف نداشته باشد زیر قطعنامه بزند» و از این منظر سفرهای هیات اقتصادی به ایران را «ضمانت توافق» توصیف می کرد. مخالف شماره یک این رویکرد اما در راس نظام ایستاده بود که ادغام در اقتصاد جهانی را خسارت و شکست دانست و نتیجه ان را «بلعیدن اقتصاد ایران به وسیله هاضمه اقتصاد بین المللی و جهانی که سردمدار آن هم آمریکاست»، توصیف کرد. خامنه ای همگام با مخالفت، خط موازی هم تعریف کرد و در شش ماه گذشته بار دیگر موتور اقتصاد مقاومتی را روشن کرد،‌ درباره رفت و آمد هیات های اقتصادی بیگانه به ایران هشدار داد، حضور هیات های اروپایی را بی حاصل و کاغذی توصیف کرد، گفت «دنیا که فقط اروپا نیست» و از گسترش روابط به روسیه و چین دفاع کرد. دیپلماسی اقتصادی رهبری بر درون گرایی و انزواگرایی استوار بود با این انگیزه که «ما می توانیم در مقابل آمریکا بایستیم و تحریم های او در ما اثر نکند»،
ضربه به برجام محدود به این نبود. در کشاکش ماه هایی که ظریف و سایر مذاکره کنندگان به تشریح دستاوردهای برجام مشغول بودند، رهبر جمهوری اسلامی پیامد توافق را «خسارت محض» توصیف کرد. عبارتی که به سرعت همراه با عکس های ظریف پوستر و سوژه محبوب تندروها شد.
ضربه های پنهان به حیثیت سیاسی ظریف اما قوی تر هم بودند. تیرماه ۹۴ خامنه ای گفت کسانی که با اظهارنظرهایشان دشمنی آمریکا را بزک می کنند، خائن هستند و ۱۴ آبان ۹۴ نشریه «خط حزب الله» وابسته به دفتر رهبر جمهوری اسلامی در «رمزگشایی از خیانت بزک» به یکی از جملات ظریف اشاره کرد.
دامنه مخالفت های علنی رهبر جمهوری اسلامی با وزیر امورخارجه گاه علنی تر بود. ۲۵ خرداد امسال خامنه ای تنها دو روز پس از گزارش وزیر امورخارجه ایران به مجلس که بخش اعظم آن توضیح درباره رفع تمامی مبانی سیاسی و حقوقی تحریم ها بود، گفت:‌ «مدام نگویید تحریم ها برداشته شده.» ظریف در گزارش به مجلس گفت: «نباید خودمان این [تحریم بانکی]‌ را تبلیغ کنیم، تنها جایی که تبلیغ می کنند برخی دوستان در داخل هستند» و از خامنه ای جواب شنید: «مسئله معامله بانک ها حل نشده و بانک های بزرگ معامله نمی کنند... این از اشکالات بزرگ است».
خط قرمز هم یک نمونه دیگر از تقابل خامنه ای با گفته های ظریف بوده است. وزیر امور خارجه در گزارش رسمی به مجلس از رعایت همه خط قرمزها خبر داد، خامنه ای در سخنرانی علنی اعلام کرد: «وزیر خارجه ما در مواردی به بنده گفت که ما این خط قرمز را نتوانستیم حفظ کنیم.»‌ این روزها تندروها این پازل ها را برای اثبات دروغ گویی ظریف کنار هم می چینند.
ضربه های ریز هم قابل توجه بودند. ۷ اردیبهشت محمدجواد ظریف در آمریکا می گوید دولت ایران از برگزاری نمایشگاه و مسابقه هولوکاست حمایت نمی کند و او هم به این نمایشگاه نمی رود. یک ماه بعد رسانه ها تیتر می زنند: «قدردانی رهبر انقلاب از برگزاری مسابقه بین المللی هولوکاست.»
در ماه های اخیر ضربه نهایی را اما فرمانده سپاه قدس زد. در کشاکش تلاش های دیپلماتیک برای گفت و گوهای منطقه ای بیانیه قاسم سلیمانی علیه دولت بحرین بار دیگر دیپلماسی موازی نظامی را به رخ همگان کشید. ۵ روز بعد از بیانیه قاسم سلیمانی، رهبر جمهوری اسلامی جمله ای از بیانیه را تلویحا تکرار کرد تا حمایتش را نشان دهد: «تعرض به شیخ عیسی قاسم یعنی برداشتن مانع از مقابل جوان های پرشور و پرحماسه بحرینی که اگر بیفتند به جان نظام حاکم، از هیچ راه دیگری نمی توانند آنها را ساکت کنند.» رسانه ها گزارش دادند در تنش های داخلی درباره بیانیه سلیمانی، ظریف استفعا داده ولی با استعفایش مخالفت شده، ۱۰ روز بعد خامنه ای لحنش را درباره بحرین آرام تر کرد ولی کار از کار گذشته و دیپلماسی ظریف ناک اوت شده بود.
می توان نمونه های دیگری هم یافت، نمونه هایی که حال و روز برجام و ظریف را در یکسالگی توافق خیلی خوب نشان می دهند. او حرف خامنه ای را روی زمین نگذاشت ولی رهبر جمهوری اسلامی جسد او را در قبر سیاست گذاشت؛ سنگ روی یخ.

هیچ نظری موجود نیست: